یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


امیل دورکیم


امیل دورکیم
مسئله امیل دوركیم ۱۹۱۷۱۸۵۷ در جامعه شناسی، اضمحلال نظم اخلاقی جوامع كهن و پیدایش جوامع نوینی بود كه نیازمند نظم جدیدی بودند. او در اولین اثر خود تقسیم كار اجتماعی ۱۸۹۳، ترجمه فارسی، باقر پرهام، كتابسرای بابل، ۱۳۶۹ به توصیف تكامل نظام اخلاقی و اشكال همبستگی اجتماعی از جوامع ساده به جوامع پیچیده می پردازد.
به نظر دوركیم مشخصه جوامع ساده همبستگی مكانیكی است. یعنی آنچه اعضای این جوامع را به هم پیوند می دهد نوعی از همبستگی است كه در آن افراد به راحتی قابل جایگزینی اند. افراد در اینجا می توانند نقش های ساده همدیگر را انجام دهند و تخصصی میان آنها وجود ندارد. همبستگی، صرفا از اشتراك احساس ها و اعتقادات نشٲت می گیرد. در مقابل، همبستگی ارگانیكی وقتی پدید می آید كه تخصصی شدن تولید تحقق پیدا كرده باشد. بر خلاف همبستگی مكانیكی كه در آن شباهت افراد به هم پیش فرض گرفته می شد، در اینجا تفاوت میان آنهاست كه پیش فرض است. مسئله دوركیم این است كه كدام نظم اخلاقی می تواند این آدم های متفاوت را به هم پیوند بزند. دوركیم در اثر بزرگ خود، صوربینانی حیات دینی ۱۹۱۲، ترجمه فارسی، باقر پرهام، نشر مركز، ۱۳۸۳ به جای پرداخت به ماهیت رو به تكامل جامعه، متوجه مكانیسم هایی می شود كه اسباب پیوستگی فرد را به گروه فراهم می آورد.
در اینجا او به بررسی دین بومیان استرالیایی می پردازد، با این فرض كه ساده ترین شكل یك پدیده می تواند آن پدیده را در حالت پیچیده اش هم توضیح دهد و دین چنین پدیده ای است. در نهایت او دین را نه برحسب وجود عناصر مابعد الطبیعی بلكه براساس تفكیك میان امر مقدس و نامقدس تعریف می كند.
تعریفی كه به گمان او همه ادیان را در بر می گیرد. در نسبت با جامعه شناسی هنر، مهم ترین بخش این اثركتاب دوم، بخش دوم از فصل اول مربوط است به شرح دوركیم از نقشی كه نمودارهای representation توتمی در مناسك و زندگی روزمره بومیان ایفا می كنند. به گفته دوركیم توتم فقط یك نام نیست، شعار یا نشان خانوادگی است. هرجا كه جامعه یكجانشین شده باشد و در نتیجه با شكل تحول یافته تری از هنرهای پلاستیك روبه رو باشیم، نقش بندی های توتمی را روی چوب و روی دیوارها می بینیم.
این امر در مورد جوامع سرخپوستی آمریكای شمالی مشاهده شده است، زیرا این گونه حكاكی ها و نقش گذاری ها، تنها در جایی میسر است كه هنرهای تجسمی در آنجا به درجه ای از پیشرفت رسیده باشند درجه ای كه بومیان استرالیایی هنوز به آن دست پیدا نكرده اند و به همین دلیل نمایش دادن نقش های توتمی، در قیاس با آنچه در مورد آمریكا بدان اشاره شد كمیاب تر است. تصویرهای توتمی را نه فقط به صورت نقش هایی از توتم بر روی دیوار خانه ها، دیواره های قایق ها، بدنه سلاح و ابزارهای خانگی یا سنگ قبرها می توان دید، بلكه آدمیان روی بدن های خودشان هم به نقش كردن تصاویر توتمی می پردازند.
بومیان آمریكایی تصاویر توتمی خود را تا حد زیادی وفادارانه ترسیم می كنند.
اما بومیان استرالیایی از انجام چنین كاری عاجزند و به همین بسنده می كنند كه توتم خود را با خطوط مستقیم یا منحنی نشان دهند و این همه مربوط است به درجه تحول اجتماعی هر كدام از آنها. در هر دو مورد ما با نیازی روبه رو هستیم كه فرد را وادار به ترسیم توتم می كنند. ماهیت این نیاز چیست به عقیده دوركیم، به نظر می رسد توتم بیان رمزی دو چیز متفاوت باشد. از یك سو قالب بیرونی و محسوس آن چیزی كه دوركیم آن را اصل یا خدای توتمی می نامد و از سوی دیگر رمز یا نماد آن جامعه ای كه « كلان » نامیده می شود. توتم پرچم یا علامتی است كه هر كلان با آن از كلان دیگر متمایز می شود علامتی كه همه اشیای متعلق به كلان را به نام ویژه ای اعم از بشری، جانوری یا اشیا برمی گرداند. پس اگر می بینیم كه توتم هم رمز جامعه و هم رمز خداست، برای آن است كه این دو تفاوتی با هم ندارند و یكی هستند.
شاپور بهیان
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید