جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آزادی ، از نظر علامه جعفری


آزادی ، از نظر علامه جعفری
او بیش از نیم قرن عمر با بركت خود را صرف اعتلای فرهنگ اسلامی كرد و چه بسیار مشكلات و مسائلی را كه مطرح ساخت و راهگشای نسل جوان مملكت بود، در دورانی كه فلسفه های الحادی از گوشه و كنار جهان سر برمی كشیدند و ساده اندیشانی را جذب می كردند، مرحوم جعفری به میدان آمد و حقایق بسیاری را برای جوانان بیان كرد و اندیشه های والای اسلامی را كه كمتر مورد بحث قرار می گرفت مطرح ساخت و آنان را با حقایق دین مبین اسلام آشنا كرد و چه بسیار كه آنان را از سقوط در اندیشه های مادی گری نجات داد. تبیین آزادی و تعیین حدود آن و تفهیم آزادی به افراد، كاری عظیم بود كه مرحوم جعفری در كتاب های خود سعی دارد به نحو احسن بررسی و در اختیار خوانندگانش قرار دهد. حضرت ایشان بر آن عقیده اند كه آزادی پدیده ای است كه از متن حیات می جوشد و می خروشد، زیرا حیات از فشار نیروهای جبری خود را شكست خورده احساس می كند، پس این آزادی را حق می داند، حتی اگر راه های رسیدن به آزادی هزاران بار دگرگون شوند، باز راه جدیدی برای رسیدن به حق، انتخاب می كند. هیچ چیز و هیچ مانعی نمی تواند آزادی و حق را از انسان ها بگیرد.۱وقتی آزادی وسیله رسیدن به كمال باشد، مقدس ترین و برترین هدف حیات و خلفت انسان می شود. انبیا و اولیای الهی آمدند و تبلیغ كردند و مربیان بشری تلاش كردند كه با آزادی كامل، آدمی به تكامل جسمی و روحی برسد و در وصول به مادیات و معنویات تكامل پیدا كند. مرحوم استاد جعفری معتقد بودند كه باید در درجه اول مربیان، آزادی را بشناسند تا بتوانند آن را برای مردم و دانش آموزانشان بیان كنند. كسی كه نمی داند آزادی، علم، عدالت، تقوا، دین و تفكر چیست چگونه می تواند مربی و راهنمای جامعه باشد؟ همان ذات نایافته از هستی بخش می شود و طبیبی می شود كه خود رنجور است و می خواهد مردم را معالجه كند. اگر اورانیوم غنی شده كه در صنعت و كشاورزی و نیروگاه ها كارایی دارد در اختیار فرد ناآگاه و مغرضی قرار گیرد، چه می شود؟ از آن چه استفاده ای خواهد برد؟ نادانسته ممكن است جهانی را به آتش بكشد، اینكه كشورهای قدرتمند مایل نیستند كه ایران به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد و تعطیلی كامل آن را می خواهند، از آن می ترسند كه حاكمان ایران كه پیوسته در حال تغییر و تبدیل هستند و گروهی از نظامیان روی كار آمده اند و از آن محصول علیه اسرائیل و یا دشمن دیگری استفاده كنند و باعث نابودی اشغالگران شوند. آنها فكر می كنند كه ایران نمی داند چه چیزی را در اختیار گرفته و با آن چه كار خواهد كرد؟ و استفاده صلح آمیز از آن را از ایرانیان نمی پذیرند ولی داشتن آن را برای صهیونیست ها بلامانع می دانند، و آنها را باصلاحیت تر از ایران به حساب می آورند!آنكه اتم است وسیله دست سیاست پیشگان و پیوسته وسیله تخریب و نابودی نسل انسان بوده است، اما آزادی چه؟ مگر می توان كودكی را آزاد گذاشت كه در كنار مخزن بنزین آتش بیفروزد و همه چیز را تباه كند؟ از نظر مرحوم علامه آزادی معقول بایستی كه حدومرز داشته باشد و همه مردم جهان و اجتماعاتی كه خواستار آزادی هستند باید بدانند كه چگونه از آن حسن آزادی استفاده كنند و یا آزادی فردی هر كسی مورد قبول دیگران قرار می گیرد یا نه؟ آزادی های طبیعی همه محدود و معین است، استفاده از هوا، از آب، از طبیعت، از كوه و جنگل برای همه آدم ها یكسان است ولی براساس قانون آزادی و انتخابات آزاد. در تمام جهان مقرراتی باید وضع شود كه كسی جنگل را و دریا را و كوه را آلوده نسازد، اگر آلوده ساخت همان قانون آزادی، مانع او شود و او را به محاكمه بكشاند، جریمه كند و یا براساس آزادی اگر كسی بخواهد به مال، جان، عرض و اموال دیگران تجاوز كند، باید جلوی او گرفته و مجازات شود.۲آزادی برای كسی مفید و موثر است كه قدرت انتخاب كردن و نیروی اندیشیدن و استدلال داشته باشد و بداند همان طور كه او آزادی را دوست دارد دیگران هم حق آزادی دارند و آزادی به طور مساوی مال همه مردم است. آزادی حساب نشده گاهی افراد را به ورطه سقوط می كشاند، پس جلوی ناآگاهان، مفسدان، سوءاستفاده كنندگان از آزادی را باید گرفت، چون به خاطر آنها جامعه ای به فساد كشیده می شود، چه با گفته ها و نوشته هایشان و چه با لباس پوشیدنشان چه با عملیات و رفتارشان، چه با رانندگی شان و چه با بی بندوباری شان و...مرحوم علامه، در كتاب (تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب و تطبیق آن دو با یكدیگر) آزادی را حق طبیعی هركسی دانسته و اینكه هیچ كس نمی تواند جلوی آزادی كسی را بگیرد، ولی معتقد هستند كه سوءاستفاده از آن هم مطلقاً ممنوع است و افرادی هم نمی توانند خود را بر مردم تحمیل كرده و هر چیزی را كه برخلاف میل خود تشخیص دادند جلوی آن را بگیرند. فقط قانون است كه می تواند آزادی ها را محدود كند، نه آدم ها، پاسبان ها و نظامیان. چون قدرتمداران برخی آزادی ها را خوش ندارند، جلوی آن را می گیرند و روزنامه ها را تعطیل می كنند و مانع برگزاری برخی جلسات و سخنرانی ها می شوند و این بدترین سوءاستفاده از قانون است. این بدیهی است كه انتخاب آزاد یك انسان بستگی به اطلاعات، معلومات، خواسته ها و آرمان های خود او دارد.۳و در جامعه نیز افرادی باید باشند كه آزادی معقول را از كودكی به دانش آموزان بیاموزند، مربی سالم و آزادی شناس است كه می تواند تفهیم و تعلیم آزادی كند. مرحوم علامه جعفری، شرایط معلمان و مربیان تعلیم و تربیت را برای تفهیم آزادی بیان می دارند و می نویسند: چون آزادی معقول با روشی معقول به محصلان یاد داده شود، چون به جامعه وارد می شوند امواج جامعه آنان را با كوبیدن به این صخره و آن كوه و انداختن آنان در سنگلاخ ها و خارستان ها نابود نمی سازد.ایشان در آن كتاب، آزادی های آمده در اعلامیه حقوق بشر را با اسلام تطبیق می كنند و آنها را مورد تائید قرار می دهند و اگر تفاوت هایی از نظر مادی و معنوی در هر قسمت وجود دارد، به آن می پردازند. هدف اعلای حیات آدمی را تكامل جان او می دانند و آزادی شخصیت هر انسانی را در این تكاپوی تكاملی، اساسی برای رسیدن به هدف عالی انسانی به حساب می آورند. و می نویسند: باید معنای آزادی را درك كرد و معنای حیات و كرامت انسان ها را به آن افزود، نبودن قید و زنجیر در مسیر جریان اراده، و توانایی انتخاب اهداف و وسایل، از میان واقعیات بی شمار، آزادی را به چالش می كشاند و احساس این آزادی حساب شده و عقلانی را، مانند احساس خود حیات، از لذیذترین حالت روانی انسان می دانند، و حتی آورده اند كه: بدون احساس آزادی، حیات ناقص است.۵
مرحوم علامه بحث هایی نیز درباره آزادی عقیده، آزادی اندیشه ، آزادی بیان و تبلیغ، آزادی رفتار و آزادی از هر گونه بردگی و آزادی سیاسی، ارائه می دهند و همه را در جهت اعتلای انسان و رسیدن به حیات معقول شایسته دانسته و روی آن تاكید دارند، و حتی در برخی موارد كسانی را كه امكان به وجود آوردن این آزادی ها را دارند و اقدام نمی كنند، آنها را از نظر اسلام مجرم به حساب می آورند.۶ایشان هر آزادی ای را كه باعث زیان های مادی و معنوی برای خود فرد و دیگر انسان ها باشد آزادی نامعقول دانسته و مانند تیغ دادن در كف زنگی مست گفته اند.در كتاب «حكمت اصول سیاسی اسلام» آزادی را به معانی مصطلح آن ۱- رهایی، ۲- آزادی طبیعی و انسانی و ۳- اختیار، مورد بررسی قرار داده و توضیحاتی در آن موارد داده اند۷، و حق آزادی و اختیار را برای انسان های تربیت شده مسلم می دانند، به شرطی كه انسان در زنجیر غرایز حیوانی و مخصوصاً در دام خودمحوری نیفتد كه در آن صورت از انسانیت ساقط می شود و لیاقت داشتن آزادی را ندارد.و آزادی سیاسی را در این كتاب بر اساس دو اصل در اسلام لازم می دانند، كه اولاً هر كس درباره خویشتن، دارای سلطه و اختیار است و ثانیاً، مسلم است كه دیگری نمی تواند بر انسان سلطه و اختیار داشته باشد، آزادی سیاسی و انتخاب زمامداران را حق هر انسانی و هر مسلمانی می دانند و وظیفه او است كه به آن برسد، و هر گونه اعمال نظری را نادرست و خلاف اندیشه اسلامی محسوب می نمایند. و آن گاه به شرایط زمامدار اسلامی می پردازند و موقعیت زمامدار را در مسلمانی مشخص می كنند، و از فرمان حضرت علی(ع) به مالك اشتر، بهره مند می گردند، و شواهدی نیز می آورند.۸در جای دیگری می نویسند:۹ آزادی هرچه بیشتر باشد، استعداد انسان را بیشتر به فعلیت می رساند، و آزادی را به اختیار تبدیل می كند و در آن صورت است كه اندیشه و گفتار و كردار توجیه می شود و به سوی اهداف خیر و كمال فردی و اجتماعی می رسد، انتخاب راه با احساس آزادی به اختیار منجر شده و سلطه و نظارت شخصیت، برای توجیه انسان به هدف های خیر و صلاح و كمال است. و از اینجا است كه هر اندازه استعدادهای آدمی بیشتر به فعلیت برسد، اختیار او از نظر كمی افزایش پیدا می كند و از نظر كیفی عالی تر می گردد. این آزادی نه تنها مزاحم آزادی دیگران نمی شود، بلكه بدون این آزادی حیات آدمی طعم واقعی خود را نداده و اشتراك انسان ها در حیات قابل تفسیر نخواهد بود. و این آزادی ها نه آنكه مزاحم آزادی دیگران نیست، مغز و روان دیگر انسان ها را نباید بیازارد و آنان را شكنجه دهد.۱۰ بلكه این آزادی بایستی دیگران را نیز در جهت كمال قرار دهد. مرحوم استاد در مجلدات «ترجمه و تفسیر نهج البلاغه» و در مجلدات «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی» هر كجا به بحث جبر و اختیار می رسند، ناگزیر به وادی آزادی قدم می گذارند، و سلب آزادی را در هر شرایطی محكوم می كنند و جبری بودن و از دست دادن آزادی را در زندگی، خلاف جهت رسیدن به تكامل و نقض حیات انسانی و یك انحطاط به دنیای حیوانیت به حساب می آورند، و آزادی تربیت شده و كنترل شده را اساس حیات معقول مطرح می كنند.خدایشان غریق رحمت فرماید.
پی نوشت ها:
۱- ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج ۶ ص۵۰
۲- حقوق جهانی بشر، از ص ۳۲۲
۳- حقوق جهانی بشر، ص ۳۸۷
۴- همان، ص ۳۸۸
۵- همان، ص ۴۰۴
۶- همان، از صفحه ۴۰۷ به بعد
۷- از ص ۳۶۲ به بعد
۸- حكمت اصول سیاسی، از ص ۳۹۳
۹- ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج ،۴ ص ۱۱۵
۱۰- همان، ص ۱۱۸
فضل الله صلواتی
منبع : روزنامه شرق