دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پراندن بلبل بوشهری


پراندن بلبل بوشهری
حكایت همان است كه گفته آمده. همان كودك كه بلبلی داشت و سخت بدان پرنده خوشخوان دل بسته بود. از صبح از همه كار می‌گذشت و در پی آب و دانه بلبل بود و در بیشتر اوقات هم بزرگان خانه همین دلبستگی او را وسیله كرده، از او كار می‌كشیدند.
صبح زود بلند شو برو نان بخر. آب حوض را بكش. برف بام را بروب و هر بار وقتی او شانه بالا‌ می‌انداخت انگشت‌ها به سوی قفس بلبل نشانه می‌رفت كه اگر نروی بلبل را بیرون می‌كنیم. كودك از ترس از دست دادن بلبل نازنین می‌دوید. گروگان بلبل شده بود گویا. روزی چندان كه پگاه او را از خواب پراندند كه برو به فلا‌ن كار، سر از زیر لحاف به در كرد و گفت بلبل را پراندم. و پس از آن راحت خوابید. آری او شب هنگام خود با دست خود بلبل را پرانده بود.
اینك بلبل ما نیروگاه هسته‌ای بوشهر است. بسیار دوستش داریم. رژیمی رفت و نظامی دیگر آمد و سی و چند سالی است كه دولت‌هایمان به آرزوی افتتاح این مركز بوده‌اند. وجود این بلبل نشانه امری است كه دلبستگی به آن فهمیدنی است. اما تا همین جا سود خود را بخشیده و آشكار كرده است كه تنها با داشتن روابطی آن چنان كه رژیم گذشته داشت، پایان این مركز میسر بود. دنیا به همین بی‌منطقی است. بلبل تا همین حالا‌ درس‌ها به ما آموخته است، چهار دوره دولتمردان به تولا‌ی این بنا كه هنوزش نمی‌گفت نیروگاه است، با واقعیت‌های جهان آشنا شدند.
مهم‌تر از آن به بهانه همین نیروگاه؛ نیروهای انسانی فراوانی كه تربیت شدند، یا تربیت شده بودند به كشورشان جذب شدند. تصویرهایی از درون و بیرون این نیروگاه از هر بنای دیگر ایرانی در سراسر جهان پخش و منتشر شده است. اینك حتی اگر نیمی از آنچه ادعا می‌شود درست باشد، ایران به نقطه مطلوبی در فناوری هسته‌ای رسیده است. در این فاصله دوست و دشمن هم شناخته شده‌اند. رفتار‌های زیمنس و ارودیف و روس اتم [ بگو آلمان و فرانسه دو دموكراسی اروپایی] و همتای چینی آنها ثبت است. حتی دورترها، آفریقای جنوبی و جمهوری‌های استقلا‌ل‌یافته شوروی سابق، پاكستان، كره و خلا‌صه انگار بنایی كه در زمان جنگ چندان بی‌مصرف می‌نمود كه لوله‌هایش را كندند و به مصرفی دیگر رساندند، آن مائده الهی بود تا به وسیله‌اش جهان را و هر چه در درونش هست، شناسایی كنیم. اینك پرونده قطوری است پرونده این نیروگاه، كه شبیه به آن در هیچ كجا نیست.
تا سال‌ها رجوع به این پرونده برای حقوقدانان و سیاستمداران و اهل اقتصاد ایران آموزنده خواهد بود. بلبل ما پیر هم شده است. روزگاری این بنا بود و برجكی در امیرآباد تهران كه فناوری هسته‌ای ایران را نشانه می‌زد، اینك ده‌ها مركز است در نقاط مختلف جهان و بازرسان جهانی در آن گردش‌كنان. ‌ به باورم باید كارشناسان به نكته‌ای فكر كنند كه فكر ناكردنی می‌نماید. جای آن دارد كه ایران بلبل خوشخوان را خود بپراند. با اعلا‌ن صرف‌نظر كردن ایران از ساخت نیروگاه بوشهر، با پراندن این دایناسور، ایران می‌تواند مذاكرات برای ساخت نیروگاه‌های دیگر را آغاز كند. این موضوع هیچ ربط آشكاری به پرونده هسته‌ای ندارد كه آن حكایت دیگری است و به خواست ایران برای تولید سوخت هسته‌ای مربوط می‌شود.
امری كه در زمان رژیم گذشته هم اجازه‌اش را نمی‌دادند. در همان زمان همسایه فقیر ما رفت و نه نیروگاه كه بمب هسته‌ای ساخت. اما چندان كه كلیدش در دست نظامیان پرورش‌یافته آمریكا و تحت امر بود، حتی وقتی گفتند رنگش سبزست و نوشته لا‌الله الا‌ الله بر آن است، كسی اعتراض چندانی نكرد. حتی وقتی دستگاه اطلا‌عات ارتش آن، همسایه طالبان و القاعده پروراند، كسی احساس خطری برای تمدن غرب نكرد. از همان كنار، فرمان ۱۱ سپتامبر صادر شد و هم امروز گفته می‌شود از همان كنار دستور جمع مواد به مافیا و قاچاقچیان هسته‌ای رسیده، اما باز باكی نیست. آری حكایت چالش ایران و غرب بر سر فناوری هسته‌ای، الا‌ن ربط مستقیمی به بلبل بوشهر ندارد، جز آن كه یكی از آنها كه ۲۰ سال قبل از باشگاه قدرت‌های جهانی بیرون رفته و حالا‌ دوباره در صف انتظار ایستاده، قصد دارد با اشاره به این بلبل ما را گروگان گیرد. بایدش گفت نه. البته بازرگانان عاقل، مواد دورریختنی را هم خوب می‌فروشند، شاید بتوان با فروش آن حركت پرونده هسته‌ای را تسهیل كرد.
ایران با اعلا‌م اینكه از ساخت نیروگاه بوشهر منصرف شده می‌تواند این بنا را به موزه‌ای بدل كند و جاذبه‌ای به جاذبه‌های توریستی كشور اضافه كند و از تمام دنیا دعوت كند كه اسناد و مدارك و نشانه‌های تبعیض حق‌كشی بین دولت‌ها را برایش بفرستند. از نشانه‌های برده‌داری تا هم‌اكنون آنچه در معادن جهان می‌گذرد، از نسل‌كشی‌ها تا بهره‌كشی‌های نژادپرستانه. به عنوان مثال از رنجی كه كارخانه‌های دارویی چندملیتی بر مردم هند وارد آوردند تا ماجرای نستله. دولت می‌تواند با برنامه‌ای مردمی تعطیلی نیروگاه بوشهر را به تصمیم عمومی مردم بگذارد و در مقابل به مردم پیشنهاد كند كه به همان میزان از مصرف برق خود داوطلبانه بكاهند. آزاد كردن بلبل نیروگاه بوشهر از قفس، بور كردن آنهایی است كه كیسه‌های بزرگ‌تر از این برای ایران و درآمد نفت مردم دوخته‌اند. مردم ایران كه در تاریخ معاصر خود چند باری از همسایه تندرفتار و متفرعن شمالی خود درد كشیده‌اند، بدون آنكه تشنج‌آفرینی تازه‌ای در روابط بیرونی لا‌زم باشد، خواهند دانست كه بستن در نیروگاه بوشهر و مرخص كردن مستخدمان خارجی آن، یعنی به قول حافظ شیراز: محتاج جنگ نیست برادر نمی‌كنم.
مسعود بهنود
منبع : روزنامه اعتماد ملی