دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
زنان و شبه مدرنیسم رضاخان
كشف حجاب زنان در دوره رضاخان، خواهناخواه شباهت به همان شیوهای دارد كه اروپاییان در مورد مسلمانان اندلس (اسپانیای فعلی) به كار بستند تا از طریق ترویج بیبندوباری و شهوترانی مسلمانان فاتح و پرشور را به قهقرا ببرند. امامخمینی(ره) تاكید میكرد استعمارگران برای بهیوغكشیدن ما ابتدا «به سراغ زنان ما آمدند» تا جامعه را از داشتن مادران خوب و متقی و دانا محروم سازند. مقاله حاضر گوشههایی از سیاستهای استعماری در قبال زنان ایران و نتایج اسفبار تاریخی آن را بازگو میكند.
ویل دورانت گفته است: «آزادی زنان، نتیجه صنعتیشدن جهان است.» تفسیر سخن ویل دورانت آن است كه صنعتیشدن، نخست زنان غرب را آزاد كرد و سپس آزادیخواهی را در میان زنان مسلمان و ایران ترویج نمود. ازاینرو، مؤثرترین اقدام آنها برای راهیابی به كشورهای اسلامی آن بود كه زنان مسلمان را از طریق برداشتن حجاب و ملعبهقراردادن او بیاعتبار كنند. همفر، جاسوس معروف انگلیسی، در اوایل قرن دوازدهم هجری دراینباره به وزارت مستعمرات بریتانیا پیشنهاد كرد: «لازم است با این توجیه كه حجاب از عادتهای دوره خلفای عباسی بوده و ریشه در اسلام ندارد، زنان مسلمان را تشویق كنیم از حجاب دست بردارند. در این رابطه میتوانیم استناد كنیم كه مردم، همسران پیامبر را میدیدند و زنان در عصر پیامبر در تمام كارها شركت میكردند. بعدازآنكه زنان مسلمان از حجاب بیرون آمدند، جوانان را نسبت به آنان تشویق و تحریك كنیم تا بین آنان فساد ایجاد شود.» امامخمینی(ره) با آگاهی از این سیاست غرب فرموده است: «آنان چون میدیدند كه زنان در نهضت مشروطه و پس از آن، نقش برجسته داشتهاند و آنها هستند كه میتوانند حتی مردان را به میدان مبارزه بكشند، نخست به سراغ زنان ما آمدند.»
سفرنامهها و كتابهای خاطرات گردشگران و ماموران غربی، آكنده از برنامهها و سیاستهایی هستند كه آزادساختن زنان ایرانی را به سبك غربی مدنظر و تاكید قرار دادهاند. بررسی تاریخی سفرنامهها و كتاب خاطرات گردشگران و ماموران غربی نشان میدهد در زمان برخورد اولیه آنها با جامعه ایرانی، حتی برای گردشگران زن اروپایی دیدن چهره یك زن ایرانی غیرممكن بود. گاسپاردروویل، گردشگر زمان فتحعلیشاه، دراینباره مینویسد: «زنان ایرانی به هنگام برخورد با یك مرد بیگانه، فورا طوری روی خود را میگیرند كه حتی دیدن ریزی و درشتی چشم و یا رنگ آن غیرممكن میشود، و اغلب حتی اگر یك زن گردشگر تلاش میكرد تا چهره زن ایرانی را اتفاقی و نه به خواست خود او ببیند، با ناكامی مواجه میشد.» مادام دیولافوا دراینباره مینویسد: «به این قصد به كجاوهها نزدیك شدم، متاسفانه از زحمت خود نتیجهای نگرفتم.» اما یكی از آثار آشكار سفر ناصرالدینشاه به اروپا، دستور او به تغییر و تحول در لباس زنان دربار بود كه بهتدریج به سطح جامعه نیز سرایت كرد. حتی در این دوره، شاهد تحول آرام از روابط شرعی به روابط غیرشرعی زنان و مردان هستیم، درحدیكه اعتمادالسلطنه نقل میكند: «شاه امر فرمود كه امین اقدس ــ یكی از همسرانش ــ به عیادت امینالسلطان صدراعظم برود و حتی از او پرستاری نماید.» در اوایل سلطنت رضاخان، روند تغییر لباس زنان، شتاب بیشتری گرفت. در سالن زرتشتیهای خیابان قوامالسلطنه، همواره سخنرانیهایی درخصوص پیشرفت زنان برگزار میشد. مادام شافلاخر امریكایی، نماینده انجمن ترقیخواه امریكا، در یكی از سخنرانیهایش در همان سالن گفت: «خانمهای ایرانی باید طرز لباسپوشیدن مدرن و نیز روش و رفتار با مردان را بر پایه تمدن غرب بیاموزند.» پس از حادثه كشف حجاب و انقلاب سفید، دیگر حد و مرزی برای بیحجابیهای زنانه باقی نماند. بااینهمه بهتدریج بخش اعظم زنان دریافتند كه تشویق به تغییر لباس و حجاب، به آزادی واقعی و انسانی آنان نمیانجامد و لذا بازگشت به چادر تاحدودی عكسالعملی در برابر فساد غربی بود كه بسیاری از مردم تصور میكردند به واسطه خاندان سلطنتی بر آنها تحمیل شده است.
تلاش برای تغییر در لباس زنان و نیز در نحوه سلوك آنان با مردان، نهتنها از سوی دولت و دولتیها، بلكه بخشی از آن، از سوی زنان و مردان غیردولتی صورت میگرفت.
▪ در اینجا به مواردی از این اقدامات غیردولتی اشاره میشود:
۱) ناگهان همه مشاهده نمودند كه زرینتاج، ملقب به قرهًْالعین، با نهایت سكون، وقار و بدون حجاب به طرف جمع پیش آمد و به سخن ایستاد و گفت: «ای زنان از تنهایی به سوی اجتماع بیرون بیایید و این حجابی را كه میان شما و زنان مانع از استفاده و استماع است، پاره كنید.»
۲) نورالمهدی منگنه، از پیشتازان كشف حجاب در اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی است كه میگفت: «شما در زمان سلطنت شاهنشاهی هستید كه مبانی تمدن و ترقی را برنامهریزی كرده و شالوده تحصیلات و كسب علوم را برای زنان فراهم آورد.»
۳) پس از شهریور ۱۳۲۰ كه رضاشاه از كشور فرار كرد و احتمال بازگشت حجاب میرفت، صدیقه دولتآبادی با نفرت شدید و احساس وحشت چنین نوشت: «این چادر، چادر بیعفتی است كه میخواهند بر سر زنان بكشند، پرده بیعفتی است كه بر روی فحشا میكشند، نه آنكه مذهب این را گفته باشد.»
در كنار زنانی كه مروج و مدافع بیحجابی بودند، باید به چهرههایی از مردان نیز كه در این راه، همپای سیاستهای غرب در ایران پیش رفتند، اشاره كرد:
الف) علیاكبر سیاسی، استاد دانشگاه و از كارگزاران پهلوی، در ماده ۲۵ مرامنامه اولین تشكل سیاسیاش به نام ایران جوان، با تاكید بر رفع موانع ترقی و آزادی نسوان، نوشته است: «باید بكوشیم تعلیمات را در بین دختران گسترش دهیم و وسیله اعزام آنان به خارج را فراهم كنیم.»
ب) سعید نفیسی، نویسنده و استاد دانشگاه در دوره پهلوی، شیوه و انگیزه خود در مبارزه علیه حجاب را اینگونه برمیشمارد: «تنها مردی كه طرف اعتماد جمعیت نسوان وطنخواه بود، من بودم. من در جلسات هیاتمدیره این جمعیت شركت میكردم و اگر مردم آن روزگار میدانستند چه لذتی میبرم، همه چشمچرانان این كشور بر من رشك میبردند.»
ج) احمد كسروی، نویسنده و مورخ، با برشمردن كشف حجاب در زمره كارهای نیك رضاشاه، تلاش او را بسیار موثر میدانست: «آنچه ما در تهران میبینیم، بیش از این نتیجه پیدا نشده كه برخی پیرهزالهای ازجهانبرگشته و برخی از زنهای بیسواد و نافهم، چادر به سر كنند.»
عشقی، اعتصامی و بهار كه نه وابسته به دربار بودند و نه عامل استعمار، اما تحتتاثیر فرهنگ غرب قرار داشتند، به حجاب میتاختند:
۱) میرزاده عشقی:
تا كه این زن كفن سر برده
نیمی از ملت ایران مرده
۲) پروین اعتصامی:
چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف
چادر پوسیده بنیان مسلمانی نیست
۳) ملكالشعرا بهار:
چهره بگشای و زچشم بد اغیار مترس
كه گل آزردهدل از چشم بد خار نشد
البته در راه ترویج بیحجابی، نقش سفرا، همسران آنان، هیاتهای تبشیری و مبلغان میسحی را نباید نادیده گرفت. استعمارگران در پی آن بودند كه زن ایرانی را به سمت همسانی با زنان اروپایی سوق دهند. در این راه، صرفا مبارزه با اصل حجاب كافی نبود و لذا آنها شیوههای دیگری را برای تكمیل پروژه حذف حجاب در پیش گرفتند و از میان این برنامهها، به تاسیس و ترویج مدارس، مجامع و مطبوعات زنانه بیشترین اهمیت را میدادند؛ زیرا از این طریق، فكر و عقیده زنان عوض میشد و آنها خودشان به دنبال غرب میرفتند. بدرالملوك بامداد مینویسد: «مدارسی كه به سعی زنها برپا شد، جمعیتها كه تشكیل گردید، مقالات و روزنامهها كه منتشر كردند، نقش مهمی در فعالیتهای بعدی زنان داشت.»[i]
● اقدامات نهادمند جهت تغییر در وضعیت سنتی زنان ایرانی
۱) مدارس:
خانم كلارا كولیور رایس، همسر یكی از ماموران هیاتهای مذهبی و تبلیغی مسیحی كه در سالهای قبل و بعد از جنگ جهانی اول در ایران سكونت داشت، مینویسد: «مدارس غربی راه را گشودند وآموزشوپرورش، ایران را در سالهای آینده زیر نفوذ اندیشهها و شیوههای غربی قرار داد.» لرد كرزن، سیاستمدار معروف انگلیسی، با كمنتیجهدانستن فعالیت مبلغان مسیحی در ایران، آموزش از طریق مدارس را توصیه میكرد: «با تاسیس مدارس، به نحو اطمینانآمیزی میتوان در قلوب توده خاصی كه به ركود فكری محكوماند، تاثیر نمود.» در اجرای این سیاستها، نخستین مدرسه دخترانه توسط هیات مذهبی پروتستان امریكایی در ارومیه تاسیس شد. مدرسه بعدی، توسط فرقه لازاریستهای وابسته به كلیسای كاتولیك فرانسه در روستاهای مسیحینشین ارومیه و سلماس ایجاد گردید. این مدارس پس از یك تا دو سال فعالیت، با اعتراض مردم مواجه شدند و سرانجام تعطیل شدند اما پس از تغییر مبانی سیستم آموزشی كشور در زمان رضاخان، آنها راه خود را به شیوه دیگری ادامه دادند تا صلیب مسیح جای هلال اسلام را بگیرد.
۲) مجامع:
شیوه دیگری كه استعمارگران برگزیدند تا به وسیله آن، زنان ایرانی را به پذیرش شیوههای غربی بیحجابی عادت دهند، تاسیس و راهاندازی انجمنها، جمعیتها، و تشكلها بود. طبیعی بود كه در پشت صحنه فعالیتهای زنان، جای پای فراماسونری كاملا مشهود باشد؛ زیرا بسیاری از زنان فعال در این تشكلها، دختر، همسر و یا خواهران عوامل فراماسونر بودند. عمده فعالان این عرصه، همان مروجان مدارس جدید و مشوقان كشف حجاب بودند كه با هدایت و حمایت ماموران و مبلغان انگلیسی و امریكایی فعالیت میكردند. به گفته خانم رایس، انجمنی متشكل از هزاران زن تشكیل شد كه انجمن آهنین ایران نام گرفت. این انجمن تاحدود زیادی به كمك و هدایت بریتانیا بنا شد. در برخی از این تشكلها زنان ایرانی و خارجی در كنار هم عضویت داشتند. بهعنوانمثال، در انجمن آزادی زنان (تاسیس ۱۲۸۶) خانم مری پارك جردن و خانم استاكینگ بویس هم عضویت داشتند. یكی از اهداف این انجمن، ایجاد زمینه اختلاط و ارتباط میان مردان و زنان بود. برخی از انجمنهای زنان ایرانی، توسط خارجیها اداره میشدند؛ بهعنوانمثال مجمع فارغالتحصیلان مدرسه عالی امریكایی در تهران (تاسیس۱۳۰۱) را میتوان نام برد.
۳) مطبوعات:
به موازات توسعه مدارس و مجامع زنان، انتشار نشریات زنانه نیز در دستور كار زنان تجددطلب قرار گرفت. این نشریات نیز همانند مدارس و مجامع، تحت هدایت و حمایت مبشرین مسیحی قرار داشتند. آنها درواقع جای نشریاتی را گرفتند كه تنها بخشی از صفحات خود را به زنان اختصاص میدادند. نشریات زنانه قصد داشتند مستقیما و هرچه بیشتر و سریعتر، زنان را با فرهنگ غرب آشنا كنند و آنها را به این شیوه زندگی عادت دهند. دراینراستا در سال ۱۲۸۹، اولین نشریه زنان به نام دانش توسط خانم كحال در تهران و در سال ۱۲۹۲ دومین نشریه زنان به نام شكوفه توسط خانم مزینالسلطنه منتشر شد. بعدازآن بود كه روند انتشار اینگونه نشریات شدت یافت.
▪ مهمترین موضوعات مندرج در نشریات زنانه موارد زیر بودند:
الف) ترویج روابط دختر و پسر:
نشریه عالم نسوان در یكی از شمارههایش دراینباره نوشت: «چرا از یك دختر جوانی كه با پسری طرح دوستی میریزد، جلوگیری میكنید.» بــ ترویج فساد و فحشا: همین نشریه در چند شماره بعد، درباره ترویج فساد و فحشا نوشت: «به دلایل بسیار برای هر مرد و زن خوب است كه چند رفیق از جنس مقابل داشته باشد.»
اما سرانجام علیرغم این تلاش گسترده استعمارگران، دولتهای استبدادی و روشنفكران برای دوركردن زنان ایرانی از ارزشهای ملی و دینی، توده زنان ایرانی عكس آن را به نمایش گذاشتند و پروسه بازگشت به حجاب را با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ كامل كردند.
بحث درباره وضعیت و جایگاه زنان در تاریخ معاصر بیدرنگ ماجرای كشف حجاب در عصر رضاشاه را در ذهن تداعی میكند. این رخداد از سوی صاحبنظران مورد تحلیل و ارزیابیهای گوناگون قرار گرفته است، در این نوشتار با اتخاذ شیوهای جامعهشناختی و با تكیه بر آرای پارسونز و بهرهگیری از مدل وی در بحث ارزشها، به بررسی این جریان خواهیم پرداخت.● زمینهسازی جهت تحقق رسمی كشف حجاب
در مورد سیاست تجددخواهی و اقدامات رضاشاه در نوسازی كشور، تعبیر و تحلیلهای گوناگونی از سوی صاحبنظران صورت گرفته است. برخی در مورد ایدئولوژی وی، اصطلاح «ناسیونالیسم سكولار مستبدانه»[ii] را به كار بردهاند، كاتوزیان از حكومت رضاشاه به حاكمیت شبهمدرنیسم مطلقه تعبیر میكند، جان فوران با اشاره به ابعاد و جنبههای مختلف اقدامات رضاشاه، این اقدامات را «فرایند تجددخواهی نظامی به رهبری دولت» میخواند و معتقد است این نامگذاری، استبداد نظامی وی را نیز توجیه میكند.[iii] هریك از تعابیر، بخشی از ویژگیهای سیاست رضاشاه را دربرمیگیرند.
رضاخان از هنگام ورود به صحنه سیاسی تا پایان سلطنتش، در مورد زنان، بهویژه حجاب آنان، بنا به اقتضای موقعیت مواضع گوناگونی اتخاذ كرد. وی هنگامیكه نخستوزیر بود ــ از ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ ــ عمدا و هوشیارانه از طرح موضوع حجاب پرهیز میكرد و همانند آغاز قدرتیابیاش سیاستی محتاطانه در مسائل دینی در پیش گرفت تا دینداران از وی نرنجند. در شهریور ۱۳۰۲ ابراهیم خواجهنوری، روزنامهنگار مشهور، مقالهای در نشریه خود چاپ كرد و در این مقاله به زنان ایرانی توصیه نمود مانند زنان تركیه به جای چادر از روسری استفاده كنند. این مقاله جنجالی در پایتخت بهوجود آورد و در نتیجه اعتراض جامعه دینی، خواجهنوری به سه ماه زندان و پرداخت جریمه محكوم شد. رضاخان شخصا ترتیب كار را به نحوی داد كه خواجهنوری این سه ماه را به جای زندان در بیمارستان شهربانی بگذراند. در این دوران مخالفت با حجاب در میان ایرانیان تحصیلكرده شهری پیوسته افزایش مییافت. بااینحال در اردیبهشت ۱۳۰۶ رضاشاه هنوز درباره موضوع حجاب تاحدودی تردید داشت؛ زیرا وقتی نشریه عالم نسوان مقالهای درباره بیحجابی زنان در تركیه چاپ كرد، به آن نشریه هشدار داد. از پاییز ۱۳۰۶ و سراسر ۱۳۰۷ مساله تغییر لباس مردان شكل قانونی یافت اما هنوز در مورد پوشش زنان تصمیمی گرفته نشده بود.[iv]
بهنظر میرسد اتخاذ مواضعی از این دست، بهمنظور انحراف اذهان عمومی و ظرفیتسنجی مردم صورت میگرفت.
افزون بر اقدامات دولت رضاشاه در زمینهسازی برای كشف حجاب، برخی عوامل داخلی و خارجی نیز دراینراستا موثر واقع شدند. روشنفكران، شاعران و نویسندگان ایرانی با آثارشان درباره زنان به دیدگاه حكومت و جامعه وضوح و شفافیت میبخشیدند و حكومت در راستای تمایلات سیاسی ــ فرهنگی خویش از آنها بهرهبرداری میكرد. آثار و اندیشههای این افراد و گروهها به شیوهای غیرمستقیم، خواسته یا ناخواسته در تكوین اهداف رضاشاه و زمینهسازی برای تحقق خواسته او سهیم بودند.[v] مطبوعات و نشریات مربوط به زنان كه قبل از پادشاهی رضاخان منتشر میشدند، دراینراستا ایفای نقش میكردند: مجله دانش (۱۲۸۹.ش)، روزنامه مصور شكوفه (۱۲۹۱.ش)، روزنامه زبان زنان (۱۲۹۸.ش)، مجله عالم نسوان (۱۲۹۹.ش)، جهان زنان (۱۲۹۹.ش)، مجله جمعیت نسوان وطنخواه (۱۳۰۲.ش)
در همه نشریات مربوط به زنان كه پیش از پادشاهی رضاخان، یعنی از حدود سالهای ۱۲۸۹.ش تا ۱۳۰۴.ش منتشر میشدند، مقالاتی درباره آموزش و پرورش، كودكان، خانهداری و مسائل بهداشتی زنان درج میگردید، اما هنوز زود بود كه از آزادی زنان، روابط مرد و زن و الغای شرایط سخت زندگی زنان آشكارا سخن به میان آید.
در این دوران هیچ شاعر و نویسندهای نبود كه بهنوعی به مسائل مربوط به زنان نپردازد. لاهوتی، ایرجمیرزا، عشقی، پروین، كمالی، بهار، شهریار، دهخدا و سیداشرفالدین حسینی نمونههایی از این افراد بودند.[vi] البته نوع نگرش و سبك بیان این اندیشهگران با هم تفاوت داشت.
از عوامل خارجی موثر در تسریع جریان كشف حجاب، یكی توقف امانالله پادشاه افغانستان و همسرش در تهران (در خرداد ۱۳۰۷.ش) به هنگام بازگشت از سفر اروپا بود. همسر امانالله در این سفر بدون حجاب ظاهر شد.[vii] عامل دیگر سفر رضاشاه به تركیه و ملاقات او با آتاتورك و بازدید وی از دستاوردهای تحولات انجامگرفته در تركیه بود.[viii]
▪ رضاشاه برای تحقق سیاست همگونسازی زنان جامعه ایران با جوامع اروپایی و زمینهسازی جهت ترویج بیحجابی، سیاستی تدریجی و گامبهگام در پیش گرفت:
۱) تغییر اجباری كلاه و لباس مردان. به قول كاتوزیان، تعویض كلاه مردان مقدمه كشف حجاب زنان بود، كه هیچكس جرات نكرد علنا به آن اعتراض كند
۲) حضور یكی از زنان خاندان سلطنتی بدون حجاب مناسب در حرم حضرت معصومه (۱۳۰۷.ش) و اعتراض یكی از روحانیون به وی. رضاشاه با شنیدن این خبر عازم قم شد و فرد معترض را به باد كتك گرفت
۳) حضور صاحبمنصبان حكومتی به همراه همسران بیحجابشان در تفرجگاهها و اماكن عمومی
۴) انتشار شایعه اعلام بیحجابی عمومی در نوروز ۱۳۰۸.ش. پخش شایعاتی از این دست، در زمینهسازی و آمادگی اذهان عمومی تاثیر داشت
۵) برگزاری جشنهای مختلط و مراسم مختلف و حضور زنان بیحجاب در آنها و در مواردی انجام عملیات ژیمناستیك و رقص و سرود توسط زنان
۶) تاسیس كانون بانوان به ریاست دختر بزرگ شاه (شمس)
۷) برخورد نظامی خشونتآمیز با مخالفان بیحجابی در مسجد گوهرشاد
۸) صدور بخشنامه وزارت آموزشوپرورش مبنی بر محرومیت دختران باحجاب از دریافت جایزه یا دیپلم و عدم پرداخت حقوق به آموزگارانی كه از چادر یا پیچه استفاده میكنند (بهار ۱۳۱۴)
۹) حضور ملكه و دخترانش بدون حجاب به همراه رضاشاه در مراسم افتتاح دانشسرای مقدماتی نوبنیاد تهران (هفدهم دی ۱۳۱۴) ۱۰ــ برگزاری جشنهای گرامیداشت بیحجابی در ماههای دی و بهمن ۱۳۱۴ در سراسر كشور.[xii]
▪ گامهای تدریجی دولت سرانجام به اعلام رسمی كشف حجاب در هفدهم دی ۱۳۱۴ منجر گردید و پس از اعلام رسمی كشف حجاب، دولت برای تثبیت این قانون و اجرای جدی آن، اقدامات خاصی را انجام داد:
۱) اعطای وام به كارمندان دولت جهت خرید لباس مناسب برای همسرانشان به منظور حضور در جشنها و میهمانیها
۲) توبیخ و در مواردی اخراج كارمندان دولت در صورت عدم حضور آنها و همسرانشان (بدون حجاب) در ضیافتها۳
۳) بازداشت و مجازات مخالفان كشف حجاب
۴) ممانعت از ورود زنان باحجاب به فروشگاهها، سینماها، گرمابههای عمومی، درمانگاهها، و یا ممانعت از سوارشدن آنها به درشكه و اتومبیل.
برای اهانت بیشتر به زنان چادری، روسپیان حق بیحجابشدن نداشتند. مجله شهربانی نیز آماری از جرایم اعمال منافی كه در زیر چادر انجام شده بود، ارائه داد. حكومت با اقدام به این تبلیغات سعی میكرد نماد عفت را به سمبل بیعفتی تبدیل كند.[xiv]
● پیامدهای كشف حجاب
در نتیجه اقدامات رضاشاه اگرچه از لحاظ مشاركت زنان در زندگی اجتماعی، اشتغال و ورودشان به قلمروهای آموزشی، پیشرفتهایی حاصل شد اما این پیشرفتها در محدودههای خاص و در مقایسه با مردان و شرایط طبقاتی به شانس و تصادف بستگی داشت.[xv] از جنبه حقوقی هم تغییراتی صورت پذیرفت، اما تغییر بنیادین در وضعیت قانونی زنان، بهویژه در امر ازدواج، ایجاد نشد. قانون هنوز هم در امور مهم مردان را برتر میدانست. مردان هنوز امتیاز داشتن چهار همسر در یك زمان و طلاق آنها را به اراده خود داشتند. افزونبراین سرپرست قانونی خانواده مرد بود و مردان از حقوق ارثی بیشتری برخوردار میشدند. اما زنان همچنان از حق رای و نامزدی در انتخابات عمومی محروم بودند.[xvi]
همراه با بیحجابی، مناسبات متقابل اجتماعی و تعامل میان زنان و مردان در مجامع عمومی افزایش یافت و در میان زنان طبقات متوسط و بالا، مدهای اروپایی و آرایش به سبك اروپاییان محبوبیت پیدا كرد. این دوره، دوره رونق كار خیاطیها و سلمانیهای زنانه بود. البته انتشارات دولتی تحتتاثیر روحیه ناسیونالیستی حاكم بر آن دوره، تاكید میكردند كه بهترین و زیباترین لباسها و لوازم آرایش زنانه در ایران و در كارخانههای وطنی ساخته میشوند.[xvii]
بههرحال در زمان رضاشاه موانع عمده پیشرفت زنان برطرف نشدند و هرچه دولت متجدد رضاشاه نیرومندتر شد، نهضت مستقل زنان ایران ضعیفتر گردید.
در ایران نیز، همانند تركیه، این تحولات شتابان و بدون تعمق صورت میگرفت و با گذشت زمان شكلی صوری و تقلیدی از هنجارهای غربی پیدا كرد و بعضا از سوی جامعه با مخالفتهایی روبرو شد.[xviii] جالبآنكه در تركیه كه به الگویی برای رضاشاه تبدیل شده بود، آتاتورك هیچ قانونی برای ممنوعیت حجاب به تصویب نرساند اما رضاشاه به این عمل مبادرت كرد.[xix]
اصلاحات ظاهری و مستبدانه رضاشاه و اعمال خشونتآمیز وی در راه پیادهكردن برنامههای اصلاحیاش، موجبات نارضایتی و بیزاری مردم را فراهم آورد. این اقدامات كه با هدف رهایی و آزادی زنان و حضور آنان در صحنه اجتماع صورت میگرفت، فقط مورد استقبال برخی زنان طبقه متوسط و بالای جامعه قرار گرفت. در مواردی این تغییرات حتی نتیجه معكوس به بار آورد و به جای اینكه به رهایی زنان بینجامد، عملا سبب مهجوریت زنان شد. در شهرهای مذهبی مثل قم و در میان خانوادههای سنتی، اجباریشدن بیحجابی به محرومیت دختران از تحصیل انجامید. بسیاری از زنان به علت برخوردهای خشونتآمیز ماموران در خانه ماندند و فقط برای مسائل ضروری همچون حمامرفتن ــ البته با تدابیر خاصی ــ از خانه خارج میشدند. آنها گاه از طریق پشتبام خانههای مجاور زنان خود را به حمام میرساندند. بسیاری از مردم به دلیل این فشارها تصمیم به خروج از كشور گرفتند. برای نمونه برخی زنان خرمشهر از مرز گذشتند و به عراق مهاجرت كردند.[xx] در مواردی كاسه صبر برخی زنان لبریز شد و دست به خودكشی زدند. بدترین و آزاردهندهترین جنبه دستور كشف حجاب از نظر زنان، این بود كه آنها حتی اجازه نداشتند روسری بپوشند و فقط مجاز بودند از كلاه استفاده كنند.[xxi]
یكی دیگر از پیامدهای ممنوعیت حجاب، ایجاد تنشهای دیپلماتیك میان ایران و انگلیس بود. مقامات انگلیس از حق زنان مسلمان هندی برای داشتن حجاب دفاع میكردند. همچنین در چگونگی رفتار دولت ایران با زائران افغانی در مشهد نیز دردسرهایی پیش آمد؛ چراكه زنان افغانی از ممنوعیت حجاب معاف شده بودند اما تشخیص و شناسایی آنان از زنان ایرانی كار دشواری بود و گاها معضلاتی ایجاد میكرد.[xxii]
برخی جامعهشناسان كه در مسائل اجتماعی ایران مطالعاتی انجام دادهاند، اظهار میدارند كه در دوران رضاشاه به دلیل اتخاذ ارزشهای غربی در مدرنیزهكردن اجباری كشور، میان ارزشهای غربی و ارزشهای اسلامی ــ ایرانی چالشی بهوجود آمد كه جامعه را با بحران هویتی مواجه نمود و این بحران تا امروز ادامه یافته است.[xxiii] البته تردیدی نیست كه تبادل فرهنگی میان نظامهای اجتماعی امری اجتنابناپذیر است، اما نوع رویكرد و شیوه اقتباس عناصر جدید در كاستن از تنشهای فرهنگی نقشی تعیینكننده دارد.حكومت و قدرت سیاسی میتواند با اتخاذ ترتیباتی مبتنی بر اجبار، هنجارها را بهلحاظآنكه عینی هستند، مطابق خواست خود كنترل و هدایت كند، ولی این ابزار برای تغییر ارزشها كه ذهنی هستند، موثر نیست.[xxiv]
از دیدگاه جامعهشناختی، ارزشها را میتوان به عنوان معیارهایی تعریف كرد كه گروه یا جامعه، بر مبنای آنها اهمیت اشخاص، الگوهای رفتاری، هدفها و دیگر اشیای فرهنگی اجتماعی را ارزیابی میكند. ارزشها معیارهایی هستند كه به فرهنگ كلی و به جامعه معنا میدهند.
▪ ارزشهایی كه در حیطه بررسی جامعهشناس هستند، با مشخصات زیر شناخته میشوند:
۱) ارزشها میان مردم مشتركاند و شمار كثیری از افراد درباره اهمیت آنها به توافق رسیدهاند (وفاق اجتماعی). ارزشها با عواطف همراهند و اشخاص برای صیانت ارزشها مبارزه میكنند
۲) هنجار با ارزش تفاوت دارد. یكی از این تفاوتها آن است كه ارزشها كلی هستند اما هنجارها معمولا قواعد ویژه یك جمع همبسته را معین میكنند. هنجارها برای فرایند و ارتباطات اجتماعی از جهت قدرت ساماندهندگی حائز اهمیتند اما تجسمبخش اصولی نیستند كه در ورای سازمان اجتماعی قابل اعمال میباشند. هنجارها از یك لحاظ به ارزشها جنبه عملی میدهند و از لحاظ دیگر مشروعیت خود را از ارزشها میگیرند.[xxvi]
آنچه در جریان ممنوعیت حجاب در دوره رضاشاه اتفاق افتاد، مطابق نظریات تالكوت پارسونز[xxvii] نمونهای اعوجاج ارزشی ــ محیطی (value-environment distorition) بود. یكی از مولفههای مهم نظریههای پارسونز در بحث تغییر، موضوع ارزشها است. بر مبنای این دیدگاه، هرگاه ارزشها نتوانند تغییرات محیط را توجیه نمایند و یا تغییرات به صورت تلقی نادرست از خود محیط صورت پذیرند، نظام اجتماعی با مشكل مواجه خواهد شد. دلیل اهمیت ارزشها و ارتباط آنها با محیط در این نكته نهفته است كه ارزشها دربرگیرنده هنجارها و نقشهای ما میباشند و ازهمهمهمتر ارزشها علت موجودیت مستمر جمع هستند. وقتی چنین ارزشهایی دیگر قادر به تبیین محیط نباشند، نظام اجتماعی وارد دورهای از دشواریهای بزرگ خواهد شد. این امر، همان اعوجاج ارزشی ــ محیطی است.
ارزشهای تحمیلی در مورد سبك پوشش دوران رضاشاه به دلیل ناهمخوانی با محیط، مشكلات عدیدهای را برای زنان به همراه داشت. لباس جدید، نوآوری و بدعت كاملی برای زنان شهری بود. همین بدعتگذاری ارزشی و هراسی كه دولت از عدم تابعیت مردم داشت، زمینهساز صدور بخشنامههای تهدیدكننده از سوی دولت شد تا با اعمال زور و خشونت، شرایط لازم برای تثبیت ارزشهای تحمیلی آماده شود.[xxviii] تعارض ارزشی ــ محیطی در آن دوره به گونهای بود كه حتی كارگزار این بدعتگذاری، یعنی رضاشاه، قلبا و در درون از این امر ناخشنود و مضطرب بود. شاهدخت اشرف در این زمینه مینویسد: «بهعنوان یك مرد هرچه به همسر و خانوادهاش مربوط میشد، یك موضوع خصوصی بود. پدرم در خانه یك مرد تمامعیار نسل گذشته بود. به یاد دارم یك بار كه با پیراهن بیآستین سر میز نهار آمده بودم، دستور داد فورا لباسم را عوض كنم. او بهعنوان شاه خود را آماده كرده بود احساسات نیرومند شخصی خود را به سود پیشرفت كشور خود كنار بگذارد. وقتی تصمیمش را گرفت، نزد ما آمد و گفت: ”این سختترین كاری است كه در عمرم كردهام، اما باید از شما بخواهم كه سرمشق خوبی برای سایر زنان ایران باشید.“»[xxix]
سالها بعد ــ در سال ۱۳۵۳ ــ ملكه مادر به وزیر دربار، اسدالله علم، اقرار كرد كه رضاشاه در مسیر رفتن به دانشسرا برای حضور در مراسم فارغالتحصیلی به وی گفته بود: «ترجیح میدهد بمیرد و در زندگی زنش را سربرهنه به مردان غریبه نشان ندهد اما چاره دیگری ندارد؛ چون درغیراینصورت دیگران فكر خواهند كرد كه ایرانیان وحشی و عقبماندهاند.»[xxx]
هنگامیكه تعلقخاطر رضاشاه نسبت به ارزشهای اصیل جامعه اینگونه باشد، میتوان احساسات درونی و ذهنیت سایر مردان و زنان ایرانی را در مواجهه با ارزشهای جدید درك كرد. اكثریت جامعه نمیتوانستند تغییراتی را كه بهناگاه و با سرعت رخ داده بود، بپذیرند و درصدد تغییر نظام ارزشی برآیند. از سویی نیز به دلیل فشارهای دولت خودكامه و مستبد، آنان قادر نبودند محیط تجلیگر ارزشهای قبل از ممنوعیت حجاب را اعاده كنند و بههمیندلیل برخی زنان واكنش خویش را با دوری از محیط جدید و محبوسكردن خود در خانه نشان دادند و اگر به ضرورت گاه مجبور به خروج از خانه میشدند، از پشتبامها رفتوآمد میكردند.
ـ برای ریشهیابی این جریان باید در جستجوی منابع دگرگونی برآمد كه عبارتند از:
۱) منابع بیرونی تغییر ارزشها
۲) منابع درونی تغییر ارزشها
۳) منابع بیرونی تغییر محیط
۴) منابع درونی تغییر محیط
چالمرز جانسون كه از رهیافت پارسونز بهعنوان مدلی در بررسی تحولات استفاده كرده است، بدعتگذاران داخلی را جزو سرچشمههای احتمالی منابع درونی تغییر ارزشها برمیشمارد.[xxxi] مطابق این نظر، رضاشاه بدعتگذاری بود كه تحتتاثیر منابع خارجی و ارزشهای بیرونی، كوششی را در جهت همگونی با جوامع اروپایی (بهعنوان منبع بیرونی تغییر ارزشها) آغاز كرد.
با توجه به بافت سنتی تفكر رضاشاه و بهویژه ناهمخوانی ارزشهای غربی با محیط فرهنگی ایرانی، بایدگفت حركت رضاشاه اقدامی شبهمدرنیستی و برخاسته از احساس حقارت در برابر اروپاییان بود. مخبرالسلطنه (هدایت) در خاطراتش درخصوص دلیل تغییر لباس و كلاه از قول رضاشاه مینویسد: «آخر میخواهم همرنگ اروپاییان شویم كه ما را مسخره نكنند. گفتم البته مصلحتی در نظر گرفتهاند. در دلم گفتم زیر كلاه است كه مسخره میكنند و تقلیدهای بیحكمت.»[xxxii]
منشأهای بیرونی دگرگونی، آنهایی هستند كه از پارهای نظامهای دیگر در قالب ارگانیسمها، شخصیتها و فرهنگها ــ كه با نظام اجتماعی هدف در تماس قرار دارند ــ ناشی میشوند.[xxxiii]
در مورد رضاخان عملكرد دو شخصیت، یكی اماناللهخان در افغانستان و دیگری آتاتورك در تركیه را میتوان در چارچوب عوامل برونزا بررسی كرد اما منشأ اصلی بیرونی را باید همان نظام اجتماعی اروپاییان و سبك پوشش زنان غربی دانست كه بهشدت رضاشاه را تحتتاثیر قرار داده بود.
تغییرات ناشی از عوامل درونی، آنهایی هستند كه از فشارهای داخلی ناشی میشدند. چنانكه گفته شد، در دوران رضاشاه و حتی قبلازآن میل به تغییر و آزادی زنان و تقاضای بهبود وضعیت حقوقی واجتماعی آنان مطرح شده بود و حتی در درون طبقات متوسط و متوسطبهبالا اندیشه رهایی از روبند وجود داشت اما این خواستهها با آنچه رضاشاه انجام داد، از نظر ماهیت و هدف تفاوت بسیاری دارد؛ زیرا خواسته زنان طبقات بالای جامعه با رفع ممنوعیت حجاب حتی پوشیدن روسری اصلا قابل مقایسه نبود؛ درواقع آنان هیچوقت در این حد خواهان كنارزدن حجاب نبودند.
در مجموع میتوان گفت اقدامات شبهمدرنیستی رضاشاه در مورد زنان كه صرفا بهشكلیسطحی و در قالب ظاهر و نوع پوشش به وقوع پیوست، به دلیل اجباری و تحمیلیبودن و به سبب ناهمخوانی ارزشهای جدید با محیط اجتماعی فرهنگی ایران، جامعه را با بحران و زنان آن روز را با چالشی هویتی مواجه نمود.
زهرا علیزاده بیرجندی*عضو هیات علمی دانشگاه بیرجند
پینوشتها
[i]ــ بدرالملوك بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، تهران، ابنسینا، ۱۳۴۸، ص۴۰
[ii]ــ مهرزاد بروجردی، «پیروزیها و رنجهای نوسازی مستبدانه در ایران»؛ استفانی كرونین، رضاشاه و شكلگیری ایران نوین، دولت و جامعه در دوران رضاشاه، ترجمه: مرتضی ثاقبفر، تهران، جامی، ۱۳۸۳، ص۲۲۸
[iii]ــ جان فوران، مقاومت شكننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی، ترجمه: احمد تدین، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ چهارم، ۱۳۸۲، ص۳۳۱
[iv]ــ هوشنگ شهابی، «ممنوعیت حجاب و پیامدهای آن»، در: استفانی كرونین، همان، صص۲۹۳ــ۲۹۲
[v]ــ مریم فتحی، «سمتگیری تكاپوهای فرهنگی در جهت كشف حجاب از زنان»، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، تهران، سال هشتم، ش۳۱، پاییز ۱۳۸۳، صص۷ــ۶
[vi]ــ یحیی آرینپور، از نیما تا روزگار ما، ج۳، تهران، زوار، چاپ دوم، ۱۳۷۶، صص۱۰ــ۸
[vii]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۲۹۳
[viii]ــ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، چاپ سوم، ۱۳۶۱، ص۴۰۵
[ix]ــ محمدعلی همایون كاتوزیان، دولت و جامعه در ایران: انقراض قاجار و استقرار پهلوی، ترجمه: حسن افشار، تهران، نشر مركز، ۱۳۸۰، ص۴۴۶
[x]ــ جان فوران، همان، ص۳۷۵
[xi]ــ حمیرا رنجبر عمرانی، «تغییر ماهیت جمعیتهای زنان از آغاز تا سازمان زنان»، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، تهران، سال نهم، ش۳۳، بهار ۱۳۸۴، ص۹۳
[xii]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۲۹۸
[xiii]ــ همان، ص۳۰۰؛ نیز رك: یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب: درآمدی بر جامعهشناسی در ایران معاصر، ترجمه: احمد گلمحمدی، محمدابراهیم فتاحی و لیلایی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۷، ص۱۷۹
[xiv]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۳۰۱
[xv]ــ جان فوران، همان، ص۳۵۹
[xvi]ــ یرواند آبراهامیان، همان، صص۱۸۰ــ۱۷۹
[xvii]ــ یاسمین رستم كلایی، «برنامه گسترده برای زنان ایران نو، قانون، خانواده، كار و كشف حجاب»؛ استفانی كرونین، همان، ص۲۶۲
[xviii]ــ شادان پرند و زهرا سبحانی، زمینههای شناخت جامعه و فرهنگ تركیه، تهران، مركز مطالعه و تحقیقات فرهنگی بینالمللی، ۱۳۷۳، ص۱۲۰
[xix]ــ یاسمین رستم كلایی، همان، ص۲۵۸
[xx]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۳۰۲
[xxi]ــ محمدعلی همایون كاتوزیان، همان، ص۴۴۷
[xxii]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۳۰۴
[xxiii]ــ سعید معیدفر، جامعهشناسی مسایل اجتماعی معاصر در ایران، تهران، سرزمین ما، ۱۳۷۹، صص۱۸۷ــ۱۸۶
[xxiv]ــ عباس عبدی، محسن گودرزی، تحولات فرهنگی در ایران، تهران، روش، ۱۳۷۸، ص۱۱۸
[xxv]ــ عبدالحسین نیكگهر، مبانی جامعهشناسی، تهران، رایزن، ۱۳۶۹، ص۲۸۱
[xxvi]ــ آلوین استانفورد كوهن، تئوریهای انقلاب، ترجمه: علیرضا طیب، تهران، قومس، ۱۳۷۲، چاپ سوم، ص۱۳۱
[xxvii]ــ تالكوت پارسونز (۱۹۷۹ــ۱۹۰۲) جامعهشناس برجسته امریكایی و نظریهپرداز جامعهشناسی فونكسیونالیستی (functionalistic sociology) است. رك: مجید مساواتی آذر، دیدگاههای جامعهشناسی درباره تغییرات اجتماعی، تهران، مولف، ۱۳۷۲، ص۴۴
[xxviii]ــ حسامالدین شریعتپناهی، اروپاییان و لباس ایرانیان، تهران، قومس، ۱۳۷۲، صص۳۲۲ــ۳۰۶
[xxix]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۲۹۹
[xxx]ــ همان.
[xxxi]ــ آلوین استانفورد كوهن، همان، ص۱۳۴
[xxxii]ــ محمدعلی همایون كاتوزیان، همان، ص۴۴۶
[xxxiii]ــ رابرت. اچ. لاور، دیدگاههایی درباره دگرگونی اجتماعی، ترجمه: كاووس سیدامامی، تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۳، ص۷۲
پینوشتها
[i]ــ بدرالملوك بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید، تهران، ابنسینا، ۱۳۴۸، ص۴۰
[ii]ــ مهرزاد بروجردی، «پیروزیها و رنجهای نوسازی مستبدانه در ایران»؛ استفانی كرونین، رضاشاه و شكلگیری ایران نوین، دولت و جامعه در دوران رضاشاه، ترجمه: مرتضی ثاقبفر، تهران، جامی، ۱۳۸۳، ص۲۲۸
[iii]ــ جان فوران، مقاومت شكننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی، ترجمه: احمد تدین، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ چهارم، ۱۳۸۲، ص۳۳۱
[iv]ــ هوشنگ شهابی، «ممنوعیت حجاب و پیامدهای آن»، در: استفانی كرونین، همان، صص۲۹۳ــ۲۹۲
[v]ــ مریم فتحی، «سمتگیری تكاپوهای فرهنگی در جهت كشف حجاب از زنان»، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، تهران، سال هشتم، ش۳۱، پاییز ۱۳۸۳، صص۷ــ۶
[vi]ــ یحیی آرینپور، از نیما تا روزگار ما، ج۳، تهران، زوار، چاپ دوم، ۱۳۷۶، صص۱۰ــ۸
[vii]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۲۹۳
[viii]ــ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، چاپ سوم، ۱۳۶۱، ص۴۰۵
[ix]ــ محمدعلی همایون كاتوزیان، دولت و جامعه در ایران: انقراض قاجار و استقرار پهلوی، ترجمه: حسن افشار، تهران، نشر مركز، ۱۳۸۰، ص۴۴۶
[x]ــ جان فوران، همان، ص۳۷۵
[xi]ــ حمیرا رنجبر عمرانی، «تغییر ماهیت جمعیتهای زنان از آغاز تا سازمان زنان»، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، تهران، سال نهم، ش۳۳، بهار ۱۳۸۴، ص۹۳
[xii]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۲۹۸
[xiii]ــ همان، ص۳۰۰؛ نیز رك: یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب: درآمدی بر جامعهشناسی در ایران معاصر، ترجمه: احمد گلمحمدی، محمدابراهیم فتاحی و لیلایی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۷، ص۱۷۹
[xiv]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۳۰۱
[xv]ــ جان فوران، همان، ص۳۵۹
[xvi]ــ یرواند آبراهامیان، همان، صص۱۸۰ــ۱۷۹
[xvii]ــ یاسمین رستم كلایی، «برنامه گسترده برای زنان ایران نو، قانون، خانواده، كار و كشف حجاب»؛ استفانی كرونین، همان، ص۲۶۲
[xviii]ــ شادان پرند و زهرا سبحانی، زمینههای شناخت جامعه و فرهنگ تركیه، تهران، مركز مطالعه و تحقیقات فرهنگی بینالمللی، ۱۳۷۳، ص۱۲۰
[xix]ــ یاسمین رستم كلایی، همان، ص۲۵۸
[xx]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۳۰۲
[xxi]ــ محمدعلی همایون كاتوزیان، همان، ص۴۴۷
[xxii]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۳۰۴
[xxiii]ــ سعید معیدفر، جامعهشناسی مسایل اجتماعی معاصر در ایران، تهران، سرزمین ما، ۱۳۷۹، صص۱۸۷ــ۱۸۶
[xxiv]ــ عباس عبدی، محسن گودرزی، تحولات فرهنگی در ایران، تهران، روش، ۱۳۷۸، ص۱۱۸
[xxv]ــ عبدالحسین نیكگهر، مبانی جامعهشناسی، تهران، رایزن، ۱۳۶۹، ص۲۸۱
[xxvi]ــ آلوین استانفورد كوهن، تئوریهای انقلاب، ترجمه: علیرضا طیب، تهران، قومس، ۱۳۷۲، چاپ سوم، ص۱۳۱
[xxvii]ــ تالكوت پارسونز (۱۹۷۹ــ۱۹۰۲) جامعهشناس برجسته امریكایی و نظریهپرداز جامعهشناسی فونكسیونالیستی (functionalistic sociology) است. رك: مجید مساواتی آذر، دیدگاههای جامعهشناسی درباره تغییرات اجتماعی، تهران، مولف، ۱۳۷۲، ص۴۴
[xxviii]ــ حسامالدین شریعتپناهی، اروپاییان و لباس ایرانیان، تهران، قومس، ۱۳۷۲، صص۳۲۲ــ۳۰۶
[xxix]ــ هوشنگ شهابی، همان، ص۲۹۹
[xxx]ــ همان.
[xxxi]ــ آلوین استانفورد كوهن، همان، ص۱۳۴
[xxxii]ــ محمدعلی همایون كاتوزیان، همان، ص۴۴۶
[xxxiii]ــ رابرت. اچ. لاور، دیدگاههایی درباره دگرگونی اجتماعی، ترجمه: كاووس سیدامامی، تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۳، ص۷۲
منبع : دوران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رهبر انقلاب رافائل گروسی حج مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت سیزدهم شورای نگهبان دولت حجاب ایران حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران هواشناسی شهرداری تهران فضای مجازی وزارت بهداشت قتل آموزش و پرورش سلامت شهرداری سازمان هواشناسی باران پلیس
ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت تورم
تئاتر محمدعلی علومی نمایشگاه کتاب تلویزیون سریال مهناز افشار دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما سینما صداوسیما مهاجرت
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه آمریکا فلسطین حماس جنگ غزه روسیه اوکراین طوفان الاقصی طالبان رفح
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران نساجی رئال مادرید بازی بارسلونا سپاهان جواد نکونام باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اپل سامسونگ فناوری آیفون گوگل باتری مایکروسافت اندروید ناسا ماهواره ویندوز
رژیم غذایی مواد غذایی بیمه چای زیبایی ویتامین دندانپزشکی کاهش وزن آلرژی سبزیجات