جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاه مهرورزانه به تشکل های دانشجویی


نگاه مهرورزانه به تشکل های دانشجویی
با روی کار آمدن دولت نهم ، در محیط های علمی و دانشگاهی کشور امید می رفت که شعار مهرورزی و عدالت رئیس جمهور همه دانشجویان کشور را شامل گشته و این شعار به علامت و نمادی برای تزریق مهربانی و نگاه پدرانه دولت بدون نگاه تبعیض آمیز به همه تشکل های دانشجویی مبدل گردد. ولی آنچه در دو سال گذشته نمود عینی یافت چیزی غیر از آن بود که بتواند اکثریت دانشجویان و اساتید را به ادامه کار علمی و حضور منتقدانه تشکل های دانشجویی ترغیب نماید و اخراج برخی از اساتید به اصطلاح دگراندیش ، عدم ثبت نام دانشجویان کارشناسی ارشد تحت عناوین دانشجویان ستاره دار و برخورد ناصحیح و غیر اصولی با تخلفات دانشجویی اسباب هر چه بیشتر فرار نخبگان علمی را از کشور موجب گشت ، چنانچه آمارهای ارائه شده در مورد فرار مغزها در سالهای اخیر موجبات کاسته شدن بار علمی دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی کشور را فراهم ساخت.
حضور طلب کارانه دانشجویان از حاکمیت در جهت تحقق نهایی عدالت و آزادی دو آرمان بی بدیل جمهوری اسلامی در کنار توجه به وظیفه علم آموزی نقش منقشی بوده که امام راحل در وصیت نامه خویش بدان تاکید کرده و بر آن صحه گذارده اند ، امری که همواره از جانب مقام معظم رهبری نیز پی گیری شده و معظم له بر هوشیاری و آگاهی علمی و سیاسی نسل جوان و دانشجوی کشور اهتمام ویژه ای مبذول داشته و دارند.
کار سیاسی بدون پرداختن به وظیفه عمده علم آموزی و فراگیری علم بدون داخل شدن در مسائل سیاسی و فرهنگی و دور ماندن از فعالیت سیاسی از آفت های دانشگاه های کشورمان در سالیان اخیر بوده و مخالفین و موافقین هر یک از آنها ره به خطا برده و به دلیل نقش اثرگذاری که قشر دانشجو و نخبه کشور در تحولات سیاسی سالهای اخیر داشته لذا هراس برخی از گروه های سیاسی کشور از عدم کسب وجهه و جایگاه ویژه در میان دانشجویان به دلیل نداشتن برنامه ها و راهبردهای علمی و دانشگاهی پسند سبب گردیده تا تشکل های دانشجویی با بی مهری روبرو شوند و در ادامه تلاش گردید تا با بگیر و ببند تعدادی از آنها از نقش ایشان کاسته شده و ازسوق دادن دانشجویان در جریانات سیاسی و ملی کشور جلوگیری بعمل آید.
آنچه روشن است جنبش های دانشجویی در دانشگاه ها بهترین مرجع پیگیری آرمان های اسلامی در کشورمان بوده و به خاطر استقلال نسبی که از لابی های قدرت و ثروت دارند دارای ویژگی پیشتازی نسبت به سایر جنبش ها بوده و باید اذعان نمود این جنبش ها نقش اثرگذار خویش را در سرنگونی رژیم طاغوتی پهلوی نشان داده و بی گمان اگر نبود هدایت و رهبری دو جریان فکری دانشجویی به رهبری شهیدان مطهری و شریعتی و خیزش و حرکت دانشجویی ، به قطع انقلاب اسلامی به همین زودی وآسانی تحقق نمی یافت و بالطبع اگر بسترسازی جنبش ها و گروه های دانشجویی به همراهی نقش بی بدیل علما نبود حرکت های توده ای مردم شکل نمی گرفت.
در جوامع مدرن ، نقش دانشگاهیان در بسترسازی و جهت دهی به افکار عمومی غیر قابل انکار می باشد. حضور دانشگاهیان به ویژه دانشجویان ، این قشر فرهیخته جامعه به عنوان پایه گذار مستقیم یا غیر مستقیم در بسیاری از نهادهای مدنی مثمر ثمر بوده و همچنین گروه ها و اجتماعات دانشجویی به دلیل برخورداری از پتانسیل جوانی و روحیه ای عمدتاً آرمان خواه در صدر توجهات جامعه قرار گرفته اند. لذا فعالیت های دانشجویی عمدتا در یک تخصص و تک بعدی نبوده و جنبه های علمی ، فرهنگی ، سیاسی، مطبوعاتی و صنفی، در مرحله تفکیک همانند کلافی پیچیده می باشند. لذا باید تاکید نمایم به دلیل اثرات بالقوه و بالفعل دانشگاهیان اینگونه برخوردهای جفا کارانه‌ چه زخم های روحی عمیقی در استادان و بویژه در دانشجویان به جا گذاشته و می تواند در بلند مدت چه کینه ها و دشمنی ها در اذهان جوانان نسبت به حاکمیت ایجاد نماید. گسترش موج برخوردهای اخیر با فعالان دانشجویی سایه نگران کننده ای را بر آینده فعالیت دانشجویان و تشکل های دانشجویی کشیده است . در این میان اما تفاوت چندان زیادی در برخورد با دیدگاه های مختلف وجود ندارد، یک اصل کلی در برخورد با دانشجویان حاکم است و آن اینکه گویی وزارت علوم دولت نهم تصمیم دارد حوزه عمل دانشجویان و تشکل های دانشجویی غیر همسو با دولت نهم را با محدودیت های شدیدی مواجه کند.
شدت یافتن برخوردهای اخیر با فعالان دانشجویی و ایجاد محدودیت برای تشکل های دانشگاهی ، فضای دانشگاه های کشور را در ماه های اخیر بسیار منفعلانه و سرد نموده و به نظر می رسد وزارت علوم با هدف بستن فضای دانشگاه ها به قصد مأیوس ساختن ودلزده کردن دانشجویان از فعالیت های سیاسی واجتماعی برنامه ای ویژه را تدارک دیده و اکنون با رهگیری این هدف فعالیت های خود را سر وسامان می دهد.
لذا نظر به اهمیت آثار مخرب اینگونه برخوردها لازم می دانم نکاتی را متذکر گردم :
۱) محدود کردن دانشجویان در فضای دانشگاه و کلاس های درس نه تنها آرامش را بر مراکز علمی و آموزشی کشورحکمفرما نخواهد کرد که هیجانات محدود شده جوانان را به آتشی تبدیل می کند که سرانجام از زیر خاکستر زبانه خواهد کشید. زبانه های این آتش نیز دیگر تنها گریبان مسوولان دانشگاه ها را نخواهد گرفت بلکه جامعه ای را متاثر از خویش خواهد کرد که ممکن در دراز مدت تامین کننده منافع و مصالح ملی کشور نباشد لذا بالا بودن متوسط تب سیاسی در دانشگاه ها به متوسط تب سیاسی کل کشور ایجاب می کند تا با نگاه مهرورزانه و پدرانه به آنان اعتماد کنیم و سعی کنیم مشوقشان بوده و خطاهایشان را با نگاه دلسوزانه و بدون زدن انگ های سیاسی متذکر شده و بدانیم که دانشجویان فرزندان این مرز و بوم بوده و به عبارتی دست شکسته وبال گردن می باشد و متهم ساختن جوانان و دانشجویان به ارتباط با بیگانگان و دشمنان نظام اسلامی نمی تواند در یافتن راه حلی جهت حل معضلات صنفی و خواسته های سیاسی دانشجویان مؤثر افتد اگرچه هرگز نمی توان از طمعی که کشورهای امپریالیستی همواره جهت تصاحب افکار دانشجویان کشورهای مورد نظر داشته اند چشم پوشی نمود ولی از متولیان و دولتمردان کشور می پرسم چرا با نگاه تبعیض آمیز و تندروانه کارمان را به جایی رسانده ایم که عده ای در صحن دانشگاه ها احساس غریبی نموده و برای عده قلیلی ازدانشجویان چنین القا گردد که افکار و دستهای بیگانه احساس و افکار آنها را بهتر از مسئولین نظام درک نموده و برایشان اهمیت قائل می باشند؟
۲) تاکنون هیچ کس نتوانسته است سیاسی بودن را از خصلت های دانشجویی دور کند، شاید در مقاطعی به تعلیق درآمده باشد اما محو نشده است.لذا به زعم این قلم به صلاح کشور نیست که با هدف سیاست زدایی از دانشگاه ها با جامعه دانشگاهی این گونه برخورد شود چرا که اولا انعکاس داخلی و خارجی آن منفی بوده و در ثانی چنین برخوردهایی تشکل های دانشجویی را جری تر و فعالیتهای سیاسی دانشگاهی را از شکل آشکار به حرکت های مخفی و زیرزمینی مبدل می سازد.
۳) به نظر می رسد دولت نتوانسته است در بخش اقتصاد به شعارهای انتخاباتی خویش جامه عمل پوشاند لذا پی گیری شعارهای انتخاباتی و برگزاری جلسات نقد دولت توسط دانشجویان ، برخی از دولتمردان و حامیان دانشگاهی دولت را عاصی نموده لذا با برخوردهای ناصواب با تشکل های دانشگاهی قصد جلوگیری از طرح انتقادات موثر را داشته و تلاش می گردد تا از نقش آگاه کننده دانشگاه ها کاسته شود.لذا در این قسمت به متولیان فرهنگی و علمی متذکر می گردم که اگر فکر می کنند با شیوه محدودسازی می توانند به نتیجه دلخواه خویش برسند در اشتباه تام بوده و نمی توان با اینگونه برخوردها در جذب افکار و آرای مردم نقش اساسی ایفا نمود و باید گفت که شرایط توسعه کشور فقط با تضارب آرا میسر بوده و فضایی که امروز بر دانشگاههای ما حاکم است شرایط خاصی است که بیانگر عدم فعالیت سیاسی است در حالیکه دانشگاه باید مرکز تضارب آرا و افکار و سلایق مختلف باشد و تجربه نشان داده در شرایط محدودسازی ضریب خطای دولتمردان هم بالا می رود. لذا شایسته است مدیران و مسئولان دانشگاه و مدیران اجرایی کشور خود را از نقطه نظرات و انتقادات دانشجویان و تشکل های دانشجویی محروم نکنند و نظرات تشکل ها در بحث انتخاب رؤسای دانشگاه ها و معاونین وزیر، وضع قوانین و تدوین آیین نامه های تشکل های دانشجویی را لحاظ کنند تا ضمن بهره گیری از این نظریات، تشکل های دانشجویی نیز سهم خود را در جنبش نرم افزاری دانشگاه ها پیدا کنند.
۴) این کشور را نخبگان و آگاهان باید اداره کنند و دانایان همان‌ها هستند که از محیط علمی بیرون می‌آیند و توشه و سرمایه معرفتی می‌اندوزند یا اینکه توانایی دستگیری از دیگران را دارند. لذا توجه به نخبگان علمی کشور و تشکل های دانشجویی نه تنها از قدرت دولت نمی کاهد بلکه بر مقبولیت و شاخص مدنیت آن می افزاید، لیکن بی توجهی به صدای تشکل های دانشجویی و در برخی مواقع ساکت نمودن آنها موجب تبدیل صدای آنها به فریادهای معترض کوبنده و همچنین کاهش مقبولیت دولت می شود.
۵) تعامل ناپذیری مدیران وزارت علوم از یک طرف و روحیه استقلالی وآرمان خواه دانشجویان از طرف دیگر موجب شده تنش هایی میان فعالین صنفی تشکل های دانشگاهی و مسئولان دانشگاه ها به وجود آید و این تنش ها موجب اعمال فشار مستقیم یا غیر مستقیم بر دانشجویان منتقد گردیده و مسوولان فعلی دانشگاه ها راه را بر هرگونه تعامل با دانشجویان بسته و در این رهگذر محاکمه ، تعلیق و اخطار را بر هر منطق گفت وگویی ترجیح می دهند. اینکه امروز در دانشگاه ها دانشجویان در سکوت سر کلاس ها می روند، نه نشانه ای مثبت که اخطاری جدی برای آینده کشور و سیاستگذاران دانشگاه های کشور است . لذا دانشجویان در چنین فضایی ، بایستی بکوشند تا نشان دهند که تحت تاثیر جو موقتی وکوتاه مدت فوق قرار نگرفته‌ و می‌توانند با همدلی وصبر و در پیش گرفتن سیاست تعامل به آرمانهای تشکل های دانشجویی نائل گردند و در وادی کارهای سیاسی بهتر است منتقد باشند تا اینکه فساد را دنبال کنند و بر آنان فرض است که نه تنها نباید چشم خود را بر کار دولت نهم و هر دولت دیگری ببندند بلکه بر کار قوای مقننه و قضائیه نیز اشراف داشته باشند و در این مسیر از هیچ تهدید و تشری هراسی به خود راه نداده و عقب نشینی ننمایند و به دور از مصلحت اندیشی ها، قله ها و آرمانها را یادآور شده، همواره سعی داشته باشند تا با پیگیری نقد درون گفتمانی و رعایت جانب انصاف و جامع نگری پس از مشورت با اساتید دلسوز به نقد قوای سه گانه بپردازند و نقاط ضعف موجود در عملکردشان را تذکر دهند تا با اصلاح آن، شاهد رشد و پویایی شان باشیم.
۶) فقدان قالب های قانونی مناسب برای گرایش های متفاوت با در نظر گرفتن اصل تنوع و تکثر در محیط های دانشگاهی، منجر به از هم پاشیدگی تشکل های قانونمند با سلایق مختلف می شود لذا لازم است تا نمایندگان مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی با تدوین قوانین مدون فعالیت تشکل های دانشجویی را قانونمند کنند.
۷) متاسفانه در سالهای اخیر تشکل های دانشجویی به پیاده نظام احزاب سیاسی تبدیل شده و احزاب مختلف به جای مشارکت دادن آنها در تصمیم گیریها با بهره گیری از دانشجویان ، شأن و جایگاه این تشکل ها را تا سر حد چسباندن پوستر های انتخاباتی شان تنزل داده اند . دانشگاه باید محل رفت و آمد افراد و گروههای سیاسی با افکار و سلایق مختلف باشد و تشکل‌های دانشجویی ضمن مشورت و ارتباط فکری با احزاب و جریانات سیاسی باید استقلال و هویت صنفی و سیاسی خود را حفظ کرده و اجازه بهره کشی احزاب را از تشکل های دانشجویی ندهند . و نقد جریانات و گروههای سیاسی را جزو وظایف خود بدانند و با بالا بردن اطلاعات و سطح دانش سیاسی مسایل و حوادث داخلی و بین‌المللی را مورد تجزیه و تجلیل قرارداده و نسبت به آنها موضع گیری متقن داشته باشند.
۸) و در نهایت توصیه ای که به دوستان دانشجویم دارم اینست که در مرحله نخست بایستی علم آموزی را وظیفه و تکلیف اصلی خویش بدانند و بر این نکته پافشاری نمایند و کارهای صنفی و سیاسی را در مراحل بعدی قرار دهند. امید است تشکل های دانشجویی به یمن ایمان، امید و صبر دانشجویان عزیز و تجربه و همراهی و همکاری استادان گرانقدر و کمک و حمایت مدیران و مسئولان اجرایی به صورت نهادهای ارجمند و عمیق، ریشه در تمامی رشته ها و حوزه های علم بدوانند و پایدار و استوار در عرصه ترویج و توسعه علم و تعمیق رفتار جمعی و فرهنگ مدنی نقش آفرین و پیش آهنگ شوند.
وحید کاظم زاده قاضی جهانی