پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


سرنوشت حمل‌ونقل عمومی


سرنوشت حمل‌ونقل عمومی
تاریخ تحول حمل‌ونقل همگانی شهری در کشورهای جهان نشان می‌دهد که این تحول در کشورهای توسعه یافته صنعتی و کشورهای درحال توسعه، دو مسیر کاملا‌ متفاوت را پیموده است.
از آنجا که تکامل صنعتی در کشورهای گروه نخست، عمدتا تکاملی درون‌زا بوده‌است از این‌رو سیر تکاملی آن نیز، <سیرتکاملی ارگانیک> و طبعا تدریجی، پیوسته و فراگیر و به عبارتی رساتر، در چارچوب <توسعه> اجتماعی - اقتصادی این کشورها اتفاق است. ‌
تجلی این الگوی تحول در قلمرو حمل‌ونقل همگانی شهری این کشورها بدینگونه است که به‌موازات پیشرفت علم و فناوری در تمام قلمروها، با انتقال دستاوردهای این پیشرفت به قلمرو حمل‌ونقل، برحسب نیاز زمان و خواست مکان و اقتضای مجموعه شرایط، سیستم‌های نوین حمل‌ونقلی تدریجا وارد صحنه شهرها شده‌اند و به موازات این دگرگونی در قلمرو فناوری حمل‌ونقل شهری، مدیریت‌های شهری نیز که نمایندگی مردم شهرها (و روستاها) را می‌کردند با بهره‌مندی از همان سیر تحول فراگیر، مناسب‌ترین روش‌ها، فناوری‌ها و طرح‌های حمل‌ونقلی را براساس تجارب بومی (و جهانی) تدبیر کرده در راستای صرفه و بلکه صلا‌ح امروز و فردا و فرداهای همان شهر و دیار همان ولی‌نعمتان، یا مردم خود، به‌کار گرفته و ضمن حرکت در مسیر <توسعه اقتصادی- اجتماعی> کشور، بر روی جریان توسعه شهری و طبعا اقتصادی- اجتماعی ملی نیز، تاثیر پایدار، فراگیر و به‌ویژه <متوازن> گذاشته‌اند.
اما در کشورهای در حال توسعه، به نظر می‌رسد این سیر تحول، کاملا‌ متفاوت و حتی متضاد با آن یکی اتفاق افتاده است. تو گویی سخن خانم لوئیزا ایرندینا Luiza Erundina‌، شهردار صاحبنظر، سائوپولو که در چند عبارت کوتاه جمع‌آمده و در حضور نمایندگان حمل‌ونقل همگانی شهرهای بزرگ ۵۹ کشور جهان عنوان شد، گویاترین و عمیق‌ترین تصویر از این سیر تحول غم‌انگیز باشدکه می‌گوید: <سرنوشت شهرهای ما جهان سومی‌ها را، در آن سوی دریاها، صاحبان کمپانی‌های بزرگ خودروسازی و البته به یاری دلا‌لا‌ن وطنی آنها در این سو، رقم می‌زنند! اما ما در این‌سو، هر روز با مصرف حاصل از دسترنج ناچیز روستاییان تهیدست خود، سوار بر اتومبیل‌های صادراتی آنها از پیچ‌وخم راه‌بندان‌های خفه‌کننده شهرهایمان عبور کرده بر سر کارهای خود می‌رویم تا برای همان روستاییان زحمتکش، <بخشنامه> و <آیین نامه> تولید کنیم و این چه سرنوشت غم‌انگیزی است>!
رمز و راز کار، ریشه یا ریشه‌های مشکل کجاست؟ چرا در آن سوی آب‌ها، حرکت تکاملی کشورها با تحول تکاملی فناوری پیوندی مبارک داشته اما در این سو، به‌گونه‌ای دیگر است؟ چرا تحولا‌ت مجموعه شرایط اقتصادی - اجتماعی، علم و دانش و فناوری آنها را روز به روز به جلو رانده اما در این کشورها به عقب می‌راند؟ چرا فناوری‌های نوین حمل و نقلی آنها روزبه‌روز برای مردمان خود، ایمن، آرامش، رفاه و آزادی را به ارمغان می‌آورد اما در اینجا هرگام در این مسیر صدگام به عقب بوده و هر طرح و فن و فناوری جز نکبت و وابستگی نتیجه دیگری را نداشته است؟ ‌
اگرچه ورود به این بحث و کاوش و ریشه‌یابی آن می‌تواند گره‌ای از گره‌های سردرگم کلا‌ف پیچیده عقب‌ماندگی و یا <توسعه نیافتگی> اقتصادی- اجتماعی و از جمله شهری و حمل و نقلی ما را گشوده، راه‌های برون رفت از این گرفتاری را نشان دهد، اما این مهم فرصت دیگری را طلب می‌کند و در این مجال، جز اشاره‌ای تنها به یک گوشه از <مساله>، کار دیگری جایز نیست. ‌
برای روشن‌تر شدن حساسیت موضوع کافی است تنها نقش و جایگاه <اتومبیل شخصی> را در کشور‌های توسعه یافته صنعتی جهان با نقش و جایگاه آن در کشور‌خودمان ایران مقایسه کنیم؛ در آنجا که نرخ مالکیت اتومبیل شخصی به چیزی در حدود ۸/۱-۴/۱ وسیله برای هر خانوار و حتی بیشتر از آن بالغ شده است، این <وسیله> عمدتاً تنها برای خارج شهر‌ها و یا برای روز‌های تعطیل مورد استفاده مردم قرار می‌گیرد. در سایر روزها، قاطبه مردم با برنامه‌ریزی مشخص و روشن و با اطمینان کامل به <سیستم حمل ‌و نقل همگانی> شهر خود، در کمال آسایش و آرامش و امنیت، همه‌روزه بر سر کار‌های خود حاضر شده، به مدت ۸-۷ ساعت برای مردم خود و خانواده خویش <ارزش افزوده>(چه در بخش صنعت و چه در خدما‌ت) تولید می‌کنند. آنگاه در پایان ساعت کاری روزانه با همان اطمینان خاطر به سیستم حمل‌و‌نقل همگانی شهری خود، با آرامش و امنیت - ولو با خستگی ناشی از کار- به کانون خانوادگی خود مراجعت کرده و <زندگی> می‌کنند.
اما در کشوری مثل همین کشور‌خدمات و در شهری مانند همین تهران، اغلب شهروندان و حتی مرفهینی که مالک ۳-۲ اتومبیل هستند، هر بامداد با کابوس خوره‌وار ترافیک گره‌خورده جای‌جای شهر، از خواب پریده، هراسان و نگران وارد <قمارخانه شبکه معابر شهر> می‌شوند تا پیاده و سواره‌، با اتومبیل شخصی یا مسافرکشی، ...< از پیچ‌وخم راه‌بندان‌های خفه‌کننده شهر عبور کرده...> با ده‌ها نوع <رشوه مودبانه> و به مسوول حضور و غیاب و مدیر امور اداری و مسوول پارکینگ- و صد البته در قالب سلا‌م و کلمات فروتنانه و کرنش‌آمیز- به محل کار خود می‌روند تا در ۴۰-۳۰ دقیقه کار مفید روزانه خود با برخورد‌های موهن و تحقیرآمیز به همشهریان گرفتار و درمانده برای آنها <بخشنامه> و <آیین‌نامه- > نه اینکه تولید، بلکه < -تفسیر> و <تاویل> کرده و آنگاه پس از پایان کار اول و اتمام نیم‌بند کار دوم، با تنی خسته و روحی شکسته، چنانچه بخت یاریگرشان بوده جسم و جان و جیب و کیف خود را در مسیر برگشت از این <قمارخانه> نباخته باشد. بالا‌خره به جمع دیگر خستگان خانواده پیوسته و بدینگونه در زیر یک سقف - اگر سقفی باشد- به <زنده ماندن>(و نه زندگی) ادامه می‌دهند تا فردا و صبحی دیگر.
این بنده، از قبل از تشکیل قانونی شورای هماهنگی ترافیک شهر‌های کشور و حتی از همان سال ۱۳۵۹، که مسوولیت شهرسازی شهرداری تهران به او واگذار شد همواره به دنبال مرجعی قانونی بود تا مگر از طریق آن نسبت به موارد کلیدی و کلا‌ن حمل و نقل درون‌شهری کشور چارچوب‌ها، رویه‌ها، راهبردها و سیاست‌های بایسته و شایسته تدارک دیده شود تا بدین‌ترتیب، نه تنها خطاها و اشتباهات شهری مثل تهران در شهر و شهر‌های دیگر تکرار نشود بلکه پیشاپیش برای بنیادی‌ترین و مشترک‌ترین مسائل حمل‌ونقلی شهر‌های کشور ابزار‌های تصمیم‌گیری کلا‌ن تهیه و تدوین شود تا به یاری آن ابزار‌ها، همانند کشور‌های توسعه‌یافته و با برنامه، به جای غافلگیری و گرفتاری و غلتیدن به ورطه <تهدید>‌های فزاینده حمل‌ونقل شهری، که از همان اوایل دهه ۱۳۶۰ می‌رفت تا لحظه‌به لحظه حساس وحسا‌س‌تر شده سرنوشت شهر‌ها را بدینگونه در چنگال خود اسیر سازد، خیل این <تهدید‌ها> به انبوه <فرصت‌>ها تبدیل شده پیشاپیش با آمادگی کامل به مصاف این مشکلا‌ت شتافته شود.
همکاری با شواریعالی، این امکان را فراهم ساخت تا <مسائل> و مشکلا‌ت اساسی و مشترک جمل‌ونقل شهری کشور مورد شناسایی و تقویم قرار گیرد.
امید می‌رفت با انجام برخی مطالعات کلیدی پاسخی درخور به نیازهای حمل و نقلی همگانی گروه‌های مختلف شهری کشور، اعم از کلا‌ن‌شهرها، شهرهای متوسط و شهرهای کوچک، تهیه و تدوین شده، بر پایه این تدابیر و ابزارهای راهبردی، تکلیف طرح‌های جامع حمل و نقلی و کالبدی شهرها مشخص شود.
اما به‌دلیل ماهیت قویا سیاسی وظایف و ماموریت‌های سنتی وزارت کشور که امکان بس ناچیزی را از انبوه امکانات این وزارتخانه، به امور استراتژیک حمل و نقل همگانی مطالعه شده، فراهم می‌سازد در وهله نخست، طیف گسترده وظایف معاونت عمرانی این وزارتخانه که به حق برای انجام شایسته هر یک از آنها وزارتخانه مستقلی لا‌زم است در مرحله بعدی، سرشت سرعت‌طلب وظایف این معاونت که به‌ناچار با امور کارشناسی دیربازده و زما‌نبر سازگاری اندکی دارد، در مرحله سوم و توان کارشناسی کم و استعداد کمتر بهره‌گیری از توان‌های کارشناسی جامعه حمل و نقلی کشور در شورای عالی و بالا‌خص دبیرخانه آن در مرحله آخر، تدریجا و عملا‌ آن قلمرو گسترده تمهیدات استراتژیک ملی در زمینه حمل و نقل همگانی درون‌شهری کشور بی‌صاحب مانده و آن همه وظایف بنیادی و راهبردی حمل و نقلی که می‌تواند مسیر <توسعه کالبدی شهرها> و متعاقبا و از این گذرگاه، <توسعه اقتصادی - اجتماعی> کشور را دگرگون ساخته بر روی این همه تاثیر مثبت تعیین‌کننده‌ای بر جای بگذارد، اینک عملا‌ به <توزیع تجهیزات> حمل و نقلی از قبیل اتوبوس یا واگن، آن هم با روش‌های سنتی یا <چانه‌زنی‌های> رایج شهرداران شهرها، ارجاع پروژه‌های حمل و نقلی شهرها به برخی <خواص> و <خودی>ها تقلیل یافته و به جای <بسترسازی استراتژیک> برای تحولی بنیادی در ارکان توسعه شهری کشور، نتیجه کار در حد <مخالفت> و <موافقت> با اقدامات شهرداری‌ها در زمینه اساسی‌ترین راه‌حل‌های حمل و نقل همگانی شهرها نزول پیدا کرده است. هم‌اینک نیز در آخرین واکنش‌ها نسبت به موضوع حساسی چون <مونوریل> به‌جای <تحریر مار> روی آورده است.
مطالعه حاضر که بنا به احساس مسوولیت شخصی آغاز و انجام شد، پاسخی است مقدماتی، اما <کارشناسی> به این سوال اساسی مطرح در فضای حمل و نقل همگانی کشور که آیا سیستم مونوریل برای شهر تهران و شهرهای کشور، توجیه فنی - اقتصادی دارد یا خیر؟
محمدحسن شهیدی
فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه، اولئک الذین هدیهم ا... و اولئک هم اولوالا‌لباب (سوره زمر - آیه ۱۸)
منبع : روزنامه اعتماد ملی