جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


تحلیل و بررسی چالشهای جهانی شدن با خرده فرهنگ ها و فرهنگ های بومی


تحلیل و بررسی چالشهای جهانی شدن با خرده فرهنگ ها و فرهنگ های بومی
جهانی شدن فرایندی اجتناب نا پذیر است که از قرن نوزدهم و بیستم شروع شده و همراه با فراز و نشیب هایی که هیچگاه به جز دوران جنگ های جهانی اول و دوم متوقف نشده است، به تکامل خود ادامه داده است . این فرایند در طول مسیر ابتدا در بعد اقتصادی خود موفق بوده است و کم کم به سایر ابعاد گسترش یافته است . خرده فرهنگ ها و فرهنگ های بومی نیز پدیده ای کهن و ریشه دار است که از همان ابتدای تشکیل اجتماعات بشری با آنها همراه بوده است. در این بین عده ای معتقدند که جهانی شدن باعث نابودی خرده فرهنگ ها و فرهنگ های بومی شده و عده ای دیگر این نظر را رد می کنند و اعلام می دارند که جهانی شدن خود باعث حفظ و تقویت خرده فرهنگ ها و فرهنگ های بومی می شود .
بر این اساس هدف مقاله حاضر بررسی وتحلیل فرایند جهانی شدن و تاثیرات آن بر خرده فرهنگ ها و فرهنگ های بومی می باشد تا ضمن بیان مسئله و مقاسیه نظرات موجود به تاثیرات مثبت و منفی آن دست اشاره نمود.
● مقدمه
فرایند جهانی شدن ما را به سوی حوزه کلان جهانی رانده بی آنکه ما متوجه شویم ، در این راه یک سری چالشها برای فرهنگ های بومی و خرده فرهنگ ها به وجود می آید که عده ای این چالشها را مثبت و عده ای منفی اعلام می دارند . مخالفان جهانی شدن آن را پدیده ای مخرب می دانند که قصد ش سیتره بر جهان و نابودی فرهنگ های بومی و محلی است و موافقان جهانی شدن آن را پدیده ای جهت رشد و کمک به جوامع بشری می دانند و اعتقاد دارند جهانی شدن بر عکس آنچه از آن یاد می شود مخرب فرهنگ ها نیست بلکه کممکی برای حفظ فرهنگ ها و زیست بومها . به حر حال ما چه بخواهیم چه نخواهیم با این مسئله روبرو هستیم پس باید ضمن شناخت جنبه های مختلف آن بر آن باشیم که بهترین راه را در مقابله با این پدیده انتخاب نماییم .
● جهانی شدن
فرهنگ آکسفورد در توضیح واژه globalization می نویسد که این واژه به معنی عمل کرد یا اقدام برای جهانی کردن است واز نظر دستوری اسم مصدر از مصدر جعلی to globalize است که از صفت global ساخته شده است و فعل آن ،علاوه بر نشان دادن حالت یک چیز ، بیشتر متعدی است ونیاز به یک مفعول دارد و معنی آن جهانی کردن یا جهانی سازی می باشد . (صفحه ۳کتاب جهانی شدن و پیامد های آن برای ایران از دکتر نوازی ) به گفته «مک گور» جهانی شدن یعنی افزایش شمار پیوندها و شارتباطات متقابلی که فراتر از دولت ها دامن می گستراند و نظام جدید جهانی را می سازد.از طرفی آنتونی گیدنز «جهانی شدن» را یک رشته فرآیندهای پیچیده ای می داند که نیروهای محرک آن را ترکیبی از تاثیرات سیاسی و اقتصادی تشکیل می دهند و درعین حال که نظام ها و نیروهای فراملی جدیدی را بوجود می آورد، زندگی روزمره را به ویژه در کشورهای توسعه یافته تغییر می دهد. هم چنین گیدنز «جهانی شدن» را تنها زمینه ای برای سیاست های معاصر نمی داند و معتقد است که «جهانی شدن» نهادها جوامعی را که در آن زندگی می کنیم دگرگون می سازد وی معتقد است که این پدیده پایان سیاست، دولت، ملت، خانواده، فرهنگ و عواطف نیست بلکه برعکس برخی از آنها را تقویت می کند. مارتین آلبرو، از دیگر نظریه پردازان جهانی شدن، این پدیده را به فرآیندهایی که براساس آن تمام مردم جهان در یک جامعه واحد و فراگیر جهانی به هم می پیوندند، تعریف می کند. هم چنین آمانوئل ریشتر «جهانی شدن» را شکل گیری شبکه ای می داند که طی آن اجتماعاتی که پیش از آن درکره خاکی دور افتاده و منزوی بودند، دروابستگی متقابل و وحدت جهانی ادغام می شوند. دکتر داور شیخاوندی نیز معتقد است «جهانی شدن» طوری است که ما تدریجاً به سوی حوزه کلان جهانی رانده می شویم و بدون اینکه متوجه شویم، جهانی شده ایم. از تعاریف فوق چنین بر می آید که حتی کشورهای ضعیف و عقب مانده نیز می توانند در این روند نقش داشته باشند چرا که زمانی جهانی شدن بطور کامل تحقق می یابد که به وسیله ابزار بسیار ساده، اطلاعات کافی و مورد نیاز خود را بدست آورند. لیکن همواره عواملی براین پدیده تاثیر می گذارند و همواره از اینکه تمامی کشورها در این روند سهیم باشند جلوگیری می کنند. ( کاووسی ، تیموری ، ۱۳۸۷ : ۱ )
● فرهنگ
واژه فرهنگ را در زبانهای اروپایی(انگلیسی،فرانسوی،آلمانی) Culture,culture,kultur می گویند که از واژه CULTURE
بر می آید،ریشه لاتین COLERE این واژه طیف معنایی گسترده ای داشته است. مسکن گزیدن،کشت کردن ،حراست کردن ، پرستش کردن (پهلوان،۱۳۸۲ :۳) فرهنگ را میتوان رفتار ویژه نوع بشر نامیده که،همراه با ابزار مادی جزءلاینفک رفتار شناخته
می شود(صالحی امیری،۱۳۸۶ :۱۵) تعاریف گوناگونی از فرهنگ ارائه شده که این گستردگی به دلیل تعاریف کلی و جزئی ارائه شده از فرهنگ می باشد.گیدنز فرهنگ را (ارزشهایی که اعضای یک گروه معین دارند،هنجارهایی که از آن پیروی می کنند . کالاهای مادی که تولید می کنند ) تعریف نموده (گیدنز،۱۳۷۶: ۵۷) برویس کوئن معتقد است فرهنگ را می توان مجموعه ویژگی های رفتاری عقیدتی اکتسابی اعضای یک جامعه خاص تعریف کرد (راد،۱۳۸۱ :۵۰) اما شاید بتوان گفت جامع ترین تعریف از فرهنگ متعلق به تایلور است که می گوید:
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل معرف،معتقدات ،هنرها ، صنایع ، تکنیکها ، اخلاق ، قوانین ، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتارها و ضوابطی است که انسان به عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا می گیرد و در قبال آن جامعه تعهداتی به عهده دارد.(همان:۲۹)
● خرده فرهنگ
بریک جامعه شناس انگلیسی، خرده فرهنگ ها را واکنشی تاریخی به مدهای فرهنگی دانسته و شکل گیری آنها را ناشی از تلاش هر نسل برای حل مسایل ساختی می داند که اعضای آن نسل، به طور دسته جمعی تجربه می کنند . خرده فرهنگ به طور گسترده به عنوان گروه های اجتماعی تعریف شده است که پیرامون علایق وآداب و رسوم مشترک شکل گرفته اند .عبارت "خرده فرهنگ" جهت معین کردن موقعیت اجتماعی گروههای اجتماعی و مطالعۀ آنها در ارتباط با تشکیلات اجتماعی بزرگتر مانند جماعت ها، همگان،توده ها، جامعه و فرهنگ است. این عبارت در دهۀ ۱۹۴۰ در بافت مطالعات کثرت گرا و آزاد مکتب شیکاگو شکل گرفت. اما این موضوع میان رشته ای بی پایه توسط مکتب فرانکفورت و انتقادهای آنها از فرهنگ توده و دیدگاه های انتقادی مکتب بیرمنگام و همچنین فرا ساختار گراها و فمینیستها شکل گرفت. خرده فرهنگ ها بطور عمومی گروه هایی هستند که به عنوان انحراف از استاندارد های اصولی جامعه به آنها توجه می شود. آنها به سبب سن خاصی، جنسیت، سلیقۀ اقتصادی، نژاد و غیره شکل می گیرند. خرده فرهنگ ها از نظر اجتماعی و تحلیلی بدون حق دخالت سیاسی،تحت حاکمیت، تابع یا زیر زمینی تعریف می شوند. کسانی که آنها را مطالعۀ علمی می کنند انها را به عنوان مخالفین،گونه های دیگر و ضد فرهنگ جریان رایج می دانند. ( اسمیت ، ۲۰۰۳ : ۳۹ )
● جوامع مرکزی ، پیرامونی و نیمه پیرامونی
جوامع توسعه یافته دارای سرمایه بیشتر، صنعت پیشرفته تر و مدیریت برتر هستند به همین جهت این جوامع در اقتصاد جهانی به مرکز سرمایه موسوم اند. در حالی که جوامع توسعه نیافته، مجبورند از جهت گیری های کشورهای مرکز تبعیت کنند و به صورت تابعی از این جهت گیری ها به فعالیت بپردازند به همین سبب این جوامع به پیرامون سرمایه معروف شده اند. در مجموعه کشورهایی که از جهت گیری های مرکز سرمایه تعبیت می کنند، بعضی از جوامع به پیرامون سرمایه معروف شده اند. در مجموعه کشورهایی که از جهت گیری های مرکز سرمایه تبعیت می کنند، بعضی از جوامع هستند که به نوبه خود به اقتصادی جوامع دیگر جهت می دهند. به این جوامع نیمه پیرامونی گفته می شود. کشورهایی مانند ژاپن، آلمان،‌فرانسه و آمریکا مرکز اصلی سرمایه هستند و کره جنوبی ، تایلند، تایوان، برزیل ،‌آرژانتین جوامع نیمه پیرامونی هستند و اغلب جوامع افریقای خاورمیانه و آسیای میانه در زمره کشورهای پیرامونی قرار می گیرند .
● جهانی شدن وفرهنگ :
در حوزه فرهنگ و ارتباطات جهانی سازی بیش از همه تاثیرگذار بوده بطوری که از آن به فرهنگ جهانی سازی نام می برند ، موضوع جهانی سازی در جهان متشکل از فرهنگ های بسیار به یک الگوی معنایی تبدیل شده که شامل یک میدان عمومی اما نامتجانس و ناهمگن از فرصت ها ، ارزش ها ، سلیقه ها و شیوه های زندگی است که بدون محدودیت و به منظور ابراز وجود یا معرف در دسترس هر فرد قرار دارد. (نوازی ، ۱۳۶۸ : ۳۲ ) از بعد فرهنگی ، برخی جهانی شدن را ناظر بر فشردگی زمان و مکان و پیدایش شرایط جدید برای جامعه ی جهانی و جهانی شدن فرهنگ می دانند و معتقدند این بعد از جهانی شدن بر اقتصاد و سیاست تفوق دارد و رشد فزاینده فن آوری وسایل ارتباط جمعی مانند اینترنت و ماهواره موجب فشردگی زمان و مکان و تراکم فرهنگی کشورها شده و از این طریق یک فرهنگ مسلط در سطح جهان تشکیل داده است . (میر محمدی ، ۱۳۸۱ : ۳۸) بعد فرهنگی جهانی شدن آنقدر عمیق و مهم است که برخی جهانی شدن را فرایند گسترش ارتباطات در یک مقیاس جهانی به همراه حصول آگاهی از این فرایند تعریف نموده اند . از جمله پیامدها و یا تاثیرات جهانی شدن چالش ها و فرصت های موجود و الگوهای رفتاری در عرصه های مختلف ، گسترش جهانی سطح ارتباط ، مقوله های هویتی و تاثیرگذاری آن ها در گستره جهانی ، پیدایش منابع و جهانی شدن افق ذهن و دید بشر را می توان برشمرد . ( همان )
● فرهنگ جهانی و فرهنگ بومی
فرهنگ تمامی دنیای دور و بر ما را در ذهن مان تعریف می کند؛ به آن ها شکل می بخشد، طبقه بندی شان می کند و معنای شان می‌بخشد (تری یاندیس ، ۱۳۷۸: ۴۸). فرهنگ در حقیقت بخش انسان ساختهء محیط است، حال آن، چه ذهنی باشد و چه عینی. فرهنگ است که تعیین می کند اعضای آن فرهنگ رابطه شان را با محیط، ماوراء طبیعه و مردم درون و بیرون فرهنگ شان چگونه تنظیم کنند (بورن ، ۱۳۷۹: ۱۲۰). ما جهان را کمتر آن گونه که هست، و بیشتر آن طور که ما هستیم، درک می کنیم ؛ چرا که فرهنگ است که تعیین می کند ما چگونه اطلاعات دریافتی از محیط، روش تفسیر و روش مورد استفاده آن ها را درک کرده و به کار می بخشد (تری یاندیس، ۱۳۷۸: ۴۴ و ۴۷). به بیانی دیگر، فرهنگ است که واقعیات را برایمان می سازد آن، هم ظرف و هم مظروف اندیشه تا رفتار ماست. فرهنگ به گروه و اعضای آن کمک می کند تا از عهده مشکلات زندگی در محیطی خاص و در زمانی معین برآیند. شاید بهتر باشد فرهنگ را شیوه با هم زیستن در دنیایی بدانیم که "نفوس انسان ها با تمامی گوناگونی هایشان" یک بعد، محیط بعدی دیگر و نوع تعاملات آن دو، بعد دیگر و مکمل آنها به شمار می روند.
فرهنگ ها از فصول مشترکی برخوردار هستند، همان گونه که تمایزاتی با یکدیگر دارند. فصول مشترک فرهنگ های مختلف که به اصیل ترین و انسانی ترین وجوه فرهنگ مربوط می شود، فرهنگ جهانی را می سازد. مخاطبان چنین فرهنگی نیز جهانی خواهند بود و آن به بخش بزرگی از نیازها و تقاضاهای فرهنگی موجود در مردم و جوامع مختلف پاسخ خواهد گفت. اکنون در سطح جهان، تلاش های مستمر و بعضاً سازمان یافته ای برای تأکید بر این وجوه مشترک و انسانی فرهنگ انجام می شود و سازمان یونسکو آن را یکی از اصلی ترین وظایف خود به حساب می آورد (دکوئیار، ۱۹۹۸ : ۳۸ ). اما آن به معنای نادیده گرفتن فرهنگ های بومی و گوناگونی های زیست بومی شان نیست. فرهنگ های بومی بدون آن که حذف شوند، می توانند در روح تکثر فرهنگی نقشی بزرگ ایفاء کنند و اکنون سازمان های انسان دوستانه جهانی، از جمله یونسکو حفظ و تقویت فرهنگ های بومی و زیست بوم های آن را از مسئولیت های خود می دانند. منظور از زیست بوم، شرایط فیزیکی و محلی، جغرافیایی، آب و هوا و تمامی گیاهان و جانوران یک اقلیم است که از عوامل مهم و تعیین کننده فرهنگ یک منطقه ی جامعه است و فرهنگ هر ناحیه و جامعه از بستر تعامل انسان با آن برمی خیزد (تری یاندیس ، ۱۳۷۸: ۴۷). اما رابطه فرهنگ و زیست بوم یک طرفه نیست و در فرهنگ هایی پویا، همان گونه که زیست بوم، فرهنگ انسانی را می آفریند، فرهنگ شکل گرفته در بستر آن نیز خود خالق شرایطی جدید بر زیست بوم می گردد که در آن شکل گرفته است و تعامل آن ها مداوم ادامه خواهد داشت. همین نکته است که مطالعات فرهنگ های محلی و جوامع منطقه ای را ضروری می سازد. اما نباید به فرهنگ ها به شکل پدیده های ایستا نگاه کنیم. فرهنگ ها مدام دست خوش تغییر هستند، آن ها از درون یا بیرون در معرض تحول قرار می گیرند. گاه به وسیله فرآیندهای خودجوش و درون زا، به خلاقیت و نوآوری دست زده و گاه از طریق تعامل فرهنگی از فرهنگ های دیگر اقتباس کرده و متأثر می شوند. تفاوت های فرهنگی همیشه بوده و خواهند بود و بسیاری از وجوه این تفاوت ها، بیش از این که از اختلافات برخیزد از گوناگونی ها و تنوعات روح انسانی حکایت دارند که خود می تواند به موضوعی برای شناسایی بهتر انسان های جوامع مختلف از یکدیگر تبدیل شده و تکامل شان را مقدور سازند. در گذشته به اختلافات فرهنگی به عنوان بهانه ای برای درگیری های قومی، ملی و... نگاه می کردند، اما در دنیای امروز فرهنگ های پویا به اختلافات فرهنگی به مثابه پدیده هایی که انعکاس دهنده گوناگونی های اندیشه و تجارب روح انسان های مختلفند، می نگرند و از آن به عنوان دستاویزی برای شناخت هر بیشتر و بهتر یکدیگر بهره می برند. (امینی ، ۱۳۸۷ : ۵ )
مهمترین تهدیدهای عام جهانی شدن عبارتند از:
ـ تضعیف اقلیت های ملی
ـ شیوع مصرف زدگی فراگیر و کاهش پس انداز ملی
ـ کم رنگ شدن مرزها و محدوده های ملی و جغرافیایی
ـ ضعیف نگه داشتن ضعفا با تقسیم کار و صلاحیت های بین المللی
یکه تازی قدرت های برتر سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی
ـ یکسان سازی فرهنگی، اجتماعی
ـ حاکمیت ایدئولوژی صاحبان قدرت
ـ نابودی فرهنگ های بومی و محلی ( کاووسی ، قدیری : ۱۳۸۸ )
مهمترین فرصت های عام جهانی شدن نیز عبارتند از:
ـ محدود شدن یکه تازی و خودسری دولت های غیردمکرات و غیرمردمی
ـ افزایش آزادی های فردی و گروهی
ـ فرصت های بیشتر برای زندگی بهتر
ـ ایجاد رقابت برای عقب نماندن از پیشترفت های تمدن های بشری
ـ فرصت های بیشتر برای عرضه کالاهای بومی و محلی
ـ تقویت نظام های اقتصادی باز
ـ مبادله آزادانه کالا، افکار و اطلاعات ( همان )
● نتیجه گیری
آنچه مسلم است تاثیرات جهانی شدن بر فرهنگ ها دارای دو بعد مثبت و منفی می باشد و بعد منفی آن را باید بیشتر از ضعف فرهنگهای جوامع متاثر دانست تا جهانی شدن . بنا بر این برای مواجهه با جهانی شدن پیش از آنکه به فکر مبارزه با آن باشیم باید به فکر تقویت بنیانهای فرهنگی جامعه خود باشیم ، به هر حال فرهنگی مستحق جهانی شدن است که به دنبال حقیقت باشد نه قدرت و درسیطره دنیا به انسان ها به چشم موجوداتی شریف بنگرد نه نگاه ابزاری، ـ انسان را موجودی منطقی بداند نه غریزی ـ حق طلبی و کمال را در شمار امور ذاتی انسان بداند و بدان احترام بگذارد ( کاووسی ، تیموری ، ۱۳۸۸ : ۱۲ ) هویت های فرهنگی، ملی، دینی و اخلاقی بر بستر جهانی شدن شکل خواهند گرفت. پس نباید آن ها را چون سنتی ثابت و تغییرناپذیر تقدیس کرد، بلکه می بایست آن ها را فرآیندی شکل پذیر دانست که نه تنها می توانند خود را با وضعیت های نوین تطبیق دهند، بلکه در عین حال، اهداف و غایت آن را بازتعریف نمایند و در عین انعطاف پذیری، انسجام خود را در عصر جهانی شدن حفظ کنند. ( امینی ، ۱۳۸۸ : ۱۲ )
برای مقابله با تهدید های منفی جهانی شدن راهبردهایی به به شرح ذیل ارائه می گردد :
۱) اصلاح و تجدید نظر در ساختار نظام فرهنگی
۲) اصلاح و تجدید نظر در ساختار نظام آموزشی
۳) توجه به اسلام به عنوان دین حیات بخش و انسان ساز
۴) توجه به ارزش های انقلاب اسلامی
۵) احترام و گرامی داشت و حمایت از عناصر فرهنگی مؤمن
۶) نظارت قانونمند به محصولات فرهنگی
۷) اهتمام جدی به اجرای سیاست های فرهنگی
۸) تکیه به فرهنگ بومی
۹) افزایش بینش و آگاهی مردم و آشنا ساختن آنها با فرهنگ غنی و میراث مفاخر و فرهنگ اسلام
۱۰) فراهم ساختن زمینه رشد استعدادها وظرفیت های جوانان و پرورش آنها وحمایت از نیروهای خلاق
۱۱) استفاده از تکنولوژی پیشرفته ارتباطی و تبلیغی در معرض فرهنگ اسلامی
۱۲) ضرورت طراحی برنامه های متناسب با ذائقه های نو
۱۳) افزایش قلمرو سازمان های فرهنگی
۱۴) افزایش سطح دانش و توانمندهای خاص مدیران فرهنگی از جمله روان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ و هنر، ادبیات و...
دکتر اسمعیل کاوسی
حمید نخعی
منابع :
امینی ، اکبر ، جهانی شدن و هویت فرهنگی ، تهران : پژوهشنامه مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت ، ۱۳۸۸
بورن، اد ، بعد فرهنگی ارتباطات برای توسعه، ترجمه مهرسیما فلسفی، مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش صدا و سیما، تهران : ۱۳۷۹
پهلوان،چنگیز،فرهنگ شناسی ،تهران: نشر قطر۱۳۸۱
تری یاندیس، هری، فرهنگ و رفتار اجتماعی، ترجمه نصرت فتی، تهران : انتشارات رسانش ، ۱۳۷۸
دکوئیار، خاویر پرز ، تنوع خلاق ما، پیام یونسکو، شماره ۳۱۶.
راد،فیروز،جامعه شناسی توسعه فرهنگی، تهران :نشر چا پخش،۱۳۸۱
صالحی امیری ،سید رضا،مفاهیم و نظریه های فرهنگی،تهران:نشرققنوس،۱۳۸۶
کاووسی ، اسمعیل و تیموری ، سعید ، جهانی شدن ، هویت ملی ، مدیریت فرهنگی ، تهران : پژوهشنامه مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت ، ۱۳۸۸
گیدنز ، آنتونی ، تجدد و تشخیص ، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید ، ترجمه ناصرموفقیان ، تهران : نشر نی ، ۱۳۷۹
گیدنز،آنتونی،جامعه شناسی،ترجمه منوچهر صبوری،تهران:نشر نی،۱۳۷۳
میر محمدی ، داوود ، پایان نامه دکتری : ۱۳۸۱
Smith Philip, (۲۰۰۳). Cultural Theory, Massachusetts, Blackwell Publishers