جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دور خبیث و فروافتادگی


دور خبیث و فروافتادگی
آزادی، عدالت، توسعه و اشتغال کالاهایی هستند که همه احزاب می خواهند آنها را از جیب اموال عمومی به مردم هدیه کنند
سرشت و سرنوشت جامعه ایرانی به لحاظ تاریخی، بیش از هر متغیر دیگری از قدرت و نفوذ «دولت‌های مالک» تاثیر گرفته است. «دولت مالک» در ایران، سرچشمه‌های تولید ثروت و درآمد را در چنگ داشته است. روزگاری این سرچشمه، آب و زمین بود. در دوران معاصر اما نفت و تجارت جای آب و زمین را گرفته‌اند. وقتی نهاد و سازمانی تحت عنوان دولت سرچشمه ثروت را در اختیار دارد، حتما می‌تواند همه انواع دیگر قدرت را نیز تملک کند. وقتی قدرتی نیست که بر سر ‌آن مجادله صورت پذیرد، تاسیس حزب سیاسی و نهادهای صنفی نیز فاقد معنا خواهد بود. چه چیز باید به دست آید و چه نیرویی باید توزیع شود که انگیزه‌ای برای تاسیس حزب در آن نهفته است؟ در غرب سرچشمه‌های تولید ثروت و درآمد میان گروه‌های اجتماعی و شهروندان توزیع شده و حفظ و گسترش آن انگیزه‌ای برای تاسیس نهادهای صنفی بود و همین نهادهای صنفی پایه‌های تشکیل احزاب شدند. ظهور احزاب در ایران به این ترتیب، تابعی از قاعده یاد شده در غرب نبود. احزاب سیاسی که در سده گذشته به ویژه پس از پیروزی مشروطه‌خواهان در ایران متولد شدند فرآیند تکامل طبیعی را سپری نکردند. به این معنا که احزاب ایرانی حاصل مبارزات صنفی- سیاسی تاریخی خاص خود نبوده‌اند، بلکه در پی وقوع تحولات اجتماعی سریع، انقلاب‌های کودتاها و تغییر دولت‌ها پا به عرصه حیات گذاشته‌اند.
نگاهی به احزاب مشهور ایرانی که در شرایط حاضر در فضای سیاسی ایران کم و بیش موثرند موید آن چیزی است که در سطور بالا نگاشته شد. حزب مشارکت، حزب کارگزاران و رایحه خوش خدمت در پی دولت‌های تازه، تاسیس شدند. سازمان مجاهدین انقلاب و مجمع روحانیون از دیگر احزاب سیاسی نیز زمینه تولدشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. حزب موتلفه ـ با کمی تساهل با توجه به تاریخ فعالیت آن- جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین ایران، روحانیت مبارز تهران در جناح سیاسی اصول‌گرا نیز کم و بیش از دستاورد انقلاب اسلامی بوده و هستند.
دنیایی که احزاب ایرانی در آن متولد شدند و ویژگی جامعه ایرانی که در آن دولت مالک، حرف اول را می‌زند، بر سازمان تشکیلات و رفتار احزاب نقش غیرقابل انکاری داشته است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود.
● فروشنده کالای عمومی
کالبد شکافی شعارها و تصمیم‌های احزاب ایرانی به ویژه در سال‌های پس از جنگ که شرایط برای فعالیت آنها مناسب شد، نشان می‌دهد آنها در فقدان قدرت قابل توزیع به صورت مشخص، ناگزیر عرضه کننده کالاهای عمومی شده‌اند. آزادی، عدالت، توسعه، اشتغال، عزت، آبادانی و ... کالاهای عمومی هستند که احزاب ایرانی در هر دوره مبارزه انتخاباتی به شکل‌های گوناگون بسته‌بندی کرده و به مشتریان خویش عرضه می‌کنند. این نوع کالاها قابل عرضه به همه گروه‌های اجتماعی است. دهقانی که در روستاهای دور افتاده سیستان و بلوچستان با کم‌آبی و زمین کوچک دست و پنجه نرم می‌کند تا پزشکی که در خیابان جردن مطب بزرگی دارد، دانشجویی که لبریز از احساس عدالت‌خواهی است تا هنرمندی که می‌خواهد فضای کاری وسیع‌تری به دست آورد، همه باید همین نوع کالاهای عمومی را که عرضه می‌شود به عنوان انگیزه رای دادن بپذیرند.
احزاب ایرانی دامنه مشتریان خود را همه شهروندان دارای حق رای قرار می‌دهند. احزاب ایرانی فعال در ایران امروز هرگز از این همه مشتری چشم نمی‌پوشند و راهی برای نفوذ در بازارهای دیگر نیز نمی‌یابند. احزاب ایرانی به این دلیل که فروش کالای عمومی با مشتریان سراسری کار آسانی است تاکنون از انتساب خود به گروه‌های اجتماعی اجتناب کرده‌اند. احزاب ایرانی موجود فراطبقه‌ای و سراسری‌اند و تا امروز دیده نشده است از طبقه کارگر یا کشاورزان یا معلمان و پیشه‌وران به صورت خاص حمایت کنند. احزاب ایرانی در چنین شرایطی است که هرگز حاضر نشده‌اند با صراحت بگویند طرفدار بورژوازی‌اند و می‌خواهند از منافع آنها حمایت کنند.
فروش کالای عمومی به انبوه مشتریان از ویژگی‌ احزاب ایرانی است و به نظر می‌رسد تا روزی که شرایط بازار تفاوت نکند روزگار را به همین شکل می‌گذرانند.
● مالیات هواداری نمی‌دهند
احزاب سیاسی ایرانی به این دلیل که چیزی برای بخشیدن یا دادن به شهروندان ندارند، ناگزیرند برای کسب آرای آنها، کالای عمومی بفروشند. وقتی همه احزاب یک بسته کالای عمومی عرضه می‌کنند و مشتریان نیز می‌دانند که حتی در تهیه و تولید آن هم چندان کامیاب نیستند، برای خرید این نوع کالاها، قیمت مناسبی نمی‌پردازند. در این وضعیت که چند فروشنده با مشتریان کم‌درآمد مواجه‌اند، درآمدشان به بازاری سست متصل می‌شود و درآمدشان اتفاقی خواهد شد. احزاب مدرن به این دلیل که نماینده گروه‌های اجتماعی‌اند و در صورت کسب قدرت منافع این گروه‌ها را در دستور کار قرار می‌دهند از آنها مالیات هواداری می‌گیرند. به این ترتیب مالیات هواداران یک درآمد دائمی و قابل حساب برای احزاب خواهد شد و نوعی دادوستد و توافق قراردادی میان رهبران احزاب و هواداران برقرار می‌شود. پرداخت مالیات هواداری این مزیت را دارد که منابع مالی قابل اتکایی برای رهبران احزاب درست می‌کند و آنها می‌توانند برای پیشبرد هدف‌های حزب برنامه‌ریزی کنند. از طرف دیگر، تحولات کمی مالیات هواداری یک معیار برای سنجش و اندازه‌گیری رشد محبوبیت احزاب نیز هست.
رشد مثبت و شتابان مالیات هواداری یا کاهش معنادار آن در یک دوره معین به معنای این است که محبوبیت یک حزب افزایش یا کاهش یافته است. احزاب ایرانی به این دلیل که نمی‌خواهند انگ طرفداری از گروه‌های اجتماعی خاص بر پیشانی آنها حک شود از دریافت مالیات هواداری محروم شده‌اند.
● سرمایه‌گذاری ناکافی
وقتی یک حزب عایدی مطمئن، مستمر و قابل اتکایی ندارد. چگونه می‌تواند سرمایه‌‌گذاری کند و سطح فعالیت‌هایش را توسعه دهد. مهم‌ترین سرمایه‌گذاری که یک حزب باید انجام دهد، سرمایه‌گذاری برای تبلیغات است. انتشار روزنامه، راه‌اندازی ایستگاه رادیویی و تلویزیونی، اجاره یک ساختمان با کاربری حزبی برای گردهمایی‌ها و پذیرایی از هواداران از ابزارهای تبلیغات به حساب می‌آیند. احزاب مدرن عموما توانایی سرمایه‌گذاری دارند و انتشار روزنامه، جزوه‌های آموزشی و... برایشان چندان مشکل نیست. احزاب ایرانی امروز را در دو جناح اصولگرایان و اصلاح‌طلبان ببینید، کدام یک از آنها چنین سرمایه‌گذاری را انجام داده‌اند. روزنامه‌های پرتیراژ کشور در اختیار و تحت مالکیت نهادهای دولتی و عمومی‌اند و هر حزب و گروهی سعی می‌کند اخبار و گزارش‌های مربوط به فعالیت خود را در آنها درج کند. رادیو و تلویزیون نیز نهادی حکومتی شده و سیاست های خاص خود را دارد. احزاب ایرانی بسته به میزان دوری یا نزدیکی به تصمیم‌گیران اصلی در رادیو و تلویزیون از این رسانه استفاده می‌کنند و به نوعی دستشان در جیب شهروندانی است که هزینه‌های فعالیت این رسانه را می‌دهند. در یک دهه گذشته که مرزبندی‌های سیاسی میان دو جناح سفت و محکم‌تر شده است احزاب سیاسی جناح اصولگرا به لحاظ تجانس فکری با صداوسیما از این رسانه به صورت رایگان استفاده کرده‌اند.
● بسیار بالا، بسیار پایین
منابع ناکافی مالی احزاب ایرانی که مانع از کارآمدی و کمیت مناسب تبلیغاتی شده است، پیامدهای گوناگونی دارد. یکی از این پیامدها این است که مانع کادرسازی در سطح گسترده می‌شود. وقتی هواداران احزاب در هیچ زیرمجموعه‌ای از احزاب جای نمی‌گیرند و کادرسازی نیز از طریق تبلیغ و اطلاع‌رسانی در کمترین حد انجام می‌شود به مرور فاصله میان لیدرهای احزاب و گروه‌های بعد از آن افزایش می‌یابد. لیدرهای احزاب در بالای بالا قرار می‌گیرند و هواداران در پایین پایین در این وضعیت تفاوت درک، فهم، اندیشه و خواست‌های رهبران حزب و هواداران هر روز افزایش می‌یابد و به لحظه ای می‌رسد که یکدیگر را نیز درک نمی‌کنند و جدایی حتمی می‌شود. تداوم چنین وضعیتی به ماندگاری بیش از حد رهبران حزبی منجر می‌شود. سخت شدن دیدگاه‌های حزبی یکی دیگر از پیامدهای این اتفاق است. رهبران احزاب ایرانی را در هر دو جناح اصول‌گرا و محافظه‌کار را با دقت نگاه کنید و این داوری را انجام دهید. فاصله‌های زیاد میان رهبران و هواداران و اعضای رده پایین‌تر احزاب، امکان ورود نخبگان را به رهبران حزب کاهش می‌دهد و اشتیاق و تمایل برای ماندن در حزب نیز به مرور کاهش می‌یابد. رهبران احزاب ایرانی فعال در عرصه سیاست ایران عموما کسانی هستند که بلافاصله پس از تشکیل حزب به دلایل سیاسی در بالاترین نقطه قرار گرفته‌اند و انتخاب آزاد بر پایه توانایی‌ها و بستگی‌ها جایی در میان احزاب ایرانی ندارد. رسوب اندیشه‌های رهبران سنتی احزاب سدی برای رویش افکار و برنامه‌های تازه می‌شوند و امکان بالندگی از احزاب گرفته می‌شود.
● آینده احزاب
واقعیت این است که دولت مالک در ایران همچنان پابرجاست و حتی می‌توان گفت در ۳سال اخیر به دلایل گوناگون سهم دولت از مالکیت سرچشمه‌های ثروت و درآمد افزون‌تر شده است و این احتمال وجود دارد که روند فزاینده‌ای را در آینده طی کند یا دست کم در حد فعلی باقی بماند. به این ترتیب می‌توان تصور کرد همه انواع قدرت در اختیار حکومت و نهاد دولت باقی می‌ماند و احزاب فعلی ایرانی باز هم دستشان برای نوید دادن به شهروندان خالی است. تداوم این وضعیت، چرخه معیوب توضیح داده شده در سطرهای بالا برای احزاب ایرانی تکرار خواهد شد. چه باید کرد؟ آیا راهی برای عبور از این چرخه معیوب وجود دارد؟ می‌توان خوش‌بین بود و تاکید کرد که به هر حال روزگار دو زمانه این گونه نمی‌ماند و نیرویی ناشناس نظم مناسبات کنونی را به هم می‌ریزد و نباید ناامید شد. اما خوش‌بینی نباید به افراط منجر شده و به خیال‌بافی برسد. تا زمانی که احزاب نیروی اقتصادی برای خود فراهم نکرده و از نیروی به دست آمده برای عبور از چرخه معیوب استفاده نکنند، چشم‌انداز روشنی دیده نمی‌شود.
محمد صادق جنان صفت
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد