چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


سواران دشت امید


سواران دشت امید
تنبک با وجود سابقه حضور طولانیش در عرصه موسیقی ایران، در واقع پس از “عصر استاندارد خواهی” موسیقی ایران که با حرکتهای وزیری شروع شد، به کمک حسین تهرانی به طور جدی صاحب جایگاه شد.
با گذشت زمان و به نت درآمدن آثار تهرانی (که به همت حسین دهلوی، مصطفی پورتراب، فرهاد فخرالدینی و هوشنگ ظریف به انتشار رسید) این ساز به سرعت رواج یافت و نوازندگان خوش تکنیکی پیدا کرد که با نوازندگان نسل قبل از تهرانی بسیار فاصله داشتند. در این سالها کوششهای زیادی از آهنگسازان و تنبک نوازان برای ارتقاء موسیقی تنبک که گویی قلب تپنده گروههای موسیقی شده بود، انجام میشد.
یکی از افرادی که سالها بر روی اعتلای هنر تنبک نوازی تلاش کرد، بهمن رجبی بود که غیر از اصلاح تکنیکی این ساز به زیبایی های استیل و اکول نوازنده نیز بسیار پرداخت. بهمن رجبی مقالات و نوشته های بسیاری برای تنبک به رشته تحریر در آورد و همچنین نظریاتش را همراه با انواع موسیقی و سازها به اجرا گذاشت.
او غیر از همنوازی با گروههای موسیقی و ساز تکنواز، برنامه هایی را برای دو تنبک آماده کرد که همراه با ناصر فرهنگفر، محمد اسماعیلی، محمود فرهمند، فربد یدالهی و ... به اجرا گذاشت.
این برنامه ها که کمتر به انتشار رسیدند، کم و بیش نوازندگان تنبک را متوجه خود کرد و موجب شد تنبک نوازان زیادی مستقیم یا غیر مستقیم از کتابهای بهمن رجبی بهره گیرند و با این سبک و تکنیک آشنا شوند. در این کتابها غیر از تغییراتی در خط نگارش نت برای تنبک به چشم می خورد، شیوه ساخته شدن موسیقی ریتمها و تکنیکها به شکل محسوسی متحول شده بود. بسیاری از حرکتهای تنبک که توسط نوازندگان قدیمی ابداع شده بود، توسط رجبی اصلاح و باز نویسی شد.
یکی از مهمترین خدمات رجبی در عرصه تنبک نوازی، کوشش برای مستقل کردن دو دست نوازنده بود که تنبک نواز را قادر به اجرای ریتمهای پیچیده تر می کرد. رجبی حتی به تنبک هم اکتفا نکرد و روی ضرب زورخانه هم کار کرد، که در قطعه «سواران دشت امید» ساخته حسین علیزاده مورد استفاده قرار گرفت.
رجبی پس از انقلاب به خاطر لحن صریح و بی پرده اش دچار مشکلاتی شد که باعث شد سالها به انزوا کشیده شود .با اینکه در این سالها مشکلات روحی شدیدی را متحمل میشد، هرگز از مواضع خود برای اعتلای فرهنگ موسیقی دست نکشید و با آزادگی وصف ناپذیری عطای محبوبیت های عوام فریبانه و شهرتهای سود جویانه را به لقایش بخشید.
جو مسموم موسیقی رجبی را روز به روز منزوی تر می کرد و این احساس بد بینی به حدی در او رسوخ کرد که اگر در این سالها شاهد یکی از برنامه هایش (که اکثرا همراه با سخنرانی است) بوده باشید، می بینید که گاهی سوء تفاهم ها باعث رنجیدن دوستان صمیمی و خیر خواه او نیز شده.
دوستی در مورد این اخلاق رجبی میگفت: او به صاحبخانه ای میماند که همیشه مهمانهایش اساسیه منزلش را دزدیده اند، پس دور از ذهن نیست که آنطور بد بین شده باشد.
اما چندی پیش رجبی به دعوت علیرضا جواهری (هنرمند سخت کوش و دلسوزی که مخصوصا تبحر خاصی در ایجاد پیوندها دارد!) کنسرتهایی همراه با گروهی متشکل از سازهای ایرانی به اجرا گذاشت که سرآغازی شد بر همکاری های حرفه ای رجبی با گروههای دیگر. ماه پیش هم او همراه با ارکستر ملل در نقش سولیست ظاهر شد.
بخاطر دارم که در این برنامه درکنارم دو میهمان فرانسوی حضور داشتند که با شنیدن همنوازی رجبی در این قطعه به وجد آمده بودند و با دقت نوازندگی ظریف این هنرمند را مینگریستند و شاید فلاشبکی در ذهن به «موزارت مصر» میزدند که در فرانسه غوغایی کرده بود!
به امید روزی که سوارن دشت امید باز به همسازی بپردازند…
سجاد پورقناد
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی گفتگوی هارمونیک


همچنین مشاهده کنید