چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جونیر بانر - Junior Bonner


جونیر بانر - Junior Bonner
سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جو ویزان
کارگردان : سام پکین‌پا
فیلمنامه‌نویس : جِب رُزبروک
فیلمبردار : لوشن بالارد
آهنگساز(موسیقی متن) : جری فیلدینگ
هنرپیشگان : استیو مکوئین، رابرت پرستن، آیدا لوپینو، جو دان بیکر، باربارا لی، مری مورفی، بن جانسن، بیل مکینی و چارلز گری.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه.


«جونیر بانر» (مکوئین)، ستاره مسابقات رودئو، خسته، زخمی و دل‌شسته از سقوطش از پشت گاوی وحشی، به شهر زادگاهش پرسکاتِ آریزونا می‌رود تادر مسابقه رودئوی چشن چهارم ژوئیه شرکت کند. او که چشم‌انتظار پیوستن به خانواده است، می‌بیند که خانه‌شان برای عملیات ساختمان‌سازی خراب شده است. مادرش (لوپینو) را در کاروانی پیدا می‌کند و می‌شنود که پدرش، «ایس» (پرستن) که قهرمان سابق مسابقات رودئو است، براثر زیاده‌روی در مصرف الکل در بیمارستان بستری شده، و خانه را هم برادر کوچک‌ترش، «کرلی» (بیکر) فروخته است. «جونیر» با «کرلی» جروبحث می‌کند، ولی او با خونسردی به او پیشنهاد کار می‌دهد. بالاخره «جونیر» پدرش را که از بیمارستان مرخص شده می‌بیند. «ایس» از او پول می‌خواهد تا اگر زنش اجازه دهد به جست‌وجوی طلا یا پرورش گوسفند به استرالیا برود، ولی حاضر نیست از «کرلی» پول بگیرد. در جریان مسابقه رودئو، «جونیر» برای تسکین غرور جریحه‌دار شده‌اش، وحشی‌ترین گاو را انتخاب می‌کند که یکبار هم زمینش زده است. او مسابقه را می‌برد، پول جایزه را می‌گیرد و برای شرکت در مسابقه بعدی به راه می‌افتد؛ اما پیش از آن، یک بلیت درجه یک هواپیما برای پرواز به استرالیا برای پدرش می‌فرستتد.
* پس از سگ‌های پوشالی (1971)، پکین‌پا به قرارگاه طبیعی‌اش در غرب باز می‌گردد و از لحاظ لحن و مایه (اگرچه نه در سبک) به قلمروی نخستین فیلمش، همراهان مرگبار (1961). در وضعیت زندگی «جونیر بانر»، نه نوستالژی وجود دارد و نه اشتیاقی برای روزهای خوش قدیمی، زمانی که مرد می‌توانست در فضای باز و بی‌انتها مردِ خودش باشد. صرفاً یک آگاهی خونسردانه و روشن از اینکه دنیا دیگر جای فردگرائی که به فکر بهره‌جوئی نباشد، نیست. طی فیلم، روشن می‌شود که «جونیر» به خانه بازگشته است تا از تله اسیر کننده مسابقات رودئو بگریزد، ولی بعد درمی‌یابد که دیگر برای او جائی وجود ندارد: مزرعه خانوادگی را برادر بلند پرواز ویران کرده است و زمین هم فروخته شده است. او که می‌خواهد از تاروپودهای زندگی گذشته‌اش چیز جدیدی بسازد، خانواده‌اش را سخت از هم گسسته می‌یابد. در پس تمام محرومیت‌ها و نزاع‌ها و سوء تفاهم‌ها، عاطفه‌ و رأفتی حس می‌شود که در فیلم‌های پکین‌پا نادر است. عشقی که آدم‌ها را همزمان به یکدیگر نزدیک و از هم دور می‌کند. نقش فیلم‌نامه تحسین‌برانگیز رُزبروگ و بازیگران - به‌ویژه مکوئین که عالی است و لوپینو - را نباید از نظر دور داشت ولی اصل کار را پکین‌پا و بالارد در تصویر شهر پرسکات انجام می‌دهند، شهری آراسته شده برای مراسم چهارم ژوئیه، صمیمی و در عین حال به‌نوعی دل‌مرده. حرکت‌های (معروف‌و) آهسته استاد در صحنه‌های چشم‌گیر رودئو، خودنمائی می‌کنند.