یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اخوان الصفا


اخوان الصفا
شناخت عمومی و غیر محققانه از محتوای رسائل اخوان الصفا ، آن را مجموعه ای از معارف فلسفی و عرفانی و حتی صوفی گرایانه می داند و كمتر به آن به عنوان متونی سیاسی نگریسته شده و در محتوای آن كمتر تحقیق و پژوهشی با رهیافتی سیاسی انجام گرفته است. از علل این بی توجّهی این است كه در رسائل، رساله یا رساله هایی با عنوان سیاسی و به صورت مستقل تألیف نشده است و این شیوه ای متفاوت از نوشته های معاصر آنان است، برای مثال معلّم ثانی (فارابی) كه از دانشمندان آن دوره و از معاصران اخوان الصفاست، اهتمام ویژه ای به تدوین رساله هایی خاص در مورد سیاست داشته است. گروهی فقدان رساله ای با عنوان سیاست را، دلیل بر عدم تمایل و برنامه ریزی اخوان الصفا برای ورود در سیاست دانسته اند، در حالی كه اصول كلی اندیشه و فلسفه سیاسی اخوان در لابه لای رسائل، گرچه پراكنده ولی عمیق و علمی بیان شده است و به طور كلی رسائل اخوان الصفا، مجموعه ای علمی، فلسفی است كه در نگارش آن، معانی، بیان، بدیع، فصاحت و بلاغت در حدّی بالا به كار گرفته شده و در ضمنِ حكمت، علوم، فنون، فلك، ریاضیات، عدد، موسیقی، هندسه، طب، ادب، علم حیوانات، تربیت، شعر و علوم دیگر در آن گنجانده شده است.
این شیوه پرداختن به مباحث سیاسی، گویای اهتمام آنان به امر سیاست بوده و بیانگر وضعیت سیاسی دوره حیات علمی و سیاسی آنان است. به هر حال اخوان الصفا دارای فلسفه ای خاص با هدف سیاسی بوده و شهرت آنان به عنوان گروهی مخفی و مبارز در راستای فلسفه و تاكتیك سیاسی آنان می باشد، و از طرف دیگر برای فهم محتوای رسائل، توجّه به شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن دوره، امری لازم و ضروری است. مجموعه شرایط آن دوره، برای عالمان و دانشمندان گروه اخوان نامطلوب و ناخوشایند بوده، لذا تلّقی آنان از دولت وقت، دولتی شرّ است و دولت شرّ با مبانی فلسفی اخوان در تعارض است.
نتیجه خردورزی های آنان برای پاسخ به فساد سیاسی زمانه، ضرورت شكل گرفتن دولت اهل خیر است. مطلوبیّت دولت خیر از جهت پیوند آن با نبوّت و امامت است؛ دولت پیامبران، دولت آمیخته با حكمت الهی است، حكمت ریشه در عقل فعّال و كلی دارد و با آن به سعادت دنیا و آخرت می توان رسید و تحقّق این دو سعادت، رسیدن به مدینه فاضله است.
بنیان اندیشه اخوان را توحید و یگانگی خالق شكل داده است و نظام فكری فلسفی و سیاسی آنان مبتنی بر اندیشه وحدت و یگانه گرایی است. در دیدگاه آنان خالق مبدع جهان قدیم بوده و سایر موجودات حادث هستند، چون قدیم است از راه حس و نظر نمی توان آن را درك كرد و در ظنّ و گمان نمی آید، با حواس و قیاس و تشبیه نمی توان به ماهیّت آن پی برد و باید از ابزارهای معتبر شناخت، برای معرفت به خالق و كل هستی و نظام آفرینش بهره گرفت. همچنین در كنار ابزارهای معرفت حسّی، باید از عقل و دل و راه اشراق نیز مدد جست. ادراك غریزی و حسّی اعتبار ندارد، چون ادراكی ابتدایی است و همواره در حال تغییر و دگرگونی است. ادراكات حسّی اوائل العلوم و اوائل العقول هستند. انسان محتاج برهان عقلی است كه از راه عقل او را به معرفتی فراتر از ادراكات ابتدایی حسّی می رساند و نیز تصّورات روحانی انسان به او برای افزایش ادراكش كمك می كند. مجموعه ادراكات حسّی و عقلی و اشراقی انسان را به مراحلی از شناخت می رساند، ولی تا رسیدن به معرفت حقیقی راهی دراز در پیش دارد، لذا باید از وحی برای كمال ادراكات خویش بهره گیرد.
در دیدگاه اخوان، عقل نوری است از نور اوّل و منشأ و صدور وحی نیز از آن نور است و توجّه عقلانی آنان به امور به هیچ وجه به معنای بی نیازی از رسالت نیست. از نظر آنان فلسفه تقدّم جعلِ عقل بر وحی، به معنای بی نیازی از رسالت نیست، بنابراین از دیدگاه آنان حجیّت مطلق عقل منتفی است و ادراك كامل همراه با وحی و رسالت به دست می آید و در مورد انسان، عقل ملاك عمل و تشخیص او در كره خاكی است و وجه تمایز انسان از موجودات و حیوانات دیگر، وجود عقل است. ضمناً عقل ملاك فضیلت انسان ها بر یكدیگر نیز است، فردی كه از استعداد عقلی خویش توشه بیشتر و بهتری برگیرد، از قدرت نظام دهی بهتری در امور معنوی و مادی برخوردار است و شایستگی ریاست بر اجتماعات انسانی را دارد. انبیا به عنوان صاحبان ناموس از فضیلت خاص برخوردار بوده، چون حكمت داشته اند و حكمت آنان ریشه در عقل كلی دارد. در دیدگاه اخوان، وقتی از ریاست عقل بر جماعات سخن به میان می آید، منظور حكمت متّصل به عقل كلی است.
اخوان علوم را به سه دسته فلسفه حقیقیّه، علوم ریاضیّه و علوم شرعیّه وضعیه تقسیم كرده اند. آنان فلسفه را با حكمت یكی گرفته و حكمت را تشبّه انسان به خدا بر حسب توانایی هایش معنا كرده اند. بنابراین هدف فلسفه كشف حقایق است كه با فیض الهی موجود در وجود حكیم می توان به آن رسید و علومی مانند ریاضیات، منطقیات، طبیعیات و الهیّات، علوم اكتسابی هستند كه به شناخت انسان به خود و به محیط اطرافش كمك می كنند، به عبارتی دیگر در تدبیر امور از علوم اكتسابی بهره گیری می شود. علم سیاست كه مجموعه دانش انسان برای اصلاح امر معاش و تدبیر و تمهیدات لازم برای معاد اوست از زیرمجموعه های علوم الهی به شمار می آید. نظام هستی براساس سیاست خالق یكتا در گردش است و سیاست خداوند برای هستی ارسال رسولان می باشد و سیاست آنان شامل تدبیر معاش و معاد است.
افراد بشر با به كارگیری سیاست انبیا به سعادت دنیا و آخرت دست می یابند، ولی به علّت جهل و غفلت از راه انبیا دور شده و سیاست های جسمانی را پیشه می كنند، این گونه سیاست، بی عدالتی اجتماعی را بنیان می گذارد و احساس بی عدالتی، تمایل به اصلاح و تغییر بنیان های اجتماعی را سبب می شود و این تمایل، آغاز زوال در دولت اهل شرّ و ایجاد دولت اهل خیر است. تغییر و تحول در دولت بیانگر حتمی بودن تغییر اجتماعی است و در بینش اخوان الصفا، تغییر اجتماعی با تغییر در قوای روحانی انسان به وجود می آید.
در این بینش، اراده انسان نقش درجه اوّل در تغییرات اجتماعی دارد، همان گونه كه نقش انسان در تشكیل دولت و اجتماع از طریق میثاق و براساس تقوا و فضیلت نقشی حیاتی و ضروری است. در این بینش بر قدرت انسان برای تشكیل و اداره محیط اجتماعی خویش تأكید شده است. اخوان در كنار عامل اراده، به تربیت و تعالیم و آموخته های انسان اهمیّت خاصی داده اند. این تعالیم به ویژه شامل فلسفه و حكمت است كه انسان را به رمز و رازهای آفرینش آگاه ساخته و تلاش او را برای اصلاح اجتماع جهت نیل به وضعیت سیاسی مطلوب هدفمند می كند، هدف نهایی این اراده در بعد اجتماعی، شكل گیری مدینه فاضله است؛ ویژگی اجتماع مدینه فاضله، زیستن در شرایطی فراتر از ضرورت های طبیعی و حاجات اوّلیه انسانی است.
مباحث اخوان درباره دولت، آمیخته با اصول دینی و فلسفی و الهام گرفته از مبانی اعتقادی آنان است. به عبارتی دیگر در مباحث آنان بین سیاست و فلسفه و دین آمیختگی و انسجام وجود دارد؛ آنان سیاست را جزئی از فلسفه به حساب آورده و از امام و نبیّ هم تلقّی دینی و هم تلقّی فلسفی دارند، زیرا امام هم متّصل به منشأ فیض است و هم از حكمت برخوردار است. حاصل این پیوستگی، به وجود آمدن خلافت الهی است كه از ویژگی های صاحب ناموس برخوردار می باشد. اعمال سیاست های خلافت الهی ریشه در اصول دین دارد و در واقع خلافتی شرعی است كه از اصول محكم دینی و عقلی برخوردار می باشد. غایت نهایی این حكومت نیز رسیدن به آرمان انسان مطلق یا انسان كامل است. در مقابل آن، خلافت ابلیس قرار دارد كه مبانی فكری آن دوری از حكمت و دین و فلسفه است. وجود دوگونه حكومت، منشأ تعارض های اجتماعی و پیدایش نظریه های گوناگون در مورد نظام های سیاسی و تغییر و تحولات دولت گردیده و مباحثی را در زمینه بهترین دولت و حكومت پدید آورده است. با توجّه به اصول فكری اخوان، علت تعارضات بی عدالتی است. و بهترین حكومت، دولت اهل خیر می باشد و در مقابل آن، دولت اهل شرّ بدترین حكومت است.
در اندیشه اخوان الصفا، موضوع اصلی سیاست، انسان است و انسان از نظر آنان موجودی دو بعدی است كه دارای دو ویژگی متضاد و در نتیجه صفات و اخلاقیّات متضادی نیز است. ماهیّت متضاد انسان تمایلات دوگانه روحانی و جسمانی را سبب می شود. ریاست طلبی انسان از جمله تمایلات نفسی اوست كه به صورت غریزی از آن برخوردار است. بنابراین منشأ سیاست امری غریزی است و این بینش بیانگر این نكته است كه انسان موجودی سیاسی و دارای روح سیاسی می باشد.
هدف از سیاست در مفهوم عام، اصلاح موجودات و بقای آنها در بهترین حالات و كامل ترین آرمان هاست، چون ریاست و به تبع آن سیاست از نفس حیوانی ریشه می گیرد و دارای ویژگی های نفسی غضبی است، از این رو نیاز به تكامل و صعود به مراتب بالای نفوس دارد، سیاست با نفس ناطقه و نفس قدسی، سیر صعودی می یابد، بنابراین در مرتبه ناموس الهی، متولّی تدبیر امور خلایق می شود. سیاست با نبوّت و شریعت به كمال نهایی خویش می رسد، زیرا نبوّت مرتبه ای از مراتب نفس قدسی است كه فیض بشر از این جایگاه است و نظام سیاسی خلافت به ریاست رئیس فاضل به نام نبیّ، تجلّی سیاست با ویژگی های نفس قدسی است و نظام سیاسی جباران و سلاطین، تجلّی سیاست با ویژگی های نفس حیوانی است. وجه تمایز این دو گونه نظام سیاسی، اعمال رفتارهای اخلاقی - اجتماعی متفاوت انسان هاست. علل تفاوت رفتارهای انسانی، در دو سطح مختلف اجتماعی، اصالت دادن به تمایلات نفسانی و یا مركب از نفسانی و روحانی است، در اجتماع با الگوی سیاسی جباران و سلاطین، اصالت با تمایلات مادّی انسان هاست و در اجتماع با الگوی سیاسی خلافت، به هر دو تمایل مادّی و معنوی بها داده می شود، لذا سیاست گذاری ها و كردارهای اجتماعی و سیاسی نیز براساس دوگونه تمایل، متفاوت است.
بنابراین از نظر اخوان الصفا تقسیم بندی نظام های سیاسی ریشه در خصلت های اخلاقی انسان ها دارد؛ با غلبه یافتن تمایلات مادی انسان ها یا روحانی و مادی باهم، نوع نظام سیاسی نیز متفاوت خواهد بود. این ملاك تقسیم بندی برای نظام سیاسی، در مورد شكل گیری طبقات اجتماعی و جایگاه طبقاتی فرد نیز صادق است، زیرا در اندیشه اخوان الصفا انسان ها از نظر فردی به دو دسته عوام و خواص تقسیم شده اند و ملاك عوام و خواص بودن، ویژگی نفسانی افراد انسانی است، به این معنا كه میزان بهره گیری از نفس ناطقه و تخلّق به اخلاقیات قدسی یا حیوانی، بیانگر میزان بهره مندی او از حكمت است. بنابراین تفاوت افراد در برخورداری از حكمت ها ملاك تقسیم بندی آنان به دو دسته عوام و خواص است، زیرا در اندیشه اخوان قدر و منزلت انسان در میزان تشبّه او به خداست و تنها با حكمت می توان به خدا شباهت پیدا كرد و بدون حكمت، انسان از صفت خداگونگی دور می شود.
در اندیشه اخوان، انسان دارای حیات جمعی است، زیرا بدون جمع قادر به تأمین نیازهای ضروری خود نمی باشد، از این رو نیازمند همبستگی اجتماعی است و تجلّی همبستگی اجتماعی ابتدا در قریه و سپس در مدینه است. مرحله تكاملی مدینه، مدینه فاضله است كه رئیس فاضل بر آن حكومت می كند. كمال جویی، سعادت خواهی و عدالت طلبی انسان یا نقص و فقدان اینها در اجتماع انسانی نمود عینی پیدا می كند. بنابراین اجتماع انسان ها ابزاری است برای كسب سعادت در زندگی اخروی و تأمین ضرورت های معاش در دنیا، ولی چون انسان ها دارای خواست های خودخواهانه و مادّی هستند و نمی توانند با یكدیگر عادلانه رفتار كنند و دائماً در جدالند، لذا نیاز به حاكمانی است كه بر اعمال آنها نظارت كنند و امور آنها را سر و سامان دهند و تحقق این امر مستلزم وجود قانون است و قانون را شریعت برای میانجی گری و رفع اختلافات در میان اعضای جامعه ارائه می دهد. اجتماعی كه در آن جدال و خصومت كمتری باشد جامعه مطلوب انسانی بوده و انسان به دنبال تحقق آن است. ضرورت حكومت و قدرت سیاسی در اجتماع انسانی برای رفع تعارض های اجتماعی انسان است و نظامی حقیقی و مشروع است كه مبتنی بر شریعت باشد و در این صورت قادر به برقراری نظم مطلوب در جامعه آرمانی خواهد بود.
اخوان علاوه بر نگرشی فلسفی به مسائل و مشكلات اجتماع انسانی، از رهیافت جامعه شناختی و واقعیت اجتماعی نیز آنها را مورد بررسی قرار داده اند. از این رو یكی از اموری كه در رسائل اخوان به آن اهتمام خاصّی شده، مشكل اساسی جوامع انسانی، یعنی سفاهت و جهالت و فحشا و اعمال قبیح و كمی تعلیم و تربیت است كه موجب اضطراب و تزلزل و فساد اعمال و رواج رشوه در جوامع می شود. این گونه مفاسد از فرد شروع شده و به اجتماع و مشخصاً كارگزاران و حاكمان اجتماع سیاسی سرایت می كند و دامن وزرا و حكما و فقها را نیز می گیرد و امور، انتظام خود را از دست داده و حق و عدالت در جامعه نادیده گرفته می شود. علما و فقها و حكما كه اخلاقشان باید شبیه اخلاق ملائكه باشد، فضایل را رها كرده و به بزرگ بینی و عداوت و تعصب و بغضْ آلوده می شوند. حكما از مسیر عقل خارج می شوند، لذا حقیقت، لباس باطل به خود می پوشد. قضات سیره فراعنه و جباران را پیشه می كنند، از این رو قضاوتشان، خطا و غیر عادلانه می شود و مصداق قول زور می گردند. سلطان و حاكم سیاسی آلوده به جنایت می شود و ذلّت و بندگی را در جامعه می پسندد. رساله حیوان اخوان الصفا، كه شكایت حیوان از ظلم و جنایت انسان می باشد، بیانگر تحلیل جامعه شناختی اخوان از مشكلات اجتماع انسانی است.فساد و خصلت های پست در بین دینداران، تجّار، دهقانان و كاتبان و كارگزاران رواج می یابد، تفاخر و برتری جویی از بعد اجتماعی و سیاسی و فردی تجلّی ناهنجاری رفتار اجتماعی و سیاسی است. نشانه های عینی جامعه نامطلوب رفتاری را اخوان الصفا تشبیه به اعمال و رفتار جانوران وحشی در میان خود می كنند.
شمشیر و سنان و نیزه، قطع دست و پا، حبس، سرقت، دزدی، فریب، خیانت، سعایت و دشمنی جاهلان با عالمان، پندار بد در مورد اخیار و فضلا، دشمنی فقرا با اغنیا و برعكس، و اختلاف فِرَق و مذاهب با یكدیگر و ... علایم جامعه نامطلوب است. این علایم نشانه های حاكمیت دولت اهل شرّ است. در چنین دولتی، لازم است عالمان و اخیار برای ظهور دولت اهل خیر، تلاش كنند. اخوان عالمان را طبیبی تصوّر كرده اند كه وظیفه اش علاج مریضان است و شیوه علاج را طبیب تشخیص می دهد، ولی اخوان گوشزد می كنند كه گاهی جامعه از مرض خود ناآگاه است و حاضر به پذیرش مریضی خود نیست. در این حالت طبیب دلسوز یك نفر را كه به مرض خود آگاه است درمان می كند و او سایرین را دعوت به معالجه و آگاهی از مرض می نماید و چنانچه عالمان ناتوان از اقدام باشند، در این حالت حربه سیاسی اخوان، توسّل به تقیّه است. آنها معتقدند در این حالت دوره ظهور شیاطین و خفای اهل دین و رؤسای هدایت فرا رسیده و هنگامه انتظار است و پایان انتظار، ظهور دولت اهل خیر است، پس معتقدان به ظهور باید برای دست یابی به دولت خیر تلاش كنند، از این رو اخوان، شیعیان و علویانی را كه انتظار را اختفای از ترس معنا می كنند، مذمّت كرده اند.
هدف اخوان از اندیشه انتظار و اعتقاد به ظهور مهدی، بیان ضرورت نظام هرمی و سلسله مراتبی است كه در رأس آن امام قرار دارد. ویژگی ریاست امام، اعتدال و شفقت در بین تمام اعضای زیر مجموعه ریاست اوست و تكبّر و خشونت و رفتار طاغوتی در چنین حكومتی جایی ندارد. راه رسیدن به این هدف، تكلیف خواستن از مردم براساس وسع و توان آنان است. طبیعی است كه در چنین الگوی حكومتی، روح اخوت و محبّت و احساس مسؤولیت برای تنظیم و اجرای امور اجتماعی شكل می گیرد. این اندیشه واقع گرایانه ای است كه در دولت مورد نظر اخوان به آن توجّه شده است.
این تئوری پردازی به دنبال جامعه ای آرمانی با ولایت رئیس فاضل است كه نه تنها رؤیایی نیست، بلكه تحقّق آن امكان پذیر و دست یافتنی است، ولی ابزار مهمّ آن، سازمان اجتماعی و سیاسی و اداری استواری است كه پاسخ گوی سیاست های فاضلانه رئیس فاضل باشد. آنچه كه امروزه در علم سیاست، از تناسب ساختار برای سیاست گذاری و نیز اجرا، سخن می گویند، بنیان فكری واقع اندیشانه است كه نماد این تفكر ساختاری در نظام سلسله مراتبی و هرمی اندیشه اخوان، اعتقاد آنان به تربیت انسان هاست، زیرا در صورت تربیت، پذیرای سیاست های فاضلانه رئیس فاضل می شوند و در نتیجه آن سیاست ها در اجرا با مشكل روبه رو نمی گردد.
سیاست های كلی رئیس فاضل در اجتماع بشری، تحقّق خواسته های دنیایی نظیر خوراك، پوشاك، مسكن و نیز خواسته های اخروی است و بلوغ روحانی انسان ها غایت نهایی افراد در اجتماع سیاسی است، به چنین جامعه ای مدینه فاضله اطلاق می شود و یكی از ائمه آل البیت بر آن ریاست خواهد داشت.
ایمان به ظهور مهدی یكی از مبادی اساسی فكر شیعی و از جمله اخوان الصفاست. در دیدگاه آنان ظهور مهدی پایان ظلمت و انحطاط دولت جور و آغاز دوره فرح و سرور برای شیعیان است.
در اندیشه اخوان به دلیل دوگانه بودن منافع انسان كه دنیوی و اخروی است، سیاست هم به دو قسم جسمانی و نفسانی تقسیم می شود؛ سیاست جسمانی متكفّل تن و جسم انسان است كه در آرای آنان میانه روی و اعتدال در تمایلات جسمانی، اصلی لازم و ضروری است؛ در سیاست نفسانی، مبنا اخلاق پسندیده، حفظ امانت، رعایت دوستی و اخوت با هم مسلكان و براداران است، لازمه تحقّق نیكی ها، تهذیب نفس می باشد.
موفقیّت در سیاست ذاتی و سیاست اهل و اولاد و سیاست اصحاب، با سیاست های نفسانی در ارتباط مستقیم است، زیرا تربیت در عملكرد و بینش سیاسی و اجتماعی نقش مهمّی دارد. مهم ترین هدف تربیت، تشبّه به خداوند است كه این تشبّه با همراهی دو سیاست جسمانی و نفسانی برای انسان حاصل می شود. نتیجه تربیت اخلاقی با مبنای تشبّه، شایستگی انسان برای خلافت و جانشینی خداست كه در آن صورت، او مجری سیاست الهی و سیاست و تدبیر او نشانی از تدابیر قدسی و ملكوتی در زمین خواهد بود. نام این سیاست قدسی، سیاست نبوی است كه هم معاش و هم معاد را تضمین می كند. از سویی سیاستی كه تنها به معاش انسان ها توجّه نماید، سیاستی ناقص است كه حكومت ملوك و جباران تجلّی این گونه سیاست است و حكومت جانشینان انبیا، تجلّی سیاست های جسمانی و نفسانی توأم است.
▪ در اندیشه اخوان - همان گونه كه بیان شد - تربیت در تدبیر و سیاست انسان نقش مهمّی دارد، عناصر مهمّ تأثیرگذار در تفاوت اخلاقی انسان ها عبارتند از:
۱) اخلاط و طبایع جسم انسان ها؛
۲) تأثیر جغرافیا و آب و هوا؛
۳) معاشرت با صاحبان شرایع، دین آبا و اجدادی، معلّمان و استادان و مربیان. اخوان سعادت را با وجود معلّمی آگاه و روشن ضمیر و به دور از آرای فاسد و اخلاق ناپسند، قرین دانسته و تعصّب در مذهب را روا ندانسته اند؛
۴) تأثیرات نجوم به هنگام تولد كه در سعادت و نحوست زندگی او نقش دارد.
دو نوع نظام سیاسیِ خلافت و سلطنت تجلّی دو سیاست نفسانی و جسمانی است. این دو نوع نظام با واقعیت های اجتماعات انسانی ارتباط دارند. تهذیب نفوس و به كارگیری عقل و خرد و برخورداری از دانش یا عدم آنها ملاك موفقیّت یا عدم موفقیّت انسان در حوزه سیاست و حكومت است.
محسن داودخانی
منبع : علوم اجتماعی


همچنین مشاهده کنید