جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


عیب جویی! یا انتقاد؟


عیب جویی! یا انتقاد؟
دنیای امروز، عصر ارتباطات است و تكامل و همكاری و هم اندیشی جایگاه ویژه ای در برخورد انسانها با یكدیگر دارد؛ بد نیست تا كمی هم درباره موانع این ارتباطات و تعاملات بدانیم. چرا كه اگر این هم اندیشی ها و جفت شدن افكار در طول زندگی روزانه و ماهانه و سالانه رخ ندهد؛ افكار و نظریه های ما همچنان خام و ناقص خواهند ماند و این زندگی ما را پر از خطا خواهد كرد. زندگی امروز ما حاصل تفكرات و اندیشه های دیروز بوده و تصورات و اندیشه های امروز زندگی فردا را رقم خواهد زد.
پس ارتقاء فكری و افزایش آگاهی و تعالی اندیشه در دنیای پر سرعت و بی وقفه امروز یك ضرورت اجتناب ناپذیری است و صد البته كه برای این ارتقاء و تعالی نمی توان تنها به یك فكر و یك نظریه اتكا كرد. من به تنهایی تنها بخش كوچكی از این آگاهی را حمل می كنم. دیگری بخش دیگر و دیگری بخش دیگر و در اثر تعامل و هم اندیشی. تجارب طی یك فرآیند سریع از كسی به دیگری منتقل می شود و گویی میان برهای آگاهی در تعاملات روزمره، اما صحیح رخ می دهد.
شما برای درمان بیماری تان، اتكاء به دانش و تمرینات خود نمی كنید بلكه نزد دكتر متخصص می روید. او این آگاهی را دارد كه چگونه شما را درمان كند و صد البته كه پزشك شما برای ساختن یك خانه به دانش خود اتكاء نمی كند و نزد یك مهندس می رود و...
حال هر چه این ارتباطات انسانی و تعاملات اندیشه ای طی یك فرآیند صحیح رخ دهد،طرفین در طی مسیر رشد موفق تر خواهند بود.
یكی از مواردی كه به عنوان یك ركن اساسی باعث اصلاح و كامل شدن تفكرات و اعمال ما می شود، نقد سازنده است. به این معنی كه اعمال ما در آینه روابط روزمره مورد ارزیابی نقد، از نگاه دیگری قرار می گیرد و نقاط قوت و ضعف آن آشكار می گردد. در طی این فرآیند آشكارساز، اعمال و افكار مورد اصلاح قرار گرفته و اندیشه ها رشد می كنند.
حال آنچه كه مانع این جریان می شود، «عیب جویی» است.
عیب جویی چنانكه می دانید، یك رفتار و عمل غیراخلاقی - به ویژه در دین اسلام - است. اما چرا؟ بیایید یك رویكرد موشكافانه و تا حدی علمی به موضوع داشته باشیم. چه تفاوتی بین انتقاد سازنده و عیب جویی وجود دارد. چرا كه یك مسئله اساسی این است كه اغلب ما وقتی تشویق به انتقاد از هم شدیم، در ابتدای راه، فضای انتقاد تبدیل به فضای عیب جویی می شود. اغلب افراد از انتقاد، تصور عیب جویی دارند، حال آنكه این دو مقوله تفاوت های اصولی و بنیادینی با یكدیگر دارند.
●انتقاد یا عیب جویی: مسئله این است:
اول اینكه انتقاد یك سبك تفكر است. پس دارای قوانین و نظم فكری معینی است. اندیشه ها در یك ساختار منظم و هدفمند ذهنی تبیین می شوند و صد البته خروجی كار نیز معلوم است. دلیل بیان قوت یا ضعف یك موضوع كه شامل رفتار یا عمل یا حتی نظریه می شود، با مصداق های اثبات همراه است حال آنكه در عیب جویی اصلاً ساختار و نظمی در كار نیست. تفكری در كار نیست. آنچه مطرح است، سخن لغو است كه هیچ گونه اصلاح و نظمی را دنبال نمی كند.
دوم اینكه در انتقاد؛ نگاه صرفاً به نقاط ضعف و چالش ها نیست. بلكه نقاط قوت را جهت تشدید و الگوسازی مورد نظر قرار می دهند، مثبت یا منفی هر دو را ارزیابی می كنند؛ لكن در عیب جویی نقاط قوت یك رفتار یا عمل را نادیده گرفته، پنهان می كنند و صرفاً به بیان منفی ها و ضعف ها می پردازند. به این دلیل خروجی یك تعامل عیب جویانه، ناامیدی، یأس، ناراحتی، دلگیری، موضع گیری، خشونت، جنگ و تنش ها رفتاری است.
سوم اینكه در یك تعامل سازنده انتقادی، نگاه به آن دسته از نقاط ضعفی است كه قابل اصلاح باشد. و مواردی كه از عهده شخص مورد نظر خارج است، به عنوان نقطه ضعف بیان نمی شود و صرفاً به عنوان یك واقعیت قابل پذیرش مطرح است.
به عنوان مثال كسی را در نظر بگیرید كه زیاد قسم می خورد، برای هر چیزی و هر موضوعی، قسم خدا را می خورد، به خدا خیابان ها شلوغ بود! به خدا من گفتم ...به خدا تلفن در دسترس نبود...
این مسئله به عنوان یك نقطه ضعف و البته ناپسند و به دور از ایمان، قابل اصلاح است. اما اگر كسی به علت كوتاهی یك پا از پای دیگر، لنگان راه برود، را نمی توان به عنوان یك نقطه ضعف اعلام كرد!! این مسئله با اینكه محدودیت هایی برای فرد پیش آورده نقطه ضعف نیست. محدوده ها باید به عنوان یك واقعیت در نظر گرفته شوند. چون اصلاح آن از عهده شخص خارج است.
اما در «عیب جویی» دقیقاً انگشت برروی آن دسته از نقاطی گذاشته می شود كه قابل اصلاح نیستند و اغلب با لحنی تمسخر آمیز.
چهارم اینكه در انتقاد هدف سازندگی است، اصلاح است. ارتقاء كیفی روابط است و تعالی رفتاری در یك همراهی پویا! حال آنكه در عیب جویی، اساس بر تحقیر است و برتری جویی. و چون مصداق عیب مطرح شده به طور جزیی و نمونه بیرونی عنوان نمی شود، آن عیب حتی اگر درست هم باشد، قابل اصلاح نیست. چون شخص مورد عیب نمی داند كه این رفتار یا عمل معیوب ناشی از چیست.
در انتقاد، محبت به عنوان یك عنصر كلیدی در بیان موارد مطرح است. در صورتیكه در عیب جویی، حس تلافی جویانه، انتقام، خشم، چنان مطرح اند كه تمامی سازندگی را در تعامل از بین می برند. لذا می توان گفت كه انتقاد یك تعامل و ارتباط انسانی است و عیب جویی یك عمل ضد انسانی! چرا كه اغلب نه به صورت رودررو، بلكه در غیاب فرد مورد نظر بیان می شود. (كه آن را غیبت می گویند). مسئله این است كه برای داشتن روابط خوب و تعاملات دو سویه باید در یك سیر انتقادی آنچه با هدف سازندگی و همكاری است رعایت شود؛ انتقاد بدون محبت، بدون مصداق، بدون نقطه قوت و بدون در نظر گرفتن فرد انتقاد شونده، همانا عیب جویی است. و به عنوان حرف آخر این مقاله؛ چطور است كه ما آدم ها عیب های دیگران را می بینیم و عیب های خودمان را نه؟
سعید صورتی
منبع : روزنامه همشهری