چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ایران هسته ای؛ الزامات توانمندی


ایران هسته ای؛ الزامات توانمندی
در گروه بندی کشورهای هسته ای جهان به طور کلی سه گروه از یکدیگر قابل تمایز می باشند. در گروه نخست پنج قدرت هسته ای شناخته شده به موجب معاهدهٔ اِن.پی.تی قرار دارند که ضمناً این پنج کشور عضو دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز هستند. آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و انگلستان تحت شرایط خاص بین المللی در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ موفق گردیدند تا موقعیت انحصاری خویش را در پیمان تبعیض آمیز ان.پی.تی به تثبیت برسانند.
در گروه دوم کشورهای دارندهٔ تسلیحات هسته ای قرار دارند که خارج از چارچوب اِن.پی.تی بوده و بعداً به این تسلیحات دست یافته اند. هند، پاکستان، اسراییل و کره شمالی در این گروه قرار دارند. و بالاخره گروه سوم قدرت های هسته ای به شمار می روند که از توانمندی هسته ای لازم برخوردارند و علیرغم نداشتن تسلیحات هسته ای توان بالقوهٔ آن را در صورت ضرورت دارا هستند و از این رو بدون داشتن تسلیحات هسته ای تا حد قابل توجهی از موقعیت بازدارندگی هسته ای برخوردارند. ضمن آنکه از خطرات و هزینه های دارا بودن تسلیحات هسته ای نیز برکنار هستند. آلمان، ژاپن، برزیل، آفریقای جنوبی و چند کشور دیگر در این گروه قرار دارند. البته بسیاری از کشورهایی که در این گروه قرار دارند از چتر اتمی آمریکا و یا تضمین های امنیتی دیگری نیز برخوردار هستند.
بر اساس اهداف اعلام شده در برنامهٔ هسته ای ایران چنین می توان نتیجه گیری نمود که هدف ایران قرار گرفتن در گروه سوم قدرت های هسته ای است هر چند آمریکا و غرب حتی با این سطح از توانمندی ایران به لحاظ چالش هایی که با ایران در سطح کلان دارند مخالف هستند.
بمب یا انرژی هسته ای
در تبلیغات غرب بر علیه برنامهٔ هسته ای ایران به طور کلی یک مغالطهٔ هدفمند صورت می پذیرد و علیرغم تأکید های مکرر مقامات ایرانی تلاش جهت نیل به توانمندی هسته ای از سوی ایران به عنوان نشانه ای از تمایل به داشتن بمب هسته ای القاء می شود. تکرار این موضوع که ایران مسلح به سلاح های هسته ای برای جهان خطرناک است افکار عمومی را در سطح بین المللی چنان مشوش ساخته است که در برخی از نظرسنجی های به عمل آمده، افکار عمومی در آمریکا، ایران را بعنوان مهمترین خطر تهدید آمریکا و حتی بالاتر از تهدیدات تروریستی القاعده مشخص ساخته اند. در چنین شرایط و جوی که متأسفانه با پاسخ و واکنش های به موقع و بایسته ای از سوی مراجع ایرانی، بجز برخی تحرکات دیپلماتیک که در کارآیی و تأثیر آن تردید وجود دارد مواجه نمی شود، در اجلاس بهمن ماه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی قطعنامهٔ شدیداللحن و بی سابقه ای بر علیه ایران صادر شد. قطعنامهٔ مذکور اقدامات ایران را برای غنی سازی علی رغم همکاری های گسترده ایران که حتی فراتر از مقررات آژانس، معاهدهٔ اِن.پی.تی و حتی پروتکل الحاقی بوده است، کافی ندانسته و خواستار تعلیق کامل و عملاً توقیف کلیه فعالیت های مربوط به برنامهٔ چرخهٔ سوخت هسته ای و از آن عجیب تر توقف هر گونه فعالیت تحقیقات هسته ای گردیده است.
تعداد آراء کشورهای عضو شورای حکام که به قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران رأی داده اند و همچنین ترکیب آن ها نیز واجد اهمیت و توجه است. از ۳۵ کشور عضو شورای حکام آژانس بین المللی ۲۷ کشور علیه ایران رأی داده اند. در مجموعهٔ آراء مذکور رأی کشورهای هند و چین از کشورهای آسیایی که از آن ها بعنوان محورهای اصلی همکاری در آسیا و در سیاست نگاه به شرق نام برده شده و در میان کشورهای عربی رأی مصر و یمن و بالاخره رأی روسیه که شاید هنوز از دیدگاه برخی از مقامات ایرانی شریک استراتژیک ایران محسوب می شود قرار دارند.
نقش آمریکا
آمریکا پس از نزدیک به ۳ سال که بعلت درگیری های خویش در عراق و مشکلات روابط با متحدین اروپایی خود از پشت پرده به مسیله هسته ای ایران می پرداخت از شهریور ماه ۱۳۸۴ و در پی شکست اروپایی ها در جلوگیری از برنامهٔ هسته ای ایران رأساً و به طور فعال وارد صحنه شده است. سیاست جدید آمریکا در مقابله با جمهوری اسلامی ایران علاوه بر سوابق مخاصمهٔ ۲۷ ساله از موارد زیر نیز تأثیر پذیرفته است:
- تحولات مهم ژیوپولتیک در منطقه در پی سقوط رژیم بعث در عراق که به نفع ایران در حال شکل گیری است.
- تحولات در عرصهٔ فلسطین، اسراییل، سوریه و لبنان.
- شروع دوران گذار در کشورهای جنوبی خلیج فارس.
و بالاخره و شاید یکی از مهمترین عوامل در تصمیم اخیر آمریکا در مقابله با برنامهٔ هسته ای ایران، وجود بحران در اِن.پی.تی و بقای نظام ممنوعیت گسترش تسلیحات هسته ای است.
بحران مزبور که در اصل آمریکا و برخی از کشورهای دارندهٔ تسلیحات هسته ای مسیول آن هستند زنگ خطر را در محافل سیاسی و امنیتی غرب به صدا درآورده است و اینک جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین نمونه در طرح جدید اِن.پی.تی است که اقداماتی را فراتر از معاهدهٔ کنونی عملاً در مورد آن به اجرا می گذارند تا در صورت توفیق در مورد ایران در صدد جهان شمول نمودن آن برآیند.
این اقدام قدرت های هسته ای صرف نظر از مقاومت ایران و سایر کشورهایی که در جهت توانمندی هسته ای حرکت می کنند به دلایل زیر با مشکلات اساسی مواجه است:
- از لحاظ حقوقی اعمال یک سلسله مقررات و یا قبول تعهداتی از سوی یک یا چند کشور برای سایر کشورها الزاماتی را در چارچوب یک معاهده بین المللی مانند اِن.پی.تی فراهم نخواهد کرد.
- اساساً بدون تعهدات متقابل از سوی قدرت های هسته ای که طرف های دیگر در معاهدهٔ تبعیض آمیز اِن.پی.تی هستند حصول هر گونه توافق جدیدی غیر ممکن خواهد بود. جایگاه و تکلیف کشورهای خارج از اِن.پی.تی که به تسلیحات هسته ای دست یافته اند یعنی هند، پاکستان، اسراییل و کره شمالی در نظام جدید و مطلوب پنج قدرت هسته ای مشخص نیست.
- در صورت اعمال فشارهای نامتعارف به ایران (از جمله وادار ساختن این کشور به تعهدات فراتر از معاهده اِن.پی.تی و یا مقررات آژانس بین المللی انرژی اتمی) و خروج ایران از پیمان ان.پی.تی کل نظام عدم گسترش موجود در معرض فروپاشی قرار خواهد گرفت.
با وصف فوق آمریکا صدور قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی را پیروزی دیپلماتیک مهمی برای خود دانسته و آن را در راستای سیاست خود برای انزوای ایران و کشاندن پروندهٔ هسته ای ایران به شورای امنیت برای اعمال تحریم هایی بر علیه ایران و احیاناً زمینه سازی برای حملهٔ نظامی تلقی کرده است. دولت آمریکا معتقد است در شرایطی که ایران از هر جهت مصمم به دستیابی به سلاح هسته ای است باید با ایجاد ایتلاف بین المللی به ایران نشان داد که ایران برای رسیدن به این هدف باید هزینهٔ سنگینی را به شکل تحریم یا حملهٔ نظامی بپردازد. در واقع آمریکا با تبلیغ این که ایران هسته ای به معنای مسلح شدن جمهوری اسلامی ایران به تسلیحات هسته ای خواهد بود و با نتیجه گیری از چنین فرضی آن را به علت سیاست های اعلام شده ایران از جمله محو اسراییل از روی نقشه زمین مخل صلح و امنیت منطقه ای و بین المللی اعلام می کند.
به این ترتیب تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران بر علیه اسراییل مهمترین دغدغهٔ مقامات آمریکایی محسوب می گردد. جورج بوش بارها برای آرامش خاطر اسراییلی ها و احیاناً برای جلوگیری از اقدام نظامی نا به هنگام آن ها علیه ایران که ممکن است به طور ناخواسته پای آمریکا را نیز به جنگ با ایران بکشاند، از حمایت آمریکا از اسراییل در برابر تهاجم فرضی از ناحیه ایران سخن گفته و از اسراییل به عنوان متحد آمریکا نام برده است. از سوی دیگر ۳ کشور اروپایی انگلستان، فرانسه و آلمان نیز در مذاکرات و توافق های خویش با ایران در مورد برنامهٔ هسته ای این کشور و در مورد ارایهٔ تضمین های عینی از سوی ایران نیز امنیت اسراییل را در رأس ملاحظات خویش قرار داده اند. به این ترتیب به نظر می رسد که آمریکا و به طور کلی غرب تا حدی و در همسویی با آنان حتی روسیه و چین توسعهٔ برنامهٔ مستقل هسته ای ایران را حتی در چارچوب اِن.پی.تی برنمی تابند و آن را در تعارض با منافع خویش می بینند.
چالش ها و الزامات
در ایتلافی که به رهبری آمریکا و به طور کلی غرب علیه برنامهٔ هسته ای ایران شکل گرفته است توقف برنامهٔ مستقل هسته ای ایران، ایجاد تأخیر در آن تا زمان تحقق تغییر در رفتار و سیاست های ایران و بالاخره در صورت عدم توفیق در هر یک از سیاست های مزبور طرح انزوای بین المللی ایران و در نهایت اقدام نظامی پیش بینی شده است. به این ترتیب تعقیب برنامهٔ هسته ای ایران در حالت چالش با آمریکا و غرب می تواند هزینه های سنگینی را متوجه منافع ملی و امنیت ملی کشور سازد و یا تداوم آن در طول زمان می تواند نهایتاً به فرسایش توان ملی کشور منجر گردد. سؤال اصلی در این مقطع حساس این است که ایران برای اجتناب از مخاطرات و برای رسیدن به اهدف خود چه سیاستی را باید در پیش بگیرد
مسلماً اولین اقدام لازم بازبینی واقع بینانه سیاست های گذشته و سعی در رفع اشتباهات احتمالی و یا نقاط ضعف از طریق مقتضی است. آنچه مسلم است اعادهٔ اعتماد بین المللی و رفع سوءظن های موجود در جامعهٔ بین المللی از اولویت خاصی برخوردار است.
این اقدام همانطور که قبلاً اشاره شد از تماس های رسمی دیپلماتیک فراتر می رود و به نظر می رسد که نیاز به بازنگری در شیوه های دیپلماسی کنونی و به طور کلی اصلاح تصویر ایران در خارج از کشور دارد. در این خصوص پرداختن به دیپلماسی عمومی در تمام ابعاد معمول و شناخته شدهٔ آن با هدف ایجاد اجماع ملی در داخل کشور و برای اقناع افکار عمومی بین المللی در بعد خارجی می تواند بسیار مفید و کارساز باشد. نکته دیگر ضرورت توجه به شرایط و محیط بین المللی، معادلات قدرت در سطح منطقه و بین المللی و تنظیم یک سیاست خارجی مبتنی بر اولویت های راهبرد ملی از جمله سند چشم انداز بیست سالهٔ کشور است. بدیهی است که در یک رویکرد واقع گرایانه و مبتنی بر منافع ملی ایران تعامل با قدرت های مؤثر از جمله آمریکا از موضع اقتدار و برابر نمی تواند نادیده گرفته شود.
سخن آخر آن که در بحث توانمندی هسته ای توجه به دو موضوع حق برخورداری صلح آمیز از فن آوری هسته ای و صلاحیت بهره مندی از این حق باید مورد توجه قرار گیرد.
هر چند که دستیابی به فن آوری هسته ای به موجب پیمان ان.پی.تی برای کشورهای عضو این پیمان به عنوان یک حق شناخته شده است لیکن از آنجایی که این فن آوری دارای کاربردی دوگانه است و می تواند در تسلیحات هسته ای نیز مورد استفاده قرار گیرد، لذا دستیابی به این فن آوری موکول به احراز صلاحیت لازم از سوی کشورها گردیده است. البته قضاوت در مورد چنین صلاحیتی از سوی جامعه بین المللی تا حد زیادی تحت تأثیر سیاست قدرت های بزرگ قرار می گیرد لیکن در تشخیص این سیاست ها رفتار کشورها و سیاست های اعلامی آن ها و به طور کلی نحوهٔ مدیریت و برنامه ریزی کلان کشورهای مزبور برای ارایه اطمینان های لازم از لحاظ امنیت و حفاظت تأسیسات هسته ای از جنبه های مختلف و به ویژه محیط زیست انکارناپذیر است.
ناصر ثقفی عامری
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید