سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

بارقه یی از وقار


بارقه یی از وقار
پدرش نام او را به احترام مصلح مذهبی آلمانی، مارتین لوتر گذاشت؛ مارتین لوترکینگ. لوترکینگ احتمالاً محترم ترین نام امریکایی در قرن بیستم است. کشیش موقر و نابغه یی که در ۱۵ سالگی وارد دانشگاه بوستون شد و در ۲۱ سالگی تز دکترای فلسفه خود را آغاز کرد. در همین دوران دانشجویی است که به واسطه یکی از استادان خود، جذب تئوری ضدخشونت (سایتاگراما) مهاتما گاندی می شود و این روش را در مبارزات مدنی خود به کار می گیرد. در سال ۱۹۵۶، او که تنها ۲۷ سال داشت رهبری جنبش «بایکوت اتوبوس ها» را به عهده گرفت. طبق قوانین جنوب امریکا، سیاهان موظف بودند در صورت پر شدن ظرفیت صندلی های اتوبوس، جای خود را به مسافران سفیدپوست بدهند و تخطی از این امر زندان را به دنبال داشت. لوترکینگ سیاهان را واداشت تا این اتوبوس ها را تحریم کنند. این تحریم ۳۸۵ روزه می رفت که به قیمت جان این کشیش نابغه تمام شود و حتی در خانه اش هم بمب گذاری شد. اما او بازی را برد و از آن پس رسماً رهبری نهضت برابرخواهانه سیاهان را به دست گرفت.
نهضت سیاهان امریکا بی شک مدیون وقار، نبوغ و سختکوشی بود که از این مرد عجیب ساطع می شد. نیروی مغناطیسی که ۲۰۰ هزار سیاهپوست را در سال ۱۹۶۳ در واشنگتن گرد هم آورد و لوترکینگ در آنجا سخنرانی مشهور خود با عنوان «من یک رویا دارم» را ادا کرد و دو ماه بعد لیندن جانسون مجبور شد این مصلح سیاهپوست را در کاخ سفید به عنوان جوان ترین برنده جایزه صلح نوبل معرفی کند و از همین سال مخالفت با حضور نظامیان امریکایی در ویتنام را آغاز کرد. او که بزرگ ترین دردسر اف بی آی و سازمان سیا در دهه ۶۰ محسوب می شد، دست آخر در سال ۱۹۶۸ و در ۳۹ سالگی در بالکن یک هتل در تنسی هدف گلوله نژادپرستی قرار گرفت و پس از یک ساعت تقلا کشته شد. مرگ او موجی از خشونت های نژادی را در امریکا به ارمغان آورد. در مراسم تشییع جنازه او مقامات رسمی کاخ سفید شرکت کردند و به این ترتیب مرگ او حسن ختامی شد بر ۱۳ سال مبارزه بی امانش با نژادپرستی. در مراسم تشییع جنازه او، خواننده بزرگ سیاهپوست، ماهالیا جکسن، قطعه محبوب او را به شکلی تاثیرگذار و بی همتا اجرا کرد؛ Take my hand. در عکس او را در تابستان ۱۹۶۳، در آلابامای امریکا می بینید و عکس دیگر خیل جمعیتی است که در واشنگتن گرد آمدند تا سخنرانی مشهور او را گوش دهند.

آرش خوشخو
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید