سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا
یادگار رزم و نبرد ایرانی
بهرهگیری از ظرفیتهای سرشار و دستمایههای پربار ادبیات کهن فارسی همواره از مهمترین توصیههایی بوده که صاحبنظران و هنرمندان باتجربه کشور آنرا به عنوان راهکاری برای برونرفت از بنبست دستیابی به تئاتر ملی و ایرانی مطرح کردهاند.
قطبالدین صادقی، یکی از این هنرمندان است که در مقام پژوهشگر، مدرس تئاتر، کارگردان و نمایشنامهنویس، همواره بر رویکرد دراماتیک نسبت به الگوها و محملهای ادبی موجود در ادبیات کهن فارسی تأکید داشته و از موضعی علمی و عملی به این موضوع پرداخته است.
صادقی، امسال در تجربهای متفاوت با سالهای اخیر –اجرای نمایش "عکس یادگاری" و "عادلها"- خود نیز چنین مقولهای را در حوزه کار تئاتری در معرض آزمونی دوباره قرار داده است.
"یادگار زریران" داستان یکی از بزرگترین و پرافتخارترین کهن قهرمانان حماسی ایرانی به نام زریر است، که به لحاظ جنبههای رزمی در ساختار داستان؛ از منظر چالشپذیری در تقابل نیروهای خیر و شر و به لحاظ محتوایی در حوزه مذهب و اخلاق به مجموعه کاملی از کیفیتهای درام تبدیل شده و خود به تنهایی یک قالب تئاتری است.
"زریر" که جزء اول آن (زر) به معنای زرین و جزء دوم آن (یر) به معنی بر و سینه است، مجموعاً به معنی زرینبر است و این قهرمان، برادر گشتاسب شاه ایرانی است که در نبرد میان ایرانیان و تورانیان به نیرنگ دشمن کشته میشود.
داستان زریر در دوره ساسانیان به زبان پهلوی نوشته و در دوره سامانی، فردوسی آن را به زیبایی و در قالب چارچوبی کاملاً دراماتیک در شاهنامهاش میآورد: گشتاسب پس از آشنایی با دین مزدا از جانب "ارجاسب" تورانی تهدید میشود و به پشتوانه حضور پهلوانانی چون زریر و به پیروی از آیین نو حاضر به باج دادن به دشمن نیست؛ همین مسأله نبردی سترگ را میان دو همسایه سبب میشود که رویدادهای آن از مناظر گوناگون بستر روایت داستان نمایشنامه قرار گرفتهاند.
دکتر صادقی، در "یادگار زریران" تا آنجا که ساختار و قالب درام اجازه داده است، کلیت اصلی داستان زریر را دست نخورده باقی گذارده و به روایت تئاتریکال آن بر صحنه درام و صحنه تئاترش پرداخته است. از این جهت اما نمایش او را بیشتر میبایست اثری وفادار به اصل دانست، که پرداخت مناسب تئاتری پیدا کرده و بر روی صحنه به اجرا درآمده است.
نخستین کاری که صادقی برای تبدیل شکل ادبی داستان به ساختار دراماتیک انجام داده، انتخاب قهرمان نمایش به عنوان راوی است.
"بستور" -یا همان "نستور" در زبان پهلوی- به عنوان قهرمان نمایش از ابتدا منظر و دیدگاه کارگردان و تماشاگر را نسبت به داستان تعیین میکند. این انتخاب و کارکرد هوشمندانه نخستین ویژگی کار صادقی در تبدیل دراماتیک است که کار را برای پرداختهای بعدی آسان کرده است. بستور در مقام راوی تمام وقایع و رویدادهای بعدی را برای مخاطب نمایش بازگو میکند و حضور او در کلیت ساختار دراماتیک –بجز در مورد مونولوگهای طولانی ابتدا و انتهای نمایش که افگار بر ما تحمیل میشود- بجا، منطقی و مناسب پرداخت شده است. در واقع این شخصیت ضمن ایجاد پیوستگی و منطق زمانی مناسب، از آنجا که خود جزیی از داستان و ساختار دراماتیک آن است، بخش مهمی از کارکردهای نمایشی اثر را تولید و توجیه میکند.
شکل و فرم "یادگار زریران" نیز بر پایه ساختار ادبی داستان و متناسب با منظور و کارکردهای آن مورد پرداخت قرار گرفته است. صادقی داستان را با سرانجام آن آغاز میکند. در واقع او نسبت به نتیجه و پایان نمایشاش آگاهیای ایجاد میکند، که فردوسی نیز در شاهنامه با پرداختن به شخصیت "جاماسب" و پیشگوییهای او در مورد سرانجام نبرد در پی دستیابی به آن بوده است. این ساختار و کارکرد ارتباطی آن در واقع ترکیبی از شیوه روایت مبتنی بر آگاهی و اشراف بر وقایع در نمایش و روایت داستان ایرانی است که قطبالدین صادقی به درستی آن را وارد شکل روایی نمایشاش کرده است. اما نقطه قوت دیگر "یادگار زریران" هوشمندی در انتخاب داستان آن برای پرداخت نمایشی ظرفیتهای مؤثر و کارکردهای مطلوب دراماتیک آن است.
در حوزه داستانی دو گروه از پهلوانان و قهرمانان با گروهی از برابر ستیزان و ضدقهرمانان مواجهند. پذیرش دین تازه و سرباز زدن از بت پرستی، بهانهای است که انگیزههای لازم برای مواجهه و تقابل گروه ایرانیان با تورانیان را ایجاد میکند و بعد از این داستان و البته ساختار دراماتیک آن سرشار از موقعیتهایی است که چالش، نبرد و مبارزه را در بستر رویدادهای خود مطرح میکند. این مبارزه همان درگیری و کشمکش ناب تئاتری است که در مدت زمان اجرای نمایش تماشاگر را مجذوب خود میکند. نبرد گشتاسب، زریر، پادخسرو، فرشاورد، گرامی کرد و جاماسب در گروه ایرانیان با ارجاسب، بیدرفش جادو، نامخواست، اوسیخشه، کوخرید دیو و کبود چرمین گراز در گروه تورانیان مبارزهای کامل و همهجانبه است. اول؛ مبارزهای است بر سر اخلاق و دین که از بهانهجویی تورانیان وحشی آغاز میشود. دوم؛ مبارزهای است پهلوانی و حماسی و سوم؛ رزمی است کاملاً مبتنی بر انگیزه و عمل!
نگاهی گذرا به اسامی پهلوانان ایرانی و دیونمادهای تورانی حتی در معنی نامها، آغاز این رزم نیک و بد را از همان ابتدا افشا میکند. صادقی نیز در ادامه شگرد فردوسی در انتخاب شخصیتها، رفتارها و اسامی به درستی ویژگیهای کاربردی شخصیتهای نمایشاش را بر روی صحنه عینیت میبخشد. لباسهای فاخر شاهزادگان و شاه ایرانی در مقابل پوستینهای پشمی لشکر وحشی تورانی، نوع حرکت و لحن غرش و تکلم تورانیها و وزن و هماهنگی حضور ایرانیان بر روی صحنه، شاهدی بر این ادعاست.
صادقی در زمینه تبدیل همه این ویژگیها به عناصر تئاتری نیز موفق نشان داده است. ترکیب میزانسنها، نحوه صف آرائی دو لشکر در برابر هم، حرکت و حتی جزئیات رفتار، لحن گفتار و... همه و همه در راستای همین تقابل و درگیری، در نمایش به خوبی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
علاوه بر این نمایش، در طول مدت اجرا هیچ گاه در ترکیب و ترتیب این حرکات و میزانسنها به ورطه تکرار و سادگی نمیافتد و همواره حرکات و هماهنگیهای تحرک در صحنه را به درستی و حتی با رعایت زیبایی و جذابیت آنها در مقابل تماشاگرش قرار میدهد.
قطبالدین صادقی، صحنه خالی و باز تالار چهارسو را به عنوان مرکز رویدادهای نمایش انتخاب کرده و تنها از حضور نمادین قطعه ساخته شدهای از دکور در انتهای این صحنه استفاده کرده است. البته درخت بزرگ نمادین قرار گرفته در انتهای صحنه، ترکیب و قواره زیبایی در شکل دیداری نمایش ندارد، اما دست کم در خدمت برخی کارکردهای دیگر اجرا قرار گرفته است. مهمتر این که صادقی بدون بهکارگیری نابهجای ابزار و وسایل اضافی تمامی رویدادگاهها، عناصر دیداری، ابزار و اشیای بیجان و جاندار نمایشاش را نیز تنها با استفاده از حضور و حرکت بازیگرانش در صحنه قرار داده است؛ ممکن است که تماشاگر فکر کند این عناصر و ابزارها در صحنه وجود ندارند، اما مهمتر از این فکر آنست که کمتر تماشاگری جای خالی این ابزار و عناصر را احساس میکند، چرا که اصلاً جای خالیاش در نمایش باقی گذاشته نمیشود.
استفاده از موسیقی و سازهای کوبهای تأثیر و کارکرد مناسب دیگری را به عمل و اکت نمایش در اجرای صادقی افزوده و هر گاه موسیقی و سازهای موجود در صحنه وارد جریان اجرا میشوند، رویداد و عمل تقویت شده و کارکرد و منظور بهتر و هدفمندتری پیدا میکنند.
در مجموع میتوان گفت که "یادگار زریران" نمایش خوب و موفقی از قطبالدین صادقی است، چرا که:
۱) ظرفیتها و بسترهای ادبیات کهن ایرانی را به درستی نمایشی کرده است.
۲) پرداخت و شکل مناسبی در حوزه درام دارد.
۳) داستانگو ست و عمل و اکت نمایشی را محور روایت قرار داده است.
۴) شکل و فرم مناسب و روانی در حوزه اجرا دارد.
۵ )به لحاظ محتوا و ژرف ساخت، قابل انطباق با شرایط امروز است و تاریخ مصرف ندارد.
۶) انطباق محتوا و فرم، در آن هماهنگ و هدفمند است، بنابراین اثری زیباییشناسانه محسوب میشود.
مهدی نصیری
منبع : ایران تئاتر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حماس غزه آمریکا رافائل گروسی رهبر انقلاب حج مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان دولت دولت سیزدهم حسین امیرعبداللهیان رسانه
هواشناسی تهران قتل شهرداری تهران حجاب قوه قضاییه سیل فضای مجازی آموزش و پرورش سلامت سیلاب سازمان هواشناسی
قیمت خودرو خودرو مالیات ایران خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو قیمت دلار مسکن حقوق بازنشستگان
تئاتر دفاع مقدس سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران مسعود اسکویی صدا و سیما سینما
دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان فضا
اسرائیل رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین روسیه رفح چین اوکراین طوفان الاقصی نوار غزه مصر طالبان
استقلال فوتبال پرسپولیس لیگ برتر ذوب آهن نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی سپاهان رئال مادرید جواد نکونام
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون باتری مایکروسافت گوگل ناسا تلفن همراه ماهواره
بیماران خاص کاهش وزن رژیم غذایی زیبایی بیمه دندانپزشکی فشار خون سبزیجات