شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

بازار مکاره پژوهش و تحقیق


بازار مکاره پژوهش و تحقیق
سال هاست که ما منتقدان وضع موجود پژوهش، بویژه در مورد تحقیقات شیمی - پرمقاله ترین رشته کشور، در نوشته های خود جامعه را هشدار می دهیم که در دانشگاه ها و مراکز علمی ما برخی از محققان ارشد و شاگردان چشم بسته ولی زحمتکش آنان، اغلب فقط مشغول تمرین تحقیق هستند و نه خود آن. طبیعتاً، حاصل آن نوشته هایی می شود که هر سال به میزان فزاینده در انواعی از مجلات سراسر جهان عرضه می شوند تا عددوار اعتباری را بیابند.
این نشریات گاه انتشاراتی هستند از یکی از کشور های جهان سوم با اهداف و محدودیت های کیفی خاص خود یا اکثراً از نوع کاملاً تجاری و با اهداف سودجویانه. محتوای هر دو گونه این مجلات غالباً فقط با روش های صوری داوری شده و جالب این که در آنها هرسال تعداد محققان تراز اول جهان نایاب تر و بیشتر از پیش، صفحات آنها به محققان جهان سوم اختصاص می یابند. در نتیجه، می توان تصور کرد که نتایج تحقیقات مهم و از لحاظ علمی- فنی ارزشمند کشور های پیشرفته کماکان اغلب در همان مجلات جوامع علمی خودشان با معیارهای واقعی مورد ارزیابی، رتبه بندی و چاپ می شوند.
در گذشته در پی این گونه نقد ها نه مسئولان محترم جامعه شیمیگران ایران و نه یکی از همکاران پر مقاله که علی الاصول مورد خطاب مستقیم نوشته های ما قرار می گرفته اند، نسبت به هیچ کدام از نوشته های ما رسماً و کتباً اعتراضی نکرده اند. بویژه، صحت هیچ کدام از آمار و ارقام زیربنایی نوشته های ما را زیر سؤال نبرده اند، اگرچه در خفا همواره ما را مورد لعن قرار داده اند!
در این نوشته نیز لازم می دانیم تکرار کنیم که نقد ما محدود به ادعایی است که لااقل بعضی از همکاران نسبت به اهمیت نتایج کار خود داشته و انتظاری که این محققان گرامی نسبت به دریافت تمجید، کسب پاداش و امتیاز از جامعه علمی دارند. وگرنه ما نیز واقفیم و قبل از آن نیز نوشته ایم که محققان جامعه ما در شرایط یکسان و یا قابل مقایسه با محققی مثلاً در کشور انگلستان کار نمی کنند. لذا آنچه که باعث انتقاد اصلی ما می شود، لزوماً کیفیت ذاتی مقالات عرضه شده ما نیست. این گونه نقایص، البته به طور تاریخی در جوامع جهان سوم نهادینه شده اند وگرنه قرن ها پیش به خواب فرو نمی رفتند و یا لااقل، ده ها سال پیش، در هنگام برخورد با فنون و توانایی های غرب، بیدار شده، درصدد یافتن ایرادهای خود به فکر فرو می رفتند. انتقاد ما بسیار محدود و صرفاً نسبت به ماهیت این مسابقه کاذبی است که توسط عده ای - شاید هم بسیار قلیل - صرفاً برای تجلیل از خود و به منظور کسب حداکثر امتیاز از جامعه و مقامات مسئول کشور، به نام تحقیقات یا اهدافی و تحت عناوینی مانند گشایش دروازه های علم بشر به راه انداخته شده است. به نظر ما، این مسابقه ای است، که به پیوستن کشور ما به بقیه جهان علم و صنعت منتهی نخواهد شد و برنده ای جز شخص محقق ارشد نخواهد داشت. جزء و یا کل جامعه ما نباید فکر کند و انتظار داشته باشد رقمی حتی بسیار بیش از ۴۵۰ مقاله و ۶ هزار و ۵۰۰ ارجاع (کمتر و یا بیشتر) به محققی ارشد، مفهومی جز بزرگداشت این گونه افراد خواهد داشت.
البته در بی بهره ماندن اجتماع ما از تراوش های علمی دانشمندان اعصار طلایی جهان اسلام شکی نیست، اما لااقل قرن ها بعد، دیگرانی در اجتماعاتی که به لحاظ فکری به ظاهر بسیار عقب مانده تر از جهان اسلام بودند، از این یافته ها استفاده زیادی بردند. شاید ارقام ظاهری استنادات به مقالات محققان کنونی ما نیز این توهم را در ذهن ها ایجاد کنند که اگر بار دیگر، خود ما قادر به استفاده از یافته های بزرگان فکری امروزی نیستیم، لااقل مانند گذشته، دیگران از این یافته ها سود ها خواهند برد. چه فرقی می کند؛ وقتی که جامعه ما خود قادر به برداشت از این خرمن های دانش نیست، دیگرانی خواهند بود که از آن سود ها ببرند! اگر واقعاً چنین باشد، هر چند که برای خود ما تأسف آور خواهد بود، ولی برای پیشرفت بشر هنوز مفید به نظر می رسد. در این صورت بد نیست در دنیای علم امروزی بگردیم تا بیابیم دیگرانی را که طبق ادعا از این نو دانسته ها این گونه استفاده ها می کنند.
طبق اطلاعیه مجله انجمن شیمیگران ایران که در سال ۲۰۰۴ اولین جلد آن منتشر شده است، تاکنون در آن تعداد ۲۰۵ مقاله علمی به چاپ رسیده و به آنها مجموعاً ۳۴۴ بار استناد شده است. طبق روشی که برای ارزیابی کیفیت مجلات، معمول شده است، کیفیت یک مجله علمی مساوی است با JIF یا ضریب تأثیر آن مجله و برابر است با تعداد استنادات به مقالات دو سال قبل یک مجله در سال مشخص، تقسیم برکل مقالات منتشر شده در آن مجله در دو سال مذکور. به این ترتیب برای این مجله شیمی ایران در سال ۲۰۰۷ ضریب ۱‎/۳۸۹ محاسبه شده است.لازم به ذکر است که این ضریب برای رشته های علوم یکسان نبوده و از سال به سال نیز تغییراتی را نشان می دهد. در رشته شیمی، در حال حاضر مجله آلمانی - بین المللیAngewandte Chemie که معمولاً مقالات جدیدترین کشف را عرضه می کند، با ضریب ۱۰‎/۰۳۱ از دیگران پیشی گرفته است. بدین ترتیب مقالات چاپ شده در آن معمولاً بسیار ارزشمند تلقی می شوند.
در مقایسه، در لیست رتبه بندی چند هزارتایی مجلات علمی، معمول است که مجلات انجمن های علمی کشور های جهان سوم با ضرایبی بسیار کوچک تر از یک، در آخر آن قرار می گیرند. ضریب اثرگذاری اخیر چند مورد از مجلات از قدیم مشهور انجمن های شیمیِ کشور ها به این شرح است: سوئیس ،۱‎/۵۱۵ کانادا ،۱‎/۲۰۴ لهستان ،۰‎/۴۸۳ ژاپن ،۱‎/۴۰۴ هندوستان ۰‎/۳۳۰ و استرالیا ۱‎/۲۵۷‎/ به نظر ما، بدون هرگونه توجه به ارقام پرمفهوم اضافی، نه تنها تعداد کمی مقالات و به طور نسبی تعداد قلیل استنادها به این مجله علمی ایرانی، هرگونه نتیجه گیری آماری را بی معنی می کنند، بلکه نکته جالب و بسیار سؤال برانگیز این است که مجله انجمن شیمیگران ایران JICS چگونه موفق شده است این ضریب مورد بحث را در عرض یک سال (۲۰۰۷- ۲۰۰۶) از رقم ۰‎/۶۶۴ به ،۱‎/۳۸۹ یعنی تقریباً دو برابر ضریب سال قبل خود برساند و به این ترتیب همکاران دست اندرکار شیمیگر ما - معجزه آسا - موفق شده اند در مدتی بسیار کوتاه با نشریه جدید خود، از مجلات جوامع علمی بسیار باسابقه و نسبتاً مشهور دنیا مانند کانادا، لهستان، هندوستان و.‎/‎/‎/ به میزان قابل ملاحظه ای پیشی گیرند و اکنون کم مانده است تا به ارزندگی فعالیت شیمیگر های کشور های با سابقه اعتبار بس طولانی، مانند ژاپن، سوئیس، استرالیا و.‎/‎/‎/ هرکدام با سالیانه بیش از یکصد مقاله و چند هزار استناد در سال، برسند. در ظاهر امر، این پیشرفت باید برای همه ما مایه خوشحالی شود و لذا باید به همه دست اندرکاران محترم این مجله، برای این موفقیت یک خسته نباشید بگوییم. (در مورد جهش های اینچنینی، لازم به ذکر است که لااقل در یک مورد: مجله Biodiversity چاپ کانادا که تا سال ۲۰۰۴ با ضریب تأثیر بالای ۴‎/۰ برای خود تبلیغ می کرده است، در سال های بعدی نا گهان از لسیت مربوطه مؤسسه آی اِس آی حذف شده است)‎.آیا سرعت رشد اعتبار نباید ما را به عنوان افرادی طبیعتاً کنجکاو به فکر وادارد تا از خود سؤال کنیم که با وجود این موفقیت های آماری ، چرا در عمل، علم شیمی ما هنوز از توان به سهولت قابل رؤیتِ بسیاری از کشور ها- حتی در جهان سوم - عقب مانده تر است به عبارت دیگر، مثلاً چرا با این همه نبوغ، تا به حال حتی یک کشف در دنیای شیمی به نام ایران ثبت نشده است در غرب پیشرفته، استفاده ساده از این ضریب تأثیر، بسیار مورد جدال است و اگر هم در ارزیابی های افراد و یا مؤسسات تحقیقاتی به آن ترتیب اثر بدهند، اغلب با موشکافی های بسیار، با کاربرد معیارهایی دیگر همراه است. ایراد های اصلی به روش محک زدن با این روش آماری - ریاضی برای تعیین کیفیت، بسیارند. در اینجا، بدون این که وارد جزئیات پیچیده آنها شویم، فقط چند نمونه را می آوریم:
۱) این روش کیفیت سنجی برای کشورها و مجلاتی اختراع شده و کاربرد یافته که در آن تعداد محققان یک رشته بسیار زیادند (هزار ها و نه چند ده و یا صد نفر)‎/ در نتیجه ارتباطات احساسی و شخصی بین محققان هیچگاه یا فقط اتفاقی و بندرت برقرار می شود.
۲) در کشور های نوع فوق، که تحقیقات و سنت مقاله نویسی از بسیار قدیم رایج است، قبل از ورود روش های نوین، ارزیابی تحقیقات افراد و مؤسسات علمی، روال انسانی و تجربی موفقی را پشت سر گذاشته اند. به عبارت دیگر، کارفرمایان، یا خریداران این نوع کارنامه های موفقیت، از قدیم، سنت و تجربه هوشمند خود را حفظ کرده اند. مثلاً، در آنجا برای ارزیاب کاملاً واضح است که هر مقاله منتشر شده در یک مجله با ضریب تأثیر ،۱۰ لزوماً برابر دیگری نیست. بلکه ممکن است نوشته ای نزد مخاطبان کاربرد و لذا اهمیت بسیاری را بیابد، درصورتی که در همان جا، مقاله ای نیز برای انتشار پذیرفته شده باشد که در عمل و در طول زمان هیچ خواننده و استنادی را نیابد!
۳) در آنجا، در پی به نتیجه رساندن یک تحقیق معمولی و انتشار آن، اختلاف مزایای مادی، معنوی و اجتماعی در زندگی محققان همیشه بسیار نامحسوس بوده و کمبود های مادی- اجتماعی لزوماً محرکی برای سعیِ در استخدام در دانشگاه یا یک مرکز علمی و اقدام به تحقیقات تصنعی نبوده و نیستند. بطور کلی، در این نوع کشورها همیشه روش های کنترل توسط همکاران هم شأن، مانع مؤثری در راه عدول از روش های غیر علمی و اخلاقیِ مورد قبول جمع بوده است. لیست عوامل ناکارآمدیِ به کارگیریِ غیرِ هوشمندانه روش های رایانه ای نوین برای ارزیابی کیفیت و حتی کمیت مقالات علمی بسیار طولانی است!
در این نوشته، در رابطه با لزوم پرهیز از کاربرد ساده انگارانه اعداد ، به شکل آماری به چند توضیح دیگر نیز می پردازیم:
الف) در سایت مجله انجمن خودیِ مورد بحث، علاوه بر اعلام افتخار آمیز ضریب تأثیر ،۱‎/۳۸۹ همکاران مسئول، لیستی از ۱۲ مقاله پر استناد، که تا تاریخ ۲۶ ژوئیه سال ۲۰۰۸ در مجله خود منتشر نموده اند را نیز معرفی کرده اند. از این میان نویسندگاندو مقاله خارجی، ولی مؤلفان ۱۰ تای دیگر، از هموطنان ما هستند. در اینجا فقط این ۱۰ مقاله مورد توجه ما هستند.
بجز یک مقاله، منتشر شده در سال ،۲۰۰۷ مابقی اغلب مربوط به جلدهای سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ مجله هستند. بیشترین استنادات به یکی از این نوشته ها ۳۲ و کمترین ۸ مورد بوده اند. روی هم رفته اما، این ۱۰ مقاله طی این سال ها ۱۲۸ مراجعه داشته اند. ظاهراً این عدد میزان استنادات خوبی را به مقاله نشان می دهد. اما، با مراجعه به خود مقالات و به لیست استنادها، با کمی تعجب متوجه می شویم از این ۱۲۸ استناد، ۱۱۱ استناد از خود مؤلفان و یا از مراجعینی با نام و آدرس داخلی هستند.
پُر مراجعه ترین این نوشته، تنها دو استناد خارجی داشته و سه مقاله این لیست اصلاً مورد توجه شیمیگری در خارج از ایران قرار نگرفته است.
طبق اطلاعیه در سایت این مجله، از شروع تا حال، کلاً ۲۰۵ مقاله در آن منتشر شده ، که به آنها مجموعاً ۳۴۴ استناد شده است. از این تعداد مقاله، ۲۴ عدد فقط یک و ۱۱۷ مقاله (یعنی ۵۷ درصد) تاکنون هیچ استنادی نداشته اند.
مجموعه این نتایج به وضوح نشان می دهند که محققان رشته هایی که مجله انجمن شیمی ایران صفحات خود را به آنها تخصیص داده است، در خارج از ایران تا کنون چندان مقبولیتی نداشته اند و اکثریتی قابل توجه (مجموعاً ۶۹ درصد) از آنها تنها یک خواننده (اغلب خودی) داشته و یا هیچ خواننده ای را نیافته اند. لذا حتی اگر قبول کنیم که این مجله واقعاً به ضریب تأثیر ۱‎/۳۸۹ رسیده است، این ۶۹ درصد، مجانی روی رکاب این وسیله اعتبار سوار و در محاسبه و ارزیابی در واقع، تنها باعث کاهش این ضریب از رقمی بسیار بالاتر شده اند!
ب) لازم به ذکر است که طبق روال عادی در مقاله نویسی، استنادات، چه از نوع خودی یا خارجی لزوماً به معنای استفاده خاصی از محتوی نیست ‎/ یک استناد می تواند صرفاً نشانه ای باشد از ادب علمی رایج نویسنده که اذعان دارد در فلان زمینه فرد دیگری هم اظهار نظری کرده است! البته می تواند نشانه ای از کاربرد مفید مفاهیم منتشر شده و گاهی حتی در رد ادعای محقق و یا غفلت او نیز باشد. برای روشن شدن لازم می بینیم به یک مورد از این استنادات اشاره کنیم؛ در شماره،۴ سال ۲۰۰۷ همین نشریه، مقاله ای مروری منتشر شده است که مرجع شماره ۱۳۹ آن، خود شامل ۱۱ عدد استناد است. فقط یکی از آنها متعلق به یک محقق غیر، ولی مابقی تنها استناد به خود هستند. متأسفانه وقتی به متن مقاله مراجعه کردیم از نحوه نگارش چنین به نظر می رسد که فقط یکی از ۱۰ استناد (شماره ۱۳۹e) مربوط به موضوع بوده و مابقی هیچ ارتباطی به متن ندارند. بدین ترتیب - با فرض صحت این برداشت ما - لااقل بعضی از محققین کشورمان در رعایت رسوم و اخلاق معمول مقاله نویسی و استناد دادن، کوتاهی کرده و نه تنها در میزان اهمیت کار خود، گاه زیاده روی می نمایند، بلکه بویژه در مورد این مجله از راه های غیر مرسوم به افزایش رقم ضریب تأثیر آن مبادرت می ورزند.
پ) در ادامه توجه ما به معضل خود استنادی لازم به توضیح است که اگر چه استناد به کار های قبلی یک مؤلف اغلب کاملاً ضروری و موجه است، این عمل حد و مرزهای معقول خود را دارد. برای مثال، طبق آمار تنظیم و منتشر شده در سال،۲۰۰۴ محققین امریکایی در مقالاتشان فقط حدود ۲۲ درصد، درصورتی که در همان دوره ایرانیان نزدیک به ۵۳ درصد خود استنادی داشته اند، محققینی که این لیست را تهیه کرده اند، به ارقام مربوط به استنادات گاه صرفاً صوری رفقای مؤلف توجهی نداشته اند، رسمی که لااقل در میان غربیان چندان رواج ندارد.
ت) با تجربیات گذشته، برای نگارندگان این نوشته مسلم است که با کنکاشی بیشتر در سایر مقالات این مجله و نیز در بعضی دیگر، که با سرعتی غیر قابل هضم (گاه تا ۷۰ مقاله در طول فقط یک سال!) در بعضی از مجلات خارجی، حتی با ضرایب تأثیر قابل قبول، به چاپ رسیده اند، به ایرادات اساسی بسیاری، از همین گونه بر خواهیم خورد.
لذا بار دیگر بر خود واجب می دانیم به زیان های عظیم اجتماعی این گونه تخلفات و اثرات منفی آنها بر وضع کنونی و آینده تحقیقات علمی کشور (لااقل در رشته شیمی) و بویژه بر روحیه دانشجویان جوانی که در تحقیقات با این گونه محققان ارشد سهیم هستند، اشاره کنیم. از گذشته می دانیم که اکثر این دانشجویان به محض خاتمه یافتن دوران تحصیلات تکمیلی خود (اگر در ایران بمانند)، در یکی از دانشگاه های کشور استخدام و در آنجا علاوه بر تدریس موظف به کسب سهل رتبه و جوایز، با مدل قرار دادن روش های تحقیق، آن گونه که نزد استادان قبلی خود فرا گرفته اند، خواهند شد. مسلماً، این گروه تازه نفس، بدون داشتن الگوهایی دیگر، در این زمینه از اساتید خود پیشی خواهند گرفت.
اگر چنین شود، نه تنها بازگشت به قرون دوم تا چهارم هجری طلایی علوم اسلامی برای کشورمان امکان پذیر نخواهد بود، بلکه پیوستن به روند جهانی کنونی علم و صنعت، کماکان فقط یک رؤیا باقی خواهد ماند.
دکتر محمد یلپانی
دکتر اکبر حیدری
استاد سابق شیمی آلی دانشگاه شریف
استاد شیمی آلی دانشگاه تربیت مدرس
منبع : روزنامه ایران