پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پوتین، پسر گمشده من است


پوتین، پسر گمشده من است
همیشه درباره دوران کودکی ولادیمیر پوتین اطلاعات بسیار کمی در دست بوده است. این تابو بین تمام آنهایی که علاقه مند به کنجکاوی در زندگی خصوصی رهبر واقعی روسیه بودند وجود داشت. اما اکنون و با وجود جایگاه پوتین به عنوان یکی از قدرتمند ترین مردان جهان و تک چهره تعیین کننده در روسیه، پیرزنی فرتوت در گرجستان در اظهاراتی جنجال بر انگیز و با ارائه مدارک بسیار جالب توجه ادعا می کند مادر واقعی پوتین است. روزنامه تلگراف انگلیس با فرستادن خبرنگار خود به روسیه و گرجستان گزارشی جالب توجه از این موضوع که حتی واکنش مسوولان رده بالای کرملین را نیز در پی داشت، منتشر کرد. داستان از یک دهکده کوچک در گرجستان شروع شد. «ورا پوتینا» ۸۲ ساله مدتی قبل عنوان کرد پوتین سرشناس همان کودکی است که او را در ۱۰ سالگی و به دلیل شرایط دشوار معیشتی و خانوادگی رها کرد و نزد پدربزرگ و مادربزرگش در روسیه فرستاد تا سرانجام به بزرگ ترین چهره فعلی روسیه تبدیل شد؛ اظهاراتی که نزدیکان و دوستان پوتین را به واکنش های بسیار تندی وا داشت. ورا پوتینا زندگی ساده و بخور و نمیری دارد اما عمده شهرتش در دهکده به دلیل مهمان نوازی و خوش خلقی فراوان اوست. باغ کوچک او که با پرورش محصولات کشاورزی اندک درآمدی به دست پیرزن می دهد با پارچه های زیبا و رنگارنگ به عنوان حصار و میوه های فراوان و سبزیجات تزیین شده است. دهکده «متخی» در ۱۲ مایلی شهر «گوری» واقع است که تابستان امسال در خلال ستیز بین روسیه و گرجستان به اشغال سربازان روس در آمد. در نگاه اول ظاهر این پیرزن تنها برای دنبال کردن داستان جالبی که مطرح می کند کافی به نظر می رسد. اندامی ریز و کوتاه در عین استخوان بندی قوی، چشمان نافذ آبی رنگ و نوع نگاه کردن بلافاصله این پرسش را مطرح می کند که او بر چه اساسی ادعای مادر پوتین بودن را مطرح می کند. ورا در این جملاتش می گوید؛«همیشه افتخار می کردم که پسرم به رئیس جمهور روسیه تبدیل شده است اما پس از جنگ ماه آگوست از خودم خجالت کشیدم.»
خانم پوتینا خود متولد روسیه است و می گوید هنگامی که در سال ۹۹ چهره آراسته پوتین را در تلویزیون دید کوچک ترین شکی برایش باقی نماند که او پسر گمشده اش است و نکته قابل توجه اینکه تمام آشنایان و دوستان و نزدیکان پیرزن در دهکده این داستان را تایید کرده و می کنند. طبق این ادعا آقای پوتین در سنین بین ۵/۲ تا ۱۰ سالگی در این دهکده به همراه مادرش زندگی می کرد، و سپس به ناحیه اوچیور در روسیه نزد پدر و مادربزرگش رفت و پیرزن از آن زمان تاکنون هیچ خبری از فرزند خود نداشته است. اولین تلاش ها برای اثبات ادعاهای خانم پوتینا آغاز می شود و خبرنگار تلگراف با مراجعه به اداره اسناد و مدارک شهر«کاپس» که نزدیک ترین مرکز به دهکده متخی محسوب می شود، متوجه شد در این اداره اسناد و مدارکی ثبت شده که نشان می دهند پوتین با ملیت گرجستانی در مدرسه دهکده در سال تحصیلی ۱۹۶۰ -۱۹۵۹ ثبت نام کرده بود. افشا شدن این مدرک غیر قابل انکار خشم فراوان کرملین را برانگیخت تا حدی که دیمیتری پسکوف سخنگوی رسمی پوتین در یکی از شبکه های تلویزیونی روسیه حاضر شد و بیان کرد؛ «این داستان اصلاً درست نیست و اسنادی هم که از آن نام می برند نمی تواند جنبه حقوقی و قابل اعتنایی داشته باشد.»
اما حقیقت عنوان شده از سوی پوتین در توضیح زندگی شخصی و به خصوص مقطع کودکی اش چیست؟ وی هیچ وقت تمایلی به صحبت کردن در این خصوص نداشته و کودکی پوتین همیشه از منظر تاریخی مبهم بوده است. در خلال انتخابات سال ۲۰۰۰ پوتین برای جلب توجه بیشتر سنت شکنی کرد و در یک کتابچه کوچک و در قالب اول شخص به بیان زندگی شخصی خود پرداخت.
پوتین در این کتابچه عنوان کرد که تنها فرزند زنده مانده یک کارگر کارخانه و یک درجه دار نیروی دریایی شوروی بوده و کودکی خود را در یک آپارتمان کوچک و محقر در سن پترز بورگ سپری کرده است. پوتین ادامه می دهد جد پدری اش «اسپیریدون پوتین» آشپز اختصاصی لنین و سپس استالین بوده است و پدر و مادرش نیز به ترتیب در سال های ۹۸ و ۹۹ به دلیل ابتلا به سرطان درگذشتند. با این وجود گفته هایی که خانم پوتینا درباره به دنیا آمدن ولادیمیر پوتین و چگونگی بزرگ شدنش مطرح می کند به گونه یی است که اکنون توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در هر صورت اطلاعات از زمان تولد و کودکی پوتین اندک است و اظهارات پوتینا بار دیگر خاطرات زندگی جوزف استالین یکی دیگر از مردان قدرتمند تاریخ روسیه که اتفاقاً او نیز متولد گرجستان بود را تداعی کرده است. اما حکایت از زبان خانم پوتینا. طبق گفته او پدر و لادیمیر پوتین یک مکانیک روس بود به نام پلاتون پریوالوف . این شخص در حالی که زن دیگری داشت با خانم پوتینا نیز ازدواج کرد و پوتین حاصل همین ازدواج است. پوتین در کودکی لقب «ووا» گرفت. سال تولد پوتین از دید خانم پوتینا هفت اکتبر ۱۹۵۰ است، درست دو سال قبل از تاریخی که اکنون به عنوان زمان رسمی تولد پوتین در همه جا ثبت است.
در سال ۱۹۵۲ خانم پوتینا از همسر اول خود جدا شد و با یک سرباز گرجستانی به نام «گئورگی اوشپاویلی» ازدواج کرد و به همراه او به گرجستان مهاجرت کرد. شوهر دوم خانم پوتینا تمایلی به نگهداری ووا نداشت و در دسامبر ۱۹۶۰ وی را مجبور کرد کودک ۱۰ ساله را نزد پدر و مادر شوهر اولش در روسیه بفرستد و خانم پوتینا اکنون می گوید زندگی آقای پوتین در سن پترزبورگ در دوران کودکی به همین دلیل بوده است.
اما شنیدن ادامه داستان از زبان «شورا گابینا شویلی» معلم آن زمان مدرسه دهکده نیز در نوع خود جالب توجه است. وی مابین سال های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۰ به کودکان این مدرسه زبان روسی آموزش می داده و گفته بارها بابت تایید حضور پوتین در کلاس هایش تهدید به مرگ شده است. «ووا شاگرد بسیار زرنگ و باهوشی بود. به جرات باهوش ترین شاگرد در کلاس. او عاشق روسیه بود و شعر و داستان های روسی را حفظ می کرد. ماهیگیری و کشتی سرگرمی های مورد علاقه اش بودند. با اینکه او کوتاه قد ترین دانش آموز کلاس بود اما دوست داشت همیشه نفر اول باشد.» خانم پوتینا نیز درباره اخلاق او در کودکی می گوید؛ «دلیل اصلی اینکه ناچار شدم او را به والدینش در روسیه بدهم ذات منحصر به فرد او بود. «ووا» بچه بسیار آرامی بود. اکثر اوقات کتاب می خواند و هیچ تمایلی به برقراری ارتباط با دیگران نداشت. شوهر دومم نیز با بچه ها چندان خوب نبود و به همین خاطر نتوانستیم بیش از این ووا را نگهداری کنم.»
خانم پوتینا از آن پس کودکش را ندید تا اینکه در سال ۱۹۹۹ و حین پخش برنامه یی از تلویزیون ادعا کرد مردی که اکنون مشغول سخنرانی است یعنی ولادیمیر پوتین فرزند او است. وقتی سوال کردند چطور توانسته پس از این همه سال پسر خود را به خاطر بیاورد با قاطعیت جواب داد؛ «واقعاً شما فکر می کنید یک مادر نمی تواند فرزندش را بشناسد؟»
● جنجال سیاسی و تاریخی
با بالا گرفتن این موج و تلاش خبرنگاران سراسر جهان برای ملاقات با خانم پوتینا، مقامات روسیه که تصور می کردند سکوت آنها به نوعی تایید مطالب خانم پوتینا است به تکاپو افتادند. در ابتدا یک کارشناس برجسته خط و عکس عنوان کرد عکس سیاه و سفیدی که این پیرزن به عنوان عکس هفت سالگی نخست وزیر فعلی روسیه در اختیار خبرنگاران قرار داده است متعلق به پوتین نیست.
برخی دیگر نیز عقیده دارند به راه افتادن این موج کار مسوولان گرجستان است که سعی دارند شکست نظامی در مناقشه اوستیا را با این موضوع تبلیغاتی پوشش دهند. به این ترتیب در صورتی که داستان خانم پوتینا پذیرفته شود همه از ریشه های گرجستانی پوتین حرف خواهند زد. درست مثل استالین که در همان حوالی رشد کرد و برای گریز از همسر دائم الخمر مادرش از گرجستان بیرون آمد و در آن صورت عنوان خواهد شد که همان طور که جرج بوش جنگ عراق را به بهانه تروریسم و در واقع به دلیل نقشه تروری که صدام برای پدرش کشیده بود، طراحی کرد، پوتین هم برای پاک کردن خاطرات تلخ کودکی اش گرجستان را هدف قرار داد. با این همه در قیاس با اکثر رهبران بزرگ جهان اطلاعات از کودکی واقعی پوتین ناچیز است و همین به بیشتر شدن شایعات دامن می زند. اما جالب تر از همه اینکه از زمان مطرح شدن این موضوع توسط خانم پوتینا در سال ۱۹۹۹ تلاش برخی از خبرنگاران برای پی بردن به لایه های پنهان این موضوع به شکل دردناکی پایان یافته است. آرتیوم بورودیک روزنامه نگار متشخص و سرشناس روس در حال جمع آوری همین مدارک بود که هواپیمایش به طرز مرموزی سقوط کرد .او در حال نوشتن داستانی از زندگی خانم پوتینا بود. آنتونیو روسو روزنامه نگار ایتالیایی قربانی بعدی بود. وی در حالی که برای مصاحبه با خانم پوتینا عازم دهکده محل سکونتش بود در نزدیکی تفلیس پایتخت گرجستان توسط افراد مسلح و ناشناس به قتل رسید و هیچ کس درباره این حادثه تحقیقات درستی انجام نداد. خانم پوتینا گفته است به همین دلایل دوست ندارد زیاد با خبرنگاران صحبت کند اما برای اثبات ادعایش پوتین را به یک چالش جالب توجه فرا می خواند؛ «خون من در رگ های اوست. من حاضرم آزمایش DNA بدهم. اگر او نیز قبول کند...»
بهرنگ داوودی
منبع : روزنامه اعتماد