یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

زمانی برای رویارویی اندیشه ها


زمانی برای رویارویی اندیشه ها
مناظره، جدال و مجادله، مراء، حوار و تحاور و نیز احتجاج ، واژه های گوناگونی هستند که در قرآن، حدیث و فرهنگ دین ما هر یک بر نوعی گفت و گو دلالت می کنند.جدال و مجادله که هر دو مصدر باب مفاعله می باشند، به معنای مناقشه میان دو نفر است که هر یک می کوشد ادعای خود را ثابت نماید. در جدل هر دو سوی بحث، موضع پیشینی دارند و می کوشند تا همان را به طرف بقبولانند و او را به پذیرش آن وادارند. مناظره نیز تقریباً به همین معناست. بنابر تاریخ فلسفه، «زنون» شاگرد «پارمندیس» نخستین کسی است که جدل را در فلسفه به کار برد. او جدل را به مثابه ابزاری برای نقض دیدگاه مخالفان خود و اثبات نظریه خویش از طریق برهان خلف به خدمت گمارد. پس از او سوفسطائیان و وکیلان یونانی جدل را در دادگاهها و برای پیروزی بر خصم، به کار بستند و سقراط و افلاطون، آن را روشی برای گام برداشتن از جزء به کل می دانستند.
آنچه امروز به عنوان جدل خوانده می شود، از پایه گذار علم منطق، ارسطو به جای مانده است. او جدل را یک نوع استدلال می دانست که برپایه مسلمات مورد توافق بنا نهاده شده و تنها در صورت صحت این پایه های مفروض و پذیرفته شده، نتیجه درست می دهد و نه همیشه. در اروپا، «جدل» عنوان عام برای همه شیوه های منطقی و اثبات گزاره های فلسفی بود و بعدها، هگل و مارکس آن را فرایندی مرکب از سه مرحله تز، آنتی تز و سنتز دانستند و حتی از عرصه اندیشه به جهان خارج سرایت دادند و گفتند، هستی نیز مانند آنچه در ذهن اتفاق می افتد، ضد خود را به وجود می آورد و سپس از سر جدال این ضد باشی اصلی، ترکیب تألیف یافته از هر دو پدید می آید.
● پیشینه، جایگاه و اهمیت مناظره
بشر از دیرباز خود را با صفت ممیزه «نطق» باز شناخته و از دیگر موجودات جدا ساخته است. انسانها، ارتباط با خود را از طریق گفت و گو سامان داده و به اندیشه های یکدیگر پی برده و عقاید متفاوت خود را با هم در میان نهاده اند. این خصیصه عمومی و فطری در ادیان توحیدی، مورد توجه قرار گرفته و پیامبران بزرگ الهی، چه در مقام ادعا و تبلیغ و چه در موقعیتهای متعدد علمی، آن را پاس داشته و حرمت گذارده اند.احتجاجات پیامبر(ص) با مشرکان عربستان و مسیحیان نجران، یهودیان، ماده پرستان و منکران معاد در بسیاری از کتابهای حدیثی انعکاس یافته و به تعبیر امام هادی(ع) بارها و بارها انجام شده است.
پس از پیامبر(ص) اهل بیت(ع) نیز این سیره را ادامه دادند و با اقتدا به سنت نیکوی پیامبران، گام در جای پای آنان نهادند، امام علی(ع) با دانشمندان یهود درباره خداوند و صفات او به مناظره پرداخت؛ امام حسن و امام حسین(ع) بارها در مجلس معاویه با او و یا دیگر شامیان مناظره کردند و امام باقر(ع) با خوارج، دشمن ترین دشمنان جدش، امام علی(ع) گفت و گو نمودند.احتجاجها و مناظره های امام صادق(ع) با زندیقان در اواسط نیمه اول قرن دوم هجری و نیز گفت و گوهای شاگردانش مانند هشام بن سالم و هشام بن حکم، مومن الطاق و... جزو ارزشمندترین میراث دین ما در زمینه مناظره اند.
رساله هایی چون «توحید مفضل» گواهی بر همین سنت مناظره است. در میان ائمه(ع) گفت و گوهای نغز و ژرف امام رضا(ع) مثال زدنی است. ایشان در جبهه برون دینی و درون دینی، از طریق گفت و گو به مقابله با مخالفان پرداختند و سؤالها و شبهه های زندیقان و اشکالهای دیگر اندیشان به حوزه عقاید شیعه را پاسخ گفتند. راویان، محدثان، عالمان و متکلمان شیعه نیز به پیروی از اسوه های خویش، پاسدار دین بوده اند و بزرگانی همانند شیخ مفید، سیدمرتضی، ابن عقیل، طبرسی، علامه حلی و ... استادان گفت و گو و مناظره دینی اند. بسیاری از آنان بر تارک این قله می درخشند و کتابهای نهج الحق، النقض، احقاق الحق و المراجعات شاهد استمرار و پویایی این جریان مبارک و فرخنده اند.
● گونه های مناظره
مناظره از دیدگاه اسلام، بر چند گونه است. برخی از آنها پسندیده و برخی ناپسندند و هر یک حکمی دارند:
▪ براساس هدف:
رویارویی اندیشه ها گاه اختلافها را از میان می برد و گاه موجب تعمیق و گسترش آنها می شود و گاه به قصد روشن نمودن حقیقت و گاه برای اظهار وجود است و معلومات خویش را به رخ کشیدن. در صورت نخست، اسلام بر آن تأکید ورزیده و به آن تشویق کرده است.
امام علی(ع) می فرمایند: نظرها را به یکدیگر عرضه کنید تا اندیشه درست از آنها برآید. امام علی(ع) خود اسوه مجسم این شیوه بود. او با یهودی، مسیحی و خارجی مناظره می کرد و هدفش، ارایه حقیقت بود.
مناظره با هدف باز شناختن ضعفها و قوتهای اندیشه و پی بردن به صواب و حقیقت، نه تنها مذموم نیست، که مورد تشویق و تأکید است و سیره پیامبران و صالحان بر آن گواهی می دهد.
در این میان، مناظره به قصد برتری جویی نکوهیده شده است. جدال به باطل برای به زیر کشیدن و یا جدال در حق، پس از آنکه روشن و آشکار گشته است و یا جدال بی دلیل و علم و آگاهی و بدون تکیه بر هدایت الهی و کتاب آسمانی، همه از مصادیق جدال ناپسندند و محل نهی خداوند و رسول خدا(ص) است. خداوند چنین جدال کنندگانی را پیرو شیطان خوانده و راه نجاتی برای آنان نگشوده است. منابع دینی جدال بی معنا و بدون فایده یا لغو را نیز نکوهش کرده اند. اگرچه این جدال با جدال قصد غلبه باطل بر حق تفاوت دارد، اما نمی تواند به جدال حق و به قصد کشف حقیقت ملحق شود و چون اصل جدال نوعی کشمکش روحی میان انسانهاست، بر همان ناپسندی باقی می ماند و حسن و نیکویی نمی یابد. امام رضا(ع) در فرمانی اکید، از شیعیان خواسته است از چنین جدالهایی پرهیز کنند.
▪ براساس مخاطب
دین اسلام در ساحت اجتماع خنثی نیست و از واقعیات خارجی به غفلت نمی گذرد. اسلام گزاره های اجرایی پیش می کشد و پیروان ادیان دیگر و منکران را به پذیرش باور و پیروی خود فرا می خواند. در این میان، گاه نیز دچار اختلاف در برداشتها می شوند و دچار تفاوت اندیشه می گردند.توانمندی دین، در حل این دو اختلاف است؛ یکی اختلافی که با غیر دینداران وارد و دیگر اختلافهایی که میان دینداران پیش می آید. اسلام در طول تاریخ حیات خود توانسته است الگوهایی قابل اجرا برای حل این دو گونه اختلاف ارایه دهد. قرآن، خردمند ره یافته را کسی می داند که استماع و پیروی از بهترین سخن را سرلوحه کار خود بداند و به گفته رسول خدا(ص) آن را فراگیرد، از هر که آمده باشد. بر این اساس، اسلام به پیروان دیگر ادیان اجازه سخن گفتن می دهد و نیز از آنها می خواهد که به پیام او گوش بسپارند.
در حوزه برون دینی، پیامبر(ص) به پیروان همه ادیان اجازه داد دلیلها و اشکالهای خود را مطرح کنند و روایت تفصیلی اجتماع پیروان پنج مکتب یهودی، مسیحی، طبیعت پرستی، دو گانه پرستی و شرک عرب نزد پیامبر(ص) در کتابهای حدیث موجود است. ائمه اطهار(ع) نیز الگوهای برتر بحث و گفت و گوی مسالمتآمیز و خردمندانه هستند. آنان مذاکرات مهمی با خوارج، شامیان و دیگران داشته اند که همچون مناظراتشان با زنادقه و هندوان، سرشار از منطق، شکیبایی و استدلال است. امامان(ع) نیز نه تنها مخالفان خود را کافر نمی خواندند، بلکه آنها را قابل هدایت می دانستند و چه بسیار هم هدایت کردند. مناظرات امام صادق(ع) با امثال ابوشاکر دیصانی و ابنابیالعوجاء به عنوان نمایندگان فکری سرشناس غیرمسلمان و برخی زنادقه ناشناس و نیز مناظره امام رضا(ع) با گروهی از ایشان، همه سرشار از حکمت و عاری از خشونت و درشتی است.
▪ براساس مناظره کننده
مناظره یک فن است و مانند هر فن دیگر، تواناییها و موفقیتهای خاصی می طلبد. توانایی و آمادگی، در حقیقت مناظره را به کشف و یا هدایت مخاطب موفق می کند، بنابراین باید مناظره کننده با اندیشه ای روشن و دستی پر، پا به میدان بحث بگذارد.
مناظره کننده مسلمان باید از حق بگوید و به حق بگوید و این اصل فراگیری دانش لازم و فراهم کردن ابزار مورد نیاز را لازم می گرداند. آن که دانش ندارد و یا دارد، اما نمی تواند بر زبان آورد، حق ورود به این میدان را ندارد.
● آداب مناظره
از نظر اسلام، مناظره های درست و بجا، آدابی دارد که برخی الزامی اند و ترک آنها موجب می شود جدال و مناظره مورد نظر دین تحقق نیابد.
▪ پیروی علم
همان گونه که گفته شد، هدف اصلی مناظره، کشف حقیقت است و تنها راه رسیدن به حقیقت، علم است. مناظره بدون توان علمی و برهان عقلی، رها کردن تیر در تاریکی است و چیزی جز خودنمایی یا تعصب کور و گمراهی در برندارد. آیات متعددی از قرآن، مناظره کنندگان را به اقامه برهان و همراه داشتن علم و دلیل فرمان داده و از سخن گفتن و مناظره بی حجت باز داشته اند. خداوند در سوره آل عمران، خطاب به اهل کتاب می گوید: «هان، شما اهل کتاب همان کسانی هستید که درباره آنچه بدان علم داشتید، محاجه کردید. پس چرا درباره چیزی که بدان علم ندارید، محاجه می کنید با آنکه خدا می داند و شما نمی دانید؟!خداوند همچنین کسانی را که بدون دلیل و حجت مجادله می کنند، منفور و مغبوض خود و مؤمنان می خواند و آنان را متکبر و زورگو می داند و از سر همین خوی بد، سزاوار گمراهی و مهر بر دل آنان نهادن.
در جایی دیگر، آنان را از همین آرمان خیالی، یعنی بزرگ نمایی از طریق مکابره و مناظره نیز محروم می داند و سنت خود را بر ناکامی آنان در این زمینه جاری می سازد. پیامبر خدا(ص) نیز به استناد همین آیه ها، کسی را که در مناظره و مخاصمه از غیر عام سود می جوید، سزاوار خشم خدا می داند؛ خشمی که برای او تا لحظه مرگ ادامه می یابد. تبعیت از علم و حقیقت، تنها در حوزه مناظره برون دینی مطرح نیست، بلکه گفت و گوهای درون دینی را نیز در برمی گیرد.
▪ نقد گفته و نه گوینده
اگر مناظره با هدف کشف حقیقت و رسیدن به واقعیت است و نه به قصد تحقیر رقیب و بردن آبرو و حرمت و احترام او، دیگر چه فرق می کند که حقیقت از دهان چه کسی بیرون آید؟ گوینده حقیقت برای حقیقت است که ارزشمند می شود، کوچک باشد یا بزرگ، استاد باشد یا شاگرد و هم کیش باشد یا نباشد. این به واقع پیام بلند آیه ۱۷ و ۱۸ سوره زمر است که «به بندگانم بشارت بده؛ کسانی که سخن را می شنوند و بهترین آن را پیروی می کنند.» و به فرموده امام علی(ع) «به گوینده نمی نگرند بلکه گفته را می نگرند.»در این صورت مناظره گر مانند کسی است که دنبال گم شده خود است، هر جا آن را یافت برمی دارد، حتی اگر در خاک افتاده باشد، آلودگی ها را می زداید، نه آنکه از طلب گم گشته خویش دست بردارد.
▪ پیروی از حقیقت
هدف مناظره گر، اثبات حق است و ابزار آن نیز باید حق باشد، راه باطل به مقصود حقیقت نمی رسد. امام علی(ع) در این باره می فرمایند «با حق است که احتجاج کننده پشتگرمی و غلبه می یابد.»
▪ بهره گیری از قرآن و سنت
قرآن، غنی ترین منبع احتجاج و مناظره دینی است. اسلام دین خردورزی است و قرآن شاهد آن. قرآن عقاید اولیه اسلام را نیز مستدل و منطقی بیان کرده و با زبان استدلال، ادعاهای خود را ثابت کرده است. از این رو، استناد به قرآن در هر دو حوزه برون دینی و درون دینی سودمند است؛ در حوزه درون دینی به سبب مقبولیت قرآن نزد همه مسلمانان و در حوزه برون دینی به دلیل استفاده از زبان عقل و خرد که مقبول همه خردمندان است.بهره گیری از سنت پیامبر و احادیث معتبر ائمه(ع) نیز در مناظرات بسیار کارساز است. سنت چیزی جز تفصیل و بیان حکمتهای قرآنی نیست و همان گونه که قرآن، کلام الهی و منطبق با حقیقت و واقعیت هستی است، سنت نیز کاشف حقیقت است.
▪ درستی و راستی
امام علی(ع) درباره صدق و راستی سخنانی گوهرین دارد. برخی احادیث آن امام همام به ارتباط میان صدق و کامیابی در گفت و گو پرداخته اند. این احادیث به روشنی تأثیر مثبت و مستقیم راستی را در پیشبرد مناظره باز می نماید.امام علی(ع) به شکل یک قضیه شرطیه و یک گزاره منطقی سبب قوت گرفتن حجت و دلیل را صدق لهجه و راستگویی می داند و می فرماید: «هر که سخنش راست باشد، دلیلش قوت گیرد.»این تأثیر از آن روست که سخن راست به معنای سخن منطبق با واقعیت خارجی است و این نکته پایه صحت و درستی استدلال را فراهم می آورد. از این رو، قابل رد و انکار و ابطال نیست. درست به همین دلیل، امام علی(ع) در سخن بلند دیگری می فرماید: «آن که به راستی استدلال می کند، مغلوب نمی شود.»
● آسیبهای مناظره
مناظره معمولاً در فضایی جدی و دشوار انجام می گیرد و این بدان معناست که دست کم یکی از طرفهای مناظره در فشار و سختی قرار می گیرد. گاه این فشار تنگناهایی را پدید می آورد و موجب بیرون رفتن از مسیر طبیعی و عقلانی بحث می شود و نادیده گرفتن آداب، مناظره را به جنگ و کشمکشهای لفظی و ستیزه های نادرست می کشاند.در ادامه، به برخی از این آفتها، که گریبانگیر مناظره گران می شود و باید از آنها پرهیز نمود، اشاره می کنیم:
▪ پیروی از گمان
همان گونه که در آداب مناظره گذشت، پایه اصلی دلیل باید علم منطبق با واقع خارجی باشد و باید تنها از برهان و دلیلهای قطعی و درست بهره گرفت. پیروی از گمان و جایگزین کردن خیال و حدس به جای یقین و علم، دلیل را سست و لرزان می کند. از این رو، در نخستین یورش خصم، بر زمین می ریزد.آیات متعددی از قرآن به این حقیقت اشاره دارند و گمراهی و راه به حقیقت نبردن بیشتر کافران را نتیجه پیروی از گمان می دانند.
▪ تعصب و لجاجت
تعصب به معنای آن است که مناظره کننده نتیجه ای را برای مناظره قطعی بپندارد و از همان آغاز بر آن پای بفشارد.اگر مناظره گر نقطه پایانی بحث را مشخص کند و هیچ چیز را نپذیرد، پس مناظره چه معنایی دارد. انسان متعصب، نه مناظره که هیچ دلیل و استدلالی او را هادی نیست. فرد متعصب جهل و عجب و لجاجت را با هم در آمیخته و مبادی معرفت خویش را مسدود کرده است.قویترین برهان و نیرومندترین مناظره گرایان را یارای نفوذ به این سد نیست و تا این مانع برداشته نشود، مناظره ناقص است.
▪ تقلید
مناظره میدان عرضه اندیشه های نو است، اما ارائه حقیقت در بند موافقت و مخالفت با گذشته و آینده و یا بزرگان نیست. تنها معیار درستی اندیشه، تطابق آن با واقعیتهای هستی است. قرآن این علاقه افراطی را نکوهیده و آن را مانع رشد و پیشرفت اندیشه و آفت هم اندیشی و گفت و گو خوانده است.از این رو، امام علی(ع) گفته بزرگان را تکیه گاه همیشگی نمی داند و تقلید و پیروی از پیشینیان را در میدان اندیشه و گفت و گو اصل نمی بیند.
▪ هواپرستی
آن که در گفت و گو در پی کار خویش است و در بند هوی و هوس خود، اهمیتی به حقیقت نمی دهد و خود را برای رنج کشیدن در این راه آماده نساخته است.عقربه اندیشه او تحت تأثیر شهوات و خواسته های نفس می چرخد و جهت را اشتباه تشخیص می دهد و به حقیقت رو نمی کند. انسان هواپرست، از میدان تفکر دور گشته و تنها نقطه مشترک بحث، یعنی پیروی کامل از خرد و منطق را کنار نهاده است.
▪ خشم و خصومت
مناظره، برای فرو نشاندن خشم و خصومت است، از این رو باید پیراسته از خشم و خصومت باشد. اگر گفت و گو خشمگینانه و از سر کینه و دشمنی باشد، نه تنها دو طرف را به حقیقت نمی رساند، که به عداوت و کینه می کشاند. مهار نکردن خشم، فضای گفت و گو را غبارآلود می کند و قدرت استدلال را می کاهد و به تعبیر امام علی(ع) شعور و فهم را متلاشی می سازد.
▪ پیروی از باطل
همان گونه که پیروی از حق مایه موفقیت در مناظره است، یاری جستن از باطل موجب ناکامی است. خداوند متعال می فرماید: پیش از اینان قوم نوح و بعد از آنان دسته های مختلف تکذیب کردند و هر امتی آهنگ رسول خدا را کرد تا او را برگیرند و به وسیله باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند. پس آنان را فرو گرفتم، پس چگونه بود عقاب من؟این آیه اگر چه برای باطل اندیشان تهدیدی جدی و سخت است، به حق گرایان نوید می دهد که از هیاهوی مجادله گران اهل باطل نهراسند و هماره این امید را در دل خود زنده نگه دارند که با آداب گفت و گو و پرهیز از آفتهای آن می توانند عرصه اندیشه را از باطل گرایی و هواپرستی پاک سازند و بوستان اندیشه را سرشار از گلهای حق و حقیقت کنند.
نویسنده:حجة الاسلام والمسلمین عبدالهادی مسعودی
منبع:روزنامه قدس
منبع : راسخون


همچنین مشاهده کنید