سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


جوان یا بچه لوس!


جوان یا بچه لوس!
یک سؤال: آیا شما توانایی جابه جا کردن لاستیک چرخ کامیون و یا «هل دادن» یک خودروی سنگین را دارید یک سؤال راحت تر: آیا شما می توانید چرخ یک زندگی را بچرخانید از چه سنی قادر به این کار هستید
«جوان هایی که در شهرها زندگی می کنند از حدود ۲۵ سالگی و جوان هایی که در روستاها زندگی می کنند از ۱۹ سالگی توانایی اداره زندگی را دارند.»
این نظر دکتر محمدباقر علیزاده اقدم، جامعه شناس، درباره سنی است که اغلب جوانان در کشور می توانند بدون اتکا به پدر و مادر، از پس مسئولیت های زندگی برآیند. البته این شامل همه جوان ها نمی شود. برخی از جوانان، از خیلی پیش از این سن، این توانایی را به دست می آورند و به اصطلاح «پخته» می شوند و برخی دیگر، حتی تا ۴۰ سالگی هم نمی توانند نیمرو درست کنند. نسخه ای که برای این گروه آخر پیچیده می شود، این است: جوانی که نتواند در ۲۵ سالگی از پس اموراتش برآید و توانایی چرخاندن دست کم چرخ زندگی خودش را نداشته باشد، باید فاتحه اش را (فاتحه «پخته» شدن اش را) خواند. چون دیگر زمانی برای آموزش دادن به او باقی نمانده است. او درواقع حالا، چندی است که وارد جامعه شده و اگر به ابزار مهارت های زندگی مجهز نیست- حالا به هر علتی، چه کاهلی خودش، چه سستی خانواده اش و چه کم کاری نهادهای آموزشی- بعد از این هم، چندان امیدی به تجهیز شدنش به این مهارت ها نمی رود. مگر این که چند سالی خون دل بخورد و سرش به هزار جور سنگ بخورد و آزمون و خطا کند و فرصت هایی را از دست بدهد و با مشکلاتی عدیده دست و پنجه نرم کند تا چیزهایی یاد بگیرد که آن وقت چیزی حدود یک دهه از وقت مفیدش را از دست خواهدداد. بهای گزافی است مگر نه
● به جوان ۲۰ ساله می گویند بچه!
دکتر علیزاده اقدم راست می گوید که در گذشته، به کسانی که ۹ سال داشتند مسئولیت هایی داده می شد. برای مثال، کارهایی کوچک در محل کار پدر یا کارهایی در خانه، اما حالا به یک جوان ۲۰ ساله می گویند بچه. برخی پدرها و مادرها، اعضای خانواده و اطرافیان، جوری تلقین می کنند که انگار جوان ۲۰ ساله هنوز بچه است و توانایی انجام خیلی کارها را ندارد چه رسد به اداره یک زندگی و حتی برای انجام کارهای شخصی اش نیاز به کمک دارد.
● اما در این میان چه کسی یا چه گروهها و نهادهایی تأثیرگذارند
به اعتقاد دکتر علیزاده اقدم، بیشتر از هرکس و هر نهادی، جامعه سهم دارد؛ چرا که والدین امروزی به نوعی قربانیان تربیت غلط در گذشته هستند. جامعه باید امکان انجام یک سری از کارها را به جوانان بدهد و آنان را در انجام کارهای اجتماعی وارد کند.
علیزاده اقدم خاطرنشان می کند که باید از ابتدا و بویژه از دوران مدرسه یعنی ۸-۷ سالگی روی بچه ها کار شود. آنان، اغلب، اعتماد به نفس ندارند. باید به بچه ها اعتماد به نفس داد. آموزش ها در این زمینه باید به طور مستقیم و غیرمستقیم داده شود. هدف آموزش مستقیم، خود جوانان هستند و هدف آموزش غیرمستقیم، والدین. درواقع باید طریقه فرزند داری به والدین آموزش داده شود.
● جدی!
ما به یک موضوع جدی برخورده ایم: جوانانی که لوس شده اند یا به عبارتی بچه های لوس. دکتر علیزاده هم به این نکته اشاره کرده است: «امروزه، تعداد بچه ها در خانواده ها کمتر شده است، بچه ها نقش تولیدی ندارند بلکه ارزش آنان تفاوت پیدا کرده است، بویژه در جوامع شهری، خانواده ها فرزندمدارند، خانواده در خدمت فرزند است و سعی می کند تمام خواسته های آنان را جامه عمل بپوشاند، به این ترتیب در این خانواده های فرزندسالار، مسئولیت پذیری در بچه ها کاهش پیدا کرده است و بچه ها «لوس» شده اند.
راه حل این قبیل مشکلات، برنامه ریزی صحیح است. جوان ها، اگر این مهارت ها را کسب نکرده اند باید بجنبند. وقتی نمانده است. اگر نتوانید این مهارت ها را یاد بگیرید، والدین خوبی برای بچه هایتان نخواهید شد و این مشکل، مثل یک دور تسلسل تکرار خواهدشد و گریبان نسل های بعدی را هم خواهدگرفت. خلاصه این که اگر دوست دارید، آیندگان، پیش از آن که مثل شما سرشان به سنگ بخورد، از چند و چون امور زندگی آگاهی پیدا کنند و دچار مشکلاتی نشوند که شما در مسیر ورود به جامعه و مسئولیت پذیری دچار آنها شدید، لطفاً آستین ها را بالا بزنید و ضمن یادگرفتن مهارت های زندگی، شیوه های یاد دادن آنها به بچه هایتان را هم یاد بگیرید. آن وقت می بینید که به کار بردن جمله «من نیمرو هم بلد نیستم درست کنم» از سوی یک پسر یا یک دختر، یک ارزش نیست بلکه یک ضد حال است.
به نظر شما اصلاً در دنیای مدرن امروز ضرورت دارد که یک دختر خانم فن آشپزی را بلد باشد
دکتر محمد مراد بیات، جامعه شناس با طرح این سؤال معتقد است که در دنیای جدید درکنار هر کوچه و خیابان، رستوران ها و فست فودهای زیادی هست که افراد بی شماری، خوراک روزانه خود را از آنها تهیه می کنند و همین موجب می شود که انتظار ما از یک دختر خانم خیلی با گذشته تفاوت داشته باشد.
حال با توجه به این اوضاع و احوال دنیای مدرن، آیا شما به عنوان یک دختر خانم جوان آنقدر توانایی دارید که یک وعده غذای شام میهمانان خودتان را در منزل تهیه کنید و یا ترجیح می دهید که از ،۱۱۸ شماره تلفن نزدیک ترین رستوران محل زندگی تان را بگیرید و از آنجا طلب غذا داشته باشید و یا شما به عنوان یک آقا پسر رشید، آیا می توانید از قابلیت های دنیای مدرن برای اداره یک زندگی به خوبی استفاده کنید و به قول معروف، چند نفر دیگر هم از نان بازوی شما بهره مند شوند
دکتر بیات به این مسئله هم اشاره می کند که اگر جوان ها مهارت های زندگی را یاد بگیرند، خیلی بهتر در اداره کردن یک زندگی موفق می شوند.
این جامعه شناس این طور ادامه می دهد که البته مهارت ها در دنیای مدرن با سنتی تفاوت دارد اما نه در همه موارد. ما در مهارت های بیرون از منزل دست به سیاه و سفید نمی زنیم و هرچه دنیا مدرن تر می شود، این وضعیت هم پیشرفت می کند. در بحث مهارت های درون منزل هم شرایط طوری است که بیشتر نیازهای خانواده در بیرون منزل ارائه می شود و افراد در این باره به زحمت نمی افتند.
البته توجه داشته باشید که مهارت های زندگی، قرص و دارو نیست که برای شما تجویز شود و شما هم یک دفعه از عهده همه امور زندگی برآیید بلکه این یک فرآیند و روال پیچیده ای است که با جامعه پذیری در طول زمان شکل می گیرد و بسته به همت خود شما دارد و البته مهمترین کانون جامعه پذیری، خانواده است. از پدر و مادر و اعضای خانواده خودتان بخواهید که شما را کمتر به خودشان وابسته کنند و زیاد «لی لی به لالای شما نگذارند». به آنها بفهمانید که این طور هم برای شما و هم برای آنها بهتر است.
حمیده جابروند
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید