چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


ورودی مسافر


ورودی مسافر
نمایش‌گاه عکس «طاها مغانی» به شکل انفرادی و با عنوان «آگاه‌زیان مغانی» با نوزده قطعه عکس سیاه و سفید و یک عکس رنگی در «گالری مهروا» در آبان ۱۳۸۶ برپا شد. این نمایش‌گاه حاصل یک سال و نیم تا دو سال اندیشه و سه ماه کار پیوسته‌ی اوست.
● آغاز روایت با ویدئو-آرت
روایت طاها مغانی را در ویدئو-آرت برگرفته از عکس‌ها می‌توان مشاهده کرد. حرکات، چرخش چتر در دست مرد، انتخاب فضای یک اتوبوس، تأکید طاها در برخی از فریم‌های ویدئو بر زاویه‌ی دوربین که تأکید بر نگاه آدم‌هاست، تأکید بر میزان نور در صحنه که مربوط به آگاهی افراد از زنده‌گی و موقعیتی‌ست که در آن زیست می‌کنند، تأکید بر رنگ سیاه و سپید، تأکید بر تک‌رنگ شدن در فریم‌های متفاوت ویدئو، کند شدن حرکت‌ها و ریتم تکراری موزیک در برخی صحنه‌های ویدئو-آرت، عینک‌های دودی زنان تک‌رنگ‌پوش و مردانی که رنگ به رنگ‌اند. همه‌ی این موارد گویای دغدغه‌های تفکر زنده‌گی در طاها مغانی‌ست. در چندین فریم، آواز و موسیقی محلی را در قالب‌های عزا و عروسی می‌توان شنید که هم‌راه با چرخش‌های تصویری متفاوتی‌ست. در آخرین فریم ویدئو طاها همانند شروع ویدئو می‌گوید: "از اول شروع می‌کنیم." و تکرار را دو باره گوش‌زد می‌کند.
● روایت عکس‌ها
روایت عکس‌ها فارغ از جنسیت مسافران قصه‌ی زنده‌گی بود، زنده‌گی که گاهی از آن آگاه‌ایم و گاهی غافل. برای طاها مغانی شاید جنسیت هم ویژه‌گی دیگر عکس‌ها باشد؛ زن و قصه‌ی میوه‌ی سیب، زن و قصه‌ی زمین.
گه‌گاه جابه‌جا شدن مسافران مرد و زن، روایت حرکت است، از دیار آشنایی پا به سرزمین چندگانه‌گی‌ها نهادن با هم‌سفران گونه‌گون. وسیله‌ی سفر می‌تواند از جنس انتخاب‌های ما باشد، اما می‌دانیم در این حرکت کجا ایستاده‌ایم، چه از دست داده‌ایم و چه چیز کسب کرده‌ایم. گاه نمی‌‌دانیم مقصد کدام است، گاه نیز باز می‌گردیم و با دو چشم بی‌سو نگاهی به عقب می‌اندازیم، نگاهی به آن دسته‌بندی‌های سیاه و سپیدمان و برمی‌خیزیم حتا از روزن یک راه نیمه روشن، شاید بدین شکل بر مرکب سوار شویم و شاید مقصد سفر را مشخص کنیم. در این وادی انتزاعی، گرچه جنسیت مسافران مهم نیست، اما آگاه بودن از سفر دغدغه‌ی روایت است.
● روایت یک عکاس
طاها مغانی متولد سال ۵۴ در شهر تهران است. مدیریت صنعتی خوانده و بعد کافه‌داری را پیشه‌ی خود کرده است. از هشت سال پیش به فعالیت حرفه‌یی در زمینه‌ی عکاسی پرداخته است. چندین نمایش‌گاه عکس در کافه‌ی ۷۸ داشته و سپس به هم‌کاری و برگزاری نمایش‌گاه‌ با گروهی از عکاسان همت گماشته است. البته این گروه پنج شش نفره قبلا نسبت به برگزاری نمایش‌گاه در چند شهر مثل آبادان و زاهدان اقدام کرده بودند، اما تغییر نام گروه به «۱+» در واقع زمینه‌ی تشکیل گروهی منسجم و علاقه‌مند را فراهم کرده است. این گروه طی برگزاری نمایش‌گاه در شهرهای مختلف، مقدمات نمایش آثار و عضویت یکی از هنرمندان عکاس هر شهر را در گروه خود فراهم کرده است. گروه «۱+» تا کنون در شهرهای ارومیه، همدان و سنندج نمایش‌گاه برگزار کرده و با پی‌روی از رسالت خود که انگیزه‌ی نام‌گذاری گروه‌شان تلقی می‌شود، در صدد است تا زمینه‌ی هم‌کاری‌های بیش‌تری را در سایر شهرها فراهم کند.
برای گفت‌وگو با او از پله‌های ورودی گالری پایین می‌روم. روی دیوار عکسی‌ست که مسیر ورودی را به مسافران نشان می‌دهد، روی دیوار درون عکس نوشته: «ورودی مسافر».
● گفت‌وگو
▪ تفاوت‌های بین یک عکاس آماتور و حرفه‌یی چیست؟
ـ با تحصیلات آکادمیک در هر رشته‌یی موافق‌ام، اما الزامی در رفتن به دانش‌گاه نیست، فقط کافی‌ست یک استاد در کنار تو باشد و در همه حال تکنیک‌ها را به تو گوش‌زد کند. از نظر من همین‌ها تحصیلات عکاسی‌ست و در کنار یک استاد بودن بسیار مؤثر است، انگار به نوعی در یک دوره‌ی خصوصی شرکت کرده‌‌یی. من این شانس را داشتم، دوستان زیادی در کنار من بودند که عکاس حرفه‌یی بودند و من با این دوستان سفر‌های زیادی رفتم و تجربه‌های منحصر به فردی کسب کردم. در واقع، من در محضر آن‌ها تکنیک‌های عکاسی را یاد گرفتم. در طی این هشت سال گذشته از راه‌نمایی‌های این دوستان استفاده کردم و یک سری مطالعاتی در عکاسی انجام دادم. به علت سفرهای بسیار زیاد به نقاط مختلف دنیا خیلی زیاد عکس دیدم و به طور جدی به مطالعه‌ی فرهنگ و هنر این کشور‌ها پرداختم.
در مورد این نمایش‌گاه نیز باید بگویم من اول یک عکاس‌ام و بعد به روایت می‌پردازم و بالطبع اولین چیزی که باید در عکس‌ها لحاظ شود تکنیک است و بعد باید ببینم در این فریم روایت من چیست. حتا چیدمان موجود در عکاس‌های نمایش‌گاه نیز دارای معنی خاصی‌ست و باید عکس‌ها را به ترتیب دید.
▪ آیا تکنیک بر ایده رجحان دارد؟
ـ راست‌اش را بخواهید نمی‌توانم بگویم که این دو با هم برابر هستند. در واقع، ایده برای من مهم‌تر است، اما در واقع اگر واقعی‌تر نگاه کنیم، من کلی ایده دارم برای آن که فیلمی تهیه کنم، اما تکنیک‌های فیلم‌سازی را نمی‌دانم. مسلما در کارم هیچ پیش‌رفت خاصی نخواهم کرد. با این همه باز هم نمی‌توانم بگویم که این دو، یعنی ایده و تکنیک، با هم برابر هستند یا نه. به هر جهت، تأکید می‌کنم که برای خود من ایده بسیار اهمیت دارد. در واقع، در عکاسی شاید آدم بسیار توان‌مندی در تکنیک باشید، اما اگر ایده‌ی خاصی نداشته باشید، بیننده را جذب نمی‌کنید.
▪ آیا با ارائه‌ی جهان‌بینی عکاس در عکس‌هایش موافق‌اید؟
ـ فکر می‌کنم رسالت یک عکاس همین است و من کاملا موافق‌ام. در حال حاضر عکاسی دارای شاخه‌های مختلف است؛ عکاسان خبری، صنعتی، ورزشی و ... این‌ها همه عکاس‌اند و خوش‌بختانه ما در مملکت‌مان عکاسنا خبری درجه‌ی یک داریم که در سطح جهانی نیز دیده می‌شوند، اما به نظر من رسالت یک عکاس هنری تنها همین است که جهان‌بینی‌اش و آن‌چه را در ذهن‌اش هست، ارائه دهد.
● «فرهنگ و صورت» و گروه «۱+» در لومون فرانسه
عکس‌های مغانی برگزیده‌ی فستیوال لومون با عنوان «فرهنگ و صورت» بوده، که تا ۲۳ نوامبر (دوم آذر ‌ماه ۱۳۸۶) در شهر ‌لومون برپا بوده است.‌ ‌این نمایش‌گاه را شهرداری، دانش‌گاه و مرکز فرهنگی این شهر تدارک دیدند که در بر گیرنده‌ی یازده قطعه عکس او در ‌اندازه‌های سی در چهل سانتی‌متر بود. ‌محتوای عموم عکس‌های این هنرمند عکاس، عاشورایی‌اند، اما چهار فریم آن‌ها روایت فرهنگ نقاط مختلف ایران ‌اعم از آبادان، دماوند، تهران و شوش دانیال است.
طاها مغانی در این باره می‌گوید: "در واقع، من دعوت شدم برای این که هم‌راه با تنی چند از دوستان در شهر لومون فرانسه نمایش‌گاهی از عکس‌هایمان را برپا کنیم و من از بین این دوستان انتخاب شدم. با توجه به نمایش‌گاه ایران‌شناسی که در این شهر برپا می‌شود، در قسمت عکس از عکس‌های من استفاده شد. عنوان نمایش‌گاه «فرهنگ و صورت» است. در این مکاتبات گروه «۱+» را مطرح کردم، این که گروه تمایل دارد کارهایش را در آن‌جا ارائه دهد. در واقع جذاب است که کارهای ما را در جای دیگری نمایش داده شود. اکنون در کنار کارهای من کارهای گروه نیز از فرهنگ ایران نمایش داده می‌شود."
انسیه سیاوش
منبع : دو هفته نامه فروغ