چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

وظیفه اصلی پیامبر


وظیفه اصلی پیامبر
۰. «وَ إِنْ مَا نُرِیَنَّكَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَیْكَ الْبَلاَغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسَابُ؛
اگر برخی از چیزهایی را كه به آنان وعده می‏دهیم، به تو نشان دهیم یا تو را (پیش از آن) بمیرانیم، (تفاوتی نمی‏كند) زیرا وظیفه تو تبلیغ و بیان است و محاسبه كار آنها با ماست».
۱. «أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصها مِنْ أَطْرافِها وَ اللَّهُ یَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛
آیا نمی‏بینید كه پیوسته اقدام به كاستن جوانب زمین می‏كنیم. خدا حكم می‏كند. امر او را رد كننده‏ای نیست (فرمان او در جهان نافذ) و او سریع‏الحساب است».
دعوت عمومی پیامبر(ص) با یك رشته وعده‏های الهی مبنی بر فراگیر شدن آیین او در جهان و نابودی دشمنان، آغاز شد. گروهی از شنیدن این اخبار، انگشت تعجب به دندان گرفته و به پیامبر اصرار می‏ورزیدند كه در ارائه این وعده‏ها، كه آیات الهی بودند، تعجیل ورزد، تا آنان این وعده‏ها را با دیدگان خود مشاهده كنند.
وحی الهی نازل شد كه به اصرار آنان درباره رؤیت این وعده‏ها اعتنایی نكند؛ زیرا قسمتی از این وعده‏ها در طول حیات پیامبر و قسمتی بعد از او تحقق می‏یابد و در هرحال تأثیری در وظیفه او ندارد و وظیفه پیامبر جز این نیست كه رسالت خود را انجام دهد و محاسبه افراد را به خدا واگذارد.
قرآن برای بیان این حقیقت (وظیفه خطیر پیغمبر، تبلیغ است و محاسبه افراد با خداست) در نخستین آیه مورد بحث چنین می‏فرماید:
«وَ إنْ مَا نُرِیَنَّكَ بَعْضَ الَّذی‏ نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّكَ فَإِنَّما عَلَیْكَ الْبَلَاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ؛
اگر برخی از چیزها را كه به آنان وعده می‏دهیم به تو نشان دهیم، یا تو را پیش از آن بمیرانیم (تفاوتی نمی‏كند) وظیفه تو تبلیغ و بیان است و محاسبه افراد با ماست».
به‏طور مسلم این وعده‏ها مربوط به انتشار اسلام و شكست دشمنان آن بوده است. اكنون نمونه‏هایی از این وعده‏ها را، كه در سوره‏های مكی وارد شده‏اند، در این‏جا منعكس می‏كنیم و باید توجه نمود این كه پیامبر در مدینه چه وعده‏هایی داده است، از هدف آیه بیرون می‏باشد؛ زیرا آیه مورد بحث ما مكی است و طبعاً ناظر به آن دسته از وعده‏های الهی است كه در مكه وارد شده‏اند:
. قرآن مجید در همان آغاز دعوت عمومی با بیان رسایی، از حفظ و حراست پیامبر از شرّ دشمنان خبر داد و فرمود:
«فَاصْدَعْ بِمَا تُؤمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ اِنَّا كَفَیْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِینَ؛(۱)
آیین خود را آشكارا ابلاغ كن و از گروه مشرك روی برگردان. ما تو را از شر دشمنان حفظ می‏كنیم».
. در هین سوره (رعد) پس از ذكر تشبیه بدیعی درباره حق و باطل، نوید قطعی داده است كه كفر و شرك به‏سان كف آب محو و نابود می‏شود و آیین اسلام چون آبی كه در زمین فرو می‏رود، در قلوب مردم جای می‏گیرد(۲).
. قرآن به صورت یك ندای عمومی پیروزی پیامبران را در صحنه مبارزه با دشمنان، امری قطعی اعلام نموده و می‏فرماید:
«وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ؛(۳)
اراده ازلی ما درباره فرستادگان خود، بر این تعلق گرفته است كه آنان در پیكارهای خود پیروز باشند».
. گاهی قرآن گام فراتر نهاده انگشت روی افراد معینی گذارده و از سرانجام بد آنان خبر می‏داد؛ مثلا از بدبختی سر سخت‏ترین دشمن خود ابولهب و همسر او گزارش داد كه با همان حالت كفر و شرك جان می‏سپارند(۴) و درباره ولید بن مغیره خبر داد كه بر صورت او علامتی می‏گذاریم‏(۵) چیزی نگذشت كه ابولهب و همسر وی با حالت كفر درگذشتند و ولید در نبرد بدر شركت كرد و شمشیری بر بینی او وارد آمد و اثر آن روی بینی او باقی ماند.
. گاهی خود پیامبر، شخصاً درباره نابودی برخی از دشمنان خود سخن می‏گفت: ابی بن خلف از دشمنان سر سخت پیامبر بود، روزی در مكه به پیامبر گفت: ما تو را خواهیم كشت. پیامبر در پاسخ وی فرمود: بلكه من تو را خواهم كشت. چیزی نگذشت كه در درگیری «احد» این مرد از پای درآمد، با این كه زخم وی سطحی بود و دوستان وی او را دلداری می‏دادند؛ با وجود این از وحشت و ترس، جان سپرد و می‏گفت: «محمد به من گفته است من تو را خواهم كشت و او فردی نیست كه دروغ بگوید»(۶).
آیه مورد بحث حاكی است كه پیامبر، مشركان مكه را از برخی از وعده‏های الهی آگاه ساخته بود و آن وعده‏ها یا همین‏ها هستند كه گفته شد یا قریب و مشابه اینهایند.
دشمنان دیرباور پیامبر، اصرار می‏ورزیدند هر چه زودتر این وعده‏های الهی را بادیدگان خود مشاهده كنند، در این موقع نخستین آیه مورد بحث، یادآور می‏شود كه تحقق یافتن تدریجی این وعده، در هدفی كه پیامبر برای آن اعزام گردیده است تأثیری نمی‏گذارد؛ وظیفه پیامبر، همان تبلیغ و بیان حقایق است و هرگز نباید در انتظار آثار گفتار خود بنشیند. این كار خداست كه به محاسبه افراد رسیدگی كند و هر فردی را به پاداش و یا كیفر اعمال خود برساند آن جا كه فرمود:
«فَإِنَّمَا عَلَیْكَ الْبَلاَغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسَابُ؛
برتوست ابلاغ حقایق و بر ماست رسیدگی به حساب افراد».
این جمله می‏گوید: وظیفه رهبر این نیست كه در انتظار نتایج كار خود باشد و اگر در كار خود پیشروی ندید، فوراً دست از كار بكشد. او باید با تمام قوا وارد كار شود و وظیفه مقدس رهبری را به شایستگی انجام دهد و نتایج كار و محاسبه افراد را به خدا واگذارد.
آیه دیگر مورد بحث برای رفع تعجب دشمنان درباره وعده‏های الهی (نابودی دشمنان اسلام) موضوع مرگ و میرهایی را كه در اطراف جهان انجام‏می‏گیرد یادآور شده و می‏فرماید: آیا آنان نمی‏بینند كه ما پیوسته اقدام‏به‏كاستن جوانب زمین می‏كنیم و در هر زمانی گروه‏هایی را به دیار مرگ‏می‏فرستیم! مقصود از كاستن، همان نابود كردن ساكنان آن منطقه است.
بنابر این خود این كار، روشنگر آن است كه خداوند می‏تواند به وعده‏های خود درباره دشمنان اسلام، جامه عمل بپوشاند؛ زیرا خداوند توانا و اراده او نافذ است كه هیچ عاملی نمی‏تواند جلو اراده او را بگیرد چنان كه می‏فرماید: «لَامُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ‏الْحِسَابِ».
امام صادق(ع) در حدیثی، كاهش اطراف زمین را «مرگ عالم» تفسیر نموده است‏(۷). زیرا وجود عالم از نظر تأثیر، به اندازه تأثیر جمعیتی بزرگ و انبوه است به‏طوری كه مرگ یك دانشمند معادل با مرگ یك جمعیت به‏شمار می‏رود.
در حقیقت این تفسیر نوعی تطبیق كلی بر مصداق است كه امام از آن پرده برداشته است.
. حجر (۱۵) آیه ۹۴ و ۹۵.
. «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» - رعد (۱۳) آیه ۱۷.
. صافات (۳۷) آیه ۱۷۱ و ۱۷۲.
. ر.ك: تبت (۱۱۱) آیات ۱ - ۵.
. ر.ك: القلم (۶۸) آیه ۱۶.
. سیره ابن هشام، ج‏۲، ص ۸۴؛ واقدی، مغازی، ج‏۱، ص ۲۴۴.
۷. مجمع البیان، ج‏۳، ص ۲۰۰.
صاحب اثر : جعفر سبحانی
منبع : سایت بلاغ
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید