سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


کارآفرینی فرایندی مستمر


کارآفرینی فرایندی مستمر
دنیای كسب و كار، همواره با دگرگونی‌ها و خطرپذیری‌هایی كوچك و بزرگ روبه‌رو بوده است. مشكلات پیش‌روی سازمان‌های كنونی در مقایسه با گذشته، آنچنان متنوع، پیچیده و اثرگذار است كه در واقع، نمی‌توان به مصداق باور معروف «گذشته، چراغ راه آینده» تنها به تجربیات خود، دلخوش كرد، چرا كه هر لحظه از كسب و كارهای كنونی، دارای شرایط و الزاماتی خاص خود بوده و به راه‌حل‌هایی تازه و مؤثر نیاز دارد كه چندان هم در دسترس نیستند.
با به سر رسیدن زمانه تأثیر تصمیم‌گیری‌های فردی و الهام‌های ناگهانی استادكارانه در بقا یا فنای سازمان‌ها و نیز به شماره افتادن آخرین نفس‌های حاشیه امنیت بنگاه‌ها در بازارهای بشدت رقابتی، شاهد فرا رسیدن دورانی جدید هستیم كه در آن، جایی برای خیالبافی‌های ساده‌انگارانه وجود ندارد. عصری كه در آن، معنای كوچكترین لغزش، سقوط تا ژرفای بی‌بازگشت حذف از صحنه تولید یا ارائه خدمات است.
خوشبختانه، تابلوی ترسیم شده در سطور پیشین، بی‌گمان و به تمامی آكنده از تیرگی‌ها و تحدیدات برشمرده نیست. دست رهبران و كاركنان سازمان‌های كنونی نیز از ابزار مقابله با محدودیت‌ها و مشكلات، خالی نمانده است. مهم‌تر اینكه، سرمایه لایزال منابع انسانی، از چنان قدرت و فرصت‌هایی برخوردار است كه به‌تنهایی می‌تواند تضمین‌كننده استقامت و رشد سازمان در كوران حوادث باشد. این سرمایه عظیم كه عصر سخت و نرم‌افزار را به عصر مغزافزار تغییر جهت داده است، از طریق تندآموزی اثربخش، خلاقیت، نوآوری و هم‌افزایی قدرتمند كار و اندیشه تیمی، خود به فرصتی حیاتی برای كسب مزیت‌های رقابتی و سرامدی سازمانی، تبدیل شده است.با تغییر مدیریت به رهبری از یك‌سو و دگردیسی اندیشه، تصمیم‌گیری و كار فردی به تفكر و عمل تیمی از سوی دیگر، به ناگزیر پارادایم‌های ذهنی و الگوهای رفتاری افراد و سازمان‌ها نیز می‌بایستی تغییر كنند، مهمترین نشانه‌های این تغییر را می‌توان در مسئولیت‌پذیری بیشتر،سرعت و دقت عمل بالاتر، انجام كار درست به‌جای درست كار كردن، خلاقیت و نوآوری در فعالیت‌ها، كاهش منطقی هزینه‌ها، تبدیل صدای مشتری به مجصول، پیگیری امور حتی پس از رسیدن به نتیجه و... یافت. تمامی این موارد، در واقع مصادیق مستقیم و غیرمستقیم مفهوم كارآفرینی هستند.
كارآفرینی، به معنای تعهد به سازماندهی، اداره و تقبل مخاطره‌های یك فعالیت اقتصادی است. لاجرم، به گفته ژوزف شومپیتر، كارآفرینی اصلی‌ترین نیروی محركه توسعه اقتصادی است و به قول كرزنر- استاد اقتصاد دانشگاه نیویورك، در واقع ایجاد سازگاری و هماهنگی متقابل بیشتر در عملیات بازارهاست.
هنگامی كه هدف غایی هر سازمان تولیدی یا خدماتی، بقا در بازارهای ملی، منطقه‌ای و جهانی است، نمی‌تواند بدون ارائه كالایی جدید، روشی جدید در فرایند تولید و عرضه، گشایش بازاری جدید، یافتن منابعی جدید و ایجاد تشكیلاتی جدید، به هدف خود برسد. اینها و ده‌ها فعالیت جدید دیگر، در واقع نمونه‌هایی از فعالیت‌های كارآفرینان، تلقی می‌شوند. اینجاست كه القای فرهنگ كارآفرینی بدون تغییر پارادایم‌های كنونی، كاری بی‌فایده خواهد بود. بی بیانی دیگر، نمی‌توان با بینش، دانش، تجربه و مهارت‌های منسوخ و قدیمی، نیازها و خواسته‌های جدید را كه به‌طوری روزافزون در حال تغییرند، برآورده ساخت. نمی‌توان ایستاد و به مقصد رسید.
فرایند كارآفرینی، به رضایتمندی یا تقاضای جدید می‌انجامد، لذا همچون فرایند آموزش، پایان‌ناپذیر و مستمر است. این فرایندف با ایجاد مجموعه‌ای منحصر به‌فرد از منابع، با هدف بهره‌گیری بهینه از فرصت‌های هر چند اندك كنونی، ارزش لازم را به وجود می‌آورد. این ارزش، چیزی نیست جز خلاقیت و نوآوری فردی و سازمانی.
برای تبدیل كاركنان سازمان‌های تولیدی و خدماتی به كارآفرینان مؤثر، باید توانایی‌های خلاق آنان را درك كرده و روحیه كاری لازم را در آنان به وجود آورد. این مهم انجام نمی‌شود مگر اینكه ویژگی‌های بارز كارآفرینان، یعنی: نیاز به موفقیت، تمایل به خطرپذیری، نیاز به استقلال، خود كنترلی و سرانجام خلاقیت را در میان كاركنان، تقویت كرده و ارتقا بخشید.
در شرایط كنونی اقتصاد كشور به‌ویژه در بخش خودرو و قطعه، مسئولیت اجتماعی ما حكم می‌كند كه تمامی تلاش خود را صرف دستیابی به سطحی قابل قبول از كارآفرینی درسازمان‌های خود باشیم. برای حضور در بازارهای جهانی و دست‌كم بقا در عرصه كسب و كار، چاره‌ای جز این نداریم.
منبع : ماهنامه صنعت خودرو


همچنین مشاهده کنید