یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


شنونده ی حرف های کودکان خود باشید


شنونده ی حرف های کودکان خود باشید
یکی از مهارت های ویژه والدین، این است که معمولا" شنونده خوبی هستند و این امر می تواند منافع بسیاری برای خانواده داشته باشد. شنیدن سخنان کودکان، به ویژه به رشد حس حرمت نفس در آنها کمک می کند. اگر خوب و با دقت به حرف های کودک گوش دهید، درواقع پیام مهمی به او داده اید. اینکه آن قدر برایش ارزش قایلید و آن قدر مراقب او هستید که دوست دارید و می خواهید که شنونده حرف های او باشید. علاوه بر این، گوش کردن مشتاقانه به حرف های کودک راهی بسیار عالی برای کمک به اوست تا خودش مشکلات روزمره اش را حل کند، خواه این مشکلات کوچک باشد، خواه بزرگ.
بنابه دلایلی که گفته شد، صرف اندکی وقت برای اینکه بیاموزیم چگونه می توانیم شنونده خوبی باشیم، کاری با ارزش و مغتنم است.اگرچه مخاطب قرار گرفتن دربرابر کودک و شنیدن حرف های او درظاهر مهارتی آسان به نظر می رسد، ولی انجام این کار به شایستگی و کمی تمرین و خویشتن داری نیاز دارد. به همین دلیل است که گوش کردن به حرف های کودک مثل گوش کردن طبیعی و معمولی به حرف های دیگران نیست و نیازمند آمادگی ها و تمهیداتی خاص است.
● بیان احساسات
زندگی خانوادگی، براحساسات خانواده بنا شده است. خانواده، نیازهای اساسی ما به عشق، حمایت، امنیت و حس تعلق راتامین می کند. گاه به این دلیل که خانواده قادر نیست تمامی این نیازها را تامین کند و یا زندگی مستمر باعده ای خاص، همواره ناراحتی ها و آزردگی هایی را به همراه دارد، هیجاناتی در خانواده بالا می گیرد.وقتی این احساسات بیان می شوند، واکنش طبیعی ما به شکل پاسخ یا عکس العملی است که درمقابل این احساسات و بیان آنها ازخود نشان می دهیم. به عنوان مثال، بچه ها اغلب چیزهایی مانند این ها را بیان می کنند:
▪ همیشه از من ایراد می گیری
▪ ازت بدم میاد
▪ بدجنس
▪ چرا هیچ وقت اسباب بازی های جیسون را جمع نمی کنی؟!
وقتی چنین تعابیری را میشنویم، واکنش طبیعی ما به عنوان والدین آنها، گاهی نفی این حرف هاست و گاهی کلی دلیل می آوریم تا آنها را متقاعد کنیم که اگرچه این حرف ها تا حدودی درست است، ولی او واقعا" اشتباه می کند. واکنش ما دراغلب موارد، مقابله با آن هاست درحالی که اگر به شکلی ساده احساساتی را که ورای حرف های آنها وجود دارد بپذیریم، خیلی راحت تر خواهیم بود. مثلا" :
▪ خیلی جالبه! از دستم عصبانی هستی، نه؟
▪ فکر می کنم الان واقعا" مرا دوست نداری، نه؟
▪ فکر نمی کنی که بعضی وقت ها هم خوب بوده ام؟
▪ فکر می کنم خیلی لی لی به لالای جیسون می گذارم، درسته؟
کودک شما اگر واقعا" مطلبی را از سر احساسات کودکانه خود بیان کرده باشد، با گفتن این حرف ها عملا" به او کمک می کنید تا بر احساسش غلبه کند و آن را شناخته و آگاهانه با آن برخورد کند. گاهی اوقات اثر انجام چنین کاری معجزه آفرین است. اگر کودک شما احساس کند که واقعا" به حرف هایش گوش داده و او را جدی گرفته اید، بلافاصله قفل صندوقچه ناراحتی هایش باز می شود و شما مشکل او رابهترو آسان تر درک خواهید کرد. غالبا"، هنگامی که به دلیل واکنش مناسب والدین، از فشار روحی ناشی از بروز هیجانات کودک کاسته می شود، به نظر می رسد که اصل مشکل نیز کاهش پیدا کرده و قابل کنترل شده است. به هر جهت، اگر احساسات بیان نشوند و مورد شناسایی قرار نگیرند، ناامیدی هم به مشکل اصلی اضافه خواهد شد. این امر منجر به بروز ناراحتی های بیشتری می شود و درارتباط کودک و والدین، اختلال ایجاد خواهد کرد.
● با دقت گوش کردن
اگرچه گوش کردن موثر و بادقت- همان طور که از عنوانش پیداست- گاهی اوقات ممکن است به شکل صوری و نمایشی موثر باشد، ولی فردی که گوش می دهد باید بخوبی تلاش کند و واقعا" بخواهد که به حرف های کودک گوش بدهد. مثلا" دختر ۱۰ ساله شما با بدخلقی کاملا" آشکاری در رختخوابش دراز کشیده است. شما از او می پرسید چه مشکلی دارد و او می گوید شما برادرش را بعد از مدرسه به فروشگاه برده و برایش شکلات خریده اید، ولی هیچوقت نشده که او راهم با خود به فروشگاه ببرید!
درچنین شرایطی، شما فقط دو راه حل پیش رودارید. یک راه این است که سعی کنید دخترتان را با استفاده از دلایلی روشن و کاملا" منطقی متقاعد کنید و به او بگویید :" تو هم گاهی وقت ها با من به فروشگاه آمده ای"، " موقع رفتن به فروشگاه، تو هنوز به خانه نرسیده بودی" ، "وقتی برادرت روز پنج شنبه رفته بود فوتبال بازی کند، تو با من آمدی خرید و برایت شکلات مورد علاقه ات را خریدم" و چیزهایی نظیر اینها.
این دلایل، به ندرت دختر شما را متقاعد می کند که شکایتش بی دلیل بوده است، زیرا دلیل و منطق و ارزیابی شواهد، نمی تواند جلوی بروز احساسات او را بگیرد. همین احساس است که قبل از توجه به واقعیات، باید مورد توجه قرار گیرد. اگر با این احساسات به طور مناسبی برخورد شود، مشکل به راحتی از بین می رود. اگر به جای اینکه سعی کنید او و بداخلاقی هایش را موضوع جر و بحث خود قرار دهید، خوب و با دقت به حرف هایش گوش کرده و نسبت به آنها واکنش مناسب نشان دهید، آنگاه گفت و گوی شما مشابه گفت و گوی زیر خواهد شد:
- خب، پس تو ازدست من خیلی عصبانی هستی؟
- بله، درسته.
- فکر می کنی دوست ندارم تو را همراه برادرت به فروشگاه ببرم؟
- بله، وقتی فهمیدم که اون... واقعا" عصبانی شدم. احساس کردم مرا دوست ندارید. حالا چون او کوچکتر از من است، باید همه چیز مال او باشد؟
- فکر می کنی همه چیزهای خوب مال اوست و تو چیزی نداری؟
- بله، همیشه همه چیز مال او می شود، چون او کوچک است... او مرا اذیت می کند و اگر جوابش را بدهم ، شما مرا دعوا می کنید نه او را!
- حرف هایت نشان می دهد که چیزهای زیادی تو را ناراحت کرده است!
- بله، دلم می خواهد بفهمید که تنها به خاطر اینکه برادرم خیلی کوچک است حق ندارد همه چیز را مال خودش کند و اگر من و او دعوا می کنیم، همیشه تقصیر من نیست.
- خیلی خب، متوجه شدم. سعی می کنم حتما" همین طور فکر کنم!
دختر بعد از مکثی کوتاه، به آرامی می گوید: "متشکرم مامان!"
در این مثال، واقعیت موضوع روشن و واضح است. دختر احساس می کند چون برادرش کوچک است، همه چیز باید مال او باشد. در این میان، نرفتن به فروشگاه، مشکلی کوچک و جنبی است. درک دختر از این واقعه، این است که با او ناعادلانه رفتار شده و به همین دلیل سعی می کند خشم درونی خود را به شکلی آشکار سازد.
هنگامی که او سعی دارد با دلایل و چیزهایی که صرفا" خود او را متقاعد می کند،قضیه رفتن به فروشگاه را بررسی کند، نه تنها باعث ناراحتی خود وی می شود بلکه کاسه صبر مادرش نیز در عین اینکه هیچ مشکلی هنوز حل نشده، لبریز می شود. اما وقتی که دختر بتواند احساس خود را بدون توجیه یا دفاع ازآن بیان کند، هم او و هم مادرش سطح توقع خود را تا حدی پایین آورده و فرصت بهتری در مورد حل مشکل برای هردوی آنها به وجود می آید. دست کم، مادر درک بهتری نسبت به دخترش پیدا کرده و متوجه می شود چرا او نسبت به این حادثه، واکنشی تا این حد خشمگینانه از خود نشان داده است.
● نیازهای اولیه برای گوش کردن درست و موثر
مهارت خوب گوش کردن به حرف های تمام کودکان، درهر سنی- چه سنین قبل از دبستان و چه سنین بالاتر قابل استفاده است. قواعد لازم برای این کار عبارتند از:
▪ احساسی را که درپس حرف های او پنهان است، شناسایی کنید.
▪ بر روی آن احساس تمرکز کنید.
▪ درحالی که با کودک گفت و گو می کنید، احساس شناسایی شده را دنبال کنید.
اگر بتوانید احساسات شناسایی شده او را به خوبی منعکس کنید، در مواجهه با او پیروز شده اید. حرف هایی که ممکن است بین شما رد و بدل شود, عبارتند از:
▪ از برادرم متنفرم.
▪ پس خیلی از دست او عصبانی هستی، نه؟
▪ امروز خانم معلم حسابی بدجنس شده بود.
▪ به نظر می رسد که این مسئله خیلی تو را ناراحت کرده است.
▪ نمی خواهم به اتاقم بروم، آنجا تاریک است.
▪ مثل اینکه کمی می ترسی، نه؟
در آغاز کار، ممکن است این گونه صحبت کردن کمی مضحک به نظر برسد، ولی اگر به احساساتی که کودکتان سعی دارد آنها را بیان کند، دقت کنید و تا آنجا که از دستتان برمی آید بازخوردهای خوبی به او بدهید، چنین رفتاری کم کم طبیعی به نظر خواهد رسید. اگر احساسات کودکتان مشخص نیست، بهتر است جمله ای مشابه این جمله را بیان کنید:" فکر می کنم دارم متوجه می شوم که الان چه احساسی داری، ولی هنوز خوب خوب متوجه نشده ام که موضوع از چه قرار است!"
ناگفته پیداست که در هرموقعیتی نباید واکنشی این گونه داشت. وقتی کودکتان می گوید: "مادر! جورابم را پیدا نمی کنم." نیازی نیست که با حالتی معنی دار به او بگویید:" معلوم است از پیداکردن آن ناامید شده ای،نه؟" دراین شرایط، فقط به او بگویید که جوراب هایش در سبد رخت چرک هاست و باید شسته شود! فکر نکنید هرنوع گفته یا احساسی را که کودکتان بیان می کند، باید با نوعی جلسه مشورتی کوتاه، حل و فصل کنید. خوب گوش کردن تنها یک برخورد فکری نیست بلکه شامل برخوردهای فیزیکی هم می شود. درواقع بهتر است که خوب گوش کردن را گاهی از طریق حالات سر و چشم خود نشان دهیم تا صحبت کردن. برای آنکه به کودک نشان بدهیم با تمام وجود به حرف هایش گوش می کنیم، لازم است که این کارها را انجام دهیم:
▪ دست از کاری که درحال انجام آن هستیم، بکشیم.
▪ روی خود را به طرف کودک برگردانیم.
▪ مستقیم و از روبه رو به او نگاه کنیم.
▪ اگر لازم است، خود را خم کرده و با او در یک سطح قرار بگیریم.
یک کنش و برخورد فیزیکی خوب از طرف شما، نشان می دهد که به حرف های کودک خود با حضور ذهن و توجه کافی گوش می کنید. مثلا" وقتی که او باشما صحبت می کند اگر به روزنامه خواندنتان ادامه دهید، او باور نخواهد کرد حرف هایش را واقعا" جدی گرفته اید. اگر زمان خوب گوش کردن به حرف های کودک، واقعا" فرارسیده باشد، بهتراست تصمیم خود را به نحو شایسته ای اجرا کنید. اگر موضوع جدید و مهمی پیش آمده و شما نمی توانید کاری را که درحال انجام آن هستید رها کنید، کودک را ازاین مسئله آگاه کنید و هنگامی که توانستید باتوجه کامل با اوصحبت کنید، حرف هایتان را به او بگویید.
● گوش کردن به حرف های کودک و اعتماد به نفس
اینکه شنونده خوبی باشید، منافع بسیاری برای خانواده تان خواهد داشت. ازآنجا که خوب گوش کردن شما باعث می شود کودکتان احساسات خود را بیان کند و برآن سرپوش نگذارد، تنش و ناراحتی درمیان اعضای خانواده تان از بین می رود. خوب گوش کردن باعث می شود که کودک دریابد، شما برای همراهی با او ارزش قایلید وبه او توجه می کنید تا بتوانید آن گونه که آنها دنیای خود را تجربه می کنند، به دنیایشان بنگرید. این مسئله نه تنها عزت نفس آنها را تقویت می کند بلکه انسجام خانواده شما را به عنوان مجموعه ای متحد، افزایش می دهد.
احساسات، اساس زندگی بشر و قلب و روح زندگی خانوادگی است. اگر به کودکانمان کمک کنیم تا احساساتشان را درک کرده ، آنها را بیان کنند و به نحو درستی با آنها روبه روشوند، یکی از مفیدترین کارهایی را که والدین می توانند در مورد فرزندانشان انجام دهند، انجام داده ایم. ما می توانیم به کودکانمان نشان بدهیم که احساسات را تا زمانی می توان کنترل کرد که بتوان جوشش آن را در درون نگاه داشت. اگر این دیدگاه را پذیرفته باشیم که می بایستی بدون توسل به قضاوت و انتقاد دایم با کودکان خود بحث و گفت وگو کرده و یا آنها را تصدیق کنیم، آنان دیگر مجبور نمی شوند تمام توان خود را صرف تاثیرگذاری بررفتار ما کنند. وقتی کودکان و جوانان، احساساتشان را برای شنونده ای کاملا" متوجه و علاقه مند بیان می کنند، درواقع به آنها کمک می شود تا:
▪ تعداد موضوعاتی راکه تصور می کنند از عهده آنها برنمی آیند، به تدریج کاهش دهند.
▪ طبیعت، قدرت واهمیت احساسات ما را بهتر و بیشتر درک کنند.
▪ چیزهای بیشتری درباره خود بیاموزند.
▪ درک کنند که بیان احساس خوب است و وقتی احساسی بیان شد، ارتباط لازم برقرار می شود.
تمامی این نتایج، اثر مثبتی بر عزت نفس آنها دارد، زیرا باعث افزایش خودآگاهی، خویشتن داری واعتماد به نفس آنها در رویارویی با مشکلات روزمره زندگی می شود.
● از نقاط مثبت او شروع کنید
همان طور که قبلا" گفته شد، یادگیری مهارت خوب گوش کردن یا خوب منعکس کردن احساس، کار آسانی نیست. این مهارت نیز مشابه شروع فراگیری تمام مهارت های جدید، به تلاش و تمرین زیادی نیاز دارد تا بتوان آن را به درستی انجام داد. اولین تلاش های ما دراین راه، شاید ناشیانه به نظر برسد. ما باید برای جلوگیری از بروز واکنش های معمولی هرروزه خود، خیلی خوب تمرین کنیم. به جای واکنش هایی مثل:
▪ مخالفت
▪ بحث کردن
▪ متقاعد کردن
▪ قضاوت کردن
▪ بازجویی و استنطاق کردن
▪ نتیجه اخلاقی گرفتن
▪ سخنرانی کردن
گوش کردن همراه با توجه کامل به حرف های کودکان، باعث می شود تا محتوای احساساتی را که برای ما بیان می کنند، دوباره به نحوی به خودشان بازگردانیم. اگر خوب گوش کردن را با احساس مثبت شروع کنید، مثلا" با شادی، غرور یا رضات کامل این کار را انجام دهید، خیلی بهتر و مفیدتر از وقتی است که شروع آن را با ناراحتی، احساسات بد و یا عصبانیت توام کنید.
▪ صدایت نشان می دهد که روز خوبی در مدرسه داشته ای.
▪ به نظر می رسد از نحوه بازی نیمه دوم تیم تان راضی هستی.
▪ مثل اینکه این نقاشی تو را خوشحال و راضی کرده است.
گفت وگوی خود را طوری شروع کنید که به سمت پرسش های باز هدایت شود. پرسش هایی نظیر: "وقتی آن اتفاق افتاد، چه احساسی داشتی؟" ،" درمورد آن مسئله چه فکر می کنی؟" ،" بعد چه اتفاقی افتاد؟" خیلی بهتراست تااینکه جملاتی مانند جملات زیر را بیان کنید:
▪ تو نمی بایستی ...
▪ چرا این کار را انجام ندادی که ...
▪ به تو گفته بودم که نباید ...
▪ کاری که باید می کردی این بود که ...
▪ یادم می آید وقتی به سن تو بودم ...
▪ خب، این کار تو کار احمقانه ای بوده که ...
بیان چنین جملاتی از جانب شما، مانع از بیان احساسات واقعی توسط بچه ها شده و باعث ایجاد حالتی تدافعی درآنها می شود. اگر تمرین خود را با حالات مثبت، صدایی آرام و بدون هرگونه تهدید شروع کنید، احتمال بروز اتفاقات بد کمتر خواهد شد. این تمرین ها به شما کمک می کند تا به وسیله روش هایی که در شرایط پراضطراب تجربه کرده اید، دوباره آرامش خود را بازیابید. همان شرایط پراضطرابی که درآنها، برای فایق آمدن براحساسات بد، واقعا" به خود یا کودکتان کمک کرده اید.
● خلاصه
فن خوب گوش کردن، درظاهر کاری ساده است، اما نه تنها تکنیکی بسیار مفید و توام با توانی بالقوه نیرومند برای رشد ارتباطات خانوادگی است بلکه متضمن مسایلی نظیر موارد زیر است:
▪ تمام توجه خود را به کسی که شنونده سخنان او هستیم، متمرکز کنیم.
▪ برای درک این مسئله که آنها چه احساسی دارند و چه چیزی را تجربه می کنند، تلاش زیادی انجام دهیم.
▪ بازتاب و بازخورد صحبت های طرف مقابل وچیرهایی را که فهمیده ایم، بیان کنیم.
▪ تاسرحد امکان از قضاوت،انتقاد، بحث و یا نصیحت دوری کنیم.
فن خوب گوش کردن ،به ما کمک می کند که احساسات بیان نشده ای را که به ایجاد تضادهای خانوادگی می انجامند، شناسایی کرده و باآنها مواجه شویم. این حالت، یعنی پذیرش احساسات و مواجهه با آن، بویژه هنگامی پیش می آید که توانسته باشیم احساسات یا انتقادات منفی بچه هایمان را بدون عصبانیت یا مورد قضاوت قراردادن آنها، بپذیریم و آن را بخشی از فرآیند"حل مشکل" ببینیم.
برای والدین، خوب گوش کردن به این دلیل راهی بسیار عملی و کاربردی است که می توانند به وسیله آن عشق و احترام خود را به کودکان خویش نشان دهند. این کار اثرات جانبی بسیارسودمندی برعزت نفس بچه ها دارد و به آنها کمک می کند تا هم درک بهتری ازخودشان داشته باشند و هم بتوانند احساسات خودرا کنترل کنند.
منبع : موسسه مادران امروز


همچنین مشاهده کنید