پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

حفره های دولت


حفره های دولت
در فضای درونی هر کشور، تفاوت هایی دیده می شود که مکانی را در مقایسه با مکانی دیگر هم از نظر ماهیت و هم از نظر سطح توسعه متفاوت کرده و برای هر مکان با توجه به تفاوت های موجود در آن تصویری را در اذهان عمومی ملت ایجاد می کند و براساس این تصویر عمومی هر منطقه تعریفی خاص می یابد.
عمده ترین این تفاوت ها، نابرابری در فرصتهای اقتصادی، طبیعت، فرهنگ، زبان، هویت خواهی و تاریخ است. وقتی این تفاوت های مکانی عمیق باشد و انسان های مکان های کمتر توسعه یافته نسبت به این تفاوت ها آگاهی یابند و سهم خود را در مشارکت ملی به علت همین تفاوت ها در حداقل ببینند، تنش هایی را برای حکومت ایجاد می کنند.
زمانی که این تنش ها در سطح ملی توسعه نیابند و صرفا انسان های ساکن در مکان هایی خاص را تحت تاثیر قرار دهد، احساس منطقه گرایی در مقابل ملی گرایی تقویت می شود. در اینجاست که تنش های منطقه ای در یک قلمرو مشخص در داخل فضای ملی با درخواست های مشترک مردم آن منطقه مطرح می گردد. در کشورهایی که توسعه سیاسی به مراحل تکاملی خود رسیده و اجزای تشکیل دهنده یک ملت، فراتر از هویت طلبی قومی یا زبانی که قالبی منطقه ای یا محلی دارد، به هویت ملی خود وفاداری نشان می دهند، موضوع منطقه گرایی یا تنش های منطقه ای به کمرنگ ترین حد خود رسیده است. در این کشورها، نگرانی دولت از وجود تنش های منطقه ای به سوی آنچه ریچاردمویر آن را «حفره های دولت» می نامد، تغییر یافته است. نواحی که نظارت دولت در آنجا اعمال نمی شود، در حال بزرگ شدن است و در دل محله ها و مجتمع های مسکونی درون و برون شهری به صورت «تبهکاری سازمان یافته» درآمده است. «این حفره ها ممکن است نواحی قابل توجهی از شهرها را دربر گیرند ... و بعید نیست در بعضی کشورها این حفره ها گسترش یافته و تمام کشور را در بر گرفته باشد.» (۱)
از نظر مویر از جمله این حفره ها، مناطق ملال آور و مناطق ممنوعه است. یعنی «مکان هایی که قدرت دولت در آنجا موثر نبوده و تنها سازمان قدرتمند، سازمانی است که در راستای بهره برداری جنایتکارانه به دست کارتل های مواد مخدر تحمیل می شود و شاهدی بر ضعف اقتدار قانونی دولت است.»
با افزایش «حفره های دولت» که به صورت «مناطق ملال آور» یا در گستره ای متفاوت به صورت «نقاطی جرم خیز» درآمده اند، دامنه اقتدار دولت را تا حدی می تواند کاهش دهد که سبب روند کوچک شدن «نواحی کارآمد دولت» شود و کارامدی «محور - حاشیه» را که در آن سلسله مراتب حاکمیت از مرکز به پیرامون مشاهده می شد دگرگون ساخته و آن را در رابطه ای معکوس قرار دهد به طوری که ظرفیت ناحیه محور برای کسب منفعت به حداقل رسیده و در مقابل ظرفیت حاشیه از طریق فشارهای مخفی و آشکار، چانه زنی ها و تهدیدها به حدی افزایش یابد که «منابع برای تهدید امنیت ملی» شود. (۲)
● رده بندی حفره های دولت:
برخی از دولت ها از چند نوع تهدید که در سراسر جامعه پراکنده است، رنج می برند و برخی از دولت ها از نوعی خاص از تهدید در چالش اند. به طور کلی حفره های دولت از نظر ماهیت و جنس به چند دسته تقسیم بندی می شوند:
۱) حفره های اجتماعی دولت;
۲) حفره های فرهنگی دولت;
۳) حفره های سیاسی دولت;
۴) حفره های اقتصادی دولت;
● حساسیت دولت به حفره ها
۱) در میان حفره های چهارگانه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، دولت ها بیشترین توجه و حساسیت را به حفره های سیاسی دارند. چرا که میزان آسیب پذیری قدرت از ناحیه این حفره ها بیش از سایر حفره ها است. در کشورها بیشترین حساسیت دولت متوجه حفره های سیاسی است. کشف سریع خانه های تیمی، کشف جاسوسانی که برای سایر کشورها به جمع آوری اطلاعات می پردازند و تصمیم دولت ها برای تسریع در انهدام این حفره ها نشان دهنده حساسیت دولت ها بر آنهاست. دولت ها با ایجاد سازمان های عریض و طویل جاسوسی به دنبال کشف حفره های سیاسی اند. این سازمان ها یکی از ارکان مهم دولت ها را تشکیل و هر ساله بودجه کلانی را به خود اختصاص می دهند.
۲) در مقابل دولت ها به حفره های اجتماعی توجه کمتری دارند. علت عمده این کم توجهی آن است که خسارت عمده ناشی از رشد و توسعه حفره های اجتماعی متوجه جامعه است و نه دولت و قدرت حاکم. دولت ها تظاهر می کنند که درصدد مقابله با حفره های اجتماعی اند اما تامل در شناسایی و انهدام این حفره ها از طرف دولت نشان دهنده بی توجهی قدرت ها به این حفره ها است.
۳) حفره های اقتصادی حفره هایی است که گاه توسط خود دولت ها ایجاد می شود و تا انهدام و برچیده شدن این حفره ها توسط بخش های دیگر حکومت یا دولت جایگزین ادامه می یابد. البته این رویکردی عمومی برای تمامی دولت ها نیست. دولت هایی که پایه های دوام خود را بر رفاه گستری و مردم داری گذاشته اند، به محض پدیدار شدن حفره های اقتصادی، آنها را منهدم و از سود سیاسی آن برای استحکام پایه های حاکمیت خود بهره می برند.
۴) کمترین توجه دولت ها به حفره های فرهنگی است. وجود حفره های فرهنگی گاه منجر به استمرار حکومت ها می شود. بنابراین دولت ها خود را ملزم به تسریع در برچیدن و انهدام حفره های فرهنگی نمی کنند و هر اقدامی را به تاخیر می اندازند. گاه دولت ها تحت عنوان آزادی های فرهنگی، خود به ایجاد حفره هایی دست می زنند که گرچه انهدام فرهنگی جامعه را به دنبال دارد اما به تثبیت و دوام حاکمیت منجر می شود. به هر حال حفره های فرهنگی پایین ترین درجه اهمیت را در نزد دولت ها دارند و انهدام احتمالی آنها با کمترین انگیزه از طرف دولت صورت می گیرد.
نویسنده : زهرا پیشگاهی فرد
منبع : خبرگزاری آفتاب