ناصرالدین شاه و جیگر اتول رانی

از قرار معلوم در این ازمنه هرکس که دستش به دماغش برسد جهت تسهیل امور یومیه برای تهیه یک اتول اقدام می کند; لیکن اگر چند قران پول بیشتری خرج کند، اتول مدل بالا یی می ستاند که برای قوپی آمدن مناسب بوده و هم امکانات ویژه ای را در اختیار قرار می دهد. یحتمل موافقید که اتول سواری نیاز به فرهنگ رانندگی داشته تا که در شوارع مورد غضب و ناسزاهای قشر پرفشونال قرار نگیریم.
فی المثل قاعده ای از عزیزان، اموال و احشام را فروخته به بلد آمده، فکرون می کنند تا با خرید اتول، باز هم سواری بگیرند پاره ای از ایشان که از پشت کوه آمده اند از شرایط اتول سواری در اتوبان ها و شوارع خبری نداشته، بی محا با پولی درشت را مصروف اتول مربوطه می کنند آن هم بدون اخذ تصدیق. ایضا درمواردی حماقت این حمار سواران تا به آنجا رسیده که مسیر همت تا رسالت را بدون شناخت، طی نموده که در مواردی با درایور پرفشونالی شاخ به شاخ شده، با این تفاوت که شاخ به شاخ شدن گاو با گاو کجا، شاخ به شاخ شدن اتول زپرتی با اتول دویست ملیونی کجا؟! اینجاست که روستازاده محترم احیانا اگر بیمه نداشته باشد، حاضر است به زیر اتول رفته ولی صحنه شاخکی را هرگز نبیند؟!
دیگر این که درست است که ما خود نیز از پشت کوه آمده ایم لیکن تفاوتیه در این بوده که ما با هلی کوپتر به بلد قدم گذاشته ایم و مثل بقیه نیستیم چنان که در اتول رانی آن قدر حذاقت به خرج دادیم که تصدیق خود را از یک کلنل شانزالیزه ای دریافت نمودیم. قاعده ای از رانندگان آماتور وقتی در شوارع به اتول رانی مشغول اند گویی پشت شاخ گاو نشسته اند و از علا یم هشدار دهنده ای نظیر چراغ راهنما، بوق، فاصله گذاری و سرعت مطمئنه کاملا محرومند. ایشان که گاها تا به این تایم حتی بوی آسفالت به دماغ شان نرسیده، عن قریب است که عابر یا سواری را راهی آن دنیا کنند. ایضا وقتی پشت چراغ قرمزی متوقف می شوند چون جدیدا با بوق آشنا گشته اند، دست مبارک را به صورت مستمر بر روی بوق پیکان گوجه ای خود گذاشته، یحتمل انتظار معجزه داشته که چراغ سریعا سبز شود؟!
آخر کسی نیست بگوید که در بلد همه چیز بر حساب و کتاب استوار بوده لا جرم چراغی پیش از موعد مقرره، سبز نمی شود؟! عرض دیگر آن که فی الا یام الماضی به همراه منجیلک با اتول قشنگمان راهی بازار شدیم تا برای مهدعلیا خرید کنیم لیکن بر سر یک پیچ ناگاه اتول جلویی بدون زدن راهنما فی المثل بزغاله به جایی پیچید که اگر مهارت لا زمه را نداشتیم، بلا به دور با ایشان اکسیدنت و تصادف می کردیم که در پس آن بالحتم مهدعلیا ما را اتول درست می کرد؟!
دیگر این که قاعده ای از نسوان مفخمه که پشت رل می نشینند من باب استرس و خفن بازی آن قدر بدفرم اتول رانی می کنند که عن قریب لا ک پشت ها را به غلط کردن می اندازند. کسی یافت نمی شود که بگوید تو که جیگر رانندگی را نداری چرا به جای نشستن پشت رل اتول، پشت رل ماشین لباسشوئی نمی شینی؟! حیف شوارعی که نسوان ترسویی از این قسم پا در آن گذاشته و جریانیه رانندگی را کاملا مختل می کنند تا جایی که هوتی و داود خطر بابت این عملیات تاسف آور، حاضر به خودکشی شده اند؟!
عرض ما به شما دیگر آن که قاعده ای از درایورهای عشق اسپید همچون فرفره در شوارع رانندگی کرده گویی سر اصغرآقا را حمل می کنند یا سوار جت فوق سرعت ملکه بی ریختیان، کاندولیزا رایس شده اند؟! فی المثل در یکی از موارد اتول مربوطه چنان از بیخ ما گذشت که هنوز گوش مبارک از حیث امواج دریافتی دچار پدیده موج سواری شده و ابعاد فاجعه آن قدر گسترده است که هر روز صحنه مربوطه، خاطرمان را مشوش می کند؟!
دیگر این که دسته ای از درایورهای تازه به دوران رسیده با تجهیز کردن اتول خود به سیستم های صوتی روز، روحیه دوبس دوبس را به صورت توفیق اجباری به افکار عمومیه تزریق نموده چنان که گویی ارکستر سمفونیک فرنگ به رهبری بتهوون در مقابلت زنده و حی و حاضر اجرا دارد. فی المثل در یک قلم که منجیلک آمار گرفته، اتول مربوطه ۲۴ کرور تومان قیمت داشته در حالی که بهای ساب بوفر آن چیزی حدود سی کرور تومان برآورد شده است؟!
ایضا دسته ای از اتول داران که از گروه نوکیسه ها می باشند بر سر چهارراه شوارع بی خیال ترمز شده در عین ناباوری و با اسپیدی دویست تایی ناگاه دستی می کشند که در یکی از موارد، همسر محترمه اصغرآقا که آبستن بوده اند بر سر زایش فرزند یازدهم ناکام مانده و دچار سقطیه جنین گردیده است. آخر اصغرآقا چه گناهی کرده که پس از آن همه تلا ش و برای گردهم آوردن دوجین بچه توسط عده ای ضدبشری مورد حمله نسل کشی قرار گرفته است؟! ای درایور نامحترمی که با اسپید و غیژغیژ دستی ات، موجبات از بین رفتن جنین یازدهم اصغرآقا را فراهم آوردی، آیا می دانی این کار تو چیزی از نسل کشی هولوکاستیه کم نداشته است؟!

نویسنده : مهدی دل روشن

منبع : روزنامه مردم‌سالاری