یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اسلام به مثابه فرهنگ


اسلام به مثابه فرهنگ
با سه رویكرد می توان به دین نگاه كرد. نگاه جامعه شناختی، نگاه فلسفی و نگاه معرفت شناختی. هر سه این نگاه ها رویكردهایی درجه دوم به لحاظ معرفت شناختی هستند. این نگاه ها ممكن است در جاهایی با هم تلاقی یا تضاد داشته باشند.
در اینجا با رویكرد جامعه شناختی به دین نگاه می كنم. از این جهت می خواهم ببینم نهاد دین چه تحولاتی در ایران معاصر داشته است. در نگاه جامعه شناختی ما دین را به عنوان امری نهادی و نه امری ذهنی و منفك از انسان ها و جامعه بررسی می كنیم. ممكن است پرسیده شود نهاد دین یا نهادهای دین من نهاد دین به طور كلی را مورد بررسی قرار می دهم. این بررسی، دین به مثابه نهاد می پردازد و نهادها و سازمان های دینی ذیل این مفهوم كلی نهاد دین قرار می گیرد. همچنان كه وقتی نهاد بازار یا نهاد خانواده را بررسی می كنیم می دانیم كه تنوعات بسیاری در خانواده ها و صنوف بازار وجود دارد را نهاد بازار یا خانواده در معنای كلی آن بررسی می كنیم. وقتی از نهاد دین حرف می زنیم، حوزه های دینی، مساجد، زیر نهادهای دینی اعم از فرقه ها، كیش ها و... را مدنظر داریم. پیش از بررسی تحولات دین در ایران باید به یك تقسیم بندی كلاسیك ادیان بر دو مبنای «غیرپذیری» و «میزان وسعت» اشاره كنم.
بر مبنای این دو معیار ما چهار گروه بندی دینی خواهیم داشت. گروه اول church است كه از لحاظ گستره پیروان گسترده است ولی غیر را برنمی تابد. گروه دوم sect یا فرقه است كه همچون church غیرناپذیر است اما پیروان اندكی دارد. در مقابل، cult كیش یا آئین، بزرگ است و پیروان فراوانی دارد اما غیرپذیر است.
در آئین به راحتی فردی عضو می شود و به همان راحتی از آن خارج می شود و در آن ارتداد معنا ندارد . گروه چهارم یعنی denomination هم مانند آئین است منتها به لحاظ پیروان در سایز كوچك قرار می گیرد. در گروه های غیرپذیر سلسله مراتب چندانی وجود ندارد. در عوض در گروه های غیرناپذیر سلسله مراتب قدرتمندی وجود دارد، leadership داریم. و به تبع این دو بوروكراسی داریم. گروه های غیرناپذیر مناسك پررنگ ورود به گروه و انواع آئین های تعمید دارند كه ورود هر عضوی را به سختی میسر می كند. از سوی دیگر خروج از این گروه ها هم بسیار سخت است. عضو خارج شده یا مرتد ملی شناخته می شود همچون ژاندارك و سوخته می شود یا باید قرنطینه شود و استقابه كند. حتی در موردی مانند پروتستانتیسم ما شاهد هستیم كه هركدام از فرقه های این گرایش یك church مخصوص خود دارند.
كاتولیك رومی كه مشخصا در گروه بندی اول قرار می گیرد. در اسلام هم اهل سنت بسیار به گروه بندی church نزدیك است. چون قدرت سیاسی بر نهادهای دینی اهل سنت حاكم بوده است و بالای حرف خلیفه حرفی نبوده است. با این مقدمه وضعیت شیعه چه بوده است شیعه به كدام یك از این گروه بندی ها نزدیك تر است شیعه تا قبل از غیبت با عامه مردم مرزبندی خاصی نداشت، اما بعد از غیبت تبدیل به فرقه sect شد.
بنابراین با گسترش جمعیتی شیعه قاعدتا باید آن را در گروه اول یعنی church قرار داد. اما شیعه church نیست چون در درون خود نوعی پلورالیسم دارد، پلورالیسم مرجع مقلد.حال سئوال دوم این است كه آیا نهاد دینی در دوران معاصر متحول شده است یا نه از زمانی كه حاج شیخ عبدالكریم حائری نهاد مرجعیت را در قم تثبیت می كند، شاهد نظام چند churchی در شیعه هستیم. قبل از آن نهاد شیعه تابع نهاد قدرت بود.واقعه رژی اولین نمود ایستادن نهاد دین آن هم در حوزه نجف در برابر نهاد قدرت است. اینجا است كه نهاد دین اولین ضربه را به نهاد قدرت می زند. نهاد دین تنها نهاد مستقل از قدرت در ایران است و از آن زمان به رغم انقطاع ها و سركوب ها كم كم قدرت می گیرد. به نظر می رسد انقلاب نهاد دین، به جز چند استثنا به سوی church شدن حركت می كند. گرچه هنوز چندمرجعی وجود دارد.اما تحولات دیگری هم روی داده است. مهم ترین این تحولات كمرنگ شدن مرزهای اعتقادی است.
این مرزها آن قدر كمرنگ شده است كه گویی شیعه در حال تبدیل شدن به cult است. دیگر كسی دنبال بحث های اعتقادی، آن طور كه ما در جوانی پیگیرش بودیم، نیست. به یك معنا، هر كس كه در قبرستان مسلمانان خاك شود، مسلمان محسوب می شود. بنابراین اسلام در حال تبدیل شدن به یك فرهنگ است. وجوه دیگر اسلام در كنار وجه فقهی آن پررنگ شده است. در جامعه شناسی به این فرآیند سكولاریزاسیون گفته می شود.اگر بخواهیم ساختی كاركردی هم به نهاد دین نگاه كنیم این دو جریان متعارض را می بینیم.
پیش از این دین كاركردهای بسیاری داشت: مثل آموزش، قضاوت، امداد، امر به معروف، ثبت و تضمین عقود و قراردادها و... كم كم این كاركردها به نهادهای دیگر واگذار شد. قضاوت به دادگستری، آموزش به وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه ها و... به هر حال بوروكراسی عهده دار وظایف دینی شد و نهاد دین به تعبیری خراطی شد. به این فرآیند افتراق ساختاری و تخصیص نقش ها rule specification گفته می شود.اما از سوی دیگر دین كاركردهای جدیدی پیدا كرده است. با استفاده از تعبیر آلتوسر باید گفت یكی از كاركردهای دین پس از انقلاب انجام وظیفه در مقام دستگاه ایدئولوژیك دولت است. این دستگاه ایدئولوژیك كاركردش آن است كه همچون رسانه ها و آموزش و پرورش، دولت را بازتولید كند. البته دین همواره چنین كاركردی داشته است اما قبلا این كاركرد كمرنگ بود و حالا پررنگ تر شده است. چنین تحولی باعث شده است كه دین در وضعیتی قرار گیرد كه من آن را وضعیت دستگاهی دولت یا دولت دستگاهی بنامم.
برگزاركنندگان سمینار «دین و مدرنیته» در سه نوبت به گفت وگو با دكتر سعید حجاریان پرداختند. چكیده سخنان دكتر حجاریان در جلسه اول به عنوان سخنرانی وی در روز سمینار قرائت شد. آنچه خواندید چكیده دومین نشست با دكتر سعید حجاریان بود.
سعید حجاریان
منبع : روزنامه شرق