جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

هرمنوتیک متون مقدس


هرمنوتیک متون مقدس
واژه هرمنوتیك (hermenueutic) از فعل یونانی هرمنواین (hermeneuein) به معنای تفسیر كردن اشتقاق یافته است و اسم مؤنث آن (hermeneia) است ۱ و یا چنان كه برخی می گویند این واژه از كلمه یونانی (hermeneutikos) به معنای (مربوط به توضیح) , (روشن شدن و واضح ساختن) و (پرده برداشتن از یك پیام) گرفته شده است.اصطلاح هرمنوتیك پیوندهای ریشه شناختی با هرمس (hermes) خدای یونانی, پیام آور خدایان و الهه رمزها و مفسر آن دارد. این اصطلاح در زبان عربی به تفسیر معنی می شود.
گروهی معتقدند كه نخستین كاربرد واژه هرمنوتیك در دوران جدید به متن j.c . dannhauser به نام hermeneuticasacra یا هرمنوتیك مقدس كه به سال ۱۶۵۴ نوشته شده است باز می گردد و در حدود صد سال پس از آن, این اصطلاح در تفسیر عهد جدید ارنستی به كار رفته است:۲
r. e . paimer . hermeneneutics . nirth western u . p. ۱۹۶۲ p. ۳۴
این واژه چه به صورت فعل به كار رود و چه به شكل اسم, به یكی از سه معنای زیر خواهد بود:
۱) تفسیر. به معنای وسیع و گسترده آن; یعنی كیفیتی كه به سبب آن, موضوع مبهمی را واضح و روشن نماییم, به همین جهت هرمس رسول و پیام آور خدایان, مفسر آلهه و متكلم از آلهه نامیده شد و براساس همین معنی اهالی لستر, بولس راهرمس می نامیدند, زیرا او متقدم در كلام بو د یا كسی بود كه آلهه را تفسیر كرد. ۳ براساس این معنی به كسی كه ترجمه می كند مفسر نمی گویند, بلكه مفسر كسی است كه كلام پیچیده و سختی را توضیح می دهد و تبیین می كند.۴
۲) ترجمه. یعنی نقل از لغتی به لغت دیگر.
۳) شرح. یعنی بیان و توضیح معنایی مشكل و پیچیده كه در عبارت یا معنی به كار رفته است. ۵
اما برخی هرمنوتیك را به تأویل معنی كرده اند و درجای جای كتاب خویش بر این معنی تأكید می كنند, از تأویل اسماعیلیه و شباهت آن با هرمنوتیك مسیحی سخن به میان می آورند و از حكمای اسكندریه به عنوان معلمانی نام می برند كه مسیحیان از ایشان علم تأویل را آموختند. ۶
ارسطو هرمنیا را به عنوان گشودن رمز تمثیل های كهن نمی شناخت, بلكه تمامی سخن و دلالت و معنی را دراین عنوان جای می داد. با نوشته های آگوستین, هرمنوتیك چون (علم تأویل) مطرح شد و در اروپای سده های میانه نه تنها سخن دینی بلكه تمامی دانش و فلسفه, رنگ تأویل به خ ود گرفت و روش تأویل به مجموعه متون گسترش یافت و شماری از فیلسوفان به شرح و تأویل اندیشه ها و آثار دشوار خویش پرداختند. ۷
(میر چا الیاده) درباره هرمنوتیك می نویسد:
(هرمنوتیك به رشته ای عقلی باز می گردد كه به ماهیت و پیش فرضهای تفسیر تعبیرات انسانی مربوط می شود, پیوند این اصطلاح با (هرمس) انعكاسی از ساختار ذاتاً سه گانه عمل تفسیر دارد:
۱) علامت ۲. پیام و یا متن یك منبع كه نیازمند تفسیر است ۳. میانجی یا مفسر (هرمس) برای انتقال پیام به مخاطبان.
چنان كه بدیهی است این ساختار سه گانه و به صورت فزاینده ای ساده, تلویحاً حاوی مسایل مفهومی عمده ای است كه با تأویل گرایی سر و كار دارد.
۱) سرشت یك متن چیست؟
۲) منظور از فهم یك متن چیست؟
۳) چگونه فهم و تفسیر متن از طریق پیش فرضها, عقاید و اندیشه های دریافت كنندگانی كه متن مورد نظر برای آنان تفسیر می گردد روشن می شود.)
در این نوشتار مقصود از (هرمنوتیك كتاب مقدس) روش فهم متون مقدس است و به سایر معانی هرمنوتیك كه در فرایند رشد هرمنوتیك پدید آمده است نظر نداریم, و مقصود از كتاب مقدس نیز تنها عهد قدیم و عهد جدید نیست, بلكه قرآن, كتاب آسمانی مسلمانان نیز در این تحقیق مورد ب ررسی قرار می گیرد و نگاهی مقایسه ای به روشهای تفسیری قرآن و عهد جدید و عتیق انجام خواهد گرفت. نخست نگاهی خواهیم داشت به هرمنوتیك سنتی و پس از آن به هرمنوتیك جدید و نظریات مطرح آن می پردازیم.
● تفسیر متن به متن
این روش تفسیری یكی از بهترین روشهای تفسیری یا تنها روش صحیح تفسیری خوانده شده است. این روش كه از عصر معصومین(ع) مورد استفاده و استناد بوده است, در قرن چهاردهم از استقبال گسترده ای برخوردار شد و مفسرانی چون علامه طباطبایی آن را تنها شیوه بایسته و ص حیح تفسیر معرفی كردند. ۸
مفسران قرآن در این روش تفسیری از مبیّنات برای تفسیر مجملات, از خاص جهت تفسیر عام, از مقیّدات برای تفسیر اطلاقات, از محكمات در تفسیر متشابهات و از سیاق آیات در تفسیر آیات سود برده اند.۹
● تبیین مجملات به مبینات
(یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود أحلّت لكم بهیمهٔ الانعام الا ما یتلی علیكم…)
مائده/۱
ای كسانی كه ایمان آورده اید به پیمانها وفا كنید, چهارپایان برای شما حلال شده است, مگر آنچه بر شما خوانده می شود.
دراین آیه شریفه, جمله (إلاّ مایتلی علیكم) مجمل است و مفسران قرآن برای تبیین آن, از آیه زیر سود می برند.
(حرّمت علیكم المیتهٔ و الدم و لحم الخنزیر و ما أهلّ لغیر الله به و المنخنقهٔ و الموقوذهٔ والمتردّیهٔ و النطیحهٔ و ما أكل السبع الا ما ذكّیتم و ما ذبح علی النصب و أن تستقسموا بالأزلام… ) مائده/ ۲
● تفسیر عام به خاص
(والذین یتوفّون منكم و یذرون أزواجاً یتربّصن بانفسهن أربعهٔ أشهر و عشراً… ) بقره/ ۲۳۴
وكسانی كه از شما می میرند و همسرانی باقی می گذارند, باید چهار ماه و ده روز, انتظار بكشند [و عده نگه دارند].
آیه شریفه درباره عده وفات است و از این جهت كه عده وفات زن باردار در آن بیان نشده است, عام نامیده می شود, به همین جهت مفسران از آیه شریفه زیر در تفسیر آیه یادشده سود می برند و آن را به این آیه تخصیص می دهند.
(واولات الاحمال أجلهنّ أن یضعن حملهنّ) طلاق/ ۴
و عده زنان باردار این است كه بار خود را بر زمین بگذارند.۱۰
● تفسیر مطلق به وسیله مقید
تفسیرنویسان در تفسیر آیه شریفه (حرّمت علیكم المیتهٔ و الدم… ) (مائده/ ۳) كلمه دم را كه مطلق است و خون داخل بدن حیوان ذبح شده را نیز شامل است, به كمك آیه (إلاّ أن یكون میتهٔ او دماً مسفوحاً) (انعام/ ۱۴۵) كه دلالت بر حرمت خون بیرون ریخته از بدن حیوان دارد مقید می كنند. ۱۱
● تفسیر متشابه به محكم
ییكی دیگر از روشهای تفسیر آیه به آیه, تفسیر متشابهات قرآن با محكمات قرآن است. برای نمونه آیه (وجوه یومئذ ناضرهٔ. الی ربها ناظرهٔ) (قیامهٔ/ ۲۳ - ۲۴) به كمك آیه محكم (لاتدركه الأبصار و هو یدرك الأبصار) تفسیر می گردد. ۱۲
چنان كه در میان مفسران قرآن, تفسیر متن به متن, بهترین روش تفسیری شناخته شده است, در میان تفسیرنویسان كتاب مقدس نیز تفسیر متن به متن, یكی از روشهای معتبر تفسیری به شمار می آید, و هر چند این شیوه تفسیری در طول تاریخ هرمنوتیك, فراز و نشیبهایی داشته است, اما به نظر می رسد در تمام زمانها از سوی تفسیرنویسان كتاب مقدس مورد استفاده قرار می گرفته است.
اگوستین قدیس از معتبرترین و بزرگ ترین حكمای مسیحی و از ادیبان روم (معاصر بهرام گور پادشاه ساسانی) هرمنوتیك متن را یك علم می دانست. او هنگامی كه وارد كلیسا شد و به سرعت به بالاترین مراتب كلیسا دست یافت, در مباحثاتی كه درباب تفسیر كتاب مقدس و مسایل كلامی و عقلی صورت می گرفت شركت كرد. ۱۳
به اعتقاد اگوستین, آشنایی هرمس (مفسر كتاب مقدس) با سه زبان عربی, یونانی و لاتین ضروری است, هرمنوتیك از تمایز معنای نخستین یا گوهری هر واژه با معنای رمزی آن آغاز می شود, و در نامهای خاصی كه در كتاب مقدس بیان شده است, معنی های رمزی نهفته است, مثلاً آفرینش جهان در شش روز, رمزی كلیدی است, چنان كه هر رقم دیگری كه در كتاب مقدس آمده است نشان از واقعیتی ناپیدا دارد.
اگوستین در راستای این اعتقاد, روش و متد درست رمزگشایی كتاب مقدس را استفاده از خود آن كتاب می دانست و بر این باور بود كه بایستی به یاری پاره ای از یك متن, راز پاره ای دیگر از آن را كشف كرد.۱۴ همان روشی كه بعدها به تفسیر متن به متن شهرت یافت و در دوران (نه ضت) كه یكی از دورانهای تفسیری كتاب مقدس است, دومین قاعده و معیار مشترك میان تمام مصلحان این دوران قرار گرفت. دراین عصر, بهترین روش تفسیر آن بود كه موافق با ایمان و سازگار با آن باشد, و مقیاس ایمان نیز كتاب مقدس بود, بنابراین تفسیر آیه به آیه یا متن به مت ن, بهترین روش تفسیری بود.۱۵ این روش تفسیری در دوران عقلانیت نیز مورد توجه اندیشمندان غربی قرار گرفت. اسپینوزا در این باره می نویسد:
(مفسر كتاب مقدس, باید آیات را زیر عنوان و موضوعات اساسی و در عین حال محدود قرار دهد و با توجه به آیات دیگر كتاب مقدس میان آیات ناسازگار, سازگاری ایجاد كند, و متشابهات و مجملات را با توجه به آیات تفسیر نماید.) ۱۶
تفسیر نویسان كتاب مقدس در استفاده از این روش تفسیری به گونه ای عمل می كنند كه مفسران قرآن در پیش گرفته اند, آنها از این روش درجهت هرمنوتیك مجمل به مبیّن, هرمنوتیك به كمك سیاق و… سود می برند. و استفاده گسترده ایشان از این روش تفسیری نشان از كارآیی و بازد ه بسیار آن دارد.
برای نمونه به آیه زیر بنگرید:
(غرض این كه هر یك از شما می گوید من از پولس هستم و من از اپلس و من ازكیفا و من از مسیح… ) ۱۷
در این آیه واژه اپلس مجمل است و مراد پولس, نویسنده آیه از این لفظ روشن نیست. به همین جهت میلر در تفسیری كه از این رساله ارائه می دهد, برای تبیین مراد پولس از آیات كتاب (اعمال رسولان) كه یكی از نوشته های كتاب مقدس است سود می برد و در پرتو آن آیات واژه (اپ لس) را تبیین می كند. او می نویسد:
(پس از آن كه پولس از قرنتس خارج شد, (اپلس) كه از اهالی اسكندریه و از دانشمندان و فصحا به شمار می رفت جایگزین او شد و در كلیسا خدمات بسیاری انجام داد و ایمانداران را تقویت و یهودیان بی ایمان را مجاب ساخت.) ۱۸
آیاتی كه میلر مورد استفاده قرار داده و در تبیین واژه مجمل از آن سود برده عبارتند از:
(اما شخصی یهودی به نام اپلس از اهالی اسكندریه كه مردی فصیح و در كتاب توانا بود, به افسس رسید. او در طریق خداوند ترتیب یافته و در روح او سرگرم بود و درباره خداوند به دقت تكلم و تعلیم می نمود, هر چند از تعمید یحیی اطلاع نداشت.) ۱۹
نمونه دیگر آیه زیر است:
(اما پیش از این كه عیسی مسیح به آسمان رود, به وسیله قدرت روح پاك خدا دستورات بیش تری به شاگردان خود داد.) ۲۰
در این آیه واژه (دستورات) مجمل است و روشن نیست كه عیسی(ع) چه دستوراتی به شاگردان خود داده است.
مفسر كتاب (اعمال رسولان) با روش تفسیر متن به متن, این واژه را با استفاده از آیاتی از (انجیل لوقا) تفسیر می كند و این آیات را بیانگر و تبیین كننده دستورات می شناساند. ۲۱
(این پیغام نجات بخش باید از اورشلیم به تمام ملتها رسانده شود: تمام كسانی كه از گناهان خویش دست بكشند و به سوی من بازگردند گناهان ایشان بخشیده می شود * شما دیده اید و شاهدید كه پیش گویی ها واقع شده است * و همان طور كه پدرم خدا وعده داد, من روح پاك خدا را بر شما می فرستم, پس این پیغام نجات بخش را هنوز به دیگران نرسانید, بلكه در همین شهر اورشلیم باقی بمانید تا روح پاك خدا بیاید و شما را با قدرت آسمانی پر كند.) ۲۲
نمونه دیگر: (اتكینسون) یكی از مفسران برجسته كتاب مقدس, در تفسیر آیه (و شلمون, بوعز را از راحاب آورد و بوعز, عوبید را از راعوت آورد.) ۲۳ برای روشن كردن واژه (راحاب) و این كه این واژه نام چه كسی است, از آیه ای در عهد قدیم سود می برد. او می نویسد: (راحاب, ز نی اجنبی, فاسد و شریر بود.) ۲۴ و این سخن خود را مستند به آیه زیر می سازد:
(و یوشع بن نون, دو مرد جاسوس از شطیم به پنهانی فرستاده گفت روانه شوید و زمین و اریحا را ببینید, پس آنها به خانه زن زانیه كه راحاب نام داشت رفتند و در آن جا خوابیدند.) ۲۵
نمونه دیگر: نویسنده كتاب (تفسیر كتاب اعمال رسولان) در تفسیر آیه (چون روز پنطیكاست رسید همه با هم در یك جا بودند) ۲۶ كه از آیات عهد جدید از كتاب مقدس است, واژه پنطیكاست را مجمل می بیند و در تبیین آن از آیات (سفر پیدایش) كه از نوشته های عهد قدیم است سود می برد. آن آیات عبارتند از:
(در هر سال, سه مرتبه عید برای من نگه دار * عید فطیر را نگاه دار و چنان كه تو را امر كرده ام در زمان معینی از ماه ابیب, هفت روز نان فطیر بخور, زیرا در آن زمان ازمصر بیرون آمدی وهیچ كس به حضور من تهی دست حاضر نشود * و عید حصاد, نوبر غلات خود را كه در مزرعه كاشته و عید جمع را در آخر سال, وقتی كه حاصل خود را از صحرا جمع كرده * در هر سال سه مرتبه همه ذكورانت به حضور خداوند یهوه حاضر شوند.) ۲۷
مفسر كتاب اعمال رسولان در این باره می نویسد:
(پنطیكاست یكی از اعیاد سه گانه بزرگ یهود بود, این واژه در یونانی به معنای (پنجاهم) به كار می رود, زیرا در روز پنجاهم پس از روز اول عید فصح نگهداشته می شود. و در تورات, سفر خروج, به (عید هفته ها) نامیده شده است, زیرا این فاصله ۴۹ روزه از ضرب هفت در هفت به دست می آید.این عید, در سفر خروج, باب بیست و سوم, آیه شانزدهم, (عید حصاد), و در سفر اعداد, باب بیست و هشتم, آیه بیست و ششم, (روز نوبرها) نام گرفته است, زیرا این عید, علامت و نشانه پایان برداشت گندم بوده است. طرز نگهداری آن این گونه بوده كه نان قربانی هایی را به خدا تقدیم می كرده اند. این روز, روز مقدس بوده است و در آن روز هیچ كاری صورت نمی گرفته است و تمام افراد ذكور بنی اسرائیل موظف بودند در بیت المقدس جمع شوند و عید را در اورشلیم نگه دارند, چنان كه مناسب بود قربانی ما یعنی عیسی, در مدت عید فصح كشته شود, همان طور كه سزاوار بود كه افاضه روح و اولین اجتماع بزرگ ایمانداران در روز پنطیكاست واقع گردد… و بسیار نیكوست كه پنطیكاست را روز شكل گیری كلیسای مسیح بدانیم. این عید از سوی مسیحیان اولیه با شادی و خوشحالی بسیاری به پا داشته می شد. همه با هم در یك جا جمع می شدند. ص د و بیست نفر برادران با سایر مؤمنانی كه برای عید پنطیكاست به اورشلیم آمده بودند, در طبقه فوقانی جمع شده و به دعا مشغول می شدند… ) ۲۸
● تفسیر با استفاده از سیاق
ییكی دیگر از روشهای تفسیر متن به متن, تفسیر آیه به كمك سیاق است در این روش تفسیری مفسر با توجه و عنایت به سیاق, (مضمون اصلی آیه یا یك پاراگراف) آیات را تفسیر می كند.
برای نمونه در تفسیر واژه (سلامتی) در آیه (اما اگر بی ایمان جدایی نماید, بگذار او جدا شود, زیرا برادر یا خواهر در این صورت مقید نیست, و خدا ما را به سلامتی خوانده است) ۲۹ مفسر رساله پولس, دو نظریه و دیدگاه بیان می كند و یكی از دو نظریه را به جهت همخوانی ب ا سیاق می پذیرد.
۱) برخی تصور می كنند این كلمه (سلامتی) دلیلی است برای جدایی (یعنی جدایی مرد یا زن مسیحی از همسر خود) چنان كه پولس این جدایی را اجازه داده است.
برابر این تفسیر, اگر فردی مسیحی به همسر غیرمسیحی خود علاقه داشته باشد و نخواهد به زور با او زندگی كند, ولی همسر او حاضر به زندگی نباشد, نتیجه زندگی آنها چیزی جز خصومت ودعوا نیست. بنابراین برای آن كه مسیحی در صلح و صفایی كه خدا او را به آن فراخوانده زندگی كند, بایستی به همسر خود اجازه جدایی بدهد.
۲) در برابر این تفسیر, برخی دیگر از مفسران می گویند: هر چند در مواردی جدایی و طلاق اجتناب ناپذیر است, ولی اراده خداوند آن است كه زندگی زناشویی از هم نپاشد و برای حفظ این اتحاد, زن و شوهر بایستی نهایت تلاش و كوشش خود را به كار برند.
مفسر آیه یادشده می گوید: تفسیر دوم با سیاق آیه سازگاری بیش تری دارد; زیرا در سیاق این آیه چنین آمده است. ۳۰
(دیگران را من می گویم (نه خداوند) كه اگر كسی از برادران, زنی بی ایمان داشته باشد و آن زن راضی باشد با وی زندگی كند, می تواند با او به زندگی ادامه دهد, و اگر زن با ایمانی شوهر بی ایمان دارد و به او علاقمند است, او نیز می تواند با شوهر خود زندگی كند و از ا و طلاق نگیرد.)۳۱
● تفسیر عقلی
عقل یكی از منابع مهم در تفسیر قرآن خوانده می شود و آیات و روایات بسیاری بر حجیت آن وجود دارد.
تفسیر عقلی عبارت است از تفسیر آیات به كمك عقل و دلایل عقلی, این روش تفسیری نخستین بار در اواخر قرن اول هجری از سوی قتاده مورد استفاده قرار گرفت و با پیدایش معتزله در نیمه قرن دوم هجری و عنایت شدید معتزلیان به این روش, برخی از تفاسیر شكل عقلی گرفت.
در این روش مفسر آیاتی را كه با عقل و براهین عقلی ناسازگاری دارند تفسیر مجازی می كند. برای نمونه زمخشری در تفسیر آیه (و كلّم الله موسی تكلیماً) كه درباره كلام خداست, نخست به حكم عقل, سخن گفتن خداوند را به صورت مستقیم, از محالات به شمار می آورد و سپس با تو جه به این باور و اندیشه آیه را تفسیر مجازی می كند, او می نویسد:
(فاعل در آیه شریفه موسی(ع) است بنا به این موسی(ع) با خدا سخن می گفت نه خدا با موسی.) ۳۲
شیخ طوسی و بسیاری دیگر در تفسیر آیه شریفه (یدالله فوق ایدیهم) (فتح/ ۱۰) كه به ظاهر دلالت بر جسمانیت خداوند دارد, به ناگزیر به تفسیر عقلی آیه رو می آورند و در تفسیر آیه دیدگاه های گوناگونی نقل می كنند:
عده ای می گویند: مراد از (ید) عقد است, به این معنی كه پیمان و عقد خداوند بالاتر از عقد ایشان است, زیرا در عقد با خدا, آنها به بیعت با پیامبر, با خدا بیعت می كنند.
گروهی معتقدند: ید به معنای قدرت خداوند در یاری پیامبر است, به این معنی كه قدرت خداوند و یاری پیامبر بالاتر از یاری شماست.
بعضی می گویند: مراد از كلمه (ید) عطیه و نعمت است, یعنی نعمت خدا بر مسلمین كه یا ثواب است و یا توفیق بیعت, بالاتر از نعمت و خدمت و بیعتی است كه آنها با تو كرده اند. ۳۳
تفسیر عقلی در میان مفسران كتاب مقدس نیز كاربرد فراوان دارد و از گذشته ای دور مورد استفاده ایشان قرار داشته است. در مدرسه اسكندریه كه اولین مدرسه تفسیری كتاب مقدس خوانده می شود, (اوریجانوس) شاگرد اكلمیندس از معتقدان جدی این روش تفسیری شناخته می شد.
او می گوید: مفسر كتاب مقدس, پیش از آن كه كتاب مقدس را تفسیر كند, بایستی مركز متن را شناسایی كند. مثلاً بداند كه كتاب مقدس, وحی است و پس از این شناسایی بایستی كتاب را با توجه به دلایل و مشكلات زیر تفسیر مجازی كند.
۱)
ـ یك: در كتاب مقدس از كلمات و واژه هایی استفاده شده كه بر جسمیت خداوند دلالت دارد و خدا را به بشر تشبیه می كند مانند: (وجه الله) , (یده) و… واگر این گونه آیات, تفسیر مجازی نشوند تفسیر درستی از آیه ارائه نشده است.
ـ دو: برخی قصه های كتاب مقدس, اگر تفسیر مجازی نشوند غیراخلاقی به شمار خواهند آمد, مانند قصه مستی نوح(ع), ازدواج لوط با دختران خویش و…
ـ سه: برخی مطالب, از امور ناممكن به شمار می آید, چون دیدن عالم در یك لحظه توسط مسیح.
ـ چهار: ناسازگاری بعضی از آیات با بعض دیگر.
به باور اوریجانوس اگر آیات كتاب تفسیر مجازی شوند, جسمیت خدا, قصه های غیراخلاقی, باورهای ناممكن از آیات استفاده نخواهد شد و آیات با یكدیگر ناسازگار نخواهند بود.
۲) كتاب مقدس در صدد بیان حوادث و رخدادهای تاریخی نیست, بلكه می خواهد حقایق پایدار را بازگو كند, بنابراین اشكالات تاریخی بر كتاب وارد نیست و حوادث كتاب مقدس هرگز رخ نداده و رخ نخواهد داد, ولی وحی آنها را ذكر كرده است. و با تفسیر مجازی می توان به واقعیت مت ن دست یافت.
۳) كتاب مقدس به رمز نوشته شده ومعانی آن از الفاظ و واژگان آن قابل استفاده نیستند, بنابراین بایستی با تفسیر مجازی آن معانی را به دست آورد. ۳۴
دلایل اوریجانوس و سایر طرفداران تفسیر مجازی از سوی بسیاری ازمفسران كتاب مقدس پذیرفته شده و آنان را در شمار طرفداران تفسیر مجازی قرارداده است تا آنجا كه در دوران وسطی (از قرن ششم تا هشتم میلادی) در حدود دو قرن, تفسیر مجازی بیش ترین كارآیی را داشته است.
تفسیر مجازی هر چند در طول تاریخ تفسیر عهد قدیم و جدید, فراز و نشیبهایی داشته و گاه به صورت گسترده مورد استفاده قرار می گرفته و گاه مفسران, توجه كمتری به این روش داشته اند, اما به جهت ویژگیهای كتاب مقدس در تمام دورانهای تفسیری حتی جدیدترین دورانها مانند د وران عقلانیت, كاربرد و كارآیی خود را نشان داده است.
برای نمونه كریستی ویلسن در تفسیر (رساله به عبرانیان) برخی از آیات را با روش تفسیر مجازی تفسیر می كند. او در تفسیر آیه (لكن او چون یك قربانی برای گناهان گذرانید, به دست راست خدا بنشست تا ابد الآباد) ۳۵ و آیه (پس مقصود عمده از این كلام این است كه برای ما چ نین رئیس كهنه هست كه در آسمانها به دست راست كبریا نشسته است) دست را به دست جسمی معنی نمی كند و آن را كنایه از قدرت می داند. او می نویسد:
(مجمل معنای این عبارات, حكومت مطلقه و تسلط تامه مسیح است, نه فقط دراین دنیا بلكه در هر دو دنیا.) ۳۶
همو در تفسیر آیه (افتادن به دست خدای زنده چیز هولناكی است) ۳۷ بدون توجه به واژگان و الفاظ و محتوای آیه می نویسد:
(در این آیه عبرت مهمی برای ما ذكر شده است. در واقع اگر در معنای این آیات دقت و تأمل كنیم در می یابیم كه این آیات چندان سخت و شدیداللحن می باشند كه هیچ آیه دیگری به این شدت و سختی در انجیل پیدا نمی شود. ما نباید فقط عنایت و محبت خدا را در نظر بگیریم, بلكه علاوه براین بایستی عدالت خدا را نیز همواره در نظر داشته باشیم.) ۳۸
میلر مفسر دیگر كتاب مقدس در تفسیر انجیل یوحنا بر كسانی كه به ظاهر آیات توجه دارند و در پی فهم درست آیه یا آیات نیستند می شورد.
مسیح گفت: (من هستم آن نان زنده كه از آسمان نازل شده, اگر كسی از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند, و نانی كه من عطا می كنم جسم من است كه آن را به جهت حیات جهان می بخشم.) ۳۹
و یهودیان در برابر او گفتند: (چگونه این شخص می تواند جسد خود را به ما بدهد). ۴۰
میلر به این برداشت یهودیان اشكال می كند و آنان را نافهم می خواند:
(ریزه خوانی یهودیان اینك مبدّل به جار و جنجال و قیل و قال می گردد و با هم راجع به گفتار عیسی شروع به بحث و مشاجره می كنند, بعضی از شنوندگان عیسی نیز مانند نیقودیموس با همان فقدان فهم و ادراك روحانی كه درباره تولد تازه به عیسی گفته بود, و این امور چگونه م مكن است انجام گیرد, گفتار عیسی را همان گونه تحت اللفظی تلقی كرده, می گویند: چگونه این شخص می تواند جسد خود را به ما بدهد تا بخوریم.)
نویسنده تفسیر انجیل یوحنا در تفسیر این آیه از روش تفسیر مجازی سود می برد. او می نویسد:
(مصلوب شدن عیسی وسیله حیات و سلامتی برای نوع بشر می شود. هنگامی كه او به صلیب كشیده شد مردم بسوی او می آیند و ایمان می آورند و چنان كه نان, پیش از خورده شدن تكه تكه می گردد جسم عیسی نیز توسط میخها و نیزه پاره پاره شد, تنها به وسیله مرگ او ممكن است حیات ا و در دسترس انسان قرار گیرد, ولی هنگامی كه بر روی صلیب رفت, آن گاه تمام مردم را به سوی خویش مجذوب می سازد. عیسی در عشاء ربانی به طور مجاز خود را به ما می دهد, آنجا كه درباره نان می گوید: بگیرید و بخورید, این است بدن من كه برای شما داده می شود.او مرد تا ای ن كه ما در مرگ او دارای حیات جاودانی باشیم, حیات بخششی است مجانی كه به ما داده می شود, ولی برای عیسی خیلی گران تمام شده است). ۴۱
میلر مفسر انجیل یوحنا در تفسیر سخن عیسی (آمین آمین به شما می گویم اگر جسد پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید در خود حیات ندارید) چندین دیدگاه تفسیری بیان می كند و در پایان دیدگاهی را می پذیرد كه براساس تفسیر مجازی شكل گرفته است. او می نویسد:
(بعضی می گویند عیسی با این جمله اشاره به عشاء ربانی ندارد, بلكه به صورت رمز و كنایه می خواهد بگوید كه لازم است شخص به وسیله ایمان او را در دل خود جای دهد, در آیه ۴۷ عیسی افزود: (هركس به من ایمان آورد حیات جاودانی می یابد) پس منظور از خوردن جسد مسیح و آشا میدن خون او همانند ایمان آوردن است و هر دو یك مفهوم دارد, وقتی كه به او ایمان می آوریم به نحوی كه وی وارد دل ما می گردد و حیات او از آن ما می شود در آن صورت او را خورده و نوشیده ایم و دیگر تشنه و گرسنه نمی شویم.) ۴۲
● تفسیر ظاهری
ظاهرگرایی یا تفسیر ظاهری آیات, از گذشته ای دور میان مسلمانان و بویژه مفسران قرآن وجود داشته است و طیف گسترده ای از فرقه های اسلامی به شكلی به این شیوه تفسیری گرایش داشته و دارند. فرقه هایی چون اشاعره, ظاهریه, ماتریدیه و… در شمار فرقه های ظاهرگرا ق رار دارند.
براساس این روش تفسیری, مفسر, خود را به ظاهر آیات متعبد می بیند و آیات را هر چند به ظاهر بر جسمانیت خداوند و گناهكار بودن انبیا و … دلالت داشته باشد تفسیر ظاهری می كند.
برای نمونه: آیه شریفه (وجوه یومئذ ناضرهٔ. الی ربها ناظرهٔ) (قیامت / ۲۲ - ۲۳) به ظاهر دلالت بر امكان رؤیت خداوند دارد و بایستی در شمار آیات متشابه قرار گیرد و با توجه به آیات محكم قرآنی تفسیر گردد, اما مفسرانی كه ظاهرگرا خوانده می شوند و از طرفداران تفسیر ظ اهری به شمار می آیند, این آیه را چنان كه ظاهرش دلالت دارد تفسیر می كنند و از آن برای اثبات عقاید خویش سود می برند.
فخررازی می نویسد:
(جمهور اهل سنت با استدلال به این آیه می گویند: خداوند در آخرت توسط مؤمنان دیده می شود.) ۴۳
مراغی نیز در تفسیر آیه می نویسد: مؤمنان بدون هیچ مانع و حجابی به پروردگار خود نگاه می كنند… و در پایان می افزاید: مدلول این آیه و ظاهر آن همان چیزی را می گوید كه احادیث صحیح و متواتر بر آن دلالت دارد, یعنی دیده شدن خداوند در قیامت. ۴۴
آلوسی مفسر بزرگ و برجسته اهل سنت نیز با اعتقاد به امكان رؤیت خداوند, در تفسیر آیه با پذیرش دیدگاه ابوحیان می نویسد:
(مؤمنان در قیامت به پروردگار می نگرند و غرق در مطالعه جمال او می شوند به گونه ای كه از غیر او غافل می گردند و خدا را آن گونه كه سزاوار است مشاهده می كنند.) ۴۵
همو در موارد دیگری از تفسیر خود درباره رؤیت خداوند مطالبی می گوید كه هیچ صاحب اندیشه ای آن را نمی تواند باور كند.ظاهر برخی از آیات قرآن دلالت بر گناهكار بودن پیامبران دارد, مانند آیه ۲۴ سوره یوسف و آیه ۸۲ سوره شعراء و… در نگاه برخی از فرقه های اسلامی ظاهر این آیات بایستی به گونه ای توجیه گردد, زیرا این ظاهر با مسأله عصمت پیامبران كه از اصول خدشه ناپذیر مذهبی خوانده می شود ناسازگار است, اما تعدادی از فرقه های اسلامی و طرفداران آن فرقه ها به ظاهر آیات عمل می كنند و خود را ناگزیر از تأویل نمی دانند, برای نمونه در تفسیر آیه (والذی أطمع أن یغفر لی خطیئتی یوم الدین) (شعراء/ ۸۲) كه به ظاهر دلالت بر خطاكار بودن ابراهیم(ع) دارد, عده ای می گویند منظور از خطیئه, سه گناه و دروغی است كه آیات و روایت زیر به آنها اشاره دارد:
(قالوا ءأنت فعلت هذا بآلهتنا یا ابراهیم. قال بل فعله كبیرهم) انبیاء/ ۶۲ - ۶۳
(فنظر نظرهٔ فی النجوم. فقال انی سقیم. فتولّوا عنه مدبرین) صافات/ ۸۸ - ۹۰
قال ابراهیم: (انها (ساره) اختی) ۴۶
نشانه های ظاهرگرایی و تفسیر ظاهری آیات از گذشته ای دور در نوشته ها و مدرسه های تفسیری كتاب مقدس به چشم می خورد. در مدرسه انطاكیه كه دومین مدرسه تفسیری كتاب مقدس است, تنها روش معتبر تفسیری, تفسیر ظاهری بود و تمامی اصحاب این مدرسه آیات را براساس این روش تف سیر می كردند.
در مدرسه غربی نیز كه میان روش تفسیری مدرسه اسكندریه (تفسیر مجازی) و روش تفسیری مدرسه انطاكیه (تفسیر ظاهری) به گونه ای جمع شده بود, مفسران گاه از روش تفسیر ظاهری سود می بردند و گاه به تفسیر مجازی می پرداختند. برای نمونه (جیروم) نخست سفر یوئیل را تفسیر مجا زی كرد, اما پس از مدتی تفسیر ظاهری را بر تفسیر مجازی ترجیح داد.
در طول تاریخ تفسیر, ظاهرگرایی به صورت محدود و گسترده مورد استفاده مفسران قرار داشته است و مفسران بسیاری كتاب مقدس را به این شیوه تفسیر كرده اند, برای نمونه میلر مفسر انجیل یوحنا در تفسیر بعضی آیات, به ظاهر آیات تعبد و پایبندی نشان می دهد و به همین جهت در تأویل آیاتی كه در نگاه عده ای از مسیحیان غیراخلاقی خوانده می شود,علاقه ای به تفسیر مجازی از خود نشان نمی دهد.
در انجیل یوحنا چنین می خوانیم:
(در روز سوم در قانای جلیل عروسی بود ومادر عیسی (مریم) نیز در آن جشن شركت داشت و عیسی و شاگردان او نیز به آن مجلس دعوت شده بودند. چون شراب مجلسیان به پایان رسید, مادر عیسی به عیسی گفت: شراب ندارند… عیسی به نوكران گفت, شش قدح سنگی را پر از آب كنید و به ایش ان گفت از این شراب برای رئیس مجلس ببرید, وقتی صاحب مجلس آب را كه شراب گشته بود نوشید… ) ۴۷
تبدیل آب به خمر, اولین معجزه عیسی(ع) خوانده شده است, ولی این معجزه كه عملی غیراخلاقی به نظر می رسد, مورد قبول میلر قرار گرفته و او بی آن كه خود را نیازمند تفسیر مجازی ببیند به تفسیر ظاهری آیه می پردازد. ۴۸
(ولیم باركلی) مفسر (انجیل مرقس) در تفسیر آیاتی كه به ظاهر با حكم الهی, عرف و عادت ناسازگار است, نخست حكم آیه را با توجه به سایر آیات استفاده می كند و یا واژه ای را كه موهم این ناسازگاری است به گونه ای معنی می كند كه برداشت عامیانه نباشد, مثلاً در آیه (و یحیی را لباس از پشم شتر و كمربند چرمی بر كمر می بود و خوراك وی از ملخ و عسل بری) ۴۹ نخست حكم خوردن ملخ را در صورتی كه برداشت ما از این واژه همان ملخ معمولی و حشره معروف باشد از آیه (از حشرات چهار پا بخورید ملخ به اجناس آن, ودَبا به اجناس آن, وحرجوان به ا جناس آن, و جندب به اجناس آن) ۵۰ سود می برد و پس از آن می نویسد:
(احتمال دارد مراد از (جراد) نوعی از بقول (سبزیجات) باشد كه اسم آن (كاروب) است و آن طعام فقرا و مساكین است.)
او درباره عسل بری می نویسد:
(احتمال دارد همین عسل معروف مراد باشد و یا مراد عصاره درختان است كه از آنها خارج می شود.) ۵۱
● هرمنوتیك جدید
هرمنوتیك كتاب مقدس در دوران عقلانیت, شكل جدیدی به خود گرفت و عقل به عنوان معیار و ملاك تفسیر بایسته و حاكم بر كتاب خوانده شد. توماس هابز, اسپینوزا و شلایرماخر ـ از منادیان اصلی این اندیشه خوانده می شوند و دیدگاه ها و آثار ایشان, بیش ترین توجه مفسر ان و زبان شناسان را به خود جلب كرده بود.
● اسپینوزا
باروخ اسپینوزا (۱۶۳۲ - ۱۶۷۷م) در یك خانواده یهودی در آمستردام هلند دیده به جهان گشود. ۵۲اسپینوزا كه تربیت اولیه اش از مطالعه تورات و تلمود شكل گرفته بود و با سنت یهودی تربیت شده بود ناسازگاری خویش را با الهیات سخت و تفسیر یهودیان از كتب مقدس نشان داد. در نتیجه در سال ۱۶۵۶ در سن ۲۴ سالگی تكفیر شد و از اجتماع یهودیان طرد گردید. ۵۳
او در شمار عارفان عقل گرا قرا رگرفت كه اساس اندیشه ها و تفكرات خویش را بر اصول دكارتی قرارداده بودند و پس از دكارت بزرگ ترین فیلسوف عقلی بود.
آثار و نوشته های اسپینوزا حكایت از آن دارد كه او از نقادان اولیه كتاب مقدس بوده است. وی از جمله كسانی است كه در هرمنوتیك كتاب مقدس, روش تفسیری خویش را با پیش فرض خود در ارتباط می دید.
مفسران كتاب مقدس, شیوه تفسیری خویش را با توجه به پیش فرضها و نظریات خود درباره كتاب مقدس بر می گزینند. این مفسران از جهت پیش فرضهای تفسیری به دو گروه تقسیم می شوند.
۱) گروهی كتاب مقدس را سخن خدا و مطالب و موضوعات آن را حقیقی می دانند و هیچ گونه ناسازگاری آیات با یكدیگر را باور ندارند.
۲) عده ای دیگر كتاب مقدس را مجموعه ای از نوشته های بشری می دانند و میان آنها و سایر نوشته ها تفاوتی نمی نهند.
دسته نخست می گویند: در تفسیر كتاب مقدس هیچ نوع ناسازگاری آیات با یكدیگر را نباید پذیرفت و آیاتی كه به ظاهر با یكدیگر ناسازگارند بایستی با حمل بر معنای مجازی, سازگار جلوه داده شوند. افزون بر این بایستی معنای متن و آیات را با یاری گرفتن از اندیشه های ارسط و و افلاطون ثابت كرد, زیرا همه آیات كتاب مقدس در بردارنده حقیقت است و بنابراین باید معنای آنها را با آنچه از طریق فلسفی می توان دریافت, منطبق نمود.
این روش تفسیری كه ازگذشته ای دور مورد استفاده گسترده مفسران قرار داشته و براساس اعتقاد به وحیانیت كتاب مقدس شكل گرفته است در نگاه اسپینوزا قابل اعتماد نیست, زیرا به باور او معنای مجازی بسته به دلخواه ومیل مفسر است و آنجا كه جمله ای دو یا چند معنای مجازی دارد معیار و ملاكی برای ترجیح یكی بر دیگری وجود ندارد. افزون بر این , شیوه تفسیری یادشده با الهیات عقلی ناسازگار می نماید. ۵۴
مخالفت اسپینوزا با روش تفسیری مفسران كه معتقد به وحیانیت عهدین می باشند, در حقیقت نشان از عدم پذیرش پیش فرض آنها دارد, به این معنی كه اسپینوزا وحی بودن كتاب مقدس را باور ندارد. او در همین بحث و درموارد بسیار دیگری وحی بودن عهدین را زیر سؤال می برد و حتی در مواردی پیشنهاد می كند كتاب مقدس مانند سایر نوشته های بشری تفسیر شود.
براساس اندیشه اسپینوزا روش تفسیر كتاب مقدس با شیوه تفسیر امور طبیعی یكسان است; چنان كه در تفسیر امور طبیعی مفسر از مسلمات و یقینیات به عنوان پایه و اساس سود می برد و اشیاء طبیعی را تعریف می كند, در تفسیر كتاب نیز نخست باید شناخت تاریخی قطعی و مسلم برای م فسر حاصل شود. پس از آن مفسر برداشتی بایسته و مشروع از فكر و اندیشه نویسندگان كتاب مقدس بسازد و تفسیری صحیح ارائه كند.
به باور اسپینوزا مفسر برای دستیابی به تفسیری بایسته, باید قواعد و نكات زیر را به صورت كامل رعایت كند:
۱) آشنایی با خصوصیات لغت و قواعد دستوری زبانی كه كتاب یا رساله به آن زبان نوشته شده است. برای مثال اگر مفسر درصدد تفسیر عهد قدیم است, باید لغت عبری و ویژگیهای آن را بداند و اگر می خواهد عهد جدید را تفسیر كند, افزون بر زبان و لغت یونانی, آشنایی مفسر با زب ان عربی نیز ضروری می نماید, چه این كه در عهد جدید از تعبیرات واژگان عربی بسیار استفاده شده است.
۲) در تفسیر كتاب مقدس, مفسر باید آیات را با عنوان و موضوعات اساسی و در عین حال محدود آنها درنظرگیرد و سپس میان آیات ناسازگار, متشابه و مجمل, سازگاری ایجاد كند. البته این سازگاری, ضروری است كه براساس لغت و استدلالهای برخاسته و برگرفته از كتاب مقدس باشد و تنها متكی بر عقل نباشد. اگر مفسر می خواهد عبارت (الله نار) یا (الله غیور) را تفسیر كند باید عقل و بدیهیات عقلی را به هیچ روی در تفسیر دخالت ندهد, بلكه با توجه به سایر آیات تفسیر كند و ناسازگاری آنها را ازمیان ببرد.
۳) شناخت ویژگیهای نویسنده هر كتاب, مانند اخلاق, انگیزه, هدف, زبان و لغت نویسنده و زمان و عصر وی و بررسی تاریخی آن برای مفسر ضروری است. هر اندازه اطلاعات و دانسته های مفسر دراین زمینه ها بیش تر باشد تفسیر وی از كتاب از ضریب اطمینان بیش تری برخوردار خواهد بود. ۵۵
۴) اصل كلی این است كه مفسر نباید هیچ مطلبی را درباره محتویات كتاب مقدس بپذیرد, مگر آنچه را به روشنی و وضوح از متن به دست می آید.
۵) آنچه برای مفسر دردرجه اول اهمیت قرار دارد آن است كه درستی معنی را با حقیقت محتوا درنیامیزد, او باید تنها به معنای جمله ها توجه كند و از انطباق جمله با حقیقت بپرهیزد.
۶) بررسی كتابهای منسوب به پیامبران, ضروری است. افزون بر این شناسایی كسانی كه این كتابها به آنها رسیده و افرادی كه به دستور ایشان این كتابها در شمار كتاب مقدس قرار گرفته اند اجتناب ناپذیر است. ۵۶
برخی از قواعد و معیارهایی كه اسپینوزا برای تفسیر بایسته كتاب مقدس بیان كرده است در حقیقت همان شرایطی است كه قرآن پژوهان برای مفسر ذكر می كنند. برای نمونه قاعده اول اسپینوزا همان لزوم آشنایی مفسر با علم نحو, صرف, لغت, معانی و بیان است كه در كتابهای علوم ق رآنی و تفاسیر, شرط تفسیر بایسته معرفی شده است, و بعضی از قواعد نشان ازروش تفسیری دارد.
شرط دوم اسپینوزا عبارت است از جمع كردن آیات عهدین, زیر عنوان موضوعات مشخص و محدود و ایجاد سازگاری میان آنها با توجه به آیات… این شرط همان روش تفسیری متن به متن است, دراین روش تفسیری مفسر چنان كه قرآن پژوهان می گویند آیاتی را كه در یك موضوع با یكدیگر ناسا زگارند در كنار یكدیگر قرار می دهد و سپس آیاتی را كه متشابه به نظر می آیند با كمك آیات محكم تفسیر می كند و به این ترتیب ناسازگاری آیات را از میان می برد و یا آیاتی را كه مجمل و مبین هستند دركنار یكدیگر می گذارد و سپس آیات مجمل را با كمك آیات مبین روشن می سازد.
هرچند روش تفسیری اسپینوزا و نتایج آن, توجه هر فیلسوفی را به نبوغ و استعداد او وكارآیی روش وی رهنمون می سازد, اما با این حال در مقام تفسیر, مشكلات فراوانی فرا روی اسپینوزا قرار می گیرد. البته این احتمال دور از ذهن نیست كه اسپینوزا و كسانی چون او, در تفسیر متون مقدس و شیوه ها و شرایط آن, از آرای مفسران مسلمان در زمینه تفسیر كتاب الهی الهام گرفته باشند, زیرا این گونه آرا و نظریه ها پیشینه ای دراز در تفسیر قرآن دارد و اگر احتمال تأثیرپذیری یكی از دیگری باشد, مفسران كتاب مقدس می توانسته اند از مفسران قرآن نك ته هایی را وام گیرند.
ییك. در روش پیشنهادی اسپینوزا شناخت تام و كامل لغت عبری ضروری است در صورتی كه چنین شناختی ناممكن است, زیرا از لغت عبری چیز قابل توجهی برجای نمانده است. تقریباً تمامی نامهای میوه ها, طیور و… از میان رفته است.
دو. مشكلات و متشابهات كلام عبری بسیار است:
۱) برخی از حروف, جایگزین برخی دیگر شده اند مثلاً: (ال) به جای (عل) قرار گرفته و یا (الی) جایگزین (علی) شده است.
۲) معانی حروف عطف و كلماتی كه دلالت بر زمان دارند, بسیار و گوناگون است و هیچ نشانه و دستوری نیز برای تشخیص معنی وجود ندارد. برای نمونه (واو) دراین معانی مورد استفاده قرار می گیرد: و, لكن, لأنّ, مع, ذلك, حینئذ و… و (كی) دراین معانی: لأنّ, مع أنّ, اذا, عند ما, مثلما, أن و… .
۳) صیغه های اخباری و مصدری و انشایی دلالت بر زمان ندارند; نویسندگان از فعل مستقبل برای زمان حاضر وگذشته سود می برند, بدون آن كه معیاری برای شناخت این افعال از یكدیگر ارائه كنند.
ج) دشواری دستیابی به ویژگیهای نویسندگان عهدین و علت نوشتن و زمان نوشتن و تاریخ نسخه برداری و… بویژه با توجه به این كه مسیحیان درمورد نویسندگان كتاب مقدس اختلاف نظر عمیقی دارند چنان كه درمورد تاریخ نگارش كتب مقدس و تمام مسایلی كه مربوط به كتب مقدس است. اخ تلاف مسیحیان بسیار گسترده است. برای نمونه عده ای انجیلهای چهارگانه را نوشته حواریون عیسی(ع) می دانند و برخی آنها را نوشته افرادی می خوانند كه به جهت منزلت یافتن نوشته خود, آن را به نام حواریون عیسی(ع) منتشر كرده اند.● هرمنوتیك شلایر ماخر
شلایرماخر بنیان گذار هرمنوتیك جدید خوانده می شود. به اعتقاد وی هرمنوتیك, نظریه ای فلسفی است كه به صورت عام و فراگیر روش تفسیر متون را بیان می كند و اختصاص به متون كهن نداشته, كتاب مقدس را نیز دربر می گیرد.
پیش از اسپینوزا هرمنوتیك عبارت از فقه اللغه متون كلاسیك بویژه متون قدیمی یونانی و لاتینی و تفسیر و كشف كتاب مقدس بود. ۵۷ و مفسران در مورد تفسیر قدسی و دنیوی و در شیوه های تفسیری عهد جدید و قدیم با یكدیگر اختلاف داشتند.
همین اختلاف مفسران در شیوه های تفسیری و تفاوت تفسیر قدسی و دنیوی, شلایرماخر را برآن داشت تا هرمنوتیك جدید را پایه گذاری كند و معیارها و ملاكهایی برای تفسیر و روش تفسیر بیان كند, تا مفسران دیگر اختلاف نكنند وهمگی از یك روش و قانون پیروی كنند, اما برخی می گویند, تدوین دستور و یك نظریه فراگیر برای تفسیر متون و فهم محال است و برای یك تفسیر بایسته فهم كامل كاربرد واژه ها كافی است.
برنامه هرمنوتیكی شلایرماخر, هم نشان از فلسفه انتقادی دارد و هم نشان از فلسفه رمانتیك. نشان از فلسفه انتقادی دارد, زیرا او درآرزوی وضع قانونها و دستورهای همگانی و فراگیری برای فهم بود. وحكایت از فلسفه رمانتیك دارد, زیرا فهم یك نویسنده و تصویربرداری او از یك متن پیچیده, رمانتیك خوانده می شود. ۵۸ ماخر با این دو نگرش, هرمنوتیك دستوری و هرمنوتیك عینی یا روان شناختی و فنی را عرضه كرد.
هرمنوتیك دستوری درباره مشخصات و ویژگیهای گفتاری مشترك میان یك فرهنگ است, یا به عبارت دیگر هرمنوتیك دستوری درباره شاخصه های گفتار و انواع عبارتها و صورتهای زبانی ـ فرهنگی است كه مؤلف در آن زندگی كرده و تفكر و اندیشه وی را متعین ساخته و شكل داده است. دراین هرمنوتیك, دو عنصر مهم وجود دارد.
▪ عنصر اول: تأویل دقیق یك گفتار, جز در گستره زبان شناسی مشترك میان نویسنده و مخاطب امكان پذیر نیست.
▪ عنصر دوم: معنای هر واژه در یك جمله یا یك عبارت در ارتباط با واژگانهای دیگر همان جمله و عبارت فهم پذیر است.
عنصر نخست, ارتباط مؤلف و مخاطب او را ممكن می سازد و عنصر دوم ارتباط و پیوند درونی میان واژگان یك زبان را آشكار می نماید. هرمنوتیك فنی یا روان شناختی به نبوغ نهفته در پیام نویسنده و ذهنیت خاص وی توجه دارد. ۵۹
در نگاه شلایرماخر نمی توان از هرمنوتیك دستوری و فنی با هم در فهم متون سود برد, چه این كه توجه به زبان مشترك كه همان هرمنوتیك دستوری است, مفسر را از توجه به هرمنوتیك فنی یعنی توجه به نویسنده و شناخت و فهم خصوصیات وی باز می دارد. و از سویی توجه به هرمنوتیك فنی كه هدف واقعی هرمنوتیك است, مفسر را از هرمنوتیك دستوری باز می دارد. یا بایستی عنصر مشترك را درك كنیم و یا عنصر ویژه را, و نمی توان هر دو را با هم درك كرد. ۶۰ هر چند شلایرماخر و اگوست بك هرمنوتیك فنی را به عنوان ابزاری برای شناخت می دیدند و آن را موضو ع شناخت نمی دانستند.
به اعتقاد ماخ,ر هرمنوتیك, نسبی است نه مطلق; او می گوید, بد فهمی و ادراك ناكامل و ناكافی در كنش شناخت, امری طبیعی است كه در آغاز هر شناخت رخ می نماید, چه این كه در طول زمان و با گذشت سالها و قرنها, معنای واژگان مانند جهان بینی ها تغییر می یابد و مفسر هر چه بیش تر از نویسنده فاصله می گیرد; این فاصله گرچه طبیعی و معمولی است, اما به گونه ای است كه پیمودنی نبوده و مفسر نمی تواند مسیر طولانی آن را بپیماید. از همین رو مفسر باید شرایط تاریخی متن و زمان شكل گیری آن را شناسایی كند و تنها در این صورت هرمنوتیك, دقی ق, نقادانه و با ارزش خواهد بود.
آنچه در هرمنوتیك شلایرماخر و مقایسه آن با شرایط و شیوه های تفسیری در خور توجه است آن است كه بخشی از سخنان و دیدگاه های شلایرماخر در حقیقت همان شرایط و ضوابط تفسیری است كه قرآن پژوهان و مفسران قرآن برای تفسیر بیان كرده اند.
هرمنوتیك دستوری در نگاه شلایرماخر, همان آشنایی مفسر با ویژگیها و دستورهای زبان عربی است, شرایطی كه مفسران به صورت چندین شرط یاد كرده اند, مانند صرف, نحو, معانی, بیان, لغت و… ولی ماخر با یك عنوان كلی آورده است, البته مباحث زبان شناسی در هرمنوتیك شلایرماخر وجود دارد و شاید ریشه های زبان شناسی درآن است, اما این مباحث هنوز در میان مفسران اهمیت خود را نیافته است.
اما هرمنوتیك فنی در تفسیر قرآن بر خلاف كتاب مقدس كاربرد ندارد, زیرا این نوع هرمنوتیك در مورد كتابها و نوشته هایی است كه وحی خوانده نمی شوند, اما در كتابهایی كه وحی بوده و از سوی خداوند نازل شده این مباحث در خور توجه و طرح نیستند و چون به باور شلایر ماخر كه پایه گذار الهیات اعتدالی است كتاب مقدس وحی منزل نیست.۶۱ وبه دست بشر نوشته شده است, سخن گفتن درباره ذهنیت نویسنده معنی و مفهوم دارد, اما درباره خداوند, هرمنوتیك روان شناختی چیزی جز گزاف گویی نیست. افزون براین, اصل هرمنوتیك فنی نیز, خود محل اشكال است. البته از این جهت كه شلایرماخر قانونمندی هرمنوتیك را پذیرفته است, میان او و مفسران و قرآن پژوهان اتفاق نظر وجود دارد, چه این كه قرآن پژوهان نیز تفسیر را دارای ضابطه و قاعده می دانند و تفسیری را بایسته و دقیق می شمرند كه با قواعد و شرایط تفسیری انجام پذیرف ته باشد, نهایت این كه آنچه تفسیر نویسان به عنوان قواعد و شرایط تفسیری می شناسند بسیار بیش تر از آن شرایط و قواعدی است كه شلایرماخر می گوید, برای نمونه (زرقانی) دانشهای زیر را برای ارائه تفسیر قرآن, بایسته می داند.
لغت, نحو, صرف, علوم بلاغت, علم اصول فقه, علم توحید, اسباب نزول, قصص, ناسخ و منسوخ, حدیث, انسان شناسی و … ۶۲
به عقیده (شلایرماخر) كشف نیت مؤلف ضروری نیست و بایستی تمام زندگی مؤلف مورد بررسی قرار گیرد, تا آنجا كه اطلاعات و معلومات مفسر درباره مؤلف بیش از خود مؤلف گردد, در صورتی كه در نگاه تفسیرنویسان, آنچه بیش از هر چیز در تفسیر اهمیت دارد و مفسر باید در پی آن ب اشد, دستیابی و بارشناسی انگیزه مؤلف است و در اصل, تفسیر در اصطلاح قرآن پژوهان این گونه تعریف شده است: (تفسیر, علمی است كه درباره دلالات قرآن برمراد و مقصود خداوند به اندازه توان بشری بحث می كند.) ۶۳
همین اندیشه (شلایرماخر) و دیدگاه خاص وی درمورد نیت مؤلف, نشانگر تفاوت هرمنوتیك جدید و كهن است. درهرمنوتیك كهن, معنای اصلی و نهایی متن باور شده است. بنابراین هرمنوتیك هر متنی كه از نوشته های بشری خوانده می شود معنایی دارد كه مراد ذهن نویسنده بوده است و كش ف نیت مؤلف هر چند هم دشوار باشد, ناممكن نیست. در مقابل آن نوشته هایی كه به خواست و دستور خداوند سامان یافته است معنای باطنی دارد كه كشف آن برای مخاطبان ناممكن می نماید, هر چند معنی های ظاهری آن را می توان دریافت.
● هرمنوتیك گادامر
(هانس جورج گادامر) از جمله اندیشمندانی است كه در كنار (شلایرماخر) و (ویلهم دیلتای), هرمنوتیك جدید را پایه ریزی كرد. او با نوشتن كتابی با عنوان (حقیقت و روش) بر تأثیر پیش فرضها و پیش فهمها بیش از هر كس دیگری پافشاری كرد, به اعتقاد او فهمیدن بدون پی ش فرضها و اندیشه های مفسران امكان پذیر نیست و پیش داوری ها و پیش فهمها از فرایند فهم متون جدایی ناپذیر است,۶۴ به همین جهت (گادامر) هیچ تأویل و تفسیری را قطعی و درست نمی داند. و تمام تفاسیر و تأویلها را برخاسته از تعصب و پیش فرضهای مفسر می داند, زیرا هر م فسری كه به سراغ متنی می رود, برای خود باورهایی دارد و از همان دیدگاه خاص خودش متن را تفسیر می نماید و منشأ اختلاف تفاسیر, همین استناد تفسیرها به پیش فرضها, انتظارات و پرسشهای مفسر است.
نتیجه دیگری كه (گادامر) از مطرح كردن بحث پیش فرضها می گیرد این است كه كشف نیت و قصد مؤلف یا عصر او برای مفسر اهمیت ندارد, زیرا آنچه به تفسیر شكل می دهد و مفسر را ناگزیر از دنباله روی می كند همان اندیشه ها و اعتقادات اوست نه نیت مؤلف. زیرا متن, تجلی ذهنیت مؤلف نیست, بلكه تنها بر پایه گفت و گویی میان مفسر و متن, هستی و واقعیتش را باز می یابد. ۶۵
و درست به جهت همین مسأله پیش فهمها (گادامر) برخلاف (شلایر ماخر) معنای نهایی, قطعی و اصلی متن را باور نداشت و آن را با روشهای مختلف تفسیری و پیش فرضها متعارض می دید.
مسأله انتظار از متن, پرسشهایی كه مفسر در پی پاسخ به آنهاست, از دیگر اصول هرمنوتیك (گادامر) خوانده می شود. براساس این اصول, هر مفسری با انتظاراتی خاص, به سراغ متن می رود و با سؤالاتی كه به گمان او متن به آنها پاسخ می دهد, متن را می كاود و تفسیر می كند.
(تنها زمانی می توان متنی را شناخت كه از پرسش هایی آگاهی یافته باشیم كه متن باید به آنها پاسخ دهد). ۶۶
اصول هرمنوتیك (گادامر) در نگاه برخی از قرآن پژوهان و مفسران قرآن پذیرفتنی نیست; آنها می گویند: نه تنها تفسیر قرآن بدون پیش فرض و انتظار امكان پذیر است, بلكه بایستی هر كسی كه می خواهد قرآن را تفسیر كند بدون پیش فرض و پیش فهم خاص به سراغ قرآن برود.در برابر این گروه, عده ای دیگر با تأیید و تقلید از اصول هرمنوتیك گادامر و دیگران پنج مسأله زیر را از مقدمات و مقومات تفسیر می خوانند:
۱) پیش فهم یا پیش دانسته مفسر (دور هرمنوتیكی).
۲) علایق و انتظارات هدایت كننده مفسر.
۳) پرسشهای وی از تاریخ.
۴) تشخیص مركز معنای متن و تفسیر متن به عنوان یك (واحد) بر محور آن مركز.
۵) ترجمه متن در افق تاریخی مفسّر.
این عده درباره مقدمه اول می گویند:
(برآمدن شناخت جدید چه ازگونه فهمیدن و چه از گونه تبیین, همیشه بر یك پیش فهم و پیش دانسته استوار می گردد و با بكارگیری آن آغاز می شود و بدون آن ممكن نیست. هیچ دانشمند یامفسر یا نویسنده ای نمی تواند افكار و شناختهای خود را از عدم به وجود آورد و به آنها شكل و سامان دهد. هركس از آنچه می خواهد درباره آن بیش تر بداند, یك دانسته مجمل یا بسیار مجمل پیشین دارد. اگر درباره یك موضوع هیچ اطلاع قبلی موجود نباشد, هیچ خواست و علاقه ای هم برای فهم یا تبیین آن به عنوان یك عمل ارادی به وجود نمی آید و هیچ فهمی و تبیینی صو رت نمی پذیرد, با مجهول مطلق هیچ نسبتی نمی توان برقرار كرد و هیچ گونه خواست و علاقه ای برای فهم و تبیین آن نمی توان داشت. فهم و تبیین درجایی معنی پیدا می كند كه از طرفی درباره موضوع چیزی می دانیم و از طرف دیگر می دانیم كه همه چیز را درباره آن نمی دانیم.) ۶۷
در تبیین و توضیح مقدمه دوم می نویسد:
(علایق و انتظارات مفسر كه وی را به سؤال كردن از متن و فهمیدن آن وا می دارد, ازمقدمات و مقومات فهم متن است… انسان هر پرسشی را كه از روی علاقه و انتظار خاص مطرح می كند و این علاقه و انتظار با پیش دانسته های وی كه مقومات سؤال وی هستند سازگار است. سؤال, همیش ه مسبوق به علاقه و انتظار است.
اگر انسان به فهمیدن یك متن متمایل نباشد, برای تفسیر آن نمی كوشد, تفسیر متن مانند هر عمل ارادی دیگر, از علاقه ای ناشی می شود و به منظور رسیدن به هدفی انجام می گیرد. این هدف نمی تواند مجهول مطلق باشد و باید از آن دست كم یك تصور اجمالی داشت.
هدف شخصی كه می خواهد یك متن فلسفی را تفسیر كند, غیر از هدف شخصی است كه می خواهد یك متن تاریخی را بفهمد, اولی در صدد یافتن پاسخ برای پرسشهای فلسفی است كه كلی اند و دومی در صدد دریافت پاسخ برای پرسشی است كه جزئی است و به یك حادثه تاریخی مربوط است و اینها د و گونه هدف متفاوت هستند… و در تفسیر متون نیز آنچه مورد انتظار است رسیدن به هدفی است كه از پیش تصور شده است… اهمیت تنقیح پیش دانسته ها و سؤالات و علایق و انتظارات برای تفسیر درست متون دینی, بیش از اهمیت آنها برای تفسیر متون دیگر است. متون دینی درباره معنا ی هستی و سرنوشت انسان سخن می گویند و تنقیح پیش دانسته ها و سؤالات و علایق و انتظارات مربوط به تفسیر این اسرار هزار تو و پیچیده, كاری بسیار دشوار و طاقت فرساست و استعداد ویژه ای لازم دارد). ۶۸
نویسنده محترم درتوضیح اصل (پرسش از تاریخ) می نویسد:
(این كار عبارت است از جست وجوی آنچه پدید آورنده متن بیان كرده و می خواسته مخاطبان آن را بفهمند. دراین مرحله است كه باید با تحقیق تاریخی درستی چندین مسأله ازاین قبیل را روشن كرد: كدامین علایق و انتظارات, مؤلف را به پدید آوردن متن سوق داده است؟ او در كدامی ن وضعیت و شرایط تاریخی سخن گفته است؟ وضعیت و شرایط تاریخی مخاطبان وی چگونه بوده است؟ داده ها و امكانات زبانی وی برای گفتن و نوشتن چه بوده است؟ این پرسشها را تنها با روش تحلیل تاریخی می تواند پاسخ داد, تحلیلی كه باید بی دریغ و با كمترین مداخله انجام گیرد. ) ۶۹
● نتیجه
اشكالها و انتقادهایی كه بر هرمنوتیك گادامر وارد است و بسیاری از آنها در نظریه تفسیری او نیز وجود دارد بر پیروان گادامر و اصول هرمنوتیك وی نیز وارد خواهد بود.
اولین اشكال نظریه (گادامر) نوعی نسبی گرایی است. او براساس نظریه خود و تأثیر پیش فهمها و پرسشها و انتظارات, خود را نسبی گرا معرفی كرده است, چنان كه خود وی نیز تأثیر پیش فرضها و سؤالات و انتظارات مفسر را باعث قطعی نبودن تأویل و تفسیر متون می خواند. هر مفسر ی كه متن را تفسیر می كند, تفسیر او در راستای پیش فرضها و انتظارات و برداشتهای خود او از متن می باشد.
دومین اشكال نظریه گادامر آن است كه وی براساس اصول هرمنوتیكی خود هیچ تفسیر و تأویلی را درست نمی داند.
سومین اشكال هرمنوتیك گادامر, بی توجهی به نیت مؤلف و صاحب متن است, چه اینكه به اعتقاد وی آنچه به تفسیر شكل می دهد همان پیش فرضها است نه نیت و مقصود صاحب كتاب, در صورتی كه آنچه در تفسیر قرآن مورد توجه است و تمام مفسران در پی آن می باشند, دستیابی به مقصود و مراد صاحب كتاب است.
اشكال دیگر هرمنوتیك گادامر, ضابطه مند نكردن پیش فرضها, سؤالات و انتظارات است. آیا می توان با هر پیش فرضی و هر انتظار و سؤالی به تفسیر متن پرداخت؟ آیا یك فیزیكدان می تواند با انتظارات خاص خودش و با اندیشه های فیزیكی به تفسیر كتابهایی بپردازد كه در زمینه ف یزیك نوشته نشده است یا خیر ؟
و آیا كسانی كه طرفدار اصول هرمنوتیك گادامر هستند, متوجه این نكته بوده اند كه ضابطه ای برای پیش فرضها و انتظارات یاد نكرده اند.
البته در نگاه مفسران انتظارات و پیش فهمهای خاصی نهفته هستند, اما باید توجه داشت كه آن انتظارات و پیش دانسته ها می بایست مورد پذیرش سایر مسلمانان و یا دست كم اندیشمندان مسلمان باشند و با هدف متنی كه مفسر می خواهد آن را تفسیر كند سازگار باشند, كه تنها در این صورت است كه مفسر به تفسیر به رأی كشیده نخواهد شد و قرآن را بر باورها و اندیشه های شخصی خود تطبیق نخواهد داد.
نویسنده:محمد فرجاد

۱. میرچا الیاده, هرمنوتیك, ترجمه محمود تقی زاده, داوری, معرفت, ۲۲/۸۴; فهیم عزیز, علم التفسیر / ۹
۲. احمدی, بابك, ساختار و تأویل متن, ۲/ ۴۹۶.
۳. فهیم عزیز, علم التفسیر/ ۹.
۴. همان.
۵. همان / ۱۰ - ۱۱.
۶. احمدی, بابك, ساختار و تأویل متن, ۲/ ۴۹۷.
۷. همان, ۲/ ۴۹۶.
۸. طباطبایی, محمد حسین, المیزان, ۱/ ۱۲.
۹. طوسی, محمدبن حسن, التبیان, ۳/ ۴۱۶.
۱۰. صادقی, محمد, الفرقان, ۴/ ۹۷.
۱۱. آلوسی, محمود, روح المعانی, ۶/ ۵۷.
۱۲. صادقی, محمد, الفرقان, ۲۹/ ۲۸۵.
۱۳. آلبرت آوی, سیر فلسفه در اروپا, ترجمه علی اصغر حلبی/ ۳۲۱.
۱۴. احمدی, بابك, ساختار و تأویل متن, ۲/ ۵۰۲.
۱۵. فهیم عزیز, علم التفسیر / ۸۱.
۱۶. عویضه, كامل محمد محمد, الاعلام من الفلاسفهٔ, اسپینوزا/ ۱۵۰.
۱۷. كتاب مقدس, عهد جدید, رساله اول پولس به قرنتیان, فصل / ۱, آیه/ ۹.
۱۸. میلر, كلیسای خدا در جهان یا تفسیر رساله اول پولس به قرنتیان/ ۱۵ - ۱۶.
۱۹. كتاب مقدس, عهد جدید, انجیل لوقا, فصل / ۲۴, آیه ۴۷ - ۴۹.
۲۰. همان, فصل ۱, آیه ۲.
۲۱. میلر, تفسیر كتاب اعمال رسولان / ۴ - ۵.
۲۲. كتاب مقدس, عهد جدید, انجیل لوقا, فصل ۲۴ , آیه ۴۷ - ۴۹.
۲۳. همان, انجیل متی, فصل ۱, آیه ۵.
۲۴. اتكینسون, تفسیر الكتاب المقدس, ۵/ ۱۴.
۲۵. كتاب مقدس, عهد قدیم, صحیفه یوشع, فصل ۲ , آیه۱.
۲۶. كتاب مقدس, عهد جدید, اعمال رسولان, فصل ۲, آیه ۱.
۲۷. كتاب مقدس, عهد قدیم, سفر پیدایش, فصل ۲۳ , آیه ۱۴ - ۱۷.
۲۸. میلر, تفسیر كتاب اعمال رسولان / ۲۰ - ۲۱.
۲۹. كتاب مقدس, عهد جدید, رساله اول به قرنتیان, باب ۷, آیه ۱۵.
۳۰. میلر, كلیسای خدا در جهان / ۱۳۹ - ۱۴۰.
۳۱. كتاب مقدس, عهد جدید, رساله اول پولس به قرنتیان, باب ۷, آیه ۱۲ - ۱۳.
۳۲. زمخشری, جارالله, الكشاف, ۱/ ۵۹۱.
۳۳. طوسی, التبیان, ۹/ ۳۱۹ ; طباطبایی, محمد حسین, ترجمه المیزان, ۱۸/ ۴۱۰ - ۴۱۱.
۳۴. فهیم, عزیز, علم التفسیر / ۵۲ - ۵۴.
۳۵. كتاب مقدس, عهد جدید, رساله به عبرانیان, فصل ۱۰ , آیه ۱۲.
۳۶. كریستی ویلسن, تفسیررساله به عبرانیان/ ۱۶ و ۹۶ و ۷۷.
۳۷. كتاب مقدس, عهد جدید, رساله به عبرانیان, فصل ۱۰ , آیه ۳۱.
۳۸. كریستی ویلسن, تفسیر رساله به عبرانیان / ۱۰۱.
۳۹. كتاب مقدس, عهد جدید, انجیل یوحنا, فصل ۶ , آیه ۵۱.
۴۰. همان, فصل ۶, آیه ۵۲.
۴۱. میلر, تفسیر انجیل یوحنا, ۱/ ۱۶۰.
۴۲. همان, ۱/ ۱۶۱.
۴۳. فخررازی, تفسیر الكبیر, ۳۰/ ۲۲۶.
۴۴. مراغی, احمد مصطفی, تفسیر المراغی, ۳۰/ ۱۵۲.
۴۵. آلوسی, روح المعانی, ۳۰/ ۱۴۴ - ۴۵.
۴۶. فخررازی, تفسیر الكبیر, ۲۴/ ۱۴۴; آلوسی, محمود, روح المعانی, ۱۹/ ۹۷.
۴۷. كتاب مقدس, عهد جدید, انجیل یوحنا.
۴۸. میلر, تفسیر انجیل یوحنا, ۱/ ۴۴ - ۴۵.
۴۹. كتاب مقدس, عهد جدید, سفر لاویان, فصل ۱۲ , آیه ۲۲.
۵۰. كتاب مقدس, عهد جدید, سفر لاویان, فصل ۱۲ , آیه ۲۲.
۵۱. بارلكی, ولیم, تفسیر العهد الجدید (انجیل مرقس) ترجمه فهیم عزیز/ ۱۱ - ۱۲.
۵۲. براون, كالین, فلسفه و ایمان مسیحی, ترجمه میكائیلیان / ۴۹.
۵۳. آلبرت آوی, سیر فلسفه در اروپا ترجمه علی اصغر حلبی / ۲۵۵; فلاسفه بزرگ/ ۱۵۷.
۵۴. یاسپرس, كارل, اسپینوزا, ترجمه محمد حسن لطفی/ ۱۲۷.
۵۵. عویضه, كامل محمد محمد,الاعلام من الفلاسفهٔ (اسپینوزا) / ۱۵۰.
۵۶. یاسپرس, كارل, اسپینوزا/ ۱۲۹.
۵۷. پل ریكور, رسالت هرمنوتیك, ترجمه فرهادپور و اباذری, فرهنگ, ۴ - ۵/ ۲۶۶.
۵۸. همان/ ۲۶۷.
۵۹. میرچا الیاده, هرمنوتیك, ترجمه داوری, فصلنامه معرفت شماره ۲۲/ ۸۶.
۶۰. پل ریكور, رسالت هرمنوتیك, فرهنگ, ۴ - ۵ / ۲۶۸.
۶۱. باربور, ایان, علم و دین, ترجمه خرمشاهی / ۱۳۱.
۶۲. زرقانی, محمد عبدالعظیم, مناهل العرفان, ۲/ ۵۱ - ۵۳.
۶۳. همان, ۲/ ۳.
۶۴. فرهادپور, حلقه انتقادی/ ۱۶۸.
۶۵. همان/ ۱۴.
۶۶. احمدی, بابك, ساختار و تأویل متن, ۲/ ۵۷۱.
۶۷. مجتهد شبستری, محمد, هرمنوتیك كتاب و سنت / ۱۶ - ۱۷.
۶۸. همان/ ۲۲ - ۲۳.
۶۹. همان. منبع:فصلنامه پژوهش‌های قرآنی ،‌شماره ۱۶
منبع : خبرگزاری فارس