پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گردهمایی اجتماعی جهان و وظایف ما


گردهمایی اجتماعی جهان و وظایف ما
گردهمائی اجتماعی جهان (گاج)۳- كه در دیماه ۱۳۸۲ (ژانویه ۲۰۰۴) در شهر بمبئی هندوستان برگزار شد و قرار است نشست بعدی آن نیز در دیماه سال آینده (ژانویه ۲۰۰۵) در پورتو الگره برزیل – یعنی همان جا كه متولد شد برگزار شود؛ كاملاً هدفمند طراحی و ایجاد شده است و می­خواهد تا در مسائل جهانی مؤثر باشد. به نظر بعضی از صاحب نظران، گردهمائی اجتماعی جهان كه در بمبئی برگزار شد در مسیر این آرمان گام گذاشته است و باید از آن استقبال كرد.
جنگ آمریكا و متحدان آن در خاورمیانه و انتخابات سراسری آینده هندوستان، دو رویداد مهمی هستند كه باید مورد توجه جدی قرار گیرند. طبیعی است كه گردهمائی بمبئی را نیز باید در ارتباط با این دو رویداد مورد ارزیابی قرار داد. آیا "گردهمایی اجتماعی جهان " در بمبئی و اصولاً دیگر نشست­های گاج تأثیری در این رویدادها و دیگر رخ­دادهای مهم منطقه و جهان داشته است؟
تأثیر مخرب جنگ عراق و تنش­های خاورمیانه بر منطقه و جهان كاملاً روشن است، و اما ما حداقل در هندوستان – در این شرایط خطیر خود را با انتخاباتی كه آن را ساده اندیشانه پیاده كردن "دموكراسی" در بزرگ­ترین كشور جهان می­نامیم. خرسند كرده، مسائل مهم جهان را نادیده می­گیریم؛ و از خود نمی­پرسیم "دموكراسی" چیست و معنای آن كدام است؟ درك معنای دموكراسی در شرایط حساس كنونی جهان از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است كه در "بزرگترین دموكراسی" جهان، ائتلاف نیروهای دمكراتیك ملی۴-، تحت رهبری راست­گرایان، كشور را اداره می­كند. جالب­تر آنكه خود این نیروی راست را نیروهای بنیادگرا – نیروهای واپس­گرا و بسیار متعصبی كه چندان هم در اقلیت نیستند – محاصره كرده­اند. در دهه گذشته، خشونت­های سیاسی و قومی و نیز بحران­های اقتصادی اوج گرفته­اند. نسل­كشی در گجرات، حمله علیه مسیحیان، خودكشی­های گسترده در میان زحمتكشان بخاطر تنگدستی، آزمایش بمب­های هسته­ای و سرانجام احتمال جنگ گسترده با پاكستان، تنها نمونه­هائی از خیزش خشونت­های سیاسی و قومی و بحران­های اقتصادی سال­های اخیرند. اما آن چه سخت نگران كننده است این است كه این رویدادها، منحصر به دوران، حاكمیت راست در هندوستان نیست؛ بلكه در این دوران، تنها تشدید شده است.
در شرایطی كه بنظر می­رسد، انتخابات آینده، تنها به تحكیم حاكمیت راست منجر خواهد شد، لازم است تا صریحاً بر این واقعیت تأكید كنیم كه این انتخابات یك انتخابات عادی در یك كشور عادی نیست: اگر راست افراطی در كشوری در مقیاس هندوستان كنترل كشور را بدست گیرد؛ پیامدهای خطرناك خود را خواهد داشت كه ما ملزم به شناخت آنها هستیم.
تمام آنچه گفته شد به بحث ما در باره گردهمایی اجتماعی جهان (گاج) مربوط می­شود. گرچه كمتر به صراحت گفته شده، اما هر ناظر آگاه سیاسی می­داند كه "گاج" در واقع جنبش جهانی چپ است كه می­كوشد بر روندهای سیاسی جهانی اثر بگذارد، منتهی چپ با معنای گسترده كنونی آن. در این "چپ" بسیاری از سازمان­های غیر دولتی (سغد)۱- و نیز شخصیت­هائی كه در معنای مرسوم سیاسی نیستند – و حتی از احزاب چپ دوری می­كنند- عضویت دارند. شرایط بحرانی كنونی جهان این نیروها را بشدت نگران كرده است؛ بنابراین می­توان گفت در مجموع با اندیشه­های چپ همخوانی بیشتری احساس می­كنند تا با اندیشه­های میانه­رو و راست. در نتیجه، "گردهمایی اجتماعی جهان" در واقع حضور پررنگ چپ است در متن چالش­های جهان؛ منتهی چپ به مفهوم گسترده نوین آن.
وقتی تأثیر گاج بر انتخابات هندوستان و حوادث عراق – ونه تنها عراق بلكه كل خاورمیانه – را مورد ارزیابی قرار دهیم؛ متأسفانه می­توانیم آن را "اندك" یا "به كلی هیچ" بدانیم. گردهمایی بمبئی با همه عظمت آن و با همه آن شوری كه برانگیخت، تنها یك رویداد كوچك تلویزیونی بود – تازه اگر باشد. اگر چنین است، پس چنین رویدادی چه تأثیری در آینده "گاج" وخیزش گسترده چپ نوین جهانی خواهد داشت؟
ماه­ها پس از برگزاری نشست بمبئی، بسیاری از شركت كنندگان، آن را رویدادی بس شورانگیز ارزیابی كرده­اند. بعضی دیگر بطور كلی بر این نكته تاكید كرده­اند كه گردهمائی بمبئی بازتاب دقیق تنوع زندگی و باورهای سیاسی بود. و اینكه گاج "دموكراسی واقعی" در عمل است. اما كسانی نیز این بحث را به میان كشیده­اند كه آیا این نشست گاج را می­توان "بوته آزمایشی" برای تحولات نوین سیاسی جهان كه در حال زایش است دانست. جامع شناسی به نام"دوسوسا سانتوز"۱- می­گوید كه شعار گاج مبنی بر "جهان دیگری ممكن است" نماد پر طنین آرمان شهر نوینی است كه هنوز جامع عمل نپوشیده است و نویسنده نام دار خانم "آرونداتی روی"۲- با بانگی بلند در نشست گردهمایی اجتماعی جهان در پورتوالگره اعلام كرد كه: "احساس می­كنم جهان دیگری زاده می­شود".
اما در این مقطع حساس انتخابات و جنگ، همچنان این پرسش چالش برانگیز مطرح است كه تأثیر گاج بر رویدادهای "اكنون" و "اینجا" چیست؟ البته دل­نشین­تر آن است كه در آغوش "امید به خیزش جنبش در آینده­ای مبهم و مه­آلود” بیاسایم و شرایط حساس "حاضر" را از ذهن خود بزداییم.
زمانی كه گاج در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ شكل گرفت. براستی حادثه­ای محسوب می­شد. اما آیا ذات تشكیل گاج در مد نظر بود؟ آیا نبایستی انرژی و توان خود را صرف تشخیص و پیشبرد تحولات جهان می­كردیم. تصویری خیالی در ذهن ایجاد كردن و به آن دلخوش بودن چیزی است و كار و مبارزه در جهان واقعی چیز دیگر.
این پرسش­ها، تازه و ابتكاری نیستند. بسیاری، بویژه چپ­های رادیكال این پرسش­ها و پرسش­های دیگری را به میان كشیده­اند و از آن بالاتر كوشیده­اند تا درنشست اخیر گاج نه تنها این انتقادها را مطرح كنند بلكه آنهارا در چارچوب برنامه سیاسی "مقاومت بمبئی"۳- تدوین كنند. اما واكنش سازماندهندگان "گاج" نسبت به این كوشش، همان است كه نگرانی ما را دامن می­زند. آنها ترجیح دادند كه این مسائل را نادیده بگیرند و بجای تأمل ورزیدن و ایجاد تغییرات در رویای شیرین موفقیت كمَی فرو روند.سال گذشته (ژانویه ۲۰۰۳) در میان شركت كنندگان گاج - از جمله در میان بنیان­گذاران آن – این بحث مطرح شد كه آیا محرك اصلی تظاهرات گسترده ضدجنگ در ۲۶ بهمن ۱۳۸۱(۱۵ فوریه ۲۰۰۳)، گاج بوده است؟ زیرا همانطور كه همه می­دانند نشست گاج كه در دی ماه ۸۱ (ژانویه ۲۰۰۳) در پورتو الگره برگزار شد، از همه مردم جهان خواسته بود كه در تظاهرات ضدجنگ شركت كنند به نظر شركت­كنندگان در آن نشست، آن تظاهرات گسترده، ثابت كرد كه گاج "موتور محرك لكوموتیو جنبش" است.
اما اگر این نتیجه­گیری درست باشد – با آنكه می­كوشیم از هر ارزیابی افراطی مكانیستی خودداری كنیم – سرانجام این پرسش مطرح می­شود كه پس چرا امسال علیرغم آنكه دوباره در نشست بمبئی از مردم جهان خواسته شد تا در تظاهرات ضد جنگ ۲۶ بهمن ماه (۱۵ فوریه) شركت كنند؛ استقبال از این دعوت بهیچ عنوان در اندازه­های تظاهرات سال گذشته نبود؟ غیر از استثنای مبارزه گاج علیه آغاز جنگ عراق (كه آنهم در نهایت موفق نشد) به سختی می­توان رابطه­ای میان جنبش­های ضد جنگ كه گاج محرك اصلی آنها محسوب می­شود و اوضاع اسفبار چند ماه گذشته در عراق و افغانستان پیدا كرد. آیا تنها باید از موفقیت­های خود شاد باشیم و از آنها برای خود اعتباری بسازیم ، یا آنچه را كه روی داده مورد ارزیابی و خوانش مجدد و دقیق قرار دهیم.
به همین ترتیب، یكی از دلایلی كه براساس آن، سازمان­های هندی، در پاسخ به دعوت "كمیته سازماندهی و شورای بین­المللی" گاج در برزیل، مسئولیت برگزاری نشست بمبئی را پذیرفتند، این بود كه گاج را ابزار مهمی نه تنها در برابر جهانی سازی نولیبرال می­دانستند بلكه با ابراز نگرانی از رشد فرقه گرایی و بنیادگرایی می­خواستند از نفوذ گاج برای اتحاد احزاب و جنبش­های سیاسی و مقابله با این روند خطرناك استفاده كنند.
با اینهمه مهمترین دلیل مخالفت هندوستان با برگزاری مجدد نشست گاج در برزیل آن بود كه سال ۲۰۰۴ سال انتخابات سراسری در هندوستان بود. آنها امیدوار بودند كه تشكیل نشست گاج در هند در آغاز سال انتخاباتی شاید بتواند نقش مهمی را در تشكیل نیروهای پیشرو در مقابله با نیروهای فرقه­گرا و راست ایفا كند و حتی بر نتایج انتخابات اثر بگذارد.
نیروی بالقوه گاج و این واقعیت شورانگیز كه شمار عظیمی از جوانان از آن استقبال كرده­اند، مهمترین انگیزه نیروهای رسمی و سازمان یافته چپ – یعنی احزاب كمونیست – برای پذیرش دعوت گاج برزیل بود. احزاب كمونیست كه در گذشته همكاری با سازمانها غیر دولتی (سغد) را رد و فاصله جدی خود را با آنان حفظ می­كردند، دست دوستی و همكاری بسوی این نیروها دراز كردند.
گر چه نمی­توان انكار كرد كه نشست بمبئی در دیماه ۸۲ (ژانویه ۲۰۰۴)، نمایش قدرتمندی علیه فرقه­گرایی بود و در سالن اصلی نشست سخنرانی­های شدیدالحنی علیه این پدیده ایراد گردید؛ اما در عین حال باید از خود صمیمانه و علمی بپرسیم كه آیا این نشست و دیگر فرصت­های ارزشمند (از جمله گردهمایی اجتماعی آسیا كه در دیماه ۸۱ (ژانویه ۲۰۰۳) در حیدر آباد برگزار شد) از سطح تشریفات و لفاظی فراتر رفته است؟ آیا تأثیری بر "فرقه گرایی" كشور داشته است و آیا توانسته زمینه اتحاد نیروهای دموكراتیك ملی را برای انتخابات آتی كشور فراهم سازد.
در همین حال، یكی از دلایلی كه "شورای بین­المللی" گاج را ترغیب كرد تا نشست گردهمای اجتماعی جهان را در هندوستان و آسیا برگزار كند آن بود كه تصور می­كرد آسیا از مستعدترین زمینه در مقابله با نولیبرالیسم، جنگ وامپراطوری نوین برخوردار است. قرار شد نشست بعدی خارج از آمریكای لاتین برگزار شود و چون آسیا بخاطر تحولات خاص آن در مد نظر قرار گرفت، هندوستان بهترین گزینه نشست بود.
بار دیگر این پرسش مطرح می شود كه آیا برگزاری نشست گاج در هندوستان در دیماه ۸۳(ژانویه۲۰۰۴) درست نه ماه بعد از اشغال امپریالیستی بخش دیگری از آسیا تأثیری بر اشغال ،جنگ و برعملكرد قدرت امپریالیستی داشته است؟
به طور قطع پاسخ مثبت به این سؤال آسان نیست.هدف از مطرح كردن این مسائل ،نادیده گرفتن و بی اعتبار كردن فعالیت و مبارزات گاج نیست.
نمی خواهیم بگوییم كه تلاشها و مبارزات الزاماْ به موفقیت می انجامد و تنها باید مسائل حال و "اینجا" را مورد توجه قرار داد .این نوع نگاه به صورت خطرناكی ابزاری است .(در واقع نگرش احزاب چپ به گاج تقریباْ اینگونه است.)
بر عكس ،كوشش ما تأمل بر این نكته است كه "گاج" اكنون چیست؟ و چه می تواند باشد. واقعیت آن است كه این جنبش را می توان در دو سطح متفاوت ارزیابی كرد:یكی آرمانی و بلند مدت ( اینكه گاج را موتور محرك لكوموتیو جنبش بدانیم )و دیگری عینی و كوتاه مدت (اینكه گاج را جنبشی ضد جنگ یا ضد فرقه گرایی هندوستان تصور كنیم)
طبیعی است كه این دو سطح در تقابل با یكدیگر قرار ندارند بلكه از پیوندی درونی برخوردار هستند.اما دلایل روشن و آشكاری وجود دارد مبنی بر اینكه از دیدگاه نظری و عملی ،تصور غالب از گاج ،سطح دوم بوده است و این یعنی محو تماشای درخت شدن و فراموش كردن جنگل.تردیدی نیست كه نباید دستاوردهای نشست را نادیده گرفت .
از نظر من آنچه در بمبئی گذشت رویدادی بزرگ و چند جانبه بود.تعداد شركت كنندگان ،شور وشوق آنها،غنا و تنوع جنبش و حضور چشمگیر زحمتكشان در آن ، هم سازماندهندگان و هم بسیاری از شركت كنندگان را براستی مسحور كرده بود .نشست بمبئی بزرگترین حركت گاج تا كنون بوده است .اما دستاورد كلی چیست؟ آیا فاجعه نیست كه صدای این نشست حتی در دیگر شهر های این ایالت به گوش نرسید؟اكنون چند ماه از برگزاری نشست می گذرد اما تقریباًْ هیچ سخنی از این نشست –كه آنقدر مهم تلقی می شد –نه تنها در رسانه های رسمی و دولتی بلكه حتی در رسانه های مدافع جنبش در میان نیست .باری نه بحثی نه تحلیلی .این نشست هیچ تأثیری حداقل در تظاهرات ضد جنگ دهلی در ۲۵ دیماه (۱۵ ژانویه ) باقی نگذاشت و تا آنجا كه به انتخابات آینده مربوط است اثر آن مانند اثر سایه ای است كه از خیابانی گذشت و دیگر هیچ.
آنچه در تجربه و عمل از سازماندهی نخستین گردهمایی اجتماعی آسیا (گاس) و بعد گردهمایی اجتماعی جهان بدست آمده با ایده­آل نخستین سازماندهندگان و بنیان گذاران همخوانی ندارد. با این وجود نباید از یاد برد كه این اقدامات، ابتكارات و فعالیت­هایی بسیار مؤثر بودند. اما فاجعه اینجاست كه نشست هندوستان از دید توده مردم تمام شده است و هیچ اثری، نه در انتخابات، نه در مبارزات علیه فرقه­گرایی و جنگ و بطور كلی در هیچ چیز باقی نگذاشته است.
اكنون زمان آن فرا رسیده است كه فعالیت­ها را مجدداً مورد بازبینی ژرف قرار دهیم. سعی كنیم معنا و مفهوم روندهایی را كه بر شمردیم دریابیم و ببینیم برای ساختن جهان­های دیگر – كه هدف نهایی گاج بود، چه كرده­ایم و چه باید بكنیم. برپا كردن جشن­های پیروزی كار دشواری نیست. اما سازماندهی و اندیشیدن در باره ابزار و روش­های مبارزه و حركت بسوی بنای جهان­های دیگر و بهتر - و بویژه توجه به این نكته كه مبادا در جهان اندیشه خود زندانی شویم – كاری است بس سترگ. جشن پیروزی بخشی از فعالیت ماست، اما نباید با كار اصلی ما اشتباه گرفته شود.
در شرایط حساسی چون شرایط حاضر، گردهمایی اجتماعی جهان باید سطح دوم را در نظر بگیرد و به پیش ببرد یعنی به موتور محرك لكوموتیو جنبش تبدیل شود. دل خوش كردن به پیروزیهای انتخاباتی یا خروج آمریكا از عراق ... همانا محو تماشای درخت شدن و غفلت از جنگل است.
جای سن
مترجم : خسرو باقری
-۱ Jai, Sen پژوهشگر مستقل در زمینه نیروی محركه جنبش­های مردمی، سردبیر نشریه گردهمایی اجتماعی جهان به نام چلنجینگ امپایر (Challenging Empires) ، از ساماندهندگان سمینار "فضای باز" در دانشگاه دهلی و از اعضای كمیته زحمتكشان گردهمایی اجتماعی جهان در سال ۲۰۰۲
-۲ باید توجه داشت كه بعضی رویدادهای اخیر از جمله نتایج انتخابات هندوستان نظرات نویسنده را به چالش می­كشد. بهر صورت مقاله حاضر بیانگر نظرات بخشی از شركت­كنندگان نشست گردهمائی اجتماعی جهان در بمبئی است. (مترجم)
۳- The World Social Forum (WSF)
۴- National Democratic Alliance
۱- Nongovernmental Organization (NGO)
۱- Sousa Santos
۲- Arundhati Roy
۳- Mumbaz Resistance
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه