پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پرورش تفکر ایرانی در سایه تعالیم اسلامی انقلاب اسلامی؛ آغاز تحول در سیستم آموزش و پرورش


پرورش تفکر ایرانی در سایه تعالیم اسلامی انقلاب اسلامی؛ آغاز تحول در سیستم آموزش و پرورش
پیروزی انقلاب اسلامی معادلات فکری و تئوری های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی غرب و شبه روشنفکران غرب زده را به هم زد. انقلاب اسلامی ایران نزدیک به سه دهه اخیر با گذر از بحران ها و توطئه های کوچک و بزرگ غرب، به عنوان الگویی برای گسستن زنجیره وابستگی ها در عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به استکبار و برون رفت از دایره سرسپردگی به حاکمان مرعوب قدرت های پوشالی مطرح شده و می شود.
بدون تردید شکل گیری انقلاب اسلامی در کشورمان دستاوردهای غیرقابل انکاری را به همراه داشته و دارد که رسانه های بیگانه و بلندگوهای مطبوعاتی دشمن را در سال های اخیر وادار به انتشار بخشی از این دستاوردها کرده است.
خیزش غیرتمندانه مهندسان و کارشناسان ایرانی در عرصه صنعت و تولید، عبور از مرز خودکفایی در بخش های کشاورزی، صنعتی و نظامی به رغم وجود توطئه های گوناگون و تحریم های اقتصادی، حیرت و شگفتی کشورهای جهان از یک سو و واماندگی غرب و غرب باوران از دیگر سو را به همراه داشته است.
هم اکنون با گذشت نزدیک به سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ایران علاوه بر حضور مقتدرانه تر از گذشته در عرصه منطقه ای و جهانی، خود به الگویی در چگونگی مقابله با توطئه های نظامی، فرهنگی و اقتصادی تبدیل شده است.
پیشرفت ایران اسلامی در مدت زمان مورد اشاره همواره مورد توجه محافل خارجی بوده است. آن گونه که علی رغم تلاش برای بایکوت خبری موفقیت های جهانی ایران اسلامی ناچار تصاویر دانشمندان ایرانی و برگزیدگان جوان ایرانی در المپیادهای فرهنگی و علمی و همچنین پیشرفت های پزشکی، مهندسی و هسته ای ایران را بر روی خروجی های خود قرار می دهند.
این موفقیت ها مرهون رهبری مقتدرانه و هوشمندانه نظام انقلاب اسلامی و وحدت کلمه آحاد جامعه برای گذر از توطئه های ملون غرب و غرب باوران بوده است.
پردازش به تمامی ابعاد موفقیت های نظام اسلامی ایران در قالب چندین شماره گزارش روز اگر چه امکان پذیر نیست، اما می توان به اجمال از مهمترین آنها نوشت. در این سلسله گزارش روز به تغییر و پالایش نظام فکری وارداتی در آموزش و پرورش به عنوان سنگ زیربنای توسعه و پیشرفت همه جانبه کشور پرداخته ایم.
● ورود به میدان های علمی ناشناخته
در سیستم آموزش و پرورش جهانی، محور اصلی تربیت انسان اقتصاد مدار است.
غربی ها معتقدند سیستمی در آموزش جواب می دهد که خروجی های آن نیاز بازار کار کشور و توسعه اقتصادی را پاسخ بدهد.
اما در کشور ما به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی انتظار این است که هدف های آموزشی و تربیتی متفاوت تر و حتی جامع تری را دنبال کنیم. مطمئناً ما به دنبال تربیت روبات های کارگر نیستیم. هر چند که توجه به آموزش نیروی انسانی برای تامین نیاز بازار کار یکی از نتایج مهم است. همچنان که مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای می فرمایند:« در آموزش و پرورشی که بهترین دوران عمر انسان ها در آن سپری می شود باید افرادی شجاع، خوش خو، خیرخواه، امیدوار به آینده، بلند همت، دارای نگرش مثبت در قضاوت ها، خلاق، پرسشگر، اهل فکر و نوآوری، دارای جرئت برای ورود به میدان های علمی ناشناخته، منضبط و قانون شناس تربیت شوند.»
● تغییر نظام آموزشی در ایران رویکرد به چشم انداز مطلوب
نظام آموزش و پرورش در ایران اسلامی پس از پیروزی انقلاب مورد توجه جدی قرار گرفت. این نظام در دهه دوم انقلاب از حالت «آموزشی قدیم» به نظام ترمی - واحدی تغییر یافته است، اگر چه همچنان کتبی که یک دانش آموزتا دوره پیش دانشگاهی از آن ها استفاده می کند، هم از لحاظ مقدار و هم از لحاظ حجم در حد بالایی است.
مسلم سلیمانی یکی از مدرسان دانشگاه و فرهنگیان شهر اهواز مشکلات سیستم آموزش و پرورش از گذشته تاکنون را به سه گروه الگوی آموزشی، فضای آموزشی و امکانات و ابزار آموزشی تقسیم بندی می کند و با اشاره به این که این سیستم تغییرات گسترده ای را داشته است می گوید:«تلاش های زیادی برای دستیابی به استانداردهای بین المللی صورت گرفته است.»
وی بر ضرورت استفاده از نظرات کارشناسان و فرهنگیان در ایجاد تحول آموزشی تاکید می کند و می گوید که همراه یک گروه از کارشناسان فرهنگی به بازبینی محتوای کتب و حجم آن ها مشغول شده اند و می کوشند درباره تناسب بیشتر مطالب با سن و سال دانش آموزان تحقیقاتی را انجام دهند.
بی تردید تحول بنیادین در هر عرصه ای نیازمند طرح نقشه روشن، جامع و کاملی است. اگر چه در دهه اول انقلاب به دلیل تحمیل جنگ و توطئه های مکرر غرب، امکان اجرای طرح های بنیادی در سیستم آموزش و پرورش محقق نشد، اما در دهه سوم انقلاب طرح ویژه ای برای ایجاد تحول اصولی و بنیادی در این سیستم مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این طرح مجموعه بایدها و نبایدهایی است که جایگاه سیستم آموزش و پرورش را در چشم انداز ۲۰ ساله کشور مشخص خواهد کرد.
● تأکید بر اهمیت تدوین برنامه های راهبردی
بسیاری از کشورها علاوه بر حوزه های اقتصادی، نظامی و سیاسی در حوزه تعلیم و تربیت نیز برنامه های استراتژیک توسعه طراحی کرده و مبنای تصمیم گیری ها و جهت گیری ها و هدایت خود قرار داده اند. کشورهای کره جنوبی، هند، تایلند، مراکش و اردن از جمله کشورهایی هستند که دارای برنامه های راهبردی و سند ملی توسعه در حوزه تعلیم و تربیت می باشند. مالزی به عنوان بخشی از برنامه توسعه خود تا سال ۲۰۲۰، برنامه های راهبردی تعلیم و تربیت خود را تدوین نموده است. اندونزی از حدود ۲۰ سال پیش برنامه راهبردی ملی برای آموزش و پرورش تهیه کرده و عربستان نیز از چند سال پیش تدوین برنامه راهبردی ملی آموزش و پرورش خود را آغاز نموده است.
اهمیت تدوین برنامه های راهبردی ملی در عرصه های تعلیم و تربیت به حدی است که یونسکو در سال ۲۰۰۱ از کشورها خواسته است که سند ملی «آموزش برای همه»را تهیه کنند.
تا اوایل سال ۲۰۰۵ بیش از ۳۵ کشور اقدام به تهیه چنین سندی نموده اند. بنابراین لازم است کشور ایران و به تبع آن استان ها نیز در راستای تحولات سریع علمی و فنی و الزامات ملی و بین المللی سند ملی آموزش و پرورش خود را تهیه کنند.
تصویر و ابلاغ سند چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران به دستگاه های برنامه ریزی و اجرایی کشور هم به عنوان الزام و تکلیف و هم به عنوان یک فرصت، زمینه های مناسب برای تدوین سند ملی در آموزش و پرورش فراهم ساخته است.
● ترسیم آینده مطلوب در متن سند
اصول و سیاست های حاکم بر برنامه چهارم توسعه و قوانین مربوط مصوب آن از سوی مجلس شورای اسلامی و تأیید طرح اولیه سند ملی آموزش و پرورش در جلسه مورخه ۸۳.۳.۲۱ هیئت وزیران و مصوبه مرحله دوم تدوین سند ملی به تاریخ ۸۳.۷.۲۳ و مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش مبانی قانونی و اجرایی مناسبی برای تهیه سند ملی آموزش و پرورش کشورمان و استان ها فراهم ساخته است.
کیومرث امجدیان یکی از اعضای پروژه تدوین سند ملی برنامه های آموزش و پرورش توضیح می دهد: «در کشور ما برنامه ها بیشتر حل مشکلات به صورت موردی است، این درحالی است که هر چه ثبات اجتماعی کشور بیشتر باشد، می توانیم آینده دورتری را برای خود ترسیم کنیم. برنامه های ما بیشتر جنبه واکنشی دارند، یعنی راضی به وضع موجود هستیم، اما برنامه های فراکنشی به صورتی تنظیم می شوند که آینده مطلوب را به تصویر می کشند. ما ممکن است آینده ای را ترسیم کرده باشیم، اما این آینده بیشتر آینده مورد نظر است تا آینده مطلوب و لذا برای آموزش و پرورش تنظیم سند اهمیت دوچندانی پیدا می کند. آموزش و پرورش مبنای تحول در هر کشور است و چنانچه نگاهی به آینده دور نداشته باشیم، نمی توانیم آینده کشور را تعیین کنیم.»
امجدیان مهم ترین مشکلات موجود را برنامه ریزی و مدیریت غیرعلمی، سیاسی شدن و رقابت احزاب در آموزش و پرورش به جای نگاه کارشناسانه، عدم نگاه نظامند و نبود ارتباط منسجم بین عناصر مختلف در نظام آموزش و پرورش، عدم توجه به نیروی انسانی برمی شمرد و تأکید می کند: «همیشه به جای اصلاح و بهبود قاعده هرم آموزش و پرورش که مدارس هستند، به اصلاح و بهبود تغییر در سطوح بالا پرداخته ایم. نمونه آن تغییر ساختار در سطح ستادی است که این مشغله فراوانی را برای مدیران عالی آموزش و پرورش ایجاد می کند و مدیران آموزش و پرورش در سطح عالی به جای تفکر ادراکی به تفکر عملیاتی می پردازند.»
● اصلاح ساختار الگوی تدریس
وی درخصوص اصلاح ساختار الگوی تدریس و به کارگیری آموزش غیرمتمرکز می گوید: «پیشنهاد این است که به جای کتاب درسی باید راهنمای معلم را تدوین کرد. این راهنما شامل هدف های دوره تحصیل، هدف های هر عنوان درسی، هدف هر جلسه تدریس و نیز روش ها و الگوهای پیشنهادی خواهد بود، به طوری که معلم خود را محدود به کتاب درسی نمی داند و باید همواره دانشش را افزون کند.
آموزش و پرورش به این صورت عمل خواهد کرد که سرفصل ها را به انتشارات مختلف پیشنهاد می دهد و آنها کتاب درسی مناسب را تألیف می کنند. از میان تمام کتاب های تألیف شده در انتشاراتی های بیرون منابعی انتخاب و چندین کتاب در اختیار معلم قرار می گیرد. دانش آموزان می توانند از طریق کتابخانه مدرسه به همه این منابع دسترسی داشته باشند.»
امجدیان با اشاره به ویژگی های این طرح می گوید: «این وضعیت چند سود دارد هزینه های تولید و تغییر سالانه کتاب درسی از مجموعه هزینه های آموزش و پرورش خارج می شود. از اتلاف کتاب های درسی در هر سال تحصیلی جلوگیری می شود. به این ترتیب هزینه ها در بخش های دیگر نظام تربیت و تربیت صرف خواهد شد.»
به طور کلی لزوم داشتن سندی همه جانبه نگر از منظر یا نگاه های مختلف زیر احساس می شود:
الف) نگاه تکلیفی و الزام قانونی به انجام این امر.
ب) نگاه درونی به وضعیت کنونی آموزش و پرورش و چالش های آن.
ج) نگاه فرصتی:
بازاندیشی نقش و جایگاه آموزش و پرورش در توسعه کشور و رویارویی موثر با بدفهمی های تاریخی... اتمام حجت نظام آموزشی باکل نظام.
د) نگاه ملی (برنامه ای):
پیشگیری از وارد ساختن شوک های مقطعی به آموزش و پرورش از طریق ایجاد تغییر یا تردید در سیاست های کلان... مدیریت بهینه تغییر در آموزش و پرورش.
و) نگاه ماهیتی (ماهوی) به نظام آموزشی:
تغییر و تحول در ساختار و برنامه های آموزشی جزء لاینفک یک نظام آموزشی است، نظام آموزش و پرورش ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در دوره های مختلف دست به تغییرات آموزشی زده است.
هـ) نگاه جهانی:
باز تعریف کارکردهای آموزش و پرورش در عصر جهانی شدن و دانایی محوری.
رسالت اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از سفارشات انبیاء، کلام قرآن، رهنمودهای امام راحل(ره) و توصیه های روشن مقام معظم رهبری می باشد، تربیت انسان هاست. شاید بتوان گفت؛ تربیت نگین و محور اصلی همه امور مملکتی ازجمله امور سیاسی، اقتصادی، نظامی و... به حساب می آید. وزارت آموزش و پرورش نهادی است که درکنار آموزش، پرورش درست فرزندان این مملکت را به عهده دارد وآموزگاران که مجریان این نهاد دولتی هستند، باید این فرض را مبنا و سرلوحه کارشان قرار دهند که «هرچیزی که از بعد تربیتی ماندنی شد، از سایر ابعاد نیز ماندنی می شود.»
یکی از مهمترین فعالیت های تربیتی که پس از پیروزی شکوهمند انقلاب در رأس امور قرار گرفت، فعالیت های پرورشی در مدارس بود. آن روزها تمامی دانش آموزان از هر قشراجتماعی که بودند، می توانستند با توجه به استعدادشان در یک یا چند شاخه هنری، ادبی و قرآنی از جمله نقاشی، خطاطی، عکاسی، سرود، شعر، داستان، قرائت، ترتیل و مفاهیم رقابت کنند. معمولا هم هرسال تابستان اردوهای سراسری برگزار می شد و منتخبین استان های مختلف در هر رشته کنار هم قرار می گرفتند. حسن برگزاری این اردوهای سراسری علاوه بر کشف استعدادهای برتر، تعامل فرهنگی بین دانش آموزان از شهرهای مختلف و یادگیری فوت و فن زندگی جمعی بود.
● تربیت جزء لاینفک بدنه آموزش و پرورش
در اهمیت نتایج درخشان این فعالیت ها فقط باید متذکر شوم که چه بسیار افراد خلاق و هنرمند که از دامن معاونت پرورشی به جامعه معرفی شدند.
هرچند که سال های بعد اردوهای سراسری به اردوهای منطقه ای تبدیل شد، مثلا بچه های منطقه یک، استان های بزرگ و گروه های دیگر از استان های کوچک تر بودند.
این اواخر هم می رفت که فعالیت های پرورشی از بدنه آموزش حذف شود، اما پس از یک فصل اعمال سلیقه فردی برخی ازمدیران ارشد و تلاش آنها برای حذف بودجه های پرورشی درسطح مدارس، خوشبختانه بار دیگر به اهمیت وجود فعالیت های این چنینی درسطح مدارس پی برده شد و با توجه به ریشه های انقلابی احیاء معاونت پرورشی در دستور کار قرار گرفت.
بنده حقیر به عنوان یکی از افرادی که حتی شغل امروزم را مرهون همین فعالیت ها در دوران تحصیل می دانم، این طرح را یکی از درخشان ترین طرح های تربیتی ارزیابی کرده و بر اهمیت ادامه این روند تاکید دارم.
آن روزها مربیان پرورشی این باور در متن کلامشان گنجانده شده بود که مهم مقام آوردن درسطح کشور نیست، مهم این است که در سایه یک فضای رقابتی سالم علاوه بر پرورش استعدادها، عادت های درست مذهبی و انقلابی درقلب و روح دانش آموزان همیشگی شود.
چه بسا دانش آموزی که اهل نماز نبود، به صورت غیرمستقیم و به دور از روش های زور و جبر، در محیط و فضای سالمی که فراهم شده بود، خود به خود الگوی تربیتی درست را دریافت کرده و در وجودش نهادینه می شد.
در واقع تربیت بزرگترین دغدغه و دل مشغولی والدین است. تربیت نقطه مشترک تمامی حرف های پدرانه، مادرانه و معلمانه است. بزرگترین وظیفه مربیان بزرگ بشریت، پیامبران و راهنمایان شایسته الهی تربیت انسان بوده است. تربیت بزرگترین دلیل خلقت وجود مقدس رسول گرامی اسلام (ص)، ائمه معصومین(ع)، به ویژه حضرت ولی عصر(عج) می باشد. آنها بزرگترین مربیان انسان هستند و وجودشان جز برای خدمت و هدایت خلق نبوده و نیست. و مهمتر از همه این که یکی از دلایل اصلی پیروزی انقلاب اسلامی، انقلاب فرهنگی و تربیتی بود. اما به راستی، این تربیت چیست و چه معنایی دارد؟ تلقی از واژه تربیت با نگاه مقایسه ای بین سیستم آموزش و پرورش قبل و بعد از انقلاب بسیار متفاوت است تا آن جا که به نظر می رسد هیچ نقطه مشترکی پیدا نمی کنیم.
قبل از انقلاب با نگاه تربیت انسان آزاد از قید و بندهای مذهبی، فعالیت های هنری درقالب های دیگری طراحی می شد. قالب هایی که هرگز ریشه مذهبی و دلایل خلقت وجود ائمه معصومین(ع) را به عنوان بزرگترین معلمین تربیتی بشر یادآور نمی شدند.
● آموزش و پرورش وارداتی سهم ما نیست
گام نخست فعالیت های تربیتی پس از پیروزی انقلاب دربدنه آموزش انصافا گام محکم و سنجیده ای بود که توسط شهید رجایی در قالب آفرینش فعالیت های پرورشی برداشته شد. این گام اگر تا امروز توسعه می یافت، مطمئنا نتایج بزرگی به دنبال داشت. در تدوین سند ملی برنامه های آموزش و پرورش نیز بار دیگر ادامه این روند مورد توجه قرارگرفته و تربیت اسلامی روح و فکر دانش آموز ایرانی یکی از مهمترین اهداف خواهدبود.
حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان قائم مقام وزیر در ستاد تحول بنیادین آموزش و پرورش توضیح می دهد: «وقتی انقلاب تثبیت شد، مسئله آموزش و پرورش در راس بود. امام(ره) این گونه به تشکیل نهضت سواد آموزی فرمان دادند: در آینده باید فرهنگ وابسته به فرهنگ خودکفا تبدیل شود. تمام باسوادان برای یاد دادن و تمام بی سوادان برای یاد گرفتن به پاخیزند. حتی تکایا و مساجد محل این فعالیت باشند.
با این حال از سال ۵۹ با مسئله ای به نام جنگ تحمیلی روبرو شدیم که بسیاری از توان ما را گرفت. دوباره در سال ۶۷ می بینیم که مسئولین آموزش و پرورش در تلاش برای تدوین لایحه تحول آموزش و پرورش هستند. این لایحه پس از چند سال تلاش تصویب و به شورای عالی آموزش و پرورش ابلاغ شد. نتیجه آن تغییر نظام در سطح دبیرستان ها بود.
از سال ۸۳ به این طرف درست از زمانی که مقام معظم رهبری چشم انداز ۲۰ ساله کشور را ابلاغ کردند، دستگاه های مختلف موظف شدند که برنامه ۲۰ ساله خود را ارائه دهند. وزارت آموزش و پرورش هم از این قاعده مستثنی نبوده و از همان زمان (سال ۸۳) تیم های مختلف مشغول تدوین این سند بوده اند.»
محمدیان با بیان این مقدمه دو مورد را به عنوان اصلی ترین موانع بر سر راه تنظیم زود هنگام سند ملی برنامه های آموزش و پرورش عنوان می کند و می گوید:«تعویض دولت و همچنین عقب افتادن برخی از گروه های مطالعاتی از برنامه اجرایی عوامل اصلی تاخیر محسوب می شوند.»
وی ادامه می دهد: «با آن که پیش بینی این بود که در آغاز سال ۸۶ تدوین سند ملی به پایان برسد، اما با توجه به آن چه که عرض شد، این موضوع به پایان سال ۸۶ موکول شده است.»
رئیس ستاد تحول بنیادین در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که چرا علی رغم اصلاحات زیاد در طول سال های گذشته، اما هنوز به حد مطلوب نرسیده ایم، می گوید:«تمام این تلاش ها مبتنی بر فلسفه خودی تعلیم و تربیت اتفاق نیفتاده، یعنی نظام آموزش و پرورش ما فاقد فلسفه مدون بر مبنای اصول تعلیم و تربیت اسلامی و هویت ملی ما بوده، دستگاه آموزش و پرورش به ویژه قبل انقلاب به تعبیری وارداتی بوده است.
نشو و نمای این الگو متناسب با تفکرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم ما توسعه نیافته است. از یک جایی کنده شده و به جای نامناسبی پیوند خورده است.»
وی ادامه می دهد: «هسته تحول بنیادین آموزش و پرورش فلسفه تعلیم و تربیت مبتنی بر مبانی دینی و هویت ملی است. که یقیناً مورد بهره برداری قرار می گیرد و آن چه را هم که در اقدامات پیشین نظام تعلیم و تربیت به آن پرداخته نشده، تعقیب خواهیم کرد.»
● طرح نقشه کلی برای رسیدن به اهداف بلند مدت
فرض بر این است که در یک مدرسه آن قدر هزینه کنیم که هیچ مشکل مادی و امکاناتی وجود نداشته باشد. دانش آموزان همان تعداد و حجم معین کتاب ها را خوانده و در ارزشیابی پایان سال که از نمره صفر تا بیست را شامل می شود، شرکت کنند. اتفاقاً بهترین نمره ها را گرفته و اکثریت آنها در کنکور موفق باشند. به نظر شما چنین مدرسه ای می تواند عنوان مدرسه ایده آل را به خود اختصاص دهد؟
کارشناسان و صاحب نظران در امور آموزش و پرورش معتقدند در نظام تعلیم و تربیت اسلامی ملاک موفقیت باید انسان تربیت یافته مسلمان باشد، چنین دانش آموزی علاوه بر موفقیت در عرصه های علمی، انسان متعهدی است که از پس مشکلات روزمره و حتی جامعه برمی آید.
ما حاضریم برای کلاس های کنکور میلیون ها تومان هزینه کنیم، ولی هرگز به تربیت دانش آموزان و فرزندانمان تا به این اندازه اهمیت نمی دهیم. بنابراین همه چیز در مسئله مالی آموزش و پرورش خلاصه نمی شود، مشکل اصلی و بزرگ نبود مدیریت کارآمد است.
روند آموزش و پرورش ما با تغییر دولت ها دستخوش تغییرات گسترده ای می شود. چه بسا راهی را که تا دیروز طی می کرده، یک شبه و بی مقدمه با تغییر دولت ها، به مسیری دیگری می کشاند. از برکات تدوین سند ملی آموزش و پرورش
۱) اصلاح ساختار مدیریتی
۲) تثبیت روند الگوهای آموزشی و تربیتی است به گونه ای که با تغییر دولت ها، تعویض نشوند.
حسین مظفر نماینده تهران و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات، توضیح می دهد: «پیرو صحبت های مقام معظم رهبری سند ملی برنامه های آموزش و پرورش در حال تنظیم و تدوین است که اتفاقاً برخی از این ارکان را مقام معظم رهبری مطالعه فرموده اند و در سخنرانی هایشان به آن اشاره داشته اند.
این سند مسائل مختلف آموزشی از جمله زیر شاخه های محتوای کتب درسی، بحث تربیت معلم و آموزش ضمن خدمت، مشارکت مردمی، تربیت اسلامی و ... را دربرمی گیرد.
ضرورت تنظیم چنین سندی از آن جاست که حداقل اهداف ۵ سال آینده آموزش و پرورش مشخص و بودجه سالانه آن به تصویب می رسد. به این ترتیب انشاءالله با تدوین چنین سندی آموزش و پرورش از گرفتاری های مدیریتی نجات پیدا می کند و مسیر مطمئن تری را طی خواهد کرد.»
مظفر در پاسخ به این سوال که تنظیم سند در چه مرحله ای است؟ می گوید:«ارکان این سند در کمیته های دبیرخانه مجلس در حال بررسی است. سپس وارد کمیسیون های مجمع می شود و نهایتاً در صحن علنی مجلس مطرح خواهد شد، در حال حاضر تنها ارکان سند مورد تنظیم و بررسی کمیته ها قرار گرفته است.»
نماینده مردم تهران در ادامه می گوید:«من دو قول به شما می دهم، اول این که وضعیت غیرقابل قبول آموزش و پرورش فعلی متحول خواهد شد و ما به سمتی خواهیم رفت که نیروهای خلاق تربیت کنیم. نیروی خلاق ضامن توسعه همه جانبه کشور در سال های آینده خواهد بود.
در ثانی علی رغم جا به جایی مدیریت ها و دولت ها، آموزش و پرورش مسیر روشن و معین خود را تا رسیدن به قله طی خواهد کرد.»
نسرین رایگانی یک فرهنگی پیرامون نقش مربی در تربیت دانش آموزان می گوید:« در آزادی دادن به دانش آموز، راهی است برای این که فعالیت کرده و بازتاب هر عمل را خودش تجربه کند. در این میان معلم نیز باید خود عاملی در کنار دانش آموز باشد؛ او به دانش آموز فرصت می دهد تا با مسایل و مشکلات مواجه شود تا آمادگی لازم برای تحمل و حل آنها را پیدا کند و در ضمن با راهنمایی های به جا و به موقع او را در این امر یاری می کند.»
وی تاکید می کند:«به یاد داشته باشیم، مدرسه مینیاتوری از جامعه است و اگر می خواهیم دانش آموز ما جایی مناسب در این مینیاتور داشته باشد و برای زندگی در این جامعه آماده شود، باید علاوه بر بهره گیری از تجربه ها و اندیشه های دیگران و تطبیق آنها با ویژگی های جامعه آموزشی خودمان، نوخواهی، نواندیشی، نوآوری و تحول در برنامه های تعلیم و تربیت را فراموش نکنیم. وظیفه ما در قبال گل های شاداب و خندان، در مدرسه های زندگی کشور عزیزمان، وظیفه ای مشترک و تاریخی است.»
یکی از رموز اصلی پیروزی انقلاب اسلامی ما بهره گیری از قوای مشارکت مردمی بود. اگر مردم نبودند، هرگز انقلاب به ثمر نمی رسید. در طول تاریخ ثابت شده، هر سیستمی که توانسته پیوند عمیق و ریشه دار با توده های مردمی برقرار کند، باگذشت اندک زمانی در مسیر دستیابی به اهداف خود درخشیده است.
مفهوم مشارکت مردمی در بدنه آموزش و پرورش نیز اگر به جا و مناسب درک شود، ثمرات شایسته ای به دنبال خواهد داشت. در تعلیم و تربیت اسلامی زیربنای مشارکت مردمی کمک های فکری و راه حل های پیشنهادی آنهاست.
روشن وواضح است که در نظام آموزش و پرورش قبل از انقلاب که صرفاً کپی برداری از نظام های وارداتی بود، هیچ کانالی برای استفاده از قوای فکری مردم درجهت حل مشکلات وجود نداشت. بنابراین در سنوات گذشته آموزش و پرورش هیچ سیستم مدیریتی برای ارزیابی و پیشنهادات مردمی ارزش چشمگیری قائل نبوده است، اما طرح انجمن اولیاء و مربیان که یکی دیگر از طرح های شایسته آموزش و پرورش بعد از پیروزی انقلاب است، روی این مانع بزرگ خط بطلان کشید. بنابه نظر کارشناسان، این طرح از پتانسیل بالایی برخوردار بوده و می توان از آن به عنوان یک معبر کلیدی درجهت حل مشکلات بدنه آموزش و پرورش سود برد.
در تدوین سند ملی برنامه های آموزش و پرورش یکی از مسائلی که درنظر گرفته می شود، توسعه مشارکت ملی است. متأسفانه هرزمان صحبت از مشارکت مردمی در آموزش و پرورش بوده، نگاه ها به این سمت هدایت شده که از والدین مبلغی به بهانه های مختلف گرفته شود.
چه بسا والدینی که از اقشار ضعیف محسوب می شوند، اما به دلیل عدم توانایی مالی رشته ارتباطی شان با مدرسه و آموزش و پرورش به کلی قطع شده است.
این گونه نگرش ها به طرح موفق انجمن و اولیاء و مربیان مدارس که یکی از دستاوردهای بعد از انقلاب است، ضربات جبران ناپذیری وارد ساخت، تا آن جا که جایگاه والای این طرح را به یک طرح فرمایشی تنزل داد.
همان طور که در شماره های قبل بیان شد، مشکل در ریشه ها نیست که صدالبته، ریشه ها با پیروزی انقلاب به نحو اصولی پایه ریزی شدند. مشکل اساسی نگرش مدیران مختلف در عملی کردن طرح هاست.
شکاف عمیق بین قوای فکری مردم و تصمیم گیری های آموزش و پرورش در گفت وگوی تلفنی با یکی از مسئولین آموزش و پرورش در حوزه معاونت متوجه می شوم برداشت دست اندرکاران آموزش و پرورش از تدوین برنامه ملی بسیار متفاوت است. ایشان با لحنی سرد و تند توضیح می دهد: «چیزی تحت عنوان تدوین سند نظام جامع آموزشی ایران هرگز مطرح نشده و ظرف مدت دوماه نیز به این سند نخواهیم رسید.
اگر هم چنین چیزی مطرح و مدنظر باشد باید در مدت زمان خیلی طولانی تر در گروه های مختلف حول دو محول: اولاً برنامه درسی ملی و ثانیاً تحول بنیادین در آموزش و پرورش بررسی و نتیجه گیری شود. درحال حاضر ظرف مدت دوماه به مسئله تدوین نظام جامع مشارکت رسیدگی خواهد شد!» این درحالی است که درست در گفت وگوی دیگری با یکی از اعضای پروژه سند ملی برنامه های آموزش و پرورش دیدگاه مثبت تر و نزدیکتری به تعالیم اسلامی و ریشه های انقلابی مطرح می شود. کیومرث امجدیان کارشناس ارشد برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی توضیح می دهد:«مشارکت مردم گسترده تر از تصور ماست. مشارکت باید فعالیتی دوسویه باشد، نه یک سویه. ما در سیستم تعلیم و تربیت انتظار کمک از مردم داریم، اما مردم را در تصمیم گیری ها مشارکت نمی دهیم. اسم این روند چیزی جز طلبکاری ازمردم نیست!
آموزش و پرورش باید آن چنان اعتمادی در دل مردم ایجاد کند که مردم به سوی آن بروند و از هیچ کمکی فروگذار نکنند. من یقین دارم اگر در مردم اعتماد ایجاد شود، مردم با کمترین توان به آموزش و پرورش کمک می کنند. این کمک ها فقط مالی نیست، بلکه در حوزه های فکر و عمل نیز به کار گرفته می شود.»
وی ادامه می دهد: «درحال حاضر انجمن های اولیا و مربیان تنها نماد مشارکت مردمی هستند که به فعالیت های- متأسفانه- فرمایشی خود می پردازند.
اعضای انجمن باید در مدرسه ازطریق رأی همه اولیا انتخاب شوند. منتخبین به منطقه، سپس استان ها و نهایتاً در سطح ملی مرحله به مرحله ارزیابی و راه پیدا کنند. به این ترتیب چنین افرادی هرکدام در سطح خود جایگاه مشارکت در تصمیم گیری های آموزش و پررش خواهند داشت. وقتی سند ملی می نویسیم باید نمایندگان ملی انجمن های اولیا و مربیان کشور حضور داشته باشند.
مشارکت نباید محدود به بهره گیری از برخی افراد خاص آن هم در امر ساخت و ساز مدارس شود، هرچند که این نوع همیاری بسیار ارزشمند است، بلکه مشارکت باید به گونه ای باشد که حتی اگر فردی یک بخاری برای مدرسه هدیه کند، ارزشمند تلقی شود.»
تحول در محتوای کتب درسی با بهره گیری از اندیشه فرهنگیان یکی از روش های مشارکتی آحاد مختلف مردمی اعم از والدین، دانش آموزان و معلمان می تواند پیشنهادات ایشان در جهت تغییر محتوای کتب درسی و شیوه های تدریس باشد.
فاطمه امامقلی وند مدیرعامل انجمن علمی و آموزشی دبیران روان شناسی شهر تهران، عضو کمیته های پژوهش و بررسی تالیف آموزش و پرورش منطقه ۱۵ شهر تهران و نیز دبیر نمونه کشوری پیرامون ضرورت به کارگیری نظام آموزشی غیر متمرکز توضیح می دهد: «تجربه نیمه دوم قرن بیستم، به جامعه بشری آموخت که برای موفقیت و دستیابی به سعادت و تربیت شهروندان مولد و مسئولیت پذیر، برنامه های درسی و آموزشی نیازمند انعطاف و سازگاری بیشتر با تغییرات اجتماعی، فرهنگی و بین المللی هستند. مساله عدم تمرکز در نظام آموزشی، دیر زمانی است در کشورهای پیشرفته شروع شده و سوابق کشورهای مربوط نشان دهنده توفیقات قابل توجه در پیشبرد اهداف و آرمان های تعلیم و تربیت بوده است.
در نظام های غیرمتمرکز نقش معلمان از سه طریق انتخاب، انطباق و تدوین برنامه های درسی اعمال می گردد، برخلاف این دیدگاه که معلمان به مجریان برنامه های تدوین شده و یا تدوین کننده برنامه های درسی تقسیم می شوند.
معلمان خواه از مقام تدوین کننده برنامه درسی و خواه در مقام استفاده کنندگان برنامه های درسی تدوین شده توسط دیگران، همیشه به عنوان تدوین کنندگان برنامه درسی محسوب می شوند، به این دلیل که تدوین برنامه درسی و استفاده از آنها به فکر و عمل معلمان بستگی دارد.»
امامقلی وند ضمن دفاع از سیستم غیرمتمرکز، نقش معلم را ارزنده تر ارزیابی می کند و توضیح می دهد:«برنامه ریزی درسی هر قدر هم به شکل اصولی و بی کم و کاست طراحی شده باشد، نمی تواند از تاثیر معلم مصون بماند. تصمیم در توالی تدریس فصل های کتاب، شیوه برخورد معلم با هر فصل و میزان وقتی که به هر فصل می دهد، از جمله مواردی است که معلم به راحتی می تواند نظرهای خود را اعمال کند. به عبارت دیگر این معلم است که تعیین کننده ترین عامل در آموزش و پرورش است، نه وجود خط مشی متمرکز یا عدم تمرکز در تدوین برنامه های درسی.
معلم توانا در متمرکزترین نظام ها هم می تواند با اعمال نظر در مواردی مانند ترتیب ارائه محتوا، انتخاب روش های تدریس، نیازها و تمایلات دانش آموزان را برآورده سازد.
برعکس، معلم ناتوان در سیستم غیرمتمرکز نیز توان ارائه نظر و تدوین محتوا را ندارد.
این واقعیت هشداری است به دست اندرکاران که بیش از پیش باید به فکر جذب افراد توانا، مستعد و دارای نگرش صحیح به آموزش و پرورش باشند و سپس به طور جدی به تعلیم آنها همت گمارند (اهمیت آموزش ضمن خدمت و تربیت معلم)، تحقیقات فراوانی تاکید دارند که بین اعتقادات و تئوری های آموزشی مورد قبول معلم و رویکردهای آنان به تدریس و اصول تعلیم و تربیت ارتباط قوی وجود دارد.»
عضو کمیته تالیف منطقه ۱۵ شهر تهران نیز مثل همه همکارانش بر روی مشارکت فکری همه اقشار فرهنگی و حتی والدین تاکید می کند و می گوید:«برنامه ریزی درسی باید مشارکتی بوده و منعکس کننده دیدگاه دست اندرکاران تعلیم و تربیت و والدین باشد.
تا آن جا که ممکن است باید علایق، تمایلات و آرزوهای دانش آموزان در برنامه درسی مورد توجه قرار گیرد. معلمان نزدیکترین افرادی هستند که بازخورد دانش آموز را نسبت به برنامه ها مشاهده می کنند و می توانند بر کمیت و کیفیت آنها قضاوت کنند. به علاوه آنها می توانند دیدگاه های دانش آموزان و حتی اولیا را به مسئولان برنامه ریزی انتقال دهند.»
مسلم سلیمانی مدرس دانشگاه و یک فرهنگی از اهواز نیز ضمن اشاره به یکی از مشکلات اصلی در حوزه آموزش و تربیت می گوید:«یکی دیگر از مشکلات ما این است که معلم رغبت گذشته را در تدریس و ارتباط با دانش آموز ندارد. به عبارتی محبت از بدنه آموزش و پرورش حذف شده است. این مسئله به روح دانش آموز زخم می زند و علاوه بر افت تحصیلی، وی را سرکش تربیت می کند. ضمناً استفاده از ابزار شوق انگیز و حتی بازی ها در تدریس نادیده گرفته شده اند.
دانش آموز دوره ابتدایی به همان شیوه ای می آموزد که دانش آموز دبیرستانی فراگیری دارد.»
وی ادامه می دهد:«مسئولان و آقایان تصمیم گیرنده باید بنشینند و فکر کنند که از کجا شروع کنیم و می خواهیم در ۲۰ سال آینده به کجا برسیم؟ وقتی فرزندان خود را در محیط خانه تربیت می کنیم با توجه به دیدگاه های خانوادگی یک سری بایدها و نبایدها به او ارائه می شود.
در سطح کلان وقتی بخواهیم چند میلیون دانش آموز را تربیت کنیم، الزامی است که نقشه کلی داشته باشیم. ضمناً بنده امیدوارم که در این چشم انداز جایگاه خاص برای آموزش کارگاهی و عملی درنظر گرفته شود.»
رضا نباتی کارشناس ارشد تعلیم و تربیت اسلامی ضمن اشاره به این موضوع که دیگر شیوه آموزش متمرکز جوابگوی نیازها نیست، توضیح می دهد:
«یکی از دلایل کندی تولید علم در کشورهای در حال توسعه، عقب ماندگی آموزش و پرورش آشکار، نسبت به آموزش و پرورش پنهان است. این مسئله «شکاف آموزشی» را در پی داشته و دارد.
در حال حاضر این شکاف آموزشی در گسترش فعالیت های مختلف آموزشی و پرورشی کشور به وضوح دیده می شود. هنوز بسیاری از معلمان، آموزش را صرفا انتقال یک سری اطلاعات، قواعد و برخی مهارت ها به فراگیران تلقی می کنند و حتی در برابر ارائه روش ها و متد جدید آموزشی از خود عکس العمل منفی نشان می دهند.
از اصول اساسی سند چشم انداز کشور، توجه جدی به تولید علم است. با کمال تأسف باید گفت: هنوز هم، این موضوعات و محتوای کتاب های درسی هستند که در عرصه های مختلف آموزشی و پرورشی تعیین کننده می باشند و پذیرش این مسئله که از راه های ساده تر و در زمان کمتری نیز می توان به هدف رسید؛ و یا این که هدف های تعریف شده با انتظارات جامعه نسبت مناسبی ندارد و باید دچار تغییرات نسبی و در مواردی تغییرات کلی بشود، برای عده ای قابل قبول و حتی خوشایند نیست. بدیهی است در بستر چنین شکاف آموزشی، تولید علم، رشد چندانی نخواهد داشت و عواقب این روند نیز چیزی جز تهجرگرایی از یک سو و کنار کشیدن افراد خوش فکر و علاقمند از مشارکت در آموزش و پرورش از سوی دیگر، نخواهد بود.»
نباتی در بخش دیگری از صحبت هایش به ارائه راه حل هایی می پردازد و می گوید:
«به نظر می رسد متولیان تعلیم و تربیت اسلامی کشور به جای تثبیت وضعیت فعلی باید به استقبال تغییر بروند. زمان آن فرا رسیده است تا با تأمل در شیوه های کهن از شیوه های آموزش سنتی، پلی به شیوه های نوین زده و با توجه جدی به «فرهنگ آموزش»، شکاف آموزشی را پر کرد. تجربه ثابت کرده که هرگاه تغییرات به صورت نسبی و به مرور انجام نشود، در درازمدت اصل مسئله و حتی بخشی از جامعه را دچار بحران می کند. رهنمودهای مقام معظم رهبری در سال های اخیر درباره آموزش و پرورش به تنهایی خود گویای این مدعا است و زمینه مناسب را برای این گونه تغییرات فراهم کرده است.»
این کارشناس ارشد تعلیم و تربیت اسلامی می گوید:« در این میان توجه فرهنگ آموزش قرآن می تواند راه کاری فراتر از اصلاح باشد و طبق فرمایش مقام معظم رهبری نقطه آغاز تحول قرار گیرد. قرآن کریم هم خود شاهد این مدعا است و هم امرکننده به چنین رویکردی است. صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون (رنگ خدایی بپذیرید. چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟ و ما تنها او را عبادت می کنیم...) (بقره. ۱۳۸)
آموزش و یادگیری عبارت است از مجموعه ای از اطلاعات، مهارت ها و نگرش ها که از طریق فرآیند برنامه های آموزشی و درسی به ذهن دانش آموزان وارد می شود. اما تربیت نتیجه و خروجی آموزش و پرورش است. آن چه که در آموزش و پرورش کشور ما مهجور است تربیت اسلامی است.»
تدوین سند ملی به معنای حل فوری مشکلات نیست مشکل در نظام آموزش و پرورش همواره وجود داشته و خواهد داشت. مشکلات برخاسته از نیازها هستند و سطح نیازها هم با زمان تغییر می کند. در دهه های ۰۴ و ۰۵ کمتر مدرسه ای کتابخانه، آزمایشگاه و حتی وسایل ورزشی داشت. هر وقت شیشه ای با توپ بچه ها می شکست، والدین خسارت را جبران می کردند، اما امروزه نیازها شکل دیگری دارند. مسئولان و والدین خواهان آزمایشگاه فعال، کتابخانه های غنی و کارگاه های بزرگ هستند.
در هر صورت مطالبه و نیازها وجود دارند. دیروز نیازها ساده و امروز نیازها پیچیده اند، همچنان که فردا نیازها پیچیده تر خواهد شد.
واقعیت این است که تدوین سند ملی به معنای حل فوری مشکلات و ساماندهی آنی نیست. سند تنها یک نقشه کلی است و برای عملیاتی کردن آن نیازمند فراهم آوردن زیرساخت های ضروری هستیم، وگرنه مثل تمامی سندهای نوشته شده در طاقچه می نشیند و خاک می خورد.
یکی از زیرساخت های مهم که باید فراهم شود، تعامل سازمان آموزش و پرورش با سیستم ها و عوامل محیطی است که بر عملکرد آموزش و پرورش تأثیر می گذارند.
عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، محیط بین المللی، قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضائیه و نظام رسانه ای نمونه ای از سیستم ها و عوامل محیطی تأثیرگذار بر عملکرد آموزش و پرورش هستند. در سند ملی تعامل آموزش و پرورش با هر کدام از این مؤلفه ها مشخص خواهد شد.
نکته دیگری که در سند محور قرار می گیرد، تحقق عدالت آموزشی است. همه فرزندان کشور باید فارغ از جنسیت، طبقه، قومیت و این که کجا زندگی می کنند؟ فرزند چه کسی هستند؟ طبقه اقتصادی و اجتماعی آنها چه هست؟ باید از آموزش و پرورش کارآمد و مناسب برخوردار شوند. ضمنا وقتی اصلاح ساختار مدیریتی در دوحوزه آموزشی و اداری صورت گیرد، بهینه سازی منابع مالی و انسانی انجام می شود.
حجت الاسلام بهرام محمدیان پیرامون بهینه سازی منابع انسانی در آموزش و پرورش توضیح می دهد: «جلوه اصلی نیروی انسانی در قامت معلم تجلی پیدامی کند، در این صورت معلم دارای مرجعیت علمی، تربیتی و آموزشی خواهد بود و به صورت حرفه ای باید مورد ارزشیابی و ارزیابی حین خدمت قرار بگیرد. برای کاستن از دغدغه های معلم باید نظام جذب و نگه داشت معلمان با بهره گیری از نظام معیشتی مناسب باز طراحی شود.
برای این کار من شخصا معتقد به ایجاد سازمان نظام معلمی هستم که بتواند به صورت تخصصی و حرفه ای و با حضور نمایندگان معلمان و نظارت دولت این مهم را ساماندهی کند.»
وی ادامه می دهد: «در راستای تحقق ارتقای کیفیت علمی دانش آموزان نیز یک نظام جامع علمی حرفه ای و کاربردی همراه با اصول و مبانی شکل خواهد گرفت. در این صورت دانش آموز تنها حامل محتوای کتاب ها و حفظ کننده منفعل دروس نخواهد بود، بلکه قوه خلاقه آنها برای حل مسئله آماده خواهد شد.»
کیومرث امجدیان برای حسن ختام بحث به موضوع فناوری اشاره می کند و می گوید: «اگر پیشرفته ترین ابزار و وسایل در یادگیری به کار گرفته شود، جای معلم را نخواهد گرفت. فناوری اطلاعات وسیله ای است در جهت کمک به یادگیری، آموزش و تربیت، لذا از فناوری اطلاعات به عنوان وسیله ای در جهت گردآوری اطلاعات توسط دانش آموزان و معلم یاد می کنیم. فرهنگیان می توانند در زمینه تجزیه و تحلیل اطلاعات و قابل استفاده کردن اطلاعات از فناوری سود ببرند.
ضمنا انتظار ما این است که خود دانش آموزان تولید دانش کنند، نه فقط بیاموزند، باید چیز جدیدی به ما بدهند.
اگر تصور ما از سواد دانش آموزان اطلاعاتی باشد که ما به آنها می دهیم، تصور اشتباهی است. سواد دانش آموز با میزان تولید دانش توسط او سنجیده می شود.
فناوری باید در همه مدارس مورد استفاده قرار گیرد و معلمان امکان استفاده از آن را داشته باشند.
اگر ما بیاییم از معلم به صورت تمام وقت استفاده کنیم، یعنی به سقف ۴۴ تا ۸۴ ساعت در هفته برسیم، می توان بخشی از این ساعات را به مطالعه و تحقیق معلمین اختصاص داد. ضمنا معلم باید در بخشی از این ساعات بتواند به صورت رایگان آموزش کمک درسی در قبال دانش آموزان ضعیف داشته باشد. این گونه معضل معلم سرخانه از تعلیم و تربیت برچیده می شود، منتها باید متناسب با افزایش حقوق این طرح به اجرا گذاشته شود.»
گالیا توانگر
منبع : روزنامه کیهان