جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کارکردهای آمیختگی قدرت با عزت


کارکردهای آمیختگی قدرت با عزت
عزت در مفهوم قرآنی چیست و چرا این همه از ارزش و اعتبار برخوردار می باشد و چگونه و با چه علل و عوامل درونی و بیرونی این مفهوم در شخص یا جامعه پدیدار می گردد. نویسنده در حد مقتضای این نوشتار کوشیده است تا به این پرسش ها پاسخ های قرآنی بدهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
مفهوم قدرت
یکی از مفاهیم کلیدی در علوم انسانی به ویژه دانش سیاسی و روان شناسی اجتماعی واژه قدرت است. قدرت به معنای توانایی و استطاعت بر انجام کار است. دولت ها نماد قدرت ملت در مفاهیم سیاسی جدید می باشند و اقتدار دولت بیانگر اقتدار ملت و جامعه سیاسی است که آن را پدید آورده است.
در علوم سیاسی مبنای همه مباحث و مسایل دانش سیاسی، قدرت و امور مربوط و یا مرتبط با آن است. این مسئله در تحلیل و تبیین قرآنی رنگ و رویی دیگر به خود می گیرد. به این معنا که جابه جایی روشنی میان دو مفهوم عزت و قدرت صورت می گیرد و همان نقش و کارکردی را که مفهوم قدرت در علوم سیاسی و دانش های دیگر ایفا می کند به مفهوم عزت منتقل می شود و قدرت در سایه عزت معنا و مفهوم درست می یابد.
از این روست که عزت در همه علوم و دانش های انسانی نقش و کارکرد بسیار مثبتی می یابد و مفهوم قدرت از چنین نقشی برخوردار نمی شود؛ به ویژه که مفهوم عزت در تحلیل و تبیین قرآنی در بسیاری از موارد دارای بار مثبت ارزشی است و این در حالی است که مفهوم قدرت در بیش تر موارد کاربردی آن دارای بار منفی ارزشی است. انسان سالم و کامل در تبیین قرآنی کسی است که از عزت برخوردار می باشد و دارای عزت نفس و عزت اجتماعی و سیاسی می باشد؛ چنان که جامعه ای دارای قدرت مثبت و ارزشی است که از عزت سیاسی بهره مند شود.
● مفهوم عزت
عزت در کاربردهای قرآنی، حالتی است که مانع مغلوب شدن انسان و یا جامعه می شود و عزیز کسی است که قاهر و چیره است و مقهور کسی نمی شود؛ زیرا زمین عزاز به زمین بلندی می گویند که آب و سیل بر آن چیره نمی شود و همواره از دسترس آن به دور می باشد. این واژه در معانی چون غلبه و چیرگی، امتناع، نادر، قوت و قدرت، عظمت، بزرگواری، ارجمندی، ارج و سرافرازی، شکست ناپذیری به کار رفته است.
در منتهی العرب، عزت در مقابل ذلت و به معنای ارجمندی و شدت است.
راغب اصفهانی لغت شناس پرآوازه قرآن کریم عزت را از ریشه «ارض عزار» به معنای زمین سخت و نفوذ ناپذیر می داند و آن حالتی است که انسان را از مغلوب شدن باز می دارد.
عزت نیز به معنای توانایی و در مقابل ذلت آمده است. فقیه دامغانی با توجه به کاربرد کلمه عزت و مشتقات آن در قرآن کریم، این معانی را برای آن بیان کرده است:
۱) عظمت و بزرگی
۲) جمعیت و اختلاف
۳) غلظت و صلابت
۴) سخت و دشوار
۵) تقویت کردن
۶) غلبه
۷) المنع (محکم و استوار).
به هر حال می توان گفت که عزت در اصطلاح همان قدرت برتر چیره و شکست ناپذیر و غیرقابل نفوذ است و انسان عزیز کسی است که به این حالت روحی و روانی دست یافته باشد که کسی او را خوار و ذلیل نکند و بر وی چیره نشود.
● اهمیت عزت
خداوند در آیه ۱۰ سوره فاطر عزت و سرافرازی را از خواسته های طبیعی و فطری بشر برمی شمارد و بیان می دارد که اگر کسی در پی این عزت فطری و سرافرازی طبیعی است می بایست به منشا و خاستگاه عزت مراجعه نماید وا ز او بهره مند شود. از این روست که در این آیه عزت را مختص ذات خویش می داند و برای دست یابی به عزت و قدرت شکست ناپذیر و غیرمغلوب از مردم می خواهد که در پرتو عزت خداوند عزت خویش را جست وجو کنند. (نساء آیه ۱۳۹)
در آیه ۲۶ سوره آل عمران خداوند به این نکته توجه می دهد که عزت را نمی توان در جایی دیگر جست و به دست آورد و هم چنین تاکیدمی کند که اعطای عزت و بخشش آن به انسان ها، منوط به مشیت و اراده است؛ زیرا تنها خداوند است که بر همه هستی مالکیت و سیطره دارد و همین سیطره و مالکیت الهی بر همه هستی است که عزت را به خداوند می بخشد و اگر کسی بخواهد در بخشی از این هستی و کائنات حتی وجود خویش تسلط و چیرگی یابد به گونه ای که شیاطین و غیرشیاطین نتوانند بر او تسلط یابند می بایست خود را به عزت الهی متعلق کند.
به سخن دیگر، مالکیت و سیطره ذاتی خداوند بر همه هستی پشتوانه عزت الهی و هم چنین عزت بخشی به دیگرانی است که می خواهد به آنان عزت بخشد. (آل عمران آیه ۲۶ و نیز یس آیه ۱۳ و ۱۴) بنابراین اگر کسی می خواهد از خاستگاه عزت یعنی مشیت و اراده الهی بهر مند شود می بایست به گونه ای باشد که رضایت و خشنودی وی را به دست آورد. از این جاست که تنها پیامبران(ع) که مخلصان (به فتح لام) هستند و نیز مومنان راستین از عزت واقعی و حقیقی برخوردار می شوند.
● کارکردها و آثار عزت
هرچیزی که مطلوب انسانی و مقصد و مقصود اوست می بایست دارای آثار و کارکردها و ارزشی باشد که موجب می شود تا شخص و یا جامعه ای به سوی آن متمایل و گرایش یابد. از این روست که توجه به نقش و کارکردهای عزت در زندگی فردی و اجتماعی و نیز مادی و معنوی و یا دنیوی و اخروی می تواند عامل تحریک و انگیزش برای بشر و یا جوامع بشری باشد. هم چنین آثار و پیامدهای عزت نیز می تواند در انگیزش آدمی موثر باشد. در این جا با بهره مندی از آیات قرآنی به کارکردها و آثاری از عزت توجه داده می شود که به نظر مهم و اساسی است.
خداوند در آیات چندی چون بقره آیه ۲۲۰ و مائده آیه ۱۱۸ و ابراهیم آیه ۴ و فاطر آیه ۲ عزت و نفوذناپذیری خداوند را عاملی مهم در اجرای خواسته های حکیمانه خویش می شمارد. از این جا می توان دریافت که اگر کسی بخواهد به خواسته های خویش برسد و یا خواسته های خود را اجرایی کند می بایست دارای عزت باشد تا در برابر شرایط و یا موانع و امور بازدارنده دست یابی به خواسته، مقاومت کند و به هدف خویش برسد. بنابراین عزت عاملی مهم در دست یابی به خواسته های انسانی نیز می باشد.
خداوند عزتمندی خود را مظهر عالی ترین صفات و مثل اعلای خویش می شمارد (نحل آیه ۶۰ و روم آیه ۲۷) بر این اساس انسان و یا جامعه ای که می خواهد عالی ترین صفت و مثل اعلای خویش را نشان دهد باید برخوردار از صفت و حالت عزت باشد وگرنه نمی تواند به صفت برترین و بهترین حالت خویش دست یابد.
خداوند برای عزت دو کارکرد و اثر مختلف معرفی می نماید. برخی از این آثار مربوط و یا مرتبط به عزت خداوندی و برخی دیگر مربوط به انسان و جوامع بشری است.
● آمرزش بندگان
خداوند در آیه ۱۱۸ سوره مائده و نیز ۵ سوره ممتحنه و ۱۷ و ۱۸ سوره تغابن، عزت خداوندی را منشا و خاستگاه آمرزش بندگان می شمارد. به این معنا که عزت الهی موجب می شود تا در حق بندگان خطاکار خویش رحم آورد و گناهان و خطاهای ایشان را ببخشد و بیامرزد.
● آفرینش
از دیگر آثار عزت خداوند می توان به مسئله آفرینش اشاره کرد. خداوند در آیه ۲۷ سوره لقمان عزت و حکمت خداوند را منشا و خاستگاه بی پایانی کلمات وجودی آفرینش شمارد و می گوید که همه موجودات به عزت و حکمت او پدیدار می شوند و از آن جایی که عزت و حکمت وی را نهایتی نیست برای کلمات وجودی (موجودات و آفریده ها) نیز پایانی نیست.
● رحمت خاص و عام
مؤمنان اگر از رحمت خاص و عام خداوند بهره مند می شوند به سبب عزت خداوند است که در آیات ۷۱ سوره توبه و ۲ فاطر به این اثر و کارکرد عزت خداوند اشاره شده است.
تسلیم، تشریع، تنزیه، توکل، خوف، دعا و اتمام حجت و...
عزت خداوند هم چنین موجب تسلیم در برابر خدا (بقره آیه ۲۰۸ و ۲۰۹) تشریع احکام و قوانین کیفری سخت (مائده آیه ۳۸) تنزیه او از هرگونه نقص و کاستی و شراکت (آل عمران آیه ۶ و ۶۲ و سبا آیه ۲۷ و حشر آیه ۲۳) توکل و اعتماد به خدا در همه امور (انفال آیه ۴۹ و شعراء آیه ۲۱۷ و عنکبوت آیه ۲۶) و خوف از خدا و خشیت از وی (فاطر آیه ۲۸) و دعا و نیایش برای اجابت خواسته های مختلف و متعدد (غافر آیه ۷ و ۸ و ده ها آیه دیگر) و نیز اجابت آن (همان و نیز ممتحنه آیه ۵) و اتمام حجت خداوند با ارسال پیامبران و کتب آسمانی (نساء آیه ۱۶۵) و مصونیت یابی قرآن از هر گونه تغییر و تحریف (یس آیات ۲ و ۵ و زمر آیه ۱ و غافر آیه ۲)، علت و منشا ابتلا و امتحان انسان ها برای ظاهر شدن نیکی های نیکان (ملک آیه ۲)، امدادهای غیبی به مؤمنان و شکست دشمنان (احزاب آیه ۱۱ و ۲۵) و امور دیگر می شود.
همین عزت در زندگی بشر نیز آثار و کارکردهای مختلف و متفاوتی دارد که از جمله می توان به اتحاد و اجتناب از تفرقه میان مسلمانان اشاره کرد. به سخن دیگر عزت الهی که خاستگاه عزت مؤمنان است موجب می شود تا مردم در محور عزت و قدرت الهی گرد آیند و در سایه عزت الهی منسجم شده و با همدلی و همراهی و انسجام به سوی مقصد توحیدی حرکت کنند. (بقره آیات ۲۰۸ و ۲۰۹)
● بخشش و احسان
از دیگر کارکردها و آثار اجتماعی عزت در انسان و جوامع بشری می توان به بخشش و احسان در میان مردم و دوری و پرهیز از بخل و خساست اشاره کرد که خداوند در آیات ۱۶ و ۱۷ سوره تغابن به آن اشاره می کند؛ زیرا کسی که خداوند را قادر و توانا بر هر چیزی می شمارد و متوجه و ملتفت مالکیت و حکمت و دانایی و آگاهی اوست در برابر نعمت هایی که خداوند به او بخشیده است بخل نمی ورزد و به کسانی که به آن نیازمند هستند عطا و احسان و حتی ایثار می کند. از این رو می توان گفت که عزت انسان در کنار توجه به عزت خداوند و اقتدار او در همه چیز موجب می شود تا شخص با دلی آرام نه تنها احسان بلکه ایثار کند و متوقع باشد تا خداوند او را در زندگی کمک و یاری کند و هرگز دعا و نیایش وی را رد نکرده بلکه اجابت نماید.
خداوند در آیه ۱۶ تا ۱۸ سوره تغابن عزت خداوند را مقتضای انفاق و اعطای قرض و وام به دیگری می داند تا معلوم نماید که عزت و توجه به این مفهوم و تأثرپذیری از آن تا چه اندازه در زندگی اجتماعی بشر و همگرایی و کمک و تعاون و احسان نقش دارد.
● استقامت
چنان که باور به عزت الهی موجب می شود تا انسان ها در حوزه عمل اجتماعی انسان های با استقامتی شوند و در برابر فشارها تحمل خویش را افزایش دهند و خود را نبازند. در حقیقت ریشه استقامت افراد و جوامع را در برابر فشارهای بیرونی و درونی به ویژه دشمنان ملت و مردم می بایست در آگاهی انسان از عزت الهی جست. چنان که اصحاب اخدود با چنین آگاهی و دانشی است که در برابر آتش های برافروخته و تهدید یهودیان مقاومت کردند و حاضر نشدند تا دست از ایمان خویش به خدا بردارند و حاضر شدند تا در گودال های آتش انداخته شوند ولی ایمان خویش را از دست ندهند. (بروج آیات ۴ تا ۸)
● انس و الفت
الفت و انس میان مؤمنان نیز ریشه در عزت مؤمنانی دارد که ریشه در عزت الهی دارند. این گونه است که ارتباط تنگاتنگی میان عزت الهی و عزت مؤمنان می توان ردگیری و شناسایی کرد. به سخن دیگر، عزت و آثار آن در بشر ریشه در عزت الهی و آگاهی از آن دارد و همین آگاهی و ارتباط میان عزت طولی مؤمنان با عزت الهی موجب می شود که آثاری چون الفت و انس میان مؤمنان پدیدار گردد و انسجام و اتحاد در میان جوامع مؤمن تحقق یابد. (انفال آیه ۶۳) بنابراین ظهور عزت الهی در دل های مؤمنان است که موجبات همگرایی و همدلی و همبستگی و انسجام مردم را فراهم می آورد و مؤمنان را همانند شخصی یگانه درمی آورد که درد و رنج و شادی و سرور یکی به معنا و مفهوم درد همگی و سرور جمعی می شود.
● پیروزی در زندگی و جنگ
از دیگر آثار و کارکردهای مهم عزت می توان به پیروزی آنان در زندگی و جنگ ها اشاره کرد. عزت مؤمنان که برگرفته از عزت الهی و از خاستگاهی چنان والا برخوردار می باشد موجب می شود تا مؤمنان در جنگ و اموری دیگر پیروزی را نصیب خویش گردانند و دشمنان را خوار و ذلیل نمایند. (آل عمران آیه ۱۲۳ و ۱۲۶ و نیز انفال آیات ۹ و ۱۰ و ۴۹)
توجه به عزت الهی و اعتماد و تکیه کردن به قدرت لایزال وی موجب می شود تا انسان از نگرانی بیرون آید و حزن و اندوه از دل وی برطرف گردد. (یونس آیه۶۵)
● عوامل عزت
با مطالب پیشین به خوبی روشن شد که عزت جز در سایه سار عزت الهی برای انسان تحقق نمی یابد چنان که قدرت و توانایی بشر در حوزه های مختلف نیز جز در سایه عزت و توجه به عزت الهی شدنی نیست. براین اساس می توان گفت که عوامل عزت را می بایست در عوامل تقرب به خدا و جلب رضایت و خشنودی وی جستجو کرد.
با این همه قرآن به برخی از علل و عوامل به عنوان عوامل مؤثر اشاره می کند که در ایجاد و تحقق عزت در بشر تأثیر بیشتر تر و مهم تری دارد.
● آخرت طلبی
از جمله این عوامل می توان به آخرت طلبی اشاره کرد. به این معنا که آخرت طلبی و پرهیز از متاع دنیوی موجب می شود تا شخص از عزت الهی بهره مند شود و سایه عزت خداوندی بر سر او افتد. (انفال آیه۶۷)
از دیگر عوامل مؤثر در تحقق عزت می توان به نقش اراده اشاره کرد. به این معنا که عزت انسان ها با انتخاب و اراده خود آنان تحقق می یابد و تا انسان نخواهد که از عزت الهی بهره مند گردد و در خویش عزت الهی را تجلی و ظهور دهد چنین امکانی برای او فراهم نخواهد شد. از این روست که در آیه ۱۰ سوره فاطر به نقش اراده شخص توجه می دهد تا بیان دارد که اراده انسانی تا چه اندازه در تحقق عزت در شخص مؤثر است.
● عبادات
از دیگر عوامل عزت آفرین در بشر می توان به عبادت و اطاعت خدای یگانه اشاره کرد. خداوند در آیات ۸۱و ۸۲ سوره مریم این راه را پیشنهاد می کند ولی اگر به خوبی در این عامل توجه شود دانسته می شود که مراد از آن تسلیم در برابر آموزه های وحیانی و نبوی است. به سخن دیگر انسان نمی تواند هرگز به عزت دست یابد مگر آن که انسانی مطیع باشد و در برابر خداوند و نه دیگری سر تسلیم فرودآورد تا به خداوند تقرب جسته و از محبت و مهر او بهره مند گردد. بر این اساس می توان گفت که عوامل دیگر تحت این عامل قرار می گیرند به این معنا که اگر شخص بخواهد تا اراده عزت کند می بایست در راستای این اراده سر تسلیم در برابر خداوند فرود آورد. بنابراین عبادت از مهم ترین علل و عوامل دست یابی به عزت در شخص و جامعه است.
براین اساس می توان گفت که اگر خداوند به قرآن به عنوان عامل عزت اشاره می کند (ابراهیم آیه۱ و سباء آیه۶) و یا ولایت مؤمنان به ویژه اولی الامر(ع) را عامل عزت برمی شمارد (نساء آیه۱۳۹) در حقیقت به تسلیم و عبادت محض در برابر خداوند اشاره می کند که از راه اراده به عزت جویی از طریق بهره مندی از قرآن و اطاعت و پیروی از آموزه های آن و نیز دستورها و فرمان های اولیایی معصوم الهی(ع) تحقق می یابد.
براین اساس می توان گفت که عوامل پیش گفته در مسیر تحقق تسلیم و اطاعت محض از خداوند و آموزه های وحیانی و نبوی است. بنابراین هر کسی عزت می خواهد می بایست تسلیم خواست خداوندی و آموزه های قرآنی و دستورهای اولی الامر(ع) باشد.
● موانع عزت
این گونه است که خداوند هر گونه پیروی و اطاعت از شیطان و شرک (یونس آیه ۶۵ و ۶۶ و مریم آیات ۸۱و ۸۲) و دوستی و محبت با کافران و پذیرش ولایت ایشان (نساء آیه۱۳۸ و ۱۳۹) و نیز سلطه شاهان و حاکمان ستمگر را عامل خواری و ذلت بر می شمارد (نمل آیه ۳۴) و از آن پرهیز می دهد.
به هر حال هر کسی که در جست وجوی قدرت است و عزت می طلبد می بایست راه خدا را در پیش گیرد و از عواملی از این دست بهره مند و از موانعی پیش گفته پرهیز و اجتناب ورزد.
حسین ابراهیمی
منبع : روزنامه کیهان