پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

«سوات» پاکستان؛ افق‌های مبهم جنگ


«سوات» پاکستان؛ افق‌های مبهم جنگ
پس از مدت‌ها کشمکش بر سر دخالت نظامی دولت اسلام‌آباد در منطقه سوات که مرکز تجمع طالبان محلی پاکستان است، دست آخر مقامات این کشور دستور حمله نظامی همه‌جانبه را به مناطق تحت کنترل طالبان صادر کردند. درحال حاضر بحران در یکی از قطب‌های گردشگری پاکستان موج می‌زند. آغاز جنگی که پیش‌بینی آن زیاد هم دشوار نبود، به آواره شدن دست کم ۵/۲ میلیون نفر منجر شده است. حجم بالای آوارگان در حقیقت چالشی جدید را برای دولتمردان اسلام‌آباد در کنار درگیری‌های ارتش با شبه نظامیان طالبان رقم زده است. بسیاری حمله ناگهانی و همه‌جانبه ارتش پاکستان به مناطق شمال غرب این کشور را با سفرهای متعدد ماه‌های اخیر مقامات آمریکایی و در راس آن ریچارد هالبروک، نمایندة ویژه آمریکا در پاکستان و افغانستان، بی‌ارتباط نمی‌دانند. در حقیقت اصلی‌ترین نگرانی مقامات پاکستان و همچنین جامعه جهانی بر سر چرایی آغاز جنگ شکل نگرفته است، بلکه نحوه مدیریت بحران در مناطق جنگ‌زده، مهمترین چالش فراروی اسلام‌آباد و محافل سیاسی بین‌المللی است. کمبود غذا، دارو و حتی آب آشامیدنی که حداقل نیازهای آوارگان فراری از منطقه سوات است،‌ نگرانی شدید محافل حقوق بشری جهان را به دنبال داشته است.
در این میان بسیاری از آوارگان در حین فرار کشته و یا زخمی شده‌اند. فراهم نبودن امکانات پزشکی و درمانی کافی باعث شده تا اردوگاه‌های اسکان آوارگان در آستانه فاجعه انسانی قرار گیرد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که با توجه به این موضوع که اسلام‌آباد تجربه دو جنگ هرچند کوتاه مدت و محدود در منطقه سوات را یدک می‌کشد، نتایج جنگ اخیر هم چندان مهم ومورد توجه نخواهد بود. این افراد جنگ در سوات را عامل هرج و مرج و نارضایتی ساکنان این منطقه از دولت مرکزی می‌دانند. بسیاری از تحلیلگران نیز جنگ در شمال غرب پاکستان را عاملی برای پایداری و بقای طالبان در آن مناطق قلمداد می‌کنند. در بررسی موضوع، کارشناسان این بحث را مطرح می‌کنند که مردم مناطق قبایلی پاکستان بیشتر به دنبال امنیت هستند تا دموکراسی و این افراد ممکن است که برای پایان دادن به هرج و مرج و کمبودهای ایجاد شده از جنگ، باز هم سعی کنند تا با حمایت از افراطی‌ها، امنیت را برای خود به قیمتی گزاف بخرند. در کشوری مانند پاکستان که از بی‌ثباتی‌های سیاسی پی در پی در رنج است، می‌طلبد که واشنگتن سیاست‌های جدید خود در منطقه را با دقت بیشتری دنبال کند. چون کوچکترین خطا در محاسبات سیاسی منطقه، برای پاکستان عواقب بسی جبران‌ناپذیری را به دنبال خواهد داشت. در حقیقت اسلام‌آباد انجام حمله نظامی به مناطق شمال غربی این کشور را برای خود مجاز می‌داند. این موضوع که یکی از اصلی‌ترین قطب‌های گردشگری و اقتصادی پاکستان تحت کنترل افراطیون طالبان باشد، برای دولتمردان اسلام‌آباد قابل تحمل نیست. ارتش پاکستان سعی دارد تا با آغاز جنگ، مناطق شمال غرب پاکستان را از لوث حضور افراطیون پاک کند؛ البته موضوع دخالت نظامی پاکستان در منطقه سوات گمانه‌زنی‌هایی را مبنی‌بر احتمال دستور مستقیم آمریکا برای حمله به مناطق قبایلی پیش آورده است. این موضوع به عنوان دستاویزی برای بهره‌برداری سیاسی جناح‌ها و احزاب مخالف در بدنه سیاسی پاکستان تبدیل شده است. از سویی، ارتش پاکستان با دشمن چندگانه در مناطق درگیری، روبروست. در حالیکه شبه نظامیان طالبان محلی سعی دارند تا در برابر ارتش مقاومت کنند، ساکنان و حتی غیرنظامیان پشتون ساکن مناطق شمال غربی دست در دست عناصر طالبان به نبرد با نیروهای مسلح دولتی می‌پردازند که این موضوع یکی از چالش برانگیزترین موانع برسر تحقق اهداف حمله نظامی به سوات محسوب می‌شود. دشمنان دولت به دو قسمت خودی و غیرخودی تقسیم شده‌‌اند که در ماهیت موضوع، هر دو شق، دشمن حکومت مرکزی محسوب می‌شوند.
شایان ذکر است که ساکنان پشتون منطقه سوات پیش از این هم با طالبان افغانستان تعامل نزدیک داشتند و بعضاً حمایت‌های مالی، تسلیحاتی و لجستیکی از آنها به عمل می‌آوردند. این در حالیست که طبقه میانی ساکنان سوات از جنگ و خونریزی به ستوه آمده‌‌اند. این افراد ترجیح می‌دهند تا درد آوارگی و بی‌خانمانی را تحمل کنند، اما تحت سلطه حکومت طالبان نروند. اجرایی شدن قانون شریعت بنابر تفسیر طالبان در منطقه سوات و جاری شدن بعضی از احکام، باعث شده تا چهره خشن طالبان بطور کاملا برای طبقه متوسط ساکن این مناطق هویدا شود. بسیاری از کارشناسان نظامی و محافل سیاسی داخل پاکستان به آینده جنگ در دره سوات خوشبین هستند. عزم جدی دولت، یوسف‌رضا گیلانی، نخست‌وزیر و حمایت‌های آصف علی زرداری، رئیس جمهوری پاکستان در کنار تاکتیک‌های جنگ غیرمنظم در دره سوات، باعث شده تا آینده جنگ تا حدی قابل پیش‌بینی باشد. پیروزی ارتش پاکستان در بازپس‌گیری شهر «مینگورا»، بزرگترین شهر دره سوات و محل اصلی تجمع شبه‌نظامیان طالبان محلی، بار دیگر نشان داد که جنگ اخیر در این منطقه با جنگ‌های پیشین که بیشتر شبیه به درگیری‌های سطحی بودند، کاملاً متفاوت است.
اگرچه طالبان سعی کردند تا با ممانعت از خروج غیرنظامیان از منطقه بعد از اعلام اولتیماتوم ارتش، به نوعی از سپر انسانی برای جلوگیری از حملات استفاده کنند، اما آمار کشته‌شدگان غیرنظامی با توجه به وسعت و جنس درگیری‌ها، آمار قابل قبولی را نشان می‌داد.
بنابراعلام برخی از منابع خبری پاکستان، ژنرال اشفق کیانی، فرمانده کل ارتش، دستور انتقال ۶ هزار نظامی را از مرزهای پاکستان با هند به مناطق درگیری برای تثبیت اوضاع، صادر کرد.
کارشناسان براین باورند که اقدام کیانی حکایت از آن دارد که این بار اسلام‌آباد قصد تمام کردن معضل طالبان را دارد و سعی دولت برای پایدار کردن شرایط بعد از جنگ، حاکی از این است که طالبان دیگر شانسی برای ادامه حیات سیاسی خود در مناطق قبایلی نخواهند داشت. یکی دیگر از نقاط قوت این جنگ، همراه شدن مردم پاکستان و حمایت همه جانبه آنها از نبرد سوات است. بسیاری از لایه‌های اجتماع که تا چندی پیش دولت گیلانی را به فرمانبرداری بی‌چون و چرا از آمریکا متهم می‌کردند، اکنون در تغییر موضعی آشکار، حمایت خود را از اقدام نظامی علیه طالبان اعلام کرده‌اند. تحلیلگران علت این امر را در تبلیغات خوب دولت و همچنین اعمال خلاف انسانیت گروه طالبان، از جمله شلاق‌زدن کودکان، بریدن سر، قطع انگشتان و... می‌دانند.
کارشناسان همچنین براین باورند که ارتش باید تلاش‌های خود را برای به حداقل رساندن آمار تلفات غیرنظامیان به کار گیرد و دولت هم باید با تصمیمات سریع و جامع، به اوضاع نه چندان مناسب آوارگان سروسامان دهد.
بسیاری از محافل سیاسی داخل پاکستان این سوال را مطرح می‌کنند که در صورت پایان جنگ، چه تضمینی وجود دارد که مجدداً طالبان در مناطق قبایلی ظهور پیدا نکنند و در صورت ظهور مجدد طالبان، هزینه‌های این جنگ چگونه از سوی دولتمردان اسلام آباد توجیه می‌شود؟ مقامات پاکستانی بارها و بارها در برنامه‌های تلویزیونی و مصاحبه‌های خبری از برنامه‌ها تمهیدات گسترده اندیشیده شده برای جلوگیری از بازگشت طالبان خبرداده‌اند. تجهیز پلیس مناطق قبایلی و حضور یگان‌های نظامی ارتش پاکستان، پاسخگوی نگرانی مردم از بعد نظامی این موضوع است، اما در حقیقت مستقر کردن سرباز و توپ و تانک، نمی‌تواند به تنهایی به تثبیت شرایط و برقراری امنیت در مناطق قبایلی کمک کند. کارشناسان، توسعه اقتصادی مناطق شمال غرب پاکستان را در کنار نظارت دقیق دولت، عامل مستحکم کنندة اوضاع شکنندة امنیتی منطقه سوات می‌دانند.
به زعم کارشناسان، اگر فاکتورهای یاد شده در جنگ‌های پیشین مورد ملاحظه قرار می‌گرفت، دیگر دولت جدید در مواجهه با معضل طالبان، با پیچیدگی‌های امروز روبرو نبود. در حقیقت چالش طالبان، چالشی است که نه تنها پاکستان بلکه کشورهای غربی را هم با خطر مواجه کرده است. وحشت کشورهایی همچون آمریکا از بدست گرفتن کنترل زرادخانه‌های هسته‌ای پاکستان توسط طالبان، باعث شده تا دولت‌های غربی هم دست دردست دولت پاکستان در جبهه‌ای مشترک به جنگ با طالبان بپردازند. جنگی که هنوز آیندة آن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
منبع: اکونومیست
مترجم: آرش میری خانی
منبع : روزنامه اطلاعات