دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


مروری بر رفتار سیاسی درمدیریت شهری


مروری بر رفتار سیاسی درمدیریت شهری
برخلاف باور رسمی و عمومی موجود که تصور می شود اداره شهر و مدیریت شهری باید فارغ از هرگونه بازی سیاسی و حضور پررنگ سیاستمداران بر آن باشد حداقل تاریخ ۱۰ ساله پایتخت به خوبی حکایت از بازی بزرگان قدرت بر اریکه مدیریت شهری دارد. آنچه سبب شده این تلقی ایجاد شود که بیش از منافع شهری، دیکته احزاب و ارباب قدرت بوده که مدیران شهر را انتخاب یا عزل کرده است.
روزی با شهردار نه به خاطر تصمیم های اشتباه در مدیریت شهر که به خاطر به خطر افتادن منافع حزبی مخالفت شده و روز دیگر به پشتوانه همان منافع بیرق حمایت از یک مدیر شهر علم شده است. جدا از آنکه این نحوه اداره شهر تا چه میزان مفید یا به ضرر شهروندان و شهر بوده، بررسی تاکتیک هایی که بازیگردانان در این میدان بازی به کار گرفته اند، می تواند بستری برای داوری افکار عمومی باشد.
گرچه پشت پرده مدیریت شهری بسیاری از کلان شهرهای جهان هم همین ویژگی ها خودنمایی می کند اما آنچه تهران را از سایرین متمایز کرده، محو شدن کامل منافع شهر است. حداقل در عرف بین المللی احزاب برای ماندن در سیکل قدرت همواره سعی می کنند منافع شهر را تامین کنند تا در سایه رضایت شهروندان، بتوانند منافع حزب را تامین کنند.
۱) پرده اول
۱۰ سال پیش از آن جهت نقطه آغاز خوبی برای آغاز بررسی نقش سیاست در تار و پود کلان شهری مانند تهران است که برای نخستین بار افکار عمومی در ابتدای سال ۷۷ پشت پرده ماجراهایی را به نظاره نشستند که حکایت از رقابت دو جناح محافظه کار و کارگزاران بر اریکه قدرت بود.
یکی حاکمیت را در دست داشت و مدیریت شهری ۸ سال در دستان یکی از اصلی ترین مهره های این حزب قرار داشت و جناح دیگر از هر فرصتی برای شکستن این تابوی قدرت تلاش می کرد.
رقابتی که سرانجام خود را در مفتوح کردن پرونده شهردار تهران در برابر افکار عمومی نشان داد تا شهروندان به عینه زوایای دیگری از مدیریت های شهری و پیچ و خم های سیاسی آن را به نظاره بنشینند شهردار دهه هفتاد تهران کافی بود تا دبیرکل حزب کارگزاران و یکی از جریان های موثر برای نزدیک شدن این حزب به جناح چپ کشور باشد تا به دست جناح رقیب پرونده ای قطور از تخلفاتی برایش رقم بخورد. تا سرانجام مدیر خیابان بهشت، ساکن اتاق های زندان اوین شود.
۲) پرده دوم
شهروندان در حاشیه همان سریال های تلویزیونی شب های تابستان و از میان دفاعیات شهردار و تلاش مخالفانش برای شکست او، به خوبی دریافتند که کرسی شهردار بیش از آنکه از باب رفع و رجوع کار شهروندان در دایره نظارت و بررسی باشد، منصب مناسبی برای تسویه حساب های جناحی محسوب می شود.
به هر حال این آغاز نشان داد که حتی اگر یکی از مردان برتر حزب هاشمی رفسنجانی علاوه بر حمایت پدر معنوی حزب خود از نامه تظلم خواهی خاتمی و حمایت ۱۴۶نماینده مجلس هم برای رهایی از این پرونده برخوردار باشند، پیچ و خم های شهرداری تهران فرصت مغتنمی است تا مخالفان بتوانند پرونده ای بس قطورتر از آنچه می توان برای یک چهره سیاسی فراهم کرد برای یک شهردار رقم بزنند.سرانجام این شورای شهر اول بود که توانست به پشتوانه چینش سیاسی خود، جایگزین شهردار حاشیه ساز قبلی را تعیین کند.
انتخابی که خود حاشیه ساز شد. شورایی که حتی رد صلاحیت های کاندیداهایش، به یکی از داغ ترین مباحث سیاسی کشور تبدیل شده بود، فرصتی شد تا نیروهای چپ با کارگزاران در برابر رقیب واحد متحد شوند تا همین موضوع زمینه ای شود تا محافظه کاران بار دیگر در حاشیه مدیریت شهری، بازی گردان عرصه جدیدی شوند. اصلاح طلبان با خیال آسوده از شکست رقیب، این بار خود در برابر هم صف آرایی کردند.
مطرح شدن چهر ه هایی مانند «غرضی» و «فروزش» (مورد حمایت هاشمی رفسنجانی پدر معنوی حزب کارگزاران) در کنار محمد عطریانفر از سوی کارگزارانی ها در برا بر پیشنهادهایی مانند آشتیانی، بهزاد نبوی، فخرالدین دانش و حتی اصغرزاده از سوی اصلاح طلبان سبب شد تا اختلاف نظرها جنجال برانگیز شود.
مرتضی الویری تکنوکرات مذهبی که بسیاری وی را به خاطر ایده های خاصش نقطه اشتراک حامیان خاتمی و هاشمی رفسنجانی می نامیدند، سکان اداره شهری را در دست گرفت که تا کنون مدیرانش یا روانه زندان شده اند یا گوشه عزلت گزیده اند.
سابقه سیاسی الویری مانند عضویت در کمیته انقلاب و شورای فرماندهی سپاه و نمایندگی مجلس اول و حتی نشستن در کنار هاشمی رفسنجانی در هیات رئیسه مجلس اول گرچه توانست او را برای به دست آوردن کرسی شهرداری یاری کند، اما همین عقبه سیاسی فرصت مغتنمی شد تا الویری هم مدت زیادی نتواند در میدان سیاسی پایتخت دوام بیاورد.
او که پیش از این از سوی جناح رقیب به خاطر پخش گفته هایی مبنی بر استقبال از رابطه با امریکا و گفت وگو با آنها از بی بی سی، از راهیابی به مجلس پنجم بازمانده بود، این بار در فضای آشفته شورای شهر مخالفانی را به خود دید که چند ماه قبل خودشان به او رای داده بودند. البته در این میان تغییر ترکیب اعضای شورای شهر را نمی توان نادیده گرفت.
با استعفای عبدالله نوری، جمیله کدیور و ترور سعید حجاریان فرصتی فراهم شد تا تعدادی از اعضای شورای شهر که تا کنون سکوت و همراهی را در دستور کار داشتند به مخالفت با شهردار بپردازند.
۳) پرده سوم
دوباره اختلافات بالا گرفت تا سرانجام ملک مدنی توانست توافق نهایی دو طرف برای شهردار بعدی باشد. در شرایطی که هر روز رسانه ها از برنامه های محافظه کاران در برهم زدن آرامش شورا مدارکی را ارائه می کردند، این بار نه از سوی مشارکت و کارگزاران بلکه طیفی با هدایت اصغرزاده که مخالفت با هر چیز و هر کسی را در دستور کارش قرار داده بود، زمینه ساز شد تا مدیر جدید هم نتواند بیش از ۱۰ ماه به دور از دغدغه های سیاسی به فکر منافع شهر باشد.بار دیگر بازی بزرگان سیاست سبب شد از همان ابتدا ملک مدنی در برابر اتهاماتی مانند تجمل گرایی، ناکارآمدی و عدم همراهی با شورا قرار گیرد.
گرچه او تعبیر دیگری از این ماجرا داشت و اقدام جنجالی اش در توقف فروش تراکم را زمینه ساز به خطر افتادن بسیاری از اصحاب قدرت تعبیر کرد و مخالفت های اقلیت شورا با خود را به این ماجرا نسبت داد.به هر حال یک سو اکثریت اصلاح طلبان قرار داشتند و در سوی دیگر اقلیتی که با فاصله گرفتن از دوستان خود به دنبال ایجاد تنش های جدی در شورا بودند.
۴) پرده چهارم
بار دیگر انتظار تهرانی ها برای انتخاب شهردار بعدی چهار ماه طول کشید تا این بار شورای دوم که ۱۴ عضو آن را محافظه کاران تشکیل می دادند بر اریکه تکیه بزنند. این بار بزرگان جناح راست به خوبی از اشتباهات اصلاح طلبان درس گرفته و پیش از رسانه ای شدن اختلافات اعضا حجت را بر اعضای شورای شهر تمام کردند تا استاندار اردبیل شهردار کلان شهر تهران شود.
گرچه رسانه ها نوشتند و اصلاح طلبان نقد کردند اما شورای دوم در حمایت از شهردار منتخب هم حزبی های خود کوتاهی نکردند و عرصه را برای حضور شهردار جدید فراخ کردند. در ۲۶ ماه حضور احمدی نژاد، فرصتی فراهم آمد تا شهردار به آرامی، بخشی از گام های موثر را برای در دست گرفتن قدرت محافظه کاران بردارد.
تلاشی که اواخر اردیبهشت ۸۲ آغاز شد، بستری شد تا در سال ۸۳ راه مجلس هفتم برای محافظه کاران هموار شود و یک سال بعد شهردار خودش بیشترین استفاده را از نفوذ آرام در میان افکار عمومی ببرد و بر مسند ریاست جمهوری بنشیند.آن هم با حمایت محافظه کارانی که برای نخستین بار او را به میدان کوچک تری از عرصه سیاسی آورده بودند.
۷۶ تا ۸۴ فرصت خوبی است تا تاریخ تهران آن را با بازی قدرت و سیاست در میدان کوچک شهرداری به خاطر بسپارد. بازی ای که به یقین در هر برهه ای، برنده اصلی آن نه شهر و شهروند که تنها احزابی بودند که از منصب شورا و شهرداری برای زدن پاتک های سنگین به رقیب استفاده کردند.
۵) پرده پنجم
و انتخاب آخر؛ محمدباقر قالیباف. شهرداری که بسیاری انتخاب او از سوی شورای دوم را یک معادله ساده سیاسی نامیدند. کاندیدای ریاست جمهوری که به آرای نهایی اعلام شده در انتخابات ریاست جمهوری معترض بود.
او در شرایطی به عنوان شهردار تهران انتخاب شد که گفته می شد شورای شهر تهران تصور می کند با این شیوه می تواند از فرمانده سابق نیروی انتظامی دلجویی کند. گرچه قالیباف در ابتدا با این پیشنهاد مخالفت کرد و مقام جدید را نپذیرفت اما رایزنی های مختلف اعضای شورا سرانجام پاسخ داد تا فردی این بار تصدی شهرداری را برعهده بگیرد که از نگاه بسیاری از صاحب نظران شهری میان گزینه های پیشنهاد شده، موقعیت مطلوب تری داشت.
از سوی دیگر محبوبیتی که قالیباف در دوران فرماندهی نیروی انتظامی در میان افکار عمومی به دست آورده بود، شورای دوم را بر آن داشت تا این بار چهره ای را به شهرداری تهران بفرستند که کمتر شائبه های سیاسی را به جای کارآمدی در میان افکار عمومی دربر دارد.
گرچه در میان اعضای شورای شهر دوم بودند کسانی که در صف حامیان رئیس جمهور راضی به شهردار شدن قالیباف نبودند اما تنها با این استدلال موافقان که قالیباف می تواند بخش وسیعی از هرج و مرج هایی که در شهرداری تهران ریشه محکم کرده را از میان راه بردارد به انتخاب او رضایت دادند. آشفتگی که ادامه یافتن آن به یقین بیش از هر چیز به ضرر اعضای شورای شهر تمام می شد.
گرچه شهردار جدید هم به خاطر همراه نبودن با اهداف سیاسی شورای دوم کمتر از شهرداران دوره اول با شورای شهر اختلاف نداشت اما آنچه سبب شد او همچنان بر این مسند بماند، حمایت بدنه کارشناسی شهر، رسانه ها و حتی جناح اصلاح طلب بود که همگی سبب شد شهردار تهران بتواند به پشتوانه رضایتمندی نسبی که پس از رفتن احمدی نژاد در این بخش حاکم شده بود، همچنان سکان شهرداری را در دستان خود نگه دارد.
شورای سوم هم گرچه با ائتلاف اصلاح طلبان با حامیان قالیباف ترکیب اصلی خود را چید اما این بار موافقان رئیس جمهور تلاش وسیعی را برای حذف قالیباف از این مقام و نشاندن فردی از میان خود به کار گرفتند.
هراس از افزایش قدرت قالیباف، بهبود موقعیت او در میان شهروندان تهرانی و احتمال فراهم شدن بستری برای ورود دوباره او به عرصه قدرت و انتخابات سرنوشت سازی مانند ریاست جمهوری آینده سبب شد اقلیت شورای سوم به فردی که دو سال قبل به خاطر مصالح خود، او را برگزیده بودند، پشت کنند.
صبا آذرپیک
منبع : روزنامه شرق