پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فصل جدید مردم سالاری با سخنان رهبری نظام


فصل جدید مردم سالاری با سخنان رهبری نظام
سخنان اخیر مقام معظم رهبری درباره لزوم نقد در جامعه و بحث های ایشان درباره ولایت فقیه و انتقاد از دولت، بازتابهای مثبتی در میان افکار عمومی داشته است .
واقعیت این است که سازو کارهای «نقد» در جامعه ما دچار اشکالات و نارسایی های جدی است و بی تعارف، این اشکال و آسیب هم در بخش های مختلف حاکمیت دیده می شود و هم در طیف نخبگان و روشنفکران.
یکی از بنیادی ترین مشکلات جامعه ما این است که هنوز مرز بین «نقد» و «تخریب» در آن مشخص نیست و از همین جهت، زیست و کارکرد و فعالیت بسیاری از نهادها و مفاهیم گروه های سیاسی و اجتماعی در کشور ما عقیم مانده است.
بدون تردید، مقدمه «اصلاحات»، وجود نقد روشن و دقیق و عالمانه و البته اصولی از مشکلات و آسیب های جامعه و حاکمیت است، اصلاح طلبی بدون داشتن یک تصویر کامل وجامع از مشکلات کشور، به هرج و مرج سیاسی و غوغاسالاری و حاکمیت «حرافی سیاسی» تبدیل می شود، اصولگرایی کور و متصلب هم سرنوشتی جز تحجر و عقب گرد ندارد، راهی که رهبر معظم انقلاب به دانشجویان نشان دادند، همان «راه میانه و وسطی» است که اسلام برای امت محمدی(ص) پسندیده است.
اشکال و آفت عمده منتقدین (اعم از اپوزیسیون سیاسی و نخبگان و...) این بوده و هست که نقد برای آنان به مفهوم «فحاشی سیاسی» تقلیل پیدا می کند و حتی به نوعی برای آنها «هویت» و محل ارتزاق سیاسی می شود، از این دست منتقدان بی هنر، متاسفانه کم هم نداریم، کافی است به گروه های کوچک و بزرگ و رنگارنگ و البته بی خاصیت خارج نشین یا بعضا برخی گروههای داخلی «نق زن!» نگاهی بیفکنیم تا مصادیق آن برای ما روشن شود.
در حقیقت این سخنان صریح از زبان شخص اول مملکت، به خوبی می تواند مرز ظریف بین نقد و پرخاش و انتقاد عالمانه را با پرخاش جویی های سیاسی روشن و تبیین کند و از این جهت باید گفت سخنان اخیر رهبر انقلاب می تواند یک مبدا جدی برای حل بیماری تاریخی نقد و نقادی در جامعه ایرانی قرار گیرد.
واقع قضیه این است که سخنان اخیر مقام معظم رهبری را نباید یک سخن جدید و غیرمنتظره تلقی کرد، اگر به نصایح و هشدارهای ایشان در طول سالهای اخیر توجه کنیم، ایشان همواره دولت و نهادهای اجرایی کشور را از «کم ظرفیتی و پرخاش در مقابل نقد» برحذر داشته بودند، همچنین باید توجه داشت که ایشان همچنین مبدع گفتمان هایی چون «آزاد اندیشی، مردم سالاری دینی، اصولگرایی اصلاح طلبانه و...» بوده اند.
باید صادقانه پذیرفت که ظرفیت و افق دید رهبری حقیقتا فراتر از گروه های سیاسی است.
محور دیگری که می توان در سخنان مقام معظم رهبری رصد کرد، دغدغه پایان دادن به برخی سو» تفاهمات و تلخی ها بین طیفی از دانشجویان و نظام است، واقعیت این است که به دلیل عواملی چون «استفاده ابزاری احزاب و گروههای سیاسی از دانشجویان در سالهای گذشته، ضعف تئوریک گروه های دانشجویی و سو»استفاده بیگانگان و...» نوعی حالت سردی و تقابل بین طیف هایی از دانشجویان و نظام اسلامی ایجاد شده بود، سخنان پدرانه رهبر معظم انقلاب هم در جلسه اخیر با دانشجویان (و هم در دیدارهای قبلی) را می توان در جهت اصلاح این رابطه و رفع سو»تفاهمات دانست، به راستی اگر فضای نقد واقعی و منصفانه در داخل کشور مهیا شود، دشمنان این مرز و بوم چه روزنه ای برای نفوذ و ورود به میان نخبگان و دانشجویان ایرانی پیدا خواهند کرد؟
از طرف دیگر، سخنان صریح رهبر معظم انقلاب در مورد عالی ترین رکن نظام جمهوری اسلامی(ولایت فقیه) را می توان خط بطلان روشنی بر تفسیر و تاویل های فرا ماورایی! و عقل ستیز از مفهوم «ولایت فقیه» توصیف کرد که متاسفانه در سالهای اخیر رواج خاصی هم پیدا کرده بود (البته رهبری چند سال قبل هم با تقبیح و رد مفهوم «ذوب در ولایت» یکی از آفت های سیاسی جامعه را اصلاح کرده بودند) و با سخنان رهبری معظم انقلا ب نحوه دفاع از اصل ولا یت فقیه به صورت عقلا نی تبیین شد.
نکته دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که سخنان اخیر حضرت آیت الله خامنه ای در تضادی روشن با دیدگاه افرادی است که برای خود تخصص «تاویل سخنان و درک عمق و قلب سخنان رهبر» را قائل هستند. بنابراین لازم است که این طیف دلسوز از هواداران و معتقدان به انقلاب و نظام اسلامی هم دیدگاه و ذهنیت خود را در این مورد اصلاح کنند.
نکته دیگر در سخنان رهبری انقلاب این بود که ایشان در این دیدار صمیمانه با دانشجویان، ضمن ثمربخش خواندن مطالبات و پی گیری های آنان، اظهار داشتند: «همه باید توان و تلاش خود را به کار گیریم تا روحیه خواستن و مطالبه در نسل جوان و به ویژه جوانان علمی و دانشگاهی، هرچه بیشتر گسترش یابد».
مطالبه دانشجویان از مسئولان و حاکمیت و حتی از رهبری با ادبیات منطقی و متعادل، امری مستحسن است که در فضاهای موجود در جامعه ما، جای خالی آن کاملا احساس می شود.
به نظر می رسد اگر مفهوم مطالبه -که البته در حکومت اسلامی، منحصر به نسل جوان نمی شود و به تعبیر بهتر، مطالبات قشر فرهیخته و نخبه از رهبری و نظام را هم می تواند شامل شود - با جدیت دنبال شود، تغییرات اساسی و جدی در تصمیم گیری های کلان کشور و در سطح رسانه های عمومی و به ویژه صداوسیما و نیز در همایش های بعضا نمادین مسوولان نظام با جوانان ایجاد خواهد شد. اینکه در چنین فضاهایی همه نظر خود را در موضع ارادت و موافقت و تایید و بعضا اندکی همراه با پیشنهاد به مسوولان می رسانند، زیبنده نظام نیست و با ظرفیت های الهی آن سازگاری ندارد.
حد ظرفیت و انتقادپذیری، حتی در مخالفت با دیدگاه های رهبری در یک جامعه اسلامی تا به آنجاست که در عمل، رسول اکرم (ص) وقتی بحث دفاع از مدینه در شهر در غزوه «احد» مطرح می شود، اصحابی که در کنار آن حضرت بودند، به ایشان عرضه کردند اگر ماندن برای جهاد و دفاع از مدینه در مدینه، وحی الهی است، کاملا تابع نظر شما هستیم، ولی اگر نظر شخصی شماست، ترجیح می دهیم در بیرون شهر با دشمن روبه رو شویم و پیامبر هم فرمودند که نظر شخصی من است و نظر آنان را پذیرفت.
از همین روست که پیامبری که عقل کل و عصمت کل است و آسمانها و زمین به برکت وجود وی آفریده شده اند، بارها و بارها با اصحاب به مشورت می نشیند و گاه نظر برخی اصحاب را مانند موردی که گفته شد، بر نظر خود ترجیح می دهد. وقتی سیره کسی که معصوم و منصوب خدا و مبعوث از سوی اوست، این گونه است، تکلیف دیگرانی که انتخاب آنان نه بر پایه وحی، که بنا بر آرای عمومی و تعیین مصداق از سوی فقها و خبرگان ملت است، کاملا روشن است; به راستی، چرا در محافل سنتی ما، اگر از کسی اندکی مغایرت گفتاری و نوشتاری در تناسب با دیدگاه های رهبری دیده شود، آن گونه ضدیت و عناد و گاه خروج گوینده و نویسنده از دین نتیجه گرفته شود؟
دامنه تحمل رهبری از نگاه و سیره حضرت امام نیز بسیار شنیدنی است. حضرت امام (ره) در پاریس، هنگامی که با پرسش خبرنگاری روبه رو شدند که از ایشان میپرسید، حضرت آیت الله! شما مکرر نوع حکومت جدید را اسلامی اعلام می کنید، اگر مردم ایران با خواسته شما موافقتی نداشته باشند، چه می کنید، امام در پاسخ به این پرسش فرمودند: البته این گونه نیست که شما می گویید. اگر به تظاهرات مردم ایران نگاه کنید، می بینید که همه میگویند ما اسلام را می خواهیم، لکن اگر همه به فرض این را بگویند، من حرف خودم را می زنم و به نظر آنان هم احترام قایل هستم (نقل به مضمون).
بد نیست در اینجا به خاطره ای ناگفته از میزان دامنه تحمل امام (ره) اشاره شود. در آغاز جنگ، سیدعلی اکبر پرورش که نماینده مجلس شورای اسلامی در شورای عالی دفاع بود، برای من تعر یف می کرد در جلسه ای خصوصی، امام پس از شنیدن انتقادات اعضای جلسه از انحرافات بنی صدر، خطاب به جمع حاضر که آیت الله خامنه ای هم در میان آنان بودند، فرمودند: از خدا بترسید و این قدر اختلاف نکنید. شما جواب خدا را در روز قیامت چه می خواهید بدهید که این همه با رئیس جمهور اختلاف می کنید؟
آقای هاشمی رفسنجانی با صراحت منحصر به فرد خود، خطاب به امام (ره) گفت: ما برای خدا جواب داریم. شما روز قیامت چگونه می خواهید جواب خدا را بدهید که این همه از این آدم دفاع و حمایت می کنید که امام هم با لبخندی خطاب به او و همه اعضای جلسه گفته بودند: البته این طور نیست، من هم نسبت به آقای بنی صدر می فهمم، لکن توصیه من این است که با هم بسازید و اختلاف نکنید.
به شهادت مسوولان و اعضای دفتر حضرت امام (ره)، وقتی گزارش نامه های رسیده به محضر ایشان داده می شد، ایشان پس از مشاهده دسته بندی محتوایی نامه های ارسالی، با اعتراض به اعضای دفتر گفته بودند: «مگر می شود در میان این همه نامه کسی به من فحش و ناسزا ندهد و با من مخالفتی نداشته باشد» و اضافه کرده بودند: شما چرا تعداد نامه های فحش را به من نمی گویید؟!
پیداست ایشان نه تنها به تعقیب فحاشین به خود اعتقادی نداشتند، بلکه با تسامح و گذشت و عفو خاصی نسبت به نویسندگان و قائلان چنین فحش نامه هایی می نگریستند.
مرجع مکرم، آیت الله موسوی اردبیلی نیز درباره میزان تحمل و نظر حضرت امام (ره) درباره مخالفین خویش در خاطره ای جالب اظهار داشته اند: یک روز در محضر ایشان بحث قضاتی شد که ریش خود را می تراشند و از این جهت صلاحیت قضا ندارند. امام خمینی (ره) ضمن رد این نظر فرمودند: از کجا می دانید اینها زدن ریش را فسق می دانند و لذا فاسق هستند؟ آقای اردبیلی اظهار داشته بود، اینها شما را هم قبول ندارند، که امام (ره) در پاسخ فرموده بودند: خب نداشته باشند و افزوده بودند: از کی تا حالا من جزو اصول دین مردم شده ام که هر کس مرا قبول نداشته باشد، باید با او برخورد شود؟!
وقتی رهبری انقلاب در یک موضع گیری ستودنی، حتی مخالفت با نظرات خاص خود را از سوی مخالفین و منتقدان امری طبیعی و معمولی می دانند و آن را به ضدیت با مقام ولایت تعبیر نمی کنند، جای آن ندارد کسانی که به ولایت فقیه بیشتر از جنبه قدسی و ملکوتی و آسمانی آن می نگرند، بیشتر به تکلیف جدید خود بیندیشند و بدانند که دامنه حوصله و تحمل نظرات مخالفین و دگراندیشان، چه خودی و چه غیرخودی که با اختیار خویش در مملکت مانده اند و تحت حاکمیت جمهوری اسلامی زندگی می کنند، باید بسیار بیشتر از وضع موجود باشد؟
آیا شایسته نیست در جمهوری اسلامی که شعار آن آزادی بوده است، در دامنه آزادی های فردی و رسانه ای پس از بیانات اخیر رهبری تجدیدنظری جدی به عمل آید و این سخنان رهبری عنوان معیاری جدید برای بررسی تعطیلی روزنامه ها و سایتها و رسانه های مسدودشده مدنظر قرار گیرد و منع فعالیت آنان برداشته شود؟
امید است به زودی جامعه ما تداوم وزیدن رایحه ها و نسیم های خوش تحمل و پذیرش از سوی مسوولان نظام در عرصه نقد و مخالفت آرا و رفتار و عملکرد آنان را شاهد باشد.
منبع : روزنامه مردم سالاری