یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آدولف هیتلر، نابغهٔ اهریمنی


آدولف هیتلر، نابغهٔ اهریمنی
تاریخ دنیا را مردی می‌سازد که عزم و ارادهٔ تعصب‌آمیز داشته باشد و اعتقادهای خود را با دلیری پی‌گیری نماید. (آدولف هیتلر)
”آدولف هیتلر“ در ۲۰ آوریل سال ۱۸۸۹ در شهر مرزی ”برانوم“ بین اتریش و آلمان متولد شد. اتریشی‌ها در اصل، آلمانی‌تبار بودند و به زبان آلمانی سخن می‌گفتند. از این رو خود را آلمانی می‌دانستند. ”هیتلر“ اگر چه در اتریش به دنیا آمد، ولی به اندازهٔ تمام کسانی‌که در آلمان زندگی می‌کردند، خود را آلمانی می‌دانست و همیشه به این فکر می‌کرد که همهٔ آلمانی‌ها باید دارای یک کشور واحد باشند. هدفی که سرانجام در زمانی کوتاه به آن دست یافت.
”آدولف هیتلر“ در زبان ”تیوتونیک“ به‌معنای ”گرگ خوشبخت“ است. وی نسبت به کمونیست و یهودیان خصومت می‌ورزید، کمونیزم را زادهٔ فکر یهودیان می‌دانست و مردم آلمان را نژاد برتر می‌دانست.
در ابتداء کار، حزبی به نام ”ناسیونال سوسیالیسم“ به‌وجود آورد که به پیروانش ”نازی“ می‌گفتند. نازی‌ها در سال ۱۹۳۳ توانستند بیشتر کرسی‌های پارلمان را احراز کنند و به دستور ”هیدنبورگ“ (رئیس جمهور آلمان)، ”هیتلر“، صدر اعظم شد. ”هیتلر“ بعد از مرگ ”هیدنبورگ“ به‌خود لقب ”پیشوا“ داد.
”هیتلر“ می‌خواست عظمت گذشتهٔ آلمان را بازگرداند و رایش سوم را به‌وجود بیاورد. در سال ۱۹۳۹ با حمله به لهستان، آتش جنگ جهانی دوم شعله‌ور شد. این جنگ در سال ۱۹۴۵ با شکست در جبههٔ شرق پایان یافت و سرانجام ”هیتلر“ در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ خودکشی کرد.
هیتلر از قدرت سخنوری بالائی برخوردار بود که همه را تحت تأثیر قرار می‌داد. وی همیشه شنوندگان خود را به زن‌ها تشبیه می‌کرد و می‌گفت: ”به‌نظر من توده‌ها، یعنی مردم، زن هستند و کسانی که از ویژگی طبیعی و ذاتی توده‌ها آگاه نیستند، هیچ‌وقت نمی‌توانند یک سخنران تأثیرگذار باشند. شما از خودتان بپرسید یک زن از مرد چه چشم‌داشتی دارد؟ صداقت، اراده، قدرت، عمل و... اگر با زن به‌درستی صحبت سرافرازانه فداکاری خواهد کرد.“
یا می‌گفت: ”به‌عقیدهٔ من، احساس‌های یک ملت، کم و بیش، شبیه به احساس‌های یک زن است.“
”هیتلر“ حتی می‌گفت: ”سیاست، یک زن است اگر او را صادقانه دوست نداشته باشید، سرتان را از تن جدا خواهد کرد.“
”هیتلر“ در ابتداء کار برای مهم جلوه دادن حزب خود، شمارش را از ۵۰۱ شروع می‌کرد و علامت حزب یک صلیب شکسته در برابر زمینهٔ سیاه، سفید و سرخ بود. این صلیب شکسته یا ”سواستیکا“ یک کلمهٔ سانسکریتی است به‌معنای پربرکت که قرن‌ها، نه تنها نشان اروپائی‌ها بود، بلکه بعضی از قبیله‌های سرخ‌پوست آمریکای شمالی هم آن را چرخ آفتاب و گردش زندگی می‌دانستند که بعد از ”هیتلر“ این صلیب شکسته، نشان مفهومی زشت و شومی شد. سلام با دست کشیده (هایل هیتلر ـ درود بر هیتلر) نیز یک سلام آلمانی است و ”هیتلر“ اولین بار در سال ۱۹۲۱ در شهر ”برلن“ این نوع سلام را دیده بود. وی دربارهٔ ”مجلس ورمز“ (مجلسی که در سال ۱۵۲۱ در ”ورمز“ شهری در ناحیهٔ ”راین“ برای محکامهٔ ”مارتین لوترکینگ“ تشکیل شده بود) خوانده بود که در آن، با سلام آلمانی از ”لوتر“ استقبال کردند تا به این وسیله به او نشان بدهند که وی نه با سلام بلکه با مقصدها و هدف‌های صلح‌جویانه روبه‌رو است.“
”هیتلر“ اعتماد به نفس بالائی داشت. هر بار که سوءقصدی به جان او می‌شد (که هیچ‌کدام به موفقیت نرسید) و جان سالم به‌در می‌برد، اعتماد به نفس او بیشتر می‌شد و می‌پنداشت که خداوند خواسته است او آلمان را نجات دهد.
”هیتلر“ به آلمان عشق می‌ورزید، ولی آلمانی را که می‌پرستید، ویران کرد. ”هیتلر“ از یهودیان متنفر بود. وی به خواهرش ”پاولا“ گفته بود: ”ناکام ماندن من در نقاشی از این واقعیت سرچشمه می‌گرفت که داد و ستد آثار هنری همه در دست یهودیان بوده است.“
آلمان در زمان هیتلر در دست یک حزب اداره می‌شد. آن حزب در دست یک نفر بود و آن یک نفر هم در دست رویاها و آرزوهایش اسیر بود. ”هیتلر“ شیفتهٔ افکارش بود. ”هیتلر“ اصلاح‌های زیادی ایجاد کرد. تورم را مهار کرد و راه حل سریع بیکاری را در کنترل واقعی دستمزدها و قیمت‌ها می‌دانست.
”هیتلر“ برای امنیت خاطر و تأثیر روانی و همین طور سهولت تردد مناسب حال مردم آلمان، ماشینی کوچک و صرفه‌جویانه به بازار آورد که هر آلمانی طبقهٔ متوسط بتواند آن را داشته باشد.
یکی از متخصص‌های علوم تربیتی حزب نازی نوشته است: ”هدف آموزش ما این است که شخصیت و ویژگی اخلاقی شکل بیابد. ما به هیچ وجه قصد نداریم بچه‌های‌مان را جوری تربیت کنیم که به دانش پژوهان مینیاتوری کوچک بدل شوند... بنابراین، من می‌گویم اجازه بدهید ما حدود ۴ و ۵ کیلو دانش، کمتر داشته باشیم، ولی ۱۰ کالری بیشتر اخلاق و شخصیت داشته باشیم.“
”هیتلر“ در ۴ سال زمامداری خود، معیار بهداشت را آن قدر بهبود بخشیده بود که بسیاری از افراد بیگانه تحت تأثیر قرار گرفته بودند. ”سر آرنولد ویلسون“، عضو مجلس آلمان در نوشته‌های خود گفته بود: ”مرگ و میر کودکان فوق‌العاده کاهش یافته است و از بریتانیای کبیر فوق‌العاده کمتر شده است. تا حالا سابقه نداشته است که شمار مراجعه‌کننده‌ها به دادگاهی جنائی تا این اندازه کم شده باشد. دیدن قدرت جوان‌های آلمانی شادی برمی‌انگیزد، حتی بیچاره‌ترین افراد خیلی بهتر از گذشته‌ها لباس می‌پوشند و چهرهٔ شادشان نشان از این دارد که از نظر روانی بهبود یافته‌اند.“
یکی از شعارهائی که بر دیوارها می‌نوشتند، این بود که ”آلمان به شما نیاز دارد، همان طور که شما به آلمان نیاز دارید“. ”هیتلر“ خودش را همیشه با ”ناپلئون“ مقایسه می‌کرد و ”استالین“ تنها رهبری بود که ”هیتلر“ علاقه داشت تا او را بسیار بیشتر بشناسد، وی بیشتر وقت‌ها با جذبهٔ خاصی می‌گفت: ”این ”استالین“ آدم بی‌رحم و درنده‌خوئی است، ولی باید اعتراف کرد که آدم خارق‌العاده‌ای هم هست.“ انگار دربارهٔ خودش حرف می‌زد.
حتی زندگی خصوصی او هم مرموز بود. ”هیتلر“ عاشق خواهرزادهٔ ناتنی‌اش به نام ”جلی“ بود. دلبستگی ”هیتلر“ با آن خصوصیت‌های تندش به دختری نوجوان جزء اسرار زندگی او باقی‌مانده است. ”جلی“ بعد از مشاجرهٔ تندی که با ”هیتلر“ داشت، خودکشی می‌کند و شاید ”هیتلر“ اگر حاضر به ازدواج می‌شد، ”جلی“ تنها شخص مورد نظرش بود، به همین خاطر تا روز پیش از مرگش ازدواج نکرد. در روز قبل از مرگش با ”اوا براون“ که سال‌ها معشوقه‌اش بود، ازدواج کرد. وقتی از ”هیتلر“ می‌پرسیدند ”چرا دوست نداری پدر شوی؟“ می‌گفت: ”من فکر می‌کنم که بچه‌های یک نابغه در این دنیا زندگی سختی خواهند داشت. مردم خیال می‌کنند که چنین بچه‌ای باید درست مثل پدرش باشد و اگر این‌طور نباشد، او را هرگز نمی‌بخشند.“
در سال ۱۹۳۶ ”ادوارد هشتم“ پادشاه انگلستان به خاطر ازدواج با ”والیس وارفیلد سیمپسون“ از سلطنت استعفا داد، ”هیتلر“ نمی‌توانست درک کند که چطور ممکن است مردی فرمانروائی را به خاطر هوس‌های عاشقانه رها کند.“
”هیتلر“ یکی از شخصیت‌های خارق‌العاده قرن بیستم بود. در دوران زمامداری او، مردم عاشق او بودند، ولی در هنگام مرگش جزء تنی چند، کسی برای او نگریست. ”هیتلر“ تا آخرین روزهای زندگی خود تسلیم نشد و به قول خودش ”تا سوت آخر زده نشود، باخت هیچ بازی آشکار نمی‌شود.“
در آخر باید خاطر نشان کرد که افکار و احساس‌های ”هیتلر“ و همین طور اقدام‌های او جزء کشته شدن میلیون‌ها تن، زجر دادن هزارها انسان بی‌گناه و ویرانی چیز دیگری به ارمغان نیاورد. وی می‌خواست که نابودی ۶ میلیون یهودی هدیهٔ بزرگ وی به دنیا باشد.
منابع:
آدولف هیتلر (جان تولند)
ظهور سقوط آدولف هیتلر (ویلیام شایرر)
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید