یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به سیر تاریخی تحولات موسیقی در ایران


نگاهی به سیر تاریخی تحولات موسیقی در ایران
تاریخ اگر با دیدگاه ریشه یابانه‎ ‎و با توجه علل و عوامل شرایط کنونی موجود در هر زمینه ای بررسی شود موجب فهم ارتباط ‏علت و معلولی اجتماع گشته و در نتیجه درک دقیق تر از اوضاع حال و آینده را میسور می سازد. روند تحولات فرهنگ و هنر ‏نیز از این قاعده مستثنی نیست. دیدگاه اصلی این نوشتار بررسی جستارهایی از تاریخ است که دو هدف را تامین کند‏‎.‎‏ ابتدا ‏درک ویژگی های موسیقایی هر دوره و سپس عوامل تغییر و تحول در دوران های بعد تا اوضاع کنونی. لذا در این مقاله از بیان ‏آن قسمت از تاریخ که صرفاً جنبه ی داستانی (صحیح یا جعلی) و بعضاً اسطوره ای دارد و در اغلب فرهنگ ها برای تبیین ‏افتخارات گذشته به کار می رود، می پرهیزیم. ‏
اجماع دانشوران و مورخان که در کتب مرجع و معتبر ایران در عهد ساسانی نقل شده، بر این است: A«ابداع الحان موسیقی ‏ایران را مربوط به دوره باربد است. درواقع این مقامات پیش از باربد هم وجود داشته اند، ولی محل تردید نیست که این ‏آهنگساز بزرگ تاثیر به سزایی در موسیقی ساسانی داشته است.A»
۱) علاوه بر این تاریخ موسیقی خاور نزدیک باستان که کشور ‏پهناور ایران را نیز شامل می شود گواه وجود سیستم موسیقایی مدونی در آن دوره است. در لوحه هایی که در سال ۱۸۹۳ ‏توسط یک جوان انگلیسی به نام A«ا. هلیاردA» (‏A. Helayard‏) در منطقه ی نینوا و شهر باستانی نیمرود کشف شد - شامل ‏‏۲۵۰۰۰ لوحه ی شکسته ی گِلی است که به الواح گیل گمش مشهورند
۲) حتی نظام کوک سازهای آن دوره نیز مشخص ‏شده است
۳) تبادل فرهنگی میان ایران و یونان در دوره ی اشکانیان و سلوکیان نیز موجب نوعی تاثیر پذیری متقابل میان دو ‏تمدن شد و این نظام موسیقایی که در دوران ساسانی به اوج شکوفایی خود رسید. از آن دوره نام الحان باربدی در آثار ‏شعرای دوره اسلامی نیز به چشم می خورد. ‏
● اولین تحول تاریخی، ورود مسلمانان به ایران :‏
حمله ی اعراب به ایران در دوره ی خلیفه ی دوم اسلامی موجب تغییر و تحول اساسی در نظام اجتماعی و سیاسی ایران شد، ‏در زمینه ی ارتباط اسلام و موسیقی به چند نکته ی تاریخی باید توجه داشت. اول آن که از دیدگاه شیعه پس از ارتحال ‏پیامبر(ص) خلافت - که مهمتر از جنبه ی حاکمیت دارای وجه تشریع است- به دست اشخاصی افتاد که صاحب اصلی این ‏مقام نبودند. این نکته از آن رو دارای اهمیت است که در طول ۲۵ سال حکومت سه خلیفه و نیز بعد از ۴ سال و ۹ ماه خلافت ‏امیرالمومنین (ع) حکومت، تشریع قانون گذاری دینی به عهده ی افرادی بوده است که از نظر تشیع در صلاحیت آن جایگاه ‏نبوده اند. لذا در مواجه با نحولات اجتماعی جدید و تقابل فرهنگ ها - که به دلیل عدم بالندگی فرهنگ اعراب در آن دوره ‏ابهامات بسیاری را نیز ناشی می شده است - وظیفه ی استفتا‎ ‎به دست چنین افرادی قرارگرفت. وجود احادیث جعلی بی شمار و ‏در پی آن مسلک اخباری گری(۴) در سال های بعد خود گواه این ماجرا است. ‏
‏A«امنن شیلواA» در مقاله ‏Music and Religion in Islam‏ در باب موسیقی و اسلام چنین نوشت: A«اولین رساله درباره ی ‏تحریم موسیقی توسط A«ابن ابی الدنیاA» نوشته شد. وی طلبه ای سنت گرا و خلوت گزیده ای بود که تمام زندگی خود را وقف دین ‏و مذهب کرده بود، ابن ابی دنیا معلم خیلفه ی معتضد عباسی قرن سوم هجری (۹۰۳- ۸۹۲ میلادی)، و پسرش متقی عباسی ‏بود... درضمن خلفا که به طور معمول می بایست الگویی برای تمام متقیان و دین داران باشند مدام میان دین داری و بی دینی در ‏نوسان بودند و حکومت را نیز در دست داشتند. ایشان عموماً از طرف داران پروپا قرص موسیقی به شمار می رفتند...A» در این ‏نوشتار دو نکته ی بسیار مهم وجود دارد. اول آن که اولین رساله در تحریم موسیقی در قرن سوم هجری نوشته شده یعنی ۳۰۰ ‏سال بعد از ارتحال پیامبر عظیم الشأن اسلام و دوم آن که علمای دینی درباری - که نقش جهت دهنده مذهبی را برای خلفا ایفا ‏می کردند - هرجا که خلفا از توجه ویژه به آنان می کاستند موضع گیری آن ها نسبت به آن دسته که موقعیت آنان را به خطر ‏انداخته بودند یعنی موسیقی دانان، قوی تر می شد. اما همین توجه خلفای عباسی به موسیقی و در پی آن تشکیل دارالحکمه ی ‏بغداد که در آن آثار یونانیان باستان را ترجمه و نگهداری می کردند موجب رونق بسیار موسیقی در آن دوران شد و وجود ‏دانشمندانی نظیر: A«صفی الدین ارمویA»، A«فارابیA»، A«ابو علی سیناA»، A«کندیA»، A«عبدالقادر مراغیA»، و... گواه این موضوع هستند. در ‏این دوره شاهد ایجاد حکومت های نسبتاً مستقل اما به شکل ملوک الطوایفی در ایران هستیم مانند سامانیان، صفاریان، غزنویان ‏و... که بعضاً خود حامیان موسیقی بوده اند اما درست در ابتدای چنین حرکت بالنده، هجمه ای بسیار فجیع و مخرب رخ ‏می نمایاند. ‏
● دومین تحول تاریخی، حمله ی مغول به ایران
حمله ی مغول ها به ایران در قرن هفتم هجری تخریب همه چیز ایران اعم از موجودیت سیاسی، انسانی، اجتماعی، علمی و ‏فرهنگی را دربرداشت. در ابعاد این فاجعه ی عظیم ذکر همین اشاره کافی بود که نقل شده است در نیشابور تنها یک میلیون ‏جلد کتاب سوزانده شد! تنها مکان هایی که از حمله ی مغولان در امان ماند شهر شیراز و نواحی از استان فارس کنونی بود. این ‏هجوم را نمی توان با جنگ هایی مانند جنگ جهانی دوم قیاس کرد، چرا که ابعاد کشتار انسانی در جنگ جهانی دوم علی رغم ‏تعداد بالای آن به صورت نمونه ای از جامعه ی آماری بود. اما کشتار مغولان در شهر ها و روستا های ایران کل نفوس ذکور و ‏حتی حیوانات را دربر می گرفت. درچنین اوضاعی دیگر تکلیف موسیقی و موسیقی دان روشن است! بعد از استحاله فرهنگی ‏مغولان در ایران، عصر حکومت های کوتاه مدت از قرن ۹تا ۱۱ هجری به وجود می آید که باز در این شرایط یعنی عصری که ‏حداقل حکومت ها نه نقش حامی و نقش مخرب را ایفا می کنند، شاهد رشد موسیقی از باب تئوری و اجرایی هستیم. در این ‏دوران می توان به فعالیت های A«قطب الدین شیرازیA» اشاره نمود. ‏
● سومین تحول تاریخی، رواج اخباری گری حکومتی در عصر صفویه ‏
صفویه درواقع الگوی فشرده ای - از نظر طول مدت زمان- از دوران حکومت عباسیان است. در دوران ابتدایی حکومت ‏صفوی شاهد فعالیت موسیقایی افرادی نظیر A«شیخ حیدرA» (وفات ۸۹۸ ه.ق) از موسسین این سلسله که مخترع چهارتار است و ‏یا A«رضاءالدین شیرازیA» که شش تار را اختراع کرده است، هستیم.(۵) اما در دوران سلاطین میانی این عصر علی الخصوص ‏دوران شاه طهماسب صفوی شاهد اعدام موسیقی دانان درپی فتوای علمای اخباری مسلک در باب تحریم موسیقی بوده ایم. ‏درهرحال دوره ی صفوی را از دوجهت باید مورد توجه قرار داد: ‏
۱)‏ حرمت موسیقی بنابه مصالح سیاسی و آثار آن در همان دوره
۲) امتداد تفکر اخباری گری به عنوان یک جریان رایج مذهبی در دوره های بعد. گفتنی است نقد این تفکر را در سخنان ‏رهبر فقید انقلاب اسلامی به صراحت و یا به عنوان گلایه می توان یافت. ‏
با همه ی این تفاسیر تفکرات صفویه باعث شد تا موسیقی در بستر تازه ای به نام تعزیه به فعالیت خود ادامه دهد. تعزیه تلفیقی ‏از اندیشه های مذهبی و موسیقایی بوده است. پس از انقراض خاندان صفویه باز هم شاهد حرکت روبه رشد موسیقی هستیم. ‏نظریات A«فرصت شیرازیA» در عرصه ی تئوریک و نقش خاندان A«علی اکبر فراهانیA» (در اوایل دوران ناصری) در زمینه تئوری ‏و اجرا، روند شکل گیری دستگاه های موسیقی ایرانی، تشکیل گروه های موسیقی و ارتباط موسیقی با اجتماع از شواهد این ‏شکوفایی است. اما این بار هم در بدو این رشد و پویش آسیب دیگری به پیکره ی موسیقی این سرزمین وارد می شود و آن ‏غرب زدگی و تبعات انقلاب صنعتی در اروپا است. ‏
● چهارمین تحول تاریخی، خودباختگی فرهنگی در برابر ماشینیسم غرب
اصولاً مواجهه با یک تفکر همانند آسیب شناسی مسلک اخباری گری بسیار ساده تر از مواجهه با ژورنالیسم فرهنگی است. چرا ‏که دربرابر تفکر می توان استدلال کرد و یک فکر را نقد به بوته نقد کشید. البته این نکته را باید درنظر داشت که وقتی یک ‏جریان فکری ابزار اجرایی و حکومتی را در اختیار می گیرد، نقد آن بسیار دشوار و مستلزم گذشت زمان است. اما به هرحال در ‏دسترس تر از نقد یک جریان خودباخته ی فرهنگی است. انقلاب صنعتی اواخر قرن نوزدهم در اروپا موجب تغییر سریع غرب ‏در عرصه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شد. شکل گیری ابرقدرت های اقتصادی، ایجاد پارادوکس بزرگ ماشینیسم در اروپا ‏موجب شد. از آن جا که این بخش از تاریخ تا دوران معاصر نیز ادامه می یابد، به جا به نظر می رسد که به آن بیشتر پرداخته شود. ‏پس از ظهور پدیده ای به نام ماشین که نتیجه ی آن تولید انبوه بود، بنگاه های اقتصادی با یک تناقض آشکار مواجه شدند: ماشین ‏برای نیاز ماهوی و نیز بقای اقتصادی ناچار به تولید انبوه است. اما سه عامل به ترتیب این نیاز را در معرض آسیب جدی قرار ‏می دهد: ‏
‏۱)‏ اشباع بازار مصرف ‏
‏۲) کاهش منابع اولیه ی تولید
‏۳) گرانی نیروی کار (البته این عامل پس از انقلاب اکتبر اتحاد شوروی و رواج تفکر کمونیسم در عقیده و سوسیالیسم ‏در اداره ی امور به نگرانی مدیریت علمی بدل گردید) ‏
برای رفع این پارادوکس کشور هایی که من بعد جهان سوم نامیده شدند از هرسه جهت نگرانی ماشینیسم غرب را مرتفع ‏می کردند. یعنی دست یابی به بازار مصرف خارجی، استفاده از منابع اولیه ی کشورهای مستعمره و نیز بهره بری از نیروی کار ‏ارزان. اما برای نیل به این اهداف، موانعی نیز وجود داشت که عبارت بودند از: فرهنگ های غیر همسان که بنا به برداشت های ‏اجتماعی و سنن و عناصر زیبایی شناسانه ی خود کالا را مطابق با فرهنگ خود مصرف می کردند. بر فرض رفع این مانع، برای ‏تولید انبوه به ایجاد مصارف کاذب نیز نیاز بود. به عنوان مثال: برای پوشاندن کت و شلوار به یک ایرانی علاوه بر این که ‏می بایست عادات و سنن لباس پوشیدن او را از وی گرفت، باید تمهیدی اندیشید تا وی بیش از یک دست کت و شلوار در ‏سال مصرف کند. این جاست که پدیده ی مصرف کاذب (مد) به وجود می آید که خود یکی از عوامل الیناسیون فرهنگی است. ‏پس اولویت ابتدایی ماشینیسم، همسان سازی فرهنگی در مستعمرات با حضور مستقیم و کشورهای جهان سوم با حضور غیر ‏مستقیم بود. در این برهه ی زمانی است که ما شاهد شدید ترین هجوم ها به فرهنگ شرق هستیم. از این هجوم همه جانبه که ‏تمامی عرصه های فرهنگی را نیز دربر می گرفت، هنر نیز در امان نماند. سربازان صف این نبرد را از فرنگ برگشته های هر قوم ‏تشکیل می داند.(۶) در عرصه ی موسیقی نیز همین اتفاق افتاد.
قبل از تحلیل این مقوله در عرصه ی موسیقی لازم است به عنوان مقدمه در مورد شخصیت و آثار استاد عالی قدر A«کلنل علینقی ‏وزیریA» به نکاتی اشاره شود. در سال های اخیر موضع گیری های متفاوت و متناقضی پیرامون این شخصیت بزرگ صورت ‏گرفته است. عده ای تا حد تبدیل ایشان به یک اسطوره پیش رفته و عده ای نیز متاثر از مقاله ی ارزشمند A«محمد رضا لطفیA» ‏بدون توجه به نکات مثبتی که ایشان در مقاله ی خویش آورده اند، به حمله ی صرف به ایشان پرداخته اند. البته این که ما چرا ‏صرفاً همه چیز را به صورت سیاه یا سفید می نگریم یا چرا این قدر علاقه به اسطوره سازی و تقلید داریم یک موضوع اجتماعی ‏است که در این نوشتار نمی گنجد. به نظر نگارنده نقش وزیری را باید از دو جنبه مطالعه کرد. ابتدا از جنبه ی شخصیت هنری ‏وزیری و سپس در زمینه ی تاثیرگذاری وی در دوره ی زمانی او. البته اگر خواسته باشیم تمامی ابعاد شخصیتی و نکات مثبت و ‏منفی تاثیرات وزیری را در عرصه ی موسیقی ایران بررسی کنیم، احتیاج به یک مقاله ی مجزا و شاید یک کتاب داشته باشیم. اما ‏در این جا صرفاً به اشاره به این دو مورد می پردازیم. ‏
وزیری به عنوان فردی منضبط، عاشق موسیقی ایرانی و ارتقای آن - هرچند ایراداتی به جا به آن چه که او پیشرفت می دانست، ‏وارد است - و نفروختن هنر به زر و زور، می تواند الگویی مناسب برای معاصرین و آیندگان باشد. اما او با تمامی عشق و ‏علاقه اش به موسیقی هنری ایران عملاً نقش یک واسطه را برای انجام وظیفه نفرات اصلی صف الیناسیون فرهنگی - امثال ‏سالار معزز و مین باشیان و ...- ایفا کرد. مهم ترین ایراداتی که به عملکرد وزیری وارد به نظر می رسد به شرح زیر است: ‏
‏۱)‏ نقص نظریات تئوریک او در مبانی موسیقی ایران ‏
‏۲)‏ نگاه تحقیرآمیز به داشته های موجود در آن زمان بدون تفکیک میان موسیقی هنری ایران - که خود دانش آموخته ی ‏همان مکتب بود- و موسیقی مطربی ‏
‏۳) راه رشد موسیقی ایران را در پیروی از الگوهای غربی دیدن ‏
‏۴)‏ عدم بهره گیری از هنرمندان تراز اولی مانند A«درویش خانA»، A«عارف قزوینیA»، A«علی اکبرخان شهنازیA» و ... به دلیل ‏بی اطلاعی آنها از نت نگاری غربی در هنرستانی که وزیری تاسیس نمود. ‏
مورد اخیر را شاید بتوان مهم ترین موارد فوق دانست. وزیری درواقع حلقه ی اتصال میان استادان راوی موسیقی تازه تدوین ‏شده ردیف- دستگاهی را با هنرجویان هنرستان قطع کرد. در هنرستانی که بعد ها A«روح الله خالقیA» به نام هنرستان ملی تاسیس ‏نمود، ردیف A«موسی معروفیA» تدریس می شد اما شیوه ی آموزش و برخورد با ردیف عملاً نتوانست نوازنده ی هم شان با اساتید ‏گذشته را تربیت کند. به تعبیر محمدرضا لطفی اگر دعوت به همکاری از علی اکبر خان شهنازی آن هم توسط روح الله خالقی ‏در هنرستان موسیقی ملی صورت نمی گرفت از آن هنرستان هنرمندانی چون A«حسین علیزادهA» و A«داریوش طلاییA» نیز بیرون ‏نمی آمدند.(۷) ‏
روند غرب زدگی در ایران تا بدان جا انجامید که حتی در پاره ای از عرصه های فرهنگی و اجتماعی از قبیل نوع پوشش مردان و ‏زنان ایران، شخص اول مملکت وارد عمل و دولت به ابزار های تعزیری نیز متوسل شد. عناصر خود باخته نظیر A«تقی زادهA»، ‏‏A«طالبوفA» و سایر هم رستگان آنها تاریک ترین صفحات فرهنگ این مرز و بوم را رقم زدند. اگر منصفانه نگاه کنیم وزیری را ‏نمی توان مانند آنان عنصری سرسپرده شمرد بلکه او شخصیتی اصیل و هنردوست و علاقه مند به فرهنگ و هنر ایران بود. اما ‏وقتی موج تجددطلبی آن هم با جنبه ی ظاهری اش از راه رسید درک موقعیت و اسیتادگی دربرابر آن جریان از توان وزیری ‏خارج بود. وزیری در دو دوره ی سکان داری موسیقی کشور خدمات شایانی را برای هنر این سرزمین انجام داد که از آن ها ‏می توان به تلاش برای مکتوب کردن ردیف موسیقی ایرانی به خط نت اروپایی، تلاش برای تاسیس هنرستان موسیقی، تلاش ‏برای ابداع سازهایی مبتنی بر سازهای رایج ایران و در پی آن ایجاد فضای جدید در گروه نوازی – همانند تار باس، تار ‏سوپرانو و ... - و آهنگسازی و نیز تجربه ی فرم های جدید اشاره داشت. ‏
پس از عزل وزیری توسط رضا شاه وضعیت موسیقی ایرانی بدانجا انجامید که نخستین جانشین او در هنرستان (مین باشیان) ‏در اولین شماره ی نشریه ی موزیک که آذر ماه ۱۳۱۷ منتشر شد، چنین نوشت: A«بر هر فرد آگاهی مسلم است که همان طور که ‏شتر به پای راه آهن نمی رسد، تار و دمبک(۸) و کمانچه نیز قدرت برابری با موسیقی اروپایی را ندارد.A». ادامه ی این روند و ‏تشکیل هنرستان های پشت سر هم بدون سیلابس مناسب با موسیقی ایران سبب ایجاد روند موسیقایی غالب در دوران پهلوی ‏شد. در رادیوی ایران نیز علی رغم تشکیل برنامه ی ارزشمند A«گل هاA» و A«ارکستر گل هاA» آن هم به همت والای یک حقوق دان، ‏باز هم جای بزرگان موسیقی ردیف دستگاهی ایران نظیر A«نورعلی خان برومندA»، A«سعید هرمزیA»، A«یوسف فروتنA»، A«عبدالله ‏دوامیA» و ... خالی بود. این بزرگان جدا از سیستم هنرستان با تاسیس مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی و گروه موسیقی ‏دانشکده ی هنرهای زیبا - که البته موافقت با تاسیس آن هم داستانی سیاسی از سوی حکومت داشت - موفق به ایجاد جریانی ‏متحول در موسیقی ایران شدند که نوعی بازگشت به موسیقی قبل از وزیری بود. اقدامات ارزنده ی این استادان عبارتند از ‏ضبط ردیف های آوازی به روایت عبدالله دوامی، ضبط ردیف سازی میرزا عبدالله به روایت برومند، ضبط ردیف های هرمزی و ‏پرورش موسیقی دانان بزرگی نظیر محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، داریوش طلایی و... و درپی آن ایجاد ‏گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده شد که توانستند ‏ظرفیت های انطباقی موسیقی ایرانی را با شرایط اجتماعی متحول سال های پایانی دهه ی ۱۳۵۰ شمسی به نمایش گذارند. ‏فعالیت این بزرگان هرچند به دلیل پاره ای تند روی ها تا قبل از فتوای تاریخی امام خمینی (ره) (۹) در آن دوران متوقف شد، ‏اما الگویی برای اجراهای کنونی موسیقی ایران حداقل به لحاظ سازبندی گردید. هرچند نمی توان نتیجه ی تندروی های اواخر ‏دهه ی ۵۰ و اوایل دهه ی ۶۰ را که منجر به مهاجرت ناخواسته ی بزرگان موسیقی ایران نظیر محمد رضا لطفی به خارج از ‏کشور را نادیده گرفت. ‏
با مطالعه ی تاریخ موسیقی ایران به این نتیجه ی مهم می رسیم که هرگاه این هنر توسط خود فرهیختگان درحال بالندگی بوده ‏تحول و یا تهاجمی بزرگ این هنر را به قهقرا برده است. نقش حمایتی حکومت ها نیز به دلیل نگاه ابزاری به موسیقی جهت ‏مجالس تفرج تنها باعث رواج مقطعی نوع خاص کاربردی آن برای دربارها شده ولی نتیجه ی آن حمایت ها ایجاد نوعی ‏ذهنیت منفی اجتماعی نسبت به موسیقی بوده است که ردپای آثار سوء آن در پیکره ی موسیقی هنوز هم در افکار عمومی ‏پیداست. ‏
منبع : سایت دوستان


همچنین مشاهده کنید