جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خوابگردها


خوابگردها
سال های دهه پنجاه، در دوره دانشجویی، مدتی ساكن كوی دانشگاه تهران بودم. از لطایف آن روزگار توفیق هم اتاقی شدن با دانشجوی محترمی بود از اهالی مشهد كه هنوز هر بار یادش می كنم هم خنده ام می گیرد و هم حسی احترام آمیز نسبت به او در من زنده می شود. هم اتاقی عزیز من هنگام بیداری یك جنتلمن واقعی بود، سرشار از پرنسیب و وقار مثال زدنی اما هنگام خواب یك كمدین تمام عیار!
شب ها در خواب سخن می گفت، راه می رفت، قاه قاه می خندید و به این همه بسنده نمی كرد، ما را نیز از خواب بیدار می كرد كه: «بجنبید! جوجه ها رفته اند زیر تخت، بگیریدشان، فرار نكنند!» و با انگشت اشاره نقطه ای را نشانمان می داد تا خم شویم، زیر تخت را جست وجو كنیم. و البته از جوجه ها خبری نبود. «خوابگردی» كار هر شبش بود و اگر مراقبش نبودیم در همان حالت خواب از اتاق بیرون می رفت، تلوتلو خوران!
به گمان من، «خوابگردی» یا Somnombolism پدیده رایج و حیرت انگیز روزگار ماست كه نه شب ها در بستر خواب برخی آدم ها، بلكه روزها در قلمرو زندگی اجتماعی ما در جریان است.
پندارگرایی، خیال پردازی، اتوپیاطلبی و رمانتیك مآبی با همه چاله چوله هایش هزار بار شرف دارد بر «خوابگردی» در عرصه اجتماعی. زیرا كه با اولی می توان احتجاج كرد اما با دومی چه می توان كرد؟! جز آن كه خوابگرد را به بستر خواب نوشین بازگردانی تا خدای ناخواسته جانش به مخاطره نیفتد. آنگاه كه یك جریان سیاسی، یك حزب یا جناح دچار خوابگردی می شود، در خواب حرف می زند، به راه می افتد، جماعتی را در پی خویش به راه می اندازد، جایی را، چیزی را به عنوان نقطه هدف نشانه می رود و خیلی جدی و مصمم به پیش می راند و به هشدار و بیدارباش هیچ كس توجه نمی كند، در واقع نه فقط آرامش دیگران را برآشفته است بلكه موجودیت خویش را نیز به مخاطره انداخته است.به باور من در چند دهه اخیر تحولات سیاسی اجتماعی ایران، جریان موسوم به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از پیشگامان «خوابگردی سیاسی» بوده اند كه البته سرانجامی جز تلف كردن خود، زحمت مردم ایران و رسوایی تاریخی نداشته است.بخش مهمی از اپوزیسیون نظام به ویژه خارج نشینان نیز از آغاز تاكنون دست به گریبان خوابگردی بوده اند. این را خودشان هم دریافته اند.
اما مسئله آنگاه نگران كننده می شود كه شتر خوابگردی در آستانه منزلگاه جریان های سیاسی درون نظام زانو بزند و اتراق كند.«خوابگرد» هیچ چیز را در عالم واقع نمی بیند. آنچه را می بیند در عالم رویای خویش است. گفتارش، رفتارش، كنش و واكنش هایش همه رویایی اند. آدم عاقل از خوابگرد انتظاری ندارد. از سر دلسوزی می گوید: طفلك خواب است! اما آیا می توان شاهد خوابگردی عرصه سیاست و قدرت در كشور بود و تنها به این عبارت بسنده كرد كه: «طفلكی ها خوابند»؟!اكنون كه اندكی در ساحت مناسبات سیاسی جامعه به تامل می نشینم احساس می كنم- نه تنها این روزها- بلكه در این سال ها نشانه هایی از «خوابگردی سیاسی» را از خود بروز داده ایم. اگر یك جریان سیاسی به ویژه پس از كسب قدرت دچار نوعی «مونارشی» شود به گونه ای كه اصلاً دیگران را نادیده بگیرد و حتی موجودیت آنان را انكار كند، چه تابلوی اصلاح طلبی داشته باشد چه اصولگرایی و از این دست، در واقع شبیه آدم خواب زده سرش را زیر انداخته و بی اعتنا به دیگرانی كه از نظر او اساساً وجود خارجی ندارند راه خودش را برود، آیا یك خوابگرد تمام عیار نیست؟!
به گمان من یكی از نقدهای جدی بر چگونگی رفتار سیاسی جریان اصلاح طلبی پس از دوم خرداد- هم در دولت و هم در مجلس پیشین و نیز در دیگر عرصه های خارج از قدرت - ابتلا به نوعی خوابگردی سیاسی بود كه نتیجه اش سر به دیوار واقعیت خوردن شد.گاه ما به دنبال جوجه های زیر تخت می رفتیم و دیگران را نیز به این كار فرامی خواندیم و اگر كسی می گفت: «هی! خوابی؟ مواظب باش نیفتی!» برمی آشفتیم. اصلاً به حسابش نمی آوردیم. غیر از این بود؟!
●حالا بیدار شده ایم، شاید!
اما اكنون دیگر باید با پای واقعیت -همه واقعیت- گام بر داریم. اگر پوپولیسم را آفت عقلانیت جمعی و مزاحم تكوین جامعه مدنی می دانیم اما نباید از ویژگی های فرهنگی، اجتماعی جامعه ایران غفلت كنیم، نباید نقش انباشت مطالبات توده مردم را نادیده بگیریم. و اگر عوام گرایی را برنمی تابیم نباید در دام نخبه گرایی گرفتار شویم و اگر طبقه متوسط را اصلی ترین پشتیبان خود می پنداریم نباید نسبت به دیگر اقشار اجتماعی بی توجه باشیم. در عرصه ساختار واقعی قدرت نیز باید واقع نگر باشیم. تجربه بیش از ربع قرن در نظام كنونی ایران بیانگر این واقعیت است كه هیچ یك از گرایش های سیاسی درونی نظام نادیده گرفتنی یا حذف شدنی نیستند.
علاوه بر این با توجه به رویكردها و سلیقه های سیاسی شناخته شده رده های گوناگون اركان قدرت در نظام و نیز ساختار كنونی قدرت، هرگونه تصور یا تلاش برای دگرگونی انحصاری آرایش قدرت به نفع یك جریان یا گرایش خاص سیاسی امری نادرست و بی نتیجه و حتی خطرناك خواهد بود. پرهیز از خوابگردی سیاسی ایجاب می كند كه از هر نوع گرته برداری شكلی و تقلید كودكانه به ویژه برای گذار از الگوهای سنتی به مدرن یا از جامعه پیشادموكراتیك به دموكراتیك خودداری كنیم. ما به نوعی الگوی بومی آنچنان كه در اصل انقلاب اسلامی شاهد بودیم نیازمندیم.جریان اصلاح طلب با همه طیف بندی هایش باید به عزم وداع با خوابگردی، آئین و آداب واقع بینی، تمكین به زایمان طبیعی تحولات تاریخی و ایمان به نسبیت هدفمند در مناسبات سیاسی را چه در عرصه روابط درونی و چه در رقابت با دیگر جناح ها و چه حتی در ارتباط با حاكمیت موبه مو به اجرا گذارد.اما در حالی كه اصلاح طلبان، كم یا بیش، خود را از چنبره خوابگردی رها می سازند متاسفانه رقیبان آنان به ویژه جریانی كه زمامداری عرصه قدرت اجرایی را در كشور فتح كرده عمیقاً گرفتار این پدیده شده است.
این قلم در نوشته ای دیگر با عنوان «دولت متفاوت» به برخی از رویكردهای توجیه ناشدنی دولت كنونی پرداخته است.
به گمان من بسیاری از رفتارهای دولت آقای احمدی نژاد چه در زمینه تصمیم گیری و چه سیاستگزاری و برنامه ریزی و اجرا به رفتار خوابگردها شبیه است.ناخواسته بار دیگر به یاد آن هم اتاقی دوران دانشجویی می افتم و جوجه های زیر تخت و تلاش برای گرفتن آنها! همه در خواب اما خیلی جدی! تصمیماتی گرفته می شود، پیامدهای منفی آنها بی درنگ آشكار می شود و به ناچار دولت تصمیم خود را عوض می كند. یا عوض نمی كند اما برای جبران آثار نامطلوب آن تصمیم، در گرداب تصمیم اضطراری اما نادرست دیگری می افتد. ماجرای بورس، حذف تعرفه برخی اقلام (محصولات كشاورزی)، افزایش ناگهانی تعرفه برخی كالاها (گوشی تلفن همراه)، تثبیت قیمت فرآورده های نفتی، دستورالعمل ورود بانوان به میادین ورزشی، افزایش ناگهانی حداقل دستمزد كارگران، دخالت در نرخ سود سپرده و تسهیلات بانكی و از این قبیل كه در بسیاری موارد دچار تصمیمات متناقض شده مصادیقی از خوابگردی دولت است.
البته این مشكلات محدود به عرصه اقتصادی نیست. در حوزه فرهنگ و هنر نیز اینچنین است. سایه نوعی ركود و دلمردگی حاصل از برخوردهای سلیقه ای سنگینی می كند. در آموزش و پرورش و دانشگاه نیز جلوه های خوابگردی به چشم می آید. از همه تاسف بارتر نوع برخورد دولت كنونی با نیروهای باتجربه به ویژه مدیران میانی در دستگاه ها است. به نظر می رسد هر كس به بهانه كمترین ناهمراهی و ناهماهنگی سیاسی در مدیریت دستگاه های دولتی در معرض تعویض قرار دارد. این شیوه به تجربه نادرست و زیانبار بوده است.
به گمان من، برای رهایی از بیماری خوابگردی چه در ساخت سیاسی جامعه و چه در ساخت قدرت، علاوه بر ترویج فرهنگ بیدارباش و عقلانی گرایی نیازمند نهاد مدنی هشداردهنده، متعادل كننده و حقیقت یاب هستیم. نهادی كه ضمن برخورداری از وجاهت و مقبولیت مدنی مورد احترام و اعتنای اركان نظام نیز باشد. چه می دانیم، شاید روزی، روزگاری تدبیر چنین اقتضا كند كه در كنار «شورای راهبردی روابط خارجی»- كه امید می رود بخشی از خلاء كارشناسی كلان در سیاست خارجی و نیز شكاف موجود میان نخبگان با دولت كنونی را پر كند - «شورای راهبردی روابط داخلی» نیز ایجاد شود. بی تردید گرانیگاه نظام رابطه ای دوسویه با مجموعه پتانسیل سیاسی كشور دارد، هم تاثیرگذار است و هم تاثیرپذیر. آنچه غیرقابل انكار است ضرورت هم افزایی نیروها برای پیشرفت و توسعه همه جانبه است كه به نظر می رسد هیچ سازگاری با خوابگردی ندارد. زیر تخت جوجه ای در كار نیست! خوابگرد را چاره ای جز بیدار كردن نیست.
دكتر احمد پورنجاتی
منبع : روزنامه شرق