شنبه, ۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 18 May, 2024
مجله ویستا

موعود در آیین زرتشت


موعود در آیین زرتشت
بشر از آغاز پیدایی اش تاكنون، همواره چشم انتظار نجاتبخشی اصلاحگر بوده است. این موعود كه در آیین مزدیسنا «سوشیانس» خوانده می شود، به صورتی همان كالكیِ هندوان (دهمین تجلی ویشنو)، بودای پنجم بوداییان، مسیحای یهودیان، فارقلیط مسیحیان و حضرت مهدی (عج) مسلمانان است. البته چنین اندیشه ای تنها مختص این ادیان نیست، چنین روایاتی در اشكال مختلف از قصص مذهبی گرفته تا اساطیر و افسانه ها، بلكه در میان همه اقوام و ملل متمدن و غیرمتمدن جهان و حتی قبایل بدوی وجود داشته است; مثلا در میان سرخپوستان امریكای میانی، آزتكها از كتسال كواتل (Quetzal Coatl) و تولتكها از سه آكاتل توپیلتسین ( CeAcatl Topiltzin) و مایاها از كوكولكان (Kukulcan) در اساطیر خویش یاد می كنند، كه احتمالا منشأ هر سه یكی است.
ایشان بر این باور بودند كه این شخصیتهای اسطوره ای، كه تدریجاً به مقام خدایی ارتقا یافتند، همان گونه كه به شكل ناگهانی و اسرارآمیزی ناپدید شدند، دوباره روزی مراجعت می كنند و باعث نجات مردم و سامان بخشیدن به اوضاع جامعه خویش خواهند شد.
اینكاها نیز از ایزدی آفریننده موسوم به ویراكوچا (Virakocha) نام می برند و معتقدند پس از آن كه كار آفرینش به دست وی پایان یافت، دستورهایی برای مردمش بر جای گذاشت; و قبل از آن كه در آسمان ناپدید شود، قول داد كه روزی مراجعت خواهد كرد.
ساكنان جزایر ملانئید (Melaneid)، واقع در جنوب اقیانوس آرام، در این باره افسانه ای دارند مبنی بر این كه در زمانهای دور، پادشاه یك سرزمین ناشناس ـ كه امریكا نام داشت ـ به دیدار آنها آمده بود. نام این خدا جان فرام (John Frum) بود، كه به آنها قول داد در روزی از روزها با پنجاه هزار تن از پیروان آسمانی اش از دهانه آتشفشان مازور (Masur) بیرون آید و زندگیِ فقیرانه بومیان را بهبود بخشد و برای آنها خوشبختی به ارمغان آورد. ولی بومیان می گویند این خدا فقط در صورتی نزد آنها باز خواهد گشت كه آنها سنتها را زنده نگاه داشته و خدایان را پرستش كنند. گذشته از اینها، چنین معتقداتی را می توان در اساطیر كهن مصر باستان، چین و یا افسانه های یونانی بازشناخت.
اعتقاد به موعود در عقاید مانوی نیز خودنمایی می كند. در قطعه شماره ۹ اسناد مكشوفه تورفان (كلكسیون لنینگراد) پرسشهایی درباره آخرالزمان و علامات آن مطرح می شود. این اسناد سالها پس از زمان مانی نوشته شده است، ولی از آنها چنین بر می آید كه پیروان مانی به ظهور وی در آخرالزمان معتقد بوده اند. تكه هایی از كتاب شاپورگان مانی وجود دارد كه در آنها اشاره به ظهور مانی نمی شود، اما از قراینی چنین به دست می آید كه انتظار ظهور عیسی را دارند. در شاپورگان، ترجمه مولر، نام «خرد شهر ایزد» آمده كه در آخرالزمان باید ظهور بكند. جكسون عقیده دارد كه بی شك عیسی به این لقب نامیده شده است. در قطعات پهلوی لنینگراد به «آمدشنیه ییشو زندگر» و در جای دیگر «مردان پوسر» اشاراتی شده است.
به هر حال، وقایعی كه با ظهور مصادف می شود، عبارت از علامات شگفت انگیزی است كه در آسمان پدید می آید و برآمدن «خرد شهر ایزد» دلالت می كند، و دانش را پیش از تكمیل فرشگرد به دنیا می آورد. فرشتگانی از شرق و غرب به فرمان او فرستاده می شوند و به همه اهل دنیا پیام می فرستند. اما اشخاص شرور او را انكار می كنند و
” به موجب روایات زرتشتی، و بنا به یشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد می شود كه با نام عمومی سوشیانس خوانده می شوند. این نام بخصوص برای تعیین آخرین موعود تخصیص یافته و او آخرین مخلوق اهورامزدا خواهد بود. ... “
كاذب می شمارند. از طرف دیگر، پنج تن از نگهبانان پیروزگر آسمانها و زمینها با پرهیزگاران و دیوان فروتن به پرستش او سر فرود می آورند.
برخلاف دیگر ادیان، كه معمولا منتظر یك موعود نجاتبخش اند، ـ زرتشیان منتظر سه موعود هستند كه هر یك از آنها به فاصله هزار سال از دیگری ظهور خواهد كرد. در این جا لازم است قبل از پرداختن به مسئله سه موعود، اشاره ای گذرا به بحث ادوار جهانی یا سال كیهانی در آیین زرتشت داشته باشیم، كه افسانه ظهور این موعودهای سه گانه در چنین چارچوبی جای داده شده است. البته باید یادآور شویم كه متنهای زرتشتی درباره این كه «سال كیهانی» از چند هزاره تشكیل می شود همسخن نیستند.
پاره ای می گویند از نُه هزاره، و برخی این دوره جهانی را به مناسبت دوازده برج سال طبیعی و دوازده نشان منطقهٔ البروج متشكل از دوازده هزاره می دانند. قراینی نیز حكایت می كند رقم اصلی شش هزار سال بوده و به تدریج به نُه هزار سال و دوازده هزار سال افزایش یافته است.
امیل بنونیست (Emil Benveniste) در این باره می نویسد: نُه هزار سال عقیده زروانیان و دوازده هزار سال اعتقاد مزدیسنان غیر زروانی است.
در سه هزاره اول، اهورامزدا عالم فروهر، یعنی عالم روحانی را بیافرید، كه عصر مینوی جهان بوده است. در سه هزاره دوم از روی صور عالم روحانی، جهان جسمانی خلقت یافت. در این دوره امور جهان و زندگی مردمان فارغ از گزند و آسیب بود و به همین دلیل عصر طلایی تاریخ دینی مزدیسنان نامیده می شود. سه هزاره سوم، دوران شهریاری شهریاران و خلقت بشر و طغیان و تسلط اهریمن است. زرتشت درست در آغاز هزاره اول از دوران چهارم زاده شد; یعنی هنگامی كه بنابر سنتْ دوران واپسین از چهار دوره عمر جهان بود.
به موجب روایات زرتشتی، و بنا به یشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد می شود كه با نام عمومی سوشیانس خوانده می شوند. این نام بخصوص برای تعیین آخرین موعود تخصیص یافته و او آخرین مخلوق اهورامزدا خواهد بود.
كلمه «سوشیانس» كه از ریشه «سو» به معنی سودمند است، در اوستا سئوشیانت (Saoshyant) آمده و در پهلوی به اشكال گوناگونی چون: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوشیوس یا سیوشوس آمده است. در فروردین یشت، بند ۱۲۹، در معنی سوشیانت چنین آمده است: «او را از این جهت سوشیانت خوانند; برای آن كه او به كلیه جهان مادی سود خواهد بخشید.»
این كلمه چندین بار در گاتاها برای شخص زرتشت به كار رفته و پیامبر خود را سوشیانت خوانده; یعنی كسی كه از وجودش سود و نفع برمی خیزد و سود رساننده است. همین موضوع در یسنا (۵۹/۲۸) نیز تكرار شده است.
در یسنا (۲۴/۵) از سوشیانسها با عنوان نوكنندگان جهان و مردانی كه هنوز متولد نشده اند یاد می شود:
ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین با فروهرهای همه پاكان; آن پاكانی كه مرده اند و آن پاكانی كه زنده اند و آن مردانی كه هنوز زاییده نشده، سوشیانتهای نوكننده اند.
و در فروردین یشت كرده ۱ فقره ۷ آمده است:
ای سپنتمان! فروهرهای نخستین آموزگاران دین و فروهرهای مردانی كه هنوز متولد نشدند و در آینده سوشیانسهای نوكننده جهان خواهند بود، از فروهرهای سایر مردمان قویتر هستند.
در گزارش پهلویِ وندیداد (۱۹/۵) سوشیانت به صورتِ «Sut aumand» سودمند آمده و از آن هنگامی سخن رفته كه میان زرتشت و اهریمن (انگرمینو) جدالی سخت بوده است. اهریمن دیوان را برمی انگیزد تا زرتشت را هلاك كنند، اما زرتشت با خواندن ادعیه و توسل به كلام مقدس دیوان را می راند و بر آن می شود تا آفرینش شر اهریمنی را نابود سازد. اهریمن به تمنا می خواهد زرتشت را منصرف كند، اما زرتشت در جوابش می گوید:
ای اهریمن بدسگال! من آفریده
” كلمه «سوشیانس» كه از ریشه «سو» به معنی سودمند است، در اوستا سئوشیانت (Saoshyant) آمده و در پهلوی به اشكال گوناگونی چون: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوشیوس یا سیوشوس آمده است.... “
های دیو ساخته را تباه می كنم; دیو نسو (Nasu) ]دیولاشه و مردار[ را بر می افكنم; پری خنتائیتی
اما عمده مطالب درباره سوشیانسها در یشتهای سیزدهم و بویژه نوزدهم آمده است. در یشت ۱۹، بند ۸۸ به بعد، درباره ظهور سوشیانس در آخرالزمان و نو شدن گیتی و سپری شدن جهان چنین آمده است:
فرّ كیانی نیرومند مزدا آفریده را ما می ستاییم; (آن فر) بسیار ستوده زبردست، پرهیزگار، كارگر چست را كه برتر از سایر آفریدگان است; كه به سوشیانت پیروزمند و به سایر دوستانش تعلق خواهد داشت. در هنگامی كه گیتی را نو سازد; (یك گیتیِ) پیر نشدنی، نمردنی، نگندیدنی، نپوسیدنی، جاودانِ زنده، جاودانِ بالنده و كامروا. در آن هنگامی كه مردگان دگرباره برخیزند و به زندگان بی مرگی روی كند. پس آن گاه او (سوشیانت) به در آید و جهان را به آرزوی خود تازه كند.
پس جهانی كه فرمانبردار راستی است فناناپذیر گردد. دروغ دگرباره به همان جایی رانده شود كه از آن جا از برای آسیب رساندن به راستی پرستان و نژاد و هستیِ وی آمده بود. تباهكار نابود خواهد گردید; فریفتار رانده خواهد شد.
در هنگامی كه اَستْوَتْ اِرِتَه (= سوشیانت) پیكِ اهورامزدا، پسرِ «ویسْپَه تَئورْوَئیری از آب كیانسیه به در آید، گرز پیروزمند آزنده; (گرزی) كه فریدون دلیر داشت در هنگامی كه اژی دهاك (ضحاك) كشته شد.
كه افراسیاب تورانی داشت در هنگامی كه زنگیاب دروغگو كشته شد، كه كیخسرو داشت در هنگامی كه افراسیاب تورانی كشته شد، كه كی گشتاسب داشت (آن) آموزگار راستی از برای سپاهش، با این (گرز) او (استوت ارته) دروغ را این جا از گیتی بیرون خواهد كرد.
او (استوت ارته = سوشیانس) با دیدگان خرد بنگرد. به همه آفریدگان او نگاه خواهد كرد; آنچه زشت نژاد است، او با دیدگان بخشایش سراسر جهان مادی را خواهد نگریست و نظرش سراسر جهان را فنا ناپذیر خواهد ساخت.
یارانِ استوت ارته پیروزمند به در خواهند آمد. نیك پندار، نیك گفتار، نیك كردار و نیك دین اند و هرگز سخن دروغ به زبان نیاورند. در مقابل آنان خشم خونین سلاح بی فرّ رو به گریز نهد. راستی به دروغ زشتِ تیره بدنژاد غلبه كند.
منش بد شكست خواهد یافت. منشِ خوب به آن چیره شود. (سخن) دروغ گفته شده، شكست خواهد یافت. سخن راست گفته شده به آن چیره خواهد شد. خرداد و اَمرداد هر دو را شكست دهند: گرسنگی و تشنگی را. خرداد و اَمرداد گرسنگی و تشنگی زشت را شكست دهند. اهریمن ناتوان بدكنش رو به گریز خواهد نهاد.
بر اساس روایات پهلوی، نطفه زرتشت در دریاچه هامون، ]كیانسیه یا كَسَه اُیه (Kasaoya) [قرار دارد. در آخرین هزاره از عمر جهان (هزاره دوازدهم) سه دوشیزه از این نطفه بارور می شوند و سه موعود مزدیسنان را می زایند. در یشت سیزدهم، بند ۶۲، آمده است:
فروهرهای نیك توانای پاك مقدسین را می ستاییم كه نُه و نود و نهصد و نه هزار و نُه بار ده هزار (یعنی ۹۹۹۹۹) از آنان نطفه سپنتمان زرتشت مقدس را پاسبانی می كنند.اما در یشت سیزدهم، بندهای ۱۲۸ و ۱۲۹ مهم و قابل توجه هستند. در بند ۱۲۸ مجموعاً از نُه پارسا ـ كه شش تن از آنها یاران سوشیانس و سه تن دیگر موعودهای آینده اند ـ یاد شده و فروشی شان ستوده شده است.
بنا به مندرجات كتاب پهلوی دادستان دینیك، هنگامی كه در آخرالزمان سوشیانس ظهور كند، قیامت مردگان به مدت ۵۷ سال به طول می انجامد. در این مدت، سوشیانس در كشور مركزی، یعنی خونیرس،[۲۶] فرمانروا خواهد بود، و شش تن از یارانش در شش كشور دیگر. اینان در طی مدت فرمانروایی شان، كه باید به نوعی فرمانروایی معنوی و روحانی تلقی شود، همواره در حال اطاعت از سوشیانس و مجری فرمانهای
” بنا به مندرجات كتاب پهلوی دادستان دینیك، هنگامی كه در آخرالزمان سوشیانس ظهور كند، قیامت مردگان به مدت ۵۷ سال به طول می انجامد. در این مدت، سوشیانس در كشور مركزی، یعنی خونیرس،[۲۶] فرمانروا خواهد بود، و شش تن از یارانش در شش كشور دیگر. اینان در طی مدت فرمانروایی شان، كه باید به نوعی فرمانروایی معنوی و روحانی تلقی شود، همواره در حال اطاعت از سوشیانس و مجری فرمانهای وی خواهند بود.... “
وی خواهند بود. این شش پارسای جاودانی عبارت اند از:
۱. رَئوچَسْ چَئِشمَن (Raocas - Caesman) یعنی روشنی پاشنده، كه در دادستان دینیك (فصل ۳۶، فقره ۴) روشن چشم (Rosan Casm) یاد شده است، و در كشور اَرِزَه (Arezah) یعنی كشور غربی فرمانده خواهد بود.
۲. هوَرِ چَئِشمَن ( Caesmanـ Hvare) یعنی فروغ خورشید پاشنده، كه در دادستان دینیك خور چشم(Xor Casm) آمده است، و در سَوَه (Savah) یعنی كشور شرقی، فرمانده خواهد بود.
۳. فْرادَت خوارِنَه (Fradat xvarenah) یعنی فرّپرور، كه در دادستان دینیك فْرادَت ـ فرّه (Fradat Frrah) آمده است، و در كشور فْرَدَ ذَفش (Fradzafs) یعنی كشور جنوب شرقی فرمانده خواهد بود.
۴. ویذَت خوارِنَه (Vidhat xvarenah) یعنی از فرّ برخوردار، كه در دادستان دینیك وَرِدَت فَرّه (Varedat Farrah) آمده است، و در كشور ویدَ ذَفشْ (Vida zafs) یعنی كشور جنوب غربی فرمانروا خواهد بود.
۵. وُئورو ـ نِمَه (Vouru nemah ) یعنی فراخ نیایش، كه در دادستان دینیك كامك نیایش (Kamak Vaxsisn) آمده است، و در كشور وُروبَرِشت (Vorbarest) یعنی كشور شمال غربی فرمانروا خواهد بود.
۶. وُئورو ـ سوه (Vouru Savah) یعنی فراخ سود، كه در دادستان دینیك كامَك سود (Kamak Sud) آمده است، و در كشور وُروجَرِشت (Vorujarest) یعنی كشور شمال شرقی فرمانده خواهد بود.
پس از این شش نام، در بند ۱۲۸، یشت سیزدهم، از سه تن دیگر نیز یاد شده و فروشی شان مورد ستایش قرار گرفته است. اینها در اصل همان سه پسرِ آینده زرتشت یا موعودهای نجاتبخشی هستند كه در هزاره آخر عمر جهان، به فاصله هزار سال از همدیگر، ظهور خواهند كرد. این سه تن عبارت اند از:
اوخْشْیَت اِرتَه (Ukhsyat ereta) یعنی پروراننده قانون مقدس (نیرو دهنده و رواكننده قانونِ دین و دادِ زرتشت) امروزه این نام را اوشیدریا هوشیدر گویند، و در كتب پهلوی به صورت خورشیتدر یا اوشیتر آمده است. گاه كلمه بامی را به آن افزوده، هوشیدربامی می گویند، كه به معنی هوشیدر درخشان است.
اوخْشْیَت نِمَه (Ukhsyat nemah) یا اوخْشْیَت نِمَنگه، یعنی پروراننده نماز و نیایش. امروزه آن را اوشیدرماه یا هوشیدرماه گویند، ولی در كتب پهلوی به صورت خورشیتماه و اوشیترماه ضبط شده است. استاد پورداود می نویسد: «در واقع بایستی اوشیدر نماز بگویند; چه، كلمه نِمَنگه به معنی نماز است.
اَستْوَتْ اِرِتَه (Astvat ereta)، یعنی كسی كه مظهر و پیكر قانون مقدس است. در خود اوستا نیز به معنی لفظی این كلمه اشاره شده و در بند ۱۲۹، یشت سیزدهم، می خوانیم:
كسی كه سوشیانت پیروزگر نامیده خواهد شد و اَستْوَتْ اِرِتَه نامیده خواهد شد. از این جهت سوشیانت، برای این كه او به سراسر جهان مادی سود خواهد بخشید; از این جهت اَستْوَتْ اِرِتَه، برای این كه او آنچه را جسم و جانی است پیكر فناناپذیر خواهد بخشید، از برای مقاومت كردن بر ضد دروغ جنس دوپا (بشر). از برای مقاومت كردن در ستیزه ای كه از طرف پاكدینان برانگیخته شده باشد.
و این اَستْوَتْ اِرِتَه همان سوشیانس، یعنی سومین و آخرین موعود در آیین مزدیسناست. در اوستا هر جا كه سوشیانت به صورت مفرد آمده، از او آخرین موعود، یعنی اَستْوَتْ اِرِتَه اراده گردیده است; چنان كه امروزه نیز هر وقت به طور عام سوشیانس می گوییم، مقصود همان آخرین نجاتبخش و موعود است; مثلا دریسنا كه ذكرش گذشت، (۲۶/۱۰) در آن جایی كه به فروهر نخستین بشر كیومرث تا به سوشیانت درود فرستاده می شود. و یا دریسنا (۵۹/۲۸) كه آمده است: «به سوشیانت پیروزگر درود می فرستیم.» همچنین در ویسپرد (۲/۵) به كسی درود فرستاده می شود كه به كلام سوشیانت ـ كه از پرتوش جهان راستی برپا خواهد شد ـ متكی باشد. بی شك مقصود از سوشیانت در فقرات مذكور، همان اَستْوَتْ اِرِتَه یا آخرین موعود است.
چنان كه اشارت رفت، این سه برادر از پشت و نطفه زرتشت پیامبر ایران هستند. بنابر سنت نطفه زرتشت را ایزد نریوسنگ برگرفت و به فرشته آب ناهید سپرد، كه آن را در دریاچه كیانسیه (هامون) حفظ كرد. در آغاز هزاره یازدهم دوشیزه ای از خاندان بهروزِ خداپرست و پرهیزگار در آن دریاچه آبتنی می كند و از آن نطفه آبستن می شود. پس از سپری شدن نُه ماه، هوشیدر پا به عرصه دنیا خواهد
” بنا به روایات، زرتشت در آغاز هزاره دهم یا در آغاز دوران چهارم متولد شده است. پس از وی سه پسر آینده او، كه موعودهای نجاتبخش در آیین مزدیسنا هستند، به ترتیب: هوشیدر در آغاز هزاره یازدهم، هوشیدرماه در آغاز هزاره دوازدهم و سوشیانس در پایان هزاره دوازدهم ظهور می كنند.... “
گذاشت. این پسر در سی سالگی از طرف اهورامزدا برانگیخته می شود و دین در پرتو ظهور وی جان می گیرد. از جمله علامات ظهور وی این است كه خورشید دَه شبانه روز غیرمتحرك در آسمان خواهد ماند و به هفت كشور روی زمین خواهد تابید. آن كه دلش با خدا نیست، با دیدن این شگفتی، از هول و هراس، جان خواهد باخت و زمین از ناپاكان تهی خواهد گشت.
در آغاز هزاره دوازدهم دگرباره دوشیزه ای از خاندان بهروز در دریاچه هامون تن خود را می شوید و از نطفه زرتشت بارور می شود، و از او هوشیدرماه زاده خواهد شد و در سی سالگی به رسالت خواهد رسید. در هنگام ظهور وی، خورشید بیست شبانه روز میان آسمان می ایستد. در دورانِ شهریاریِ روحانیِ هوشیدرماه، ضحاك از كوه دماوند زنجیر گسیخته، و به ستمگری و بیداد می پردازد. به فرمان اهورامزدا یَلِ نامور، گرشاسب، از دشت زابلستان به پا می خیزد و آن ناپاك را هلاك می كند.
در پایان هزاره دوازدهم، باز از خاندان بهروز، دوشیزه ای در آب هامون شست و شو می كند و بارور می شود و از او سوشیانس، آخرین آفریده اهورامزدا، متولد می شود. در سی سالگی مزدیسنا امانت رسالت را به وی واگذار می كند. به واسطه نشانه متوقف شدن خورشید در وسط آسمان، به عالمیان ظهور سوشیانس و نوكننده جهان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وی اهریمن و دیو دروغ نیست و نابود گردد. یاران آن موعود، كه از جاودانان هستند، قیام می كنند و همراه وی خواهند بود تا مردگان برخیزند و جهان معنوی روی نماید.
اسامی مادران این سه موعود در اوستا محفوظ مانده، چنان كه در یشت سیزدهم، بند ۱۴۱ ـ ۱۴۲، در این باره آمده است: فروهر پاكدین دوشیزه سْروتَتْ فِذْری را می ستاییم. فروهر پاكدین دوشیزه وَنْگهوفِذْری را می ستاییم. فروهر پاكدین دوشیزه اِرِدَت فِذْری را می ستاییم. كسی كه همچنین ویسپه تئوروئیری نامیده (خواهد شد). از این جهت ویسپه تئوروئیری، برای این كه كسی را خواهد زایید كه همه آزارهای دیوها و مردمان را دور خواهد نمود.
شرح اسامی مذكور به ترتیب ذكر نام ایشان چنین است: سْروتَتْ فِذْری (Srutat fedhri)، مادرهوشیدر، و به معنای كسی كه پدرش نامی و مشهور است. وَنگْهْوفِذْری (Vanghu fedhri)، مادر هوشیدرماه، و به معنای كسی كه از پدری شریف و نیك است. اِرِدَت فِذْری ( Eredatfedhri)، مادر سوشیانس، و به معنای كسی كه موجب آبروی پدر و شرف اوست. ویسْپَه تَئورْوئیری (Vispa taurvairi) نام دیگر وی است، و به معنای كسی كه همه را شكست می دهد.
گفتنی است كه دریشت سیزدهم هیچ گونه اشاره ای به این موضوع كه این دوشیزگان مادران سه موعودند وجود ندارد. اما در یشت نوزدهم، مادر سوشیانس، یعنی سومین موعود، با صراحت مشخص گردیده است; آن جا كه می گوید:
در هنگامی كه اَسْتوَتْ اِرِتَه پیك اهورامزدا، پسر ویسپه تئوروئیری از آب كیانسیه (هامون) به در آید ... .
چنان كه گفته شد، ویسْپَه تئَورْوَئیری نام دیگرِ مادر سوشیانس (اَسْتوَتْ اِرِتَه) یعنی اِرِدَت فِذْری است.
در كتاب هفتم دینكرد (فصول ۷ ـ ۱۰) شرحی درباره موعودها و مادران آنها آمده است. در كتاب مذكور این دوشیزگان پانزده ساله، كه هر كدام مادر یكی از موعودها خواهند بود، از خاندان بهروز پسر فریان اند. اسامی این مادران در روایت دینكرد به ترتیب: شمیگ ابو (Shemig - abu)، شپیر ابو (Shapir - abu)، گوباك ابو (Gubak - abu) ذكر گردیده اند.
بنا به روایات، زرتشت در آغاز هزاره دهم یا در آغاز دوران چهارم متولد شده است. پس از وی سه پسر آینده او، كه موعودهای نجاتبخش در آیین مزدیسنا هستند، به ترتیب: هوشیدر در آغاز هزاره یازدهم، هوشیدرماه در آغاز هزاره دوازدهم و سوشیانس در پایان هزاره دوازدهم ظهور می كنند. ایشان می آیند تا ادامه دهنده راه زرتشت، زداینده پیرایه ها از دین او و پالاینده جهان از فساد و تباهی، و سرانجام، منجیان مردمان و برپاكننده رستاخیز مردگان باشند.
در مینوی خرد (پرسش ۱، بند ۹۵) می خوانیم:
اگر كیخسرو بتكده (ساحل) دریاچه چیچست[۳۹]كردن ممكن نبود.
در بندهش (ص ۱۴۲) آن جا كه از هزاره ها یاد شده، درباره چگونگی ظهور این سه موعود توضیحاتی داده شده است. در زندوهومن یسن (فرگرد ۷ ـ ۹) نیز پیرامون ظهور اوشیدر و زمان ظهور و وقایعی كه رخ می دهد، مطالبی آمده است. همچنین در روایت پهلوی (فرگرد ۴۸) نیز درباره این سه موعود شرحی مفصل نقل شده،[۴۰] اما شرحی كه در صد در بندهش آمده مفصل تر و جامع است و تحول شفاهی روایت و تغییرات تازه آن را نیز نشان می دهد.
منبع: فصلنامه هفت آسمان
مولف : سیدحسن حسینی (آصف)
منبع : خبرگزاری آینده روشن