شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بازخوانی نگاه سیاسی دموکرات های امریکا


بازخوانی نگاه سیاسی دموکرات های امریکا
انتخاب باراک اوباما به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهوری امریکا بیش از هر چیز مدیون کمک های بی دریغ جرج بوش رئیس جمهوری فعلی امریکا است که سیاست او در داخل و خارج کشور باعث رویگردانی امریکاییان از سیاست های جمهوریخواهان شد. به گونه یی که این حزب پس از سال ها اکثریت خود را در مجلس نمایندگان و سنا از دست داد و به این ترتیب دو مجلس نمایندگان و سنای امریکا و کاخ سفید در اختیار دموکرات ها قرار گرفت. امریکاییان با آرای خود به حزب دموکرات، انتظار دارند شعارهای تبلیغاتی باراک اوباما در سیاست داخلی و خارجی این حزب جامه عمل بپوشد، گرچه با توجه به ساختار سیاسی دولت امریکا مشکلات بسیاری فرا راه باراک اوباما خواهد بود ولی از سوی دیگر دموکرات ها نشان داده اند در قدرت بیشتر به مسائل داخلی توجه داشته و سعی کرده اند هزینه مسائل خارجی را به گردن امریکا نیندازند، نمونه آن رفتارهای دو دولت جان کندی و جیمی کارتر است که هر یک در زمان خود بسیاری از متحدان خارجی امریکا را که عمدتاً دیکتاتورهای آسیا، آفریقا و امریکای لاتین بودند، تنها گذاشتند.در هر دو دولت روسای جمهوری دموکرات با طرح مساله حقوق بشر اوضاع داخلی کشورهایی را که دموکراسی در آنها جریان نداشت به خودشان سپردند. دموکرات ها همچنین در رفتارهای بین المللی کمتر از اسلحه استفاده کرده و بیشتر از رفتارهای دیپلماتیک سود جسته اند، البته با دخالتی کمرنگ تر از جمهوریخواهان، به همین جهت می بینیم باراک اوباما در دوران رقابت های ریاست جمهوری اعلام کرد نیروهای امریکایی را ظرف ۱۶ ماه از عراق بیرون خواهد کشید و با ایران نیز بدون پیش شرط مذاکره خواهد کرد که این خود نشان دهنده عمق مشی دموکراتانه باراک اوباما به عنوان رئیس جمهوری امریکا است.البته بیشترین درگیری باراک اوباما اصلاح وضع اقتصادی امریکا است که این روزها با سقوط بورس های داخل امریکا و همزمان بورس های جهانی اوضاع اسفباری پیدا کرده و به نظر می رسد در آغاز کار بیشترین دغدغه تیم او همین باشد، ولی در پیش بینی اوضاع خارجی باید منتظر بازتاب های ناشی از تغییر سیاست امریکا که در زمان جرج بوش به اوج تهاجم رسید، باشیم. اوباما در سیاست خارجی با دو نوع فشار روبه رو است؛ یکی خستگی ارتش و سیاستمداران امریکا از حضور نظامی در نقاط مختلف جهان، به ویژه عراق و افغانستان و دیگری سیاست های سنتی دموکرات ها که کمتر از جمهوریخواهان به مسائل خارجی توجه داشته اند. نمونه این نوع سیاست دموکرات ها را می توان در انتخاب جیمی کارتر در سال ۱۹۷۷ مشاهده کرد که طی آن از حمایت شماری از روسای دیکتاتور کشورهای جهان که پیش از او مورد حمایت شدید جمهوریخواهان بودند دست کشید.
این دست کشیدن از حمایت به معنای آن نبود که کارتر از در مخالفت با آنان برآمده است، بلکه آنان حمایت امریکا را پشت سر خود داشتند، ولی به این تعبیر که شیشه شیر آنان در دست دایه امریکایی نباشد، حمایت ها تعدیل شد و همین امر باعث شد در برابر ملت هایی که مخالف آنان بودند، تنها بمانند.یکی از این کشورها ایران بود که هزینه های زیادی برای رقیب جمهوریخواه جیمی کارتر کرده بود و انتظار داشت بار دیگر جمهوریخواهان انتخاب شوند و دربار با پشت گرمی آنان احساس ناامنی نداشته باشد، ولی این خواست تحقق نیافت و در صبح روز نخستین چهارشنبه ماه نوامبر سال ۱۹۷۷ خبر جلو افتادن جیمی کارتر از رقیب جمهوریخواه خود در انتخابات ریاست جمهوری امریکا به سرعت منتشر شد. این خبر در آن صبح پاییزی بلافاصله به شاه ایران داده شد که در مقابل آن ابرو در هم کشید و با سکوتی ممتد از برابر آن گذشت. البته هویدا نخست وزیر گوش به فرمان شاه زودتر از او به وسیله معاون سیاسی رادیو - تلویزیون در جریان پیشتازی جیمی کارتر قرار گرفته و با ابراز ناراحتی گفته بود پول و زحمت ما بر باد رفت.منظور هویدا از پول، میلیون ها دلاری بود که دولت ایران در اختیار جمهوریخواهان قرار داده بود تا صرف تبلیغات خود کنند و حاوی رشوه هایی بود که شماری از سیاستمداران و روزنامه نگاران را به سوی جمهوریخواهان متمایل کند.از همین زمان نشانه های کلافگی و تزلزل در شاه نمایان شده بود که خاطره نویسان آن دوره به آن اشاره کرده اند.شاه که بعد از کودتای ۲۸ مرداد با دیکتاتوری زمام امور کشور را در دست داشت، بعد از انتخاب کارتر با تزلزل در تصمیم گیری، اطرافیان خود را سردرگم کرده بود. به گونه یی که این تزلزل با عصبانیتی آمیخته شده بود که اطرافیان شاه و نخست وزیر و وزیران پیش بینی آن را نکرده بودند. گرچه شاه از نخستین روسای کشورهایی بود که پیام تبریک برای کارتر مخابره کرد، ولی می دانست، از حمایت های بی دریغ امریکا محروم شده است.تجربیات او نشان می داد کاندیدای پیروز دموکرات ها بیشترین توجه خود را معطوف اوضاع داخلی امریکا خواهد کرد و دیکتاتورها در برابر ملت خود تنها خواهند ماند. او می دانست، نباید انتظار حمایت هایی شبیه ۲۸ مرداد را از امریکا داشته باشد و نه تنها موقعیت خود، بلکه موقعیت ملک حسن مراکشی و ملک حسین اردنی و شماری از افرادی اینچنین را نیز در خطر می دید.به همین دلیل به هویدا دستور داد بیش از گذشته به مسکو و پکن نزدیک شود تا تعادلی در اوضاع برقرار سازد. همین طور با کشورهای اروپایی رفتاری را در پیش گیرد که از حجم انتقادات خود نسبت به رعایت نکردن حقوق بشر در ایران بکاهند.
ولی در همین زمان واژه حقوق بشر به سرعت وارد ادبیات رسانه ها شده بود و او را بسیار رنج می داد تا جایی که محرمانه دستور داد از این واژه و خبرهای آن کمتر استفاده شود و مدیریت سیاسی رادیو - تلویزیون نخستین کسی بود که این دستور را اعمال کرد.تنهایی شاه دیری نپایید و ناچار شد در برابر فشار ملت تسلیم شود. این داستان امروز نیز ممکن است برای شماری از روسای کشورهای نزدیک به کاخ سفید تکرار شود، چرا که در موقعیت فعلی در بر همان پاشنه می چرخد. روشن است براساس سیاست تغییر، اوباما بیشترین تلاش دولت خود را معطوف به اوضاع داخلی امریکا خواهد کرد.بسیاری از روسای کشورهای جهان سوم که پایه های قدرت خود را با کمک امریکا محکم کرده اند، طعم تلخ تنهایی را خواهند چشید زیرا تغییرات زیادی در سیاست خاورمیانه یی امریکا ایجاد خواهد شد و در آسیای جنوب شرقی، آفریقا و خاورمیانه شاهد تغییرات زیادی خواهیم بود.رویکرد تیم ریاست جمهوری امریکا به سر و سامان دادن اوضاع داخلی در شرایطی اتفاق می افتد که سال های شیرین بلامنازع بودن امریکا در جهان رو به پایان است و این موضوع را امریکاییان به خوبی درک کرده اند. چین به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی سر بر افراشته است، روسیه در حال بازسازی قدرت خویش است، ایران در شرق آسیا به عنوان یک قدرت منطقه یی و مزاحم امیال امریکا در منطقه ظهور کرده است و از همه مهم تر اگر روسیه، ایران و چین در سه سوی آسیا دست در دست هم بگذارند، مطامع امریکا با مشکلات بسیاری روبه رو خواهد شد، چرا که این قدرت ها در آسیا اجازه نمی دهند، دولت هایی از آن سوی جهان به خوی و خصلت بر جای مانده از دوران مناسبات استعماری وارد معادلات این سوی جهان شوند.به همین دلیل باراک اوباما به فراست دریافته است که امریکا جایی در عراق ندارد و باید هرچه زودتر نیروهای خود را از این باتلاق بیرون بکشد. در افغانستان نیز در بر همین پاشنه می چرخد. اوضاع به قدری خراب است که حتی دولت بوش در دو سال گذشته اصرار داشته است، کشورهای اروپایی را به عنوان اعضای ناتو وارد جنگ داخلی این کشور کند تا امریکاییان تنها نمانند، ولی با موفقیت روبه رو نشده است. اینک اوباما به عنوان رئیس جمهور دموکرات قطعاً نظامیان امریکا را به هر ترفندی از افغانستان بیرون خواهد کشید چرا که نشانه های توجه به ترمیم مشکلات سیاسی ناشی از فشار داخلی و خارجی کاملاً در چهره سیاستمداران جدید امریکا نمودار است و همین توجه حکم می کند امریکا از حجم دخالت های خود در این منطقه از جهان بکاهد. در جبهه دیگر خاورمیانه آنجا که دولت بوش قصد داشت، محمود عباس را به عنوان نماینده تمام فلسطینیان به بر کرسی بنشاند و یک قرارداد صلح را با فشار تحمیل کند، اوضاع از کنترل خارج شده است. در داخل اسرائیل نخستین نشانه های ضعف سیاسی و در میان طرف عرب رسیدن به نتیجه بی حاصل بودن تلاش ها، رفت و آمدها و کنفرانس هایی را که در امریکا، مصر، عربستان و... برقرار می شد، به ثبوت رسانده است.همان طور که اوباما گفته است، زمان تغییر بزرگ در امریکا فرا رسیده است و این تغییر بیش از هر چیز در جهان دامنگیر یاران امریکا خواهد شد. با این حساب باید منتظر امواج ناآرامی در کشورهایی باشیم که رژیم آنها با کمک امریکا اداره می شود. به زبانی دیگر کشورهای متکی به امریکا به زودی دستخوش بحران هایی خواهند شد که منشاء آن تغییر تیم سیاسی در امریکا است.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید