پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

زهد و وارستگی علی(ع) نوش داروی جامعه


زهد و وارستگی علی(ع) نوش داروی جامعه
امیرالمؤمنین علی(ع) به عبادت و بندگی و پرداختن به معنویات و فراهم ساختن توشه زندگی اخروی بسیار راغب بودند. آن حضرت در عین اشتیاق به كار و تلاش و خدمت به خلق، به ویژه دستگیری از مستمندان و مستضعفان، دل در گرو اجرای عدالت در جامعه بسته و شیفته تجلی عبودیت و بندگی و دلداده تحقق قوانین و فرامین الهی در زمین بودند.
● مقدمه
زهد در لغت به معنای ناچیز انگاشتن۱، بی مهری و بی اعتنایی۲، پرهیز كردن و ترك كردن۳ آمده است.امّا در معارف اسلامی، اصطلاح زهد، از معنای خاصی برخوردار است; زهد در مقابل حرص و آز و دنیاپرستی قراردارد. علامه نراقی در جامع السعادات می نویسد: «ضدّ حبّ الدنیا و الرغبهٔ الیها زهد»۴علامه طریحی در مجمع البحرین یادآور می شود: «الزهد من الشییء خلاف الرغبهٔ فیه»۵
و راغب در مفردات، ماده زهد می نویسد: «والزهد فی الشییء الراغب عنه».
از این روست كه علامه امینی در الغدیر می نویسد: «ناگفته پیداست كه زهد پیشگی با كسب مال مشروع تضادی ندارد; زیرا حقیقت زهد آن است كه مال و ثروت، مالك تو نباشد، نه آن كه تو مالك آن نباشی.»۶
ابن قیم یكی از اندیشمندان اهل سنّت نیز می نویسد: «زهد آن است كه دل آدمی، شیفته دنیا نباشد، نه آن كه دست آدمی از اموال تهی باشد. مقابل و ضد زهد عبارت است از حرص و آز نسبت به دنیا.»۷
از عبارات مزبور چنین برمی آید كه زهد، پرهیز از دنیاپرستی و حرص و آز است، نه پرهیز از به دست آوردن دنیا. زهد، ستیز با دنیا نیست; دنیا را مملوك و برده خویش داشتن و در چارچوب مجوزهای عقل و ایمان در جهت قرب الی اللّه از آن بهره مند شدن است.
بنابراین، زهد اسلامی غیر از زهد تحریف شده ای است كه در میان تاركان دنیا مشاهده می شود. زهد به معنای تنزّه و وارستگی، شیفته تعلقات و تمتعات زندگی نشدن، و آخرت را فدای دنیای زودگذر ننمودن است.
● ویژگی های رفتاری و دیدگاه علی(علیه السلام) درباره زهد و دنیا
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به عبادت و بندگی و پرداختن به معنویات و فراهم ساختن توشه زندگی اخروی بسیار راغب بودند. آن حضرت در عین اشتیاق به كار و تلاش و خدمت به خلق، به ویژه دستگیری از مستمندان و مستضعفان، دل در گرو اجرای عدالت در جامعه بسته و شیفته تجلی عبودیت و بندگی و دلداده تحقق قوانین و فرامین الهی در زمین بودند.
حضرت علی(علیه السلام) در زندگی شخصی خود، در بهرهوری از تمتعات دنیوی براساس خواهش های نفسانی حریص نبودند و هرگز اسیر لذّات زندگی نشدند.
بیش تر سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره ارزش والای زهد و وارستگی و پست و فرومایه بودن دنیا و تعلقات زندگی است. آن حضرت در دوران تصدی خلافت ظاهری خود همواره یاران و كارگزارانشان را به زهد و گریز از تعلقات و كام گیری ها و نیز به آخرت گرایی و كار برای خدا و اخلاص پیشگی دعوت می كردند.
با توجه به نكات مزبور در می یابیم كه:
اولا، سردمداران و متصدیان باید به زیور زهد آراسته شوند تا در پرتو آن كارایی آنان افزایش یابد و مردم به آنان اعتماد كنند.
ثانیاً، اگر متصدیان امور مردم به زیور زهد آراسته باشند، از بسیاری كشمكش ها و مشكل سازی ها جلوگیری می شود.
ثالثاً، اگر زندگی فردی انسان ها بر اساس زهد اسلامی انتظام یابد، هرگزاضطراب ها ودلهره های ناشی ازفراز و نشیب های زندگی، بر آدمی سایه نیفكنده و از انسان ها قربانی های گوناگون نمی گیرد.
تجلّی زهد راستین
علی(علیه السلام) در دنیا بود، ولی برای آخرت می زیست. او از یك سو، از دنیا به عنوان آب بینی بز۸ یاد می كند و از سوی دیگر، آن را محل كسب و تجارت بندگان شایسته خدا۹ می داند.
با طرح دو پرسش بهتر می توان به دیدگاه آن حضرت در باب دنیا و زندگی دنیوی راه یافت:
۱) آیا دنیا لیاقت و ظرفیت انجام عبادت و تكالیف الهی را دارد؟
در پاسخ به این پرسش است كه امام(علیه السلام) از دنیا به عنوان «متجرُ أولیاءاللّه» )محل كسب و تجارت بندگان شایسته خدا) یاد می كند.
۲) آیا شایسته است، انسان كه اشرف مخلوقات است و با آفرینش او، خدا از خود به عنوان «احسن الخالقین»۱۰ یاد كرده است، به این دنیا دل ببندد و شیفته آن شود و ظرف دل خود را مملوّ از محبّت آن كند؟
در پاسخ به این سؤال، باید دانست كه دنیا در نظر امیرمؤمنان(علیه السلام) از حیث ارزش عرفی كم تر از آب بینی بز است و آن را سه طلاقه كرده است.۱۱
و در این عرصه است كه علی(علیه السلام) به دنیا زهد میورزد.
آری، آنچه آدمی را از صراط مستقیم منحرف می سازد، وجود دنیا و نعمت های آن نیست، بلكه شیفتگی و دلبستگی به دنیاست كه موجب غفلت از خدا می شود و غفلت، ریشه بسیاری از تباهی هاست; چنان كه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «رأس الخطیئهٔ حبُّ الدنیا.»۱۲
چنان كه فرمودند: «رأس الدین ترك الدنی»۱۳
● نگرش امام(علیه السلام) درباره دنیا
علی(علیه السلام)، دیده بیدار جهان آفرینش و چشمان بینای حقیقت و كشتی نجات بخش امت است.
علی، نه شیفته دنیاست و نه از آن بریده است. او دنیا و آخرت را به یك چشم می نگرد; زیرا دنیا را وسیله ای جهت تأمین توشه آخرت می داند. بر این اساس، امام(علیه السلام) وقتی دیدند، یكی از یارانشان دنیا را مذّمت می كند فرمودند:
«ای كسی كه به نكوهش از دنیا می پردازی در حالی كه تو خود به غرور دنیا گرفتار شده ای و فریفته باطل های آن هستی، آیا در حالی كه تو خود مغرور به دنیا هستی مذمّت آن می كنی؟
كی دنیا تو را گول زده و چه موقع تو را فریب داده است؟ تو بگو كه در زندگی چه اندازه به دست خود بیماران را پرستاری كردی؟ در كنار بستر آن ها مراقب آن ها بودی، درخواست شفای آن ها را نمودی و از طبیبان برای آن ها دارو خواهش كردی؟ در حالی كه، این دنیا جایگاه صدق و راستی است برای آن كس كه با آن به راستی رفتار كند، و خانه تندرستی است برای آن كس كه از آن چیز بفهمد، و سرای بی نیازی است برای آن كس كه از آن توشه برگیرد، محل اندرز است برای آن كه از آن اندرز گیرد. دنیا مسجد دوستان خداست، و نمازگاه فرشتگان پروردگار، و محل نزول وحی اللّه و تجارتخانه اولیای حق، آن ها در این جا رحمت خدا را به دست آوردند و بهشت را سود خود قرار داده اند.»۱۴
امام صادق(علیه السلام)، حضرت امیرالمؤمنین را این گونه وصف می فرمایند: «علی، هرگز در دنیا لقمه حرام به دهان خود نزدیك نكرد (لقمه حرام نخورد) نه كم و نه زیاد.
هرگز دو عمل خدایی، بر او عرضه نگشت، جز آن كه او پر زحمت تر و سخت تر آن را انتخاب كرد.
هرگز مسأله دشواری برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) رخ نداد، جز آن كه علی(علیه السلام) را جهت حلّ آن پیش فرستاد، هیچ كس طاقت زندگی پیامبروار را جز او ندارد. او به گونه ای زندگی می كرد، كه گویا بهشت و جهنم را در پیش چشمان خود دارد.
از اموال شخصی خود، هزار بنده را خرید و در راه خدا آزاد كرد، غذای او بسیار ساده بود، نان و زیت، لباس او بسیار ساده بود از جنس كرباس، اگر دامن لباس او قدری بلند بود قیچی به دست می گرفت و خود آن را اصلاح می نمود.»۱۵
● ماهیت دنیا در دیدگاه علی(علیه السلام)
دنیا در ذات خود، نه ممدوح است و نه مذموم. اگر اعمال ما در آن، زمینه فراهم آمدن توشه زندگی اخروی شود، پسندیده است و اگر موجب شقاوت و غفلت از خدا گردد، ناپسند. دنیا محل انتخاب هاست:
«این خانه، خانه امتحان است، خانه انتخاب است، محل اندوختن ثواب و كسب رحمت الهی است، شهوات آن عامل امتحان اند.»۱۶
اگر آدمی شیفته و دلداده زندگی و جاذبه ها و تمتعات آن باشد، دنیازده است و اگر زهد ورزیده، مشغول اندوختن توشه زندگی اخروی باشد و زاهدانه زندگی كند به سر منزل مقصود می رسد.
● زهد در مكتب علی(علیه السلام)
زهد، در دیدگاه امیرمؤمنان، وارستگی و عدم وابستگی قلبی به دنیاست. زهد در دیدگاه علی(علیه السلام) دنیاگریزی نیست، بلكه ستیز با بندگی دنیاست. آن حضرت(علیه السلام)حقیقت زهد را از دو آیه شریفه از قرآن كریم استنباط نموده، می فرمایند:
«حقیقت زهد اسلامی را می توان از دو آیه قرآن به دست آورد، آیه ای كه می فرماید: بر آنچه از دست شما (از نعمت های دنیوی) رفت، تأسف مخورید و به آنچه كه به دست آمده است، دل نبندید و خوشحال نباشید و كسی كه به گذشته تأسف نخورد و به آنچه دارد مغرور نگردد، او حقیقت زهد را دریافته و اوّل و آخر ماهیت آن را به دست آورده است.»۱۷
البته زهد مطلوبِ علی(علیه السلام) دارای اركانی است كه با توجه بدان می توان زهد اسلامی را از زهد مسیحی و رهبانیت، صوفیگری و درویش مسلكی كه جز جامعه گریزی و نادیده انگاشتن كار، تلاش، فعالیت و خدمات به همنوعان ثمره ای ندارد، باز شناخت.
● اركان زهد اسلامی
زهد اسلامی و مطلوب علی(علیه السلام) دارای اركانی است كه در ذیل بدان ها اشاره می شود:
۱) اخلاص پیشگی:
زهد علی(علیه السلام)، زهدی است كه از هرگونه زهد فروشی و ظاهرفریبی و دكانداری بر كنار است. آن حضرت می فرمود: «برترین زهد، مخفی نگاه داری آن پرهیز از زهدفروشی است.»۱۸
۲) ترك جامعه گریزی:
در زهد غیراسلامی، جامعه گریزی از مسائل اساسی است. اما در زهد اسلامی، دنیا به عنوان مزرعه، مورد توجه است كه توشه آخرت از طریق آن تأمین می شود. گاهی فقط با قدم نهادن در دل اجتماعِ مردم، این توشه فراهم می آید; آیا بدون قدم نهادن و حضور در جامعه می توان امر به معروف و نهی از منكر نمود، به دستگیری از فقرا پرداخت، به حل مشكلات مردم همت گماشت و در نماز جماعت، حج و... شركت جست؟
۳) جمع میان دین و دنیا:
در زهد مسیحی، زهد هندی و زهد در بسیاری از مكاتب دیگر، دنیاگریزی و ترك كار و تلاش زندگی، در متن زهدورزی قرار دارد. در حالی كه در زهد اسلامی، كار و تلاش و پرداختن به امور زندگی، طبق منشور «الدنیا مزرعهٔ الآخرهٔ» در متن زهدورزی جای دارد. از این رو، امیرمؤمنان(علیه السلام)در توصیف انسان با ایمان می فرمایند: «دنیا اسب راهوار انسان مؤمن است كه از راه آن به دیدار خدا می شتابد. پس به اصلاح این راهوار همت گمارید.»۱۹
آن حضرت در صدر منشور آسمانی خود از مالك اشتر می خواهند تا به آبادانی شهرها و مراكز آن ها بپردازد.۲۰
علی(علیه السلام) در جای دیگری می فرمایند: «كسی كه آب و خاك دارد، ولی در فقر به سر می برد، از رحمت خدا به دور باد.»۲۱
یعنی باید به استفاده بهینه و بهره برداری كامل از امكانات زندگی پرداخت. طبق اركان زهد اسلامی، كسب اموال و پرداختن به كار و تلاش بایسته، هنر است. ولی هنرِ برتر آن است كه در راه خدا و برای جلب رضای او از آن دل بركند و آن را انفاق نماید.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در بصره، به عیادت یكی از یاران خود به نام علاء حارثی رفتند. آن حضرت پس از احوال پرسی دوستانه فرمودند:
این خانه با این وسعت را در این دنیا برای چه می خواهی در حالی كه در آخرت به آن نیازمندتری؟ مگر آن كه بخواهی به این وسیله به آخرت برسی. یعنی در این منزل از میهمانان پذیرایی كنی (مهمانان در آن را گرامی داری(، صله رحم نمایی و بدینوسیله حقوق )لازم خود را) ادا كرده به آخرت نایل شوی!
علاء گفت: ای امیرمؤمنان از برادرم عاصم بن زیاد پیش تو شكایت می آورم. امام(علیه السلام) فرمود: مگر چه كرده است؟
علاء پاسخ داد: او عبایی به رسم روی آوردن به عبادت و پشت كردن به دنیا پوشیده و از دنیا كناره گرفته است.
امام(علیه السلام) فرمود: او را حاضر كنید.
او هنگامی كه به حضور آن حضرت رسید، امام(علیه السلام) به او فرمود:
ای دشمنك جان خود! مگر شیطان در تو راه یافته و تو هدف تیر او قرار گرفته ای! آیا به خانواده و فرزندانت رحم نمی كنی؟ تو خیال می كنی خدا كه طیبات و تمتعات دنیوی را بر تو حلال كرده، دوست ندارد كه از آن ها استفاده كنی؟
عاصم گفت: ای امیرمؤمنان! پس چرا تو خود با این لباس خشن و آن غذای ناگوار قناعت می كنی، در حالی كه پیشوا و امام ما هستی و بر ما لازم است كه به تو اقتدا كنیم؟
امام در پاسخ او فرمودند:
وای بر تو! من مثل تو نیستم (وظیفه من غیر از شماست( خدا بر پیشوایانِ حق، لازم دانسته است كه بر خود سخت گیرند و همچون طبقه ضعیف جامعه زندگی كنند، تا فقر فقیر او را به هیجان نیاورد آشفته خاطر نسازد) كه سر از فرمان خدا برتابد.۲۲
در زهد اسلامی و علوی، دنیا محكوم است نه حاكم; انسان دنیا را طبق دستورهای آسمانی در خدمت خویش دارد، نه آن كه خود بنده دنیا و در خدمت آن باشد. در این گونه از زهد، هدف، رها كردن و نادیده گرفتن زندگی دنیوی نیست، بلكه اسیر دنیا نشدن و دنیا را اسیر خود داشتن است.
ترك دنیا و یا در اختیار داشتن آن، هیچ كدام موجب افتخار نیست، آنچه مهم است، آزادی دل از شیفتگی و تعلق افراطی به دنیاست.۲۳● دنیای ممدوح و مذموم
دنیا و زندگی دنیوی را می توان به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم نمود. دنیای ممدوح همان است كه انسان آن را وسیله جلب رضای خدا و فراهم آمدن توشه زندگی اخروی خود قرار دهد و دنیای مذموم دنیایی است كه موجب غفلت انسان از خدا و وظایف الهی وی گردد و او را به عصیان وا دارد. امام(علیه السلام)درباره این قسم از دنیا می فرمایند:
«ای دنیا! از من دور شو! اَفسارت را بر گردنت انداختم، تو را رها كردم. من از چنگال تو رهایی یافته، و از دام های تو رسته ام و از لغزشگاه هایت دوری گزیده ام. كجایند پشیمان هایی كه با شوخی هایت آن ها را مغرور ساختی؟ كجایند ملت هایی كه با زینت ها و زخارف خود، آن ها را فریفتی؟ آن ها اكنون گروگان گورستان ها و درون لحدها شده اند.
ای دنیا! سوگند به خدا، اگر تو شخصی دیدنی و دارای قالبی حسی بودی، «حدود» خدا را به خاطر آن كه بندگانی را از راه آرزوها فریب داده ای، بر تو جاری می ساختم و كیفر پروردگار را در مورد ملت هایی كه آن ها را به هلاكت افكندی، و قدرتمندانی كه آن ها را تسلیم مرگ و نابودی نمودی و هدف انواع بلاها قرار دادی، درباره ات اجرا می كردم.
هیهات! كسی كه در لغزشگاه های تو قدم گذارد، سقوط می كند. كسی كه بر امواج بلاهای تو سوار گردد، غرق می گردد. (اما) كسی كه از دام های تو، خود را بركنار دارد پیروز می گردد.
كسی كه از دست تو سالم رسته، هیچ ناراحت نیست كه معیشت او به تنگی گراییده; چرا كه دنیا در نظر او همچون روزی است كه زمان زوال و پایان گرفتنش فرا رسیده.
از من دور شو! سوگند به خدا! من رام تو نخواهم شد تا مرا خوار سازی. و زمام اختیارم را به دست تو نخواهم سپرد كه به هر كجا خواهی ببری!
به خدا سوگند، سوگندی كه تنها مشیت خدا را از آن استثنا می كنم، آن چنان نفس خویش را به ریاضت وا دارم كه به یك قرص نان، هر گاه به آن دست یابم، كاملا متمایل شود و به نمك به جای خورش قناعت نماید، و آن قدر از چشم هایم اشك بریزم كه همچون چشمه ای... خشكیده، دیگر اشكم جاری نگردد.
آیا همانند بعضی از افراد كه بسان گوسفندان در بیابان شكم خود را پر می كنند و می خوابند، و یا همچون دسته دیگری از آن ها در آغل ها از علف سیر می شوند و استراحت می كنند، علی هم باید همانند آنان بخورد و به استراحت بپردازد؟ در این صورت چشمش روشن باد كه پس از سال ها عمر به چهار پایان رها شده و گوسفندانی كه در بیابان می چرند، اقتدا كرده است.»۲۴
● غفلت زدایی و هشدار درباره سرانجام زندگی
امام(علیه السلام) به یاران خود این چنین رهنمود می دادند: «آگاه باشید، هر مأمومی، امامی دارد، كه از نور دانشش بهره می گیرد، بدانید كه امام شما از دنیایش به همین دو جامه كهنه و از غذاها به دو قرص نان اكتفا كرده است. آگاه باشید، شما توانایی آن را ندارید كه چنین باشید، اما مرا از راه روی آوردن به «ورع»، «تلاش»، «عفت»، «طهارت دامن» و «پیمودن راه صحیح» یاری دهید.
به خدا سوگند من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته ام و از غنایم و ثروت های آن مالی ذخیره نكرده ام و از زمین آن حتی یك وجب در اختیار نگرفته ام و از این دنیا بیش از خوراك مختصر و ناچیز خود برنگرفته ام.
این دنیا در چشم من بی ارزش تر و خوارتر از دانه تلخی است كه بر شاخه درخت بلوطی خودنمایی می كند. آری از میان آنچه آسمان بر آن سایه افكنده، تنها «فدك» از آن ما بود كه آن هم گروهی بخل و حسادت ورزیدند (و آن را از دست ما ربودند( و گروه دیگری آن را سخاوتمندانه به این و آن تعارف كردند و حاتم بخشی نمودند )و آن را میان بستگان خود تقسیم نمودند) و بهترین حاكمْ خداست.
مرا با «فدك» و غیر فدك چكار؟ در حالی كه جایگاه فردای هر كس، قبر اوست كه در تاریكی آن آثارش محو، و اخبارش ناپدید می شود. قبر حفره ای است كه هرچه بر وسعت آن افزوده شود و دست حفر كننده بازتر باشد، سرانجام سنگ و كلوخ آن را پر می كند، و جاهای آن را خاك های انباشته مسدود می نمایند.»۲۵
زیدبن الحسن(علیه السلام) می گوید: امام صادق(علیه السلام) می فرمود: «شبیه ترین انسان به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود، از حیث سیره عملی و خوردن و آشامیدن، غذای آن حضرت نان و زیت بود، ولی مردم را نان و گوشت می داد.»۲۶
● زهد در كنار پذیرش مسؤولیت های مهم
زهد علوی مانع از روی آوردن به خدمات اجتماعی نیست; زهد او با پذیرش مسؤولیت اجتماعی و قبول حكومت بر مردم، برای مدیریت صحیح جامعه، در صورت فراهم بودن زمینه های لازم توافق دارد. حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در هنگام پذیرش بیعت مردم در خطبه معروفشان می فرمایند: «سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و آدمی را آفرید، اگر روی آوردن مردم عامل ضرورت پذیرش مسؤولیت نبود، اصلا خلافت را قبول نمی كردم; زیرا خداوند از دانایان پیمان گرفت كه وقتی زمینه لازم تصدی حاكمیت بر مردم فراهم شد، آنان نباید از پذیرش مسؤولیت شانه خالی كنند و در برابر ظلم ظالم نباید سكوت كنند و نباید از یاری دادن به مظلوم كوتاهی ورزند.
اگر این مسأله نبود، من افسار شتر خلافت را روی كوهانش می گذاشتم و آخر آن كه همان رها كردن خلافت است را در اول آن، پدیدار می ساختم و بر شما پوشیده نیست كه دنیا در نظر من از آب بینی بزی كم قیمت تر است.»۲۷
زهد علی(علیه السلام) در دیدگاه ابن ابی الحدید
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد:
از حیث زهد، باید دانست كه علی(علیه السلام) پیشوای زهدپیشگان است:
«و اما الزهد فی الدنیا فهو سیّد الزهاد.»
او سپس از یكی از صحابه امیرالمؤمنین نقل می كند، كه می گفت:
آن گاه كه در كنار علی(علیه السلام) نشسته بودم، دستور داد غذای او را بیاورند، دیدم نان جوینی است در میان بسته ای كه مهر و موم شده است. گفتم: یا علی چرا درِ ظرف را مهر و موم كرده ای؟! امام(علیه السلام)پاسخ داد: می ترسم فرزندانم آن را با زیت آغشته كنند.
ابی ابی الحدید در ادامه همین كلام می نویسد:
آن حضرت لباس وصله دار به تن می نمود. كفش او از لیف خرما (ارزان ترین كفش ها) و لباس او دست بافت بود. آن حضرت كم تر گوشت می خورد و می فرمود: شكم خود را قبرستان حیوانات مسازید. او دنیا را واقعاً طلاق گفته بود. در حالی كه از تمام نواحی كشور اسلامی آن روز، مگر از نواحی شام، اموال فراوانی سوی او سرازیر بود و اختیار چگونگی مصرف آن ها با او بود. ولی او بسیار زاهدانه زندگی می نمود.۲۸
● موقعیت دنیا پرستان و ثروتمندان در دنیا و آخرت
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درباره توجه به دنیاپرستان می فرمایند:
«من تضعضع لذی سلطان ارادهٔ دنیاه اعرض اللّه عنه بوجهه فی الدنیا و الاخرهٔ.»۲۹; كسی كه در برابر قدرت مداری تواضع كند تا از دنیای او برخوردار گردد، خدا از او در دنیا و آخرت بیزار است.
آن حضرت در رهنمودی دیگر می فرمایند: «لعن اللّه عز و جل فقیراً تواضع لغنیِّ من اجل ماله، من فعل ذلك منهم فقد ذهب ثلثا دینه.»۳۰; خدا آن فقیر را لعنت می كند، كه در برابر دارایی به خاطر مالش، تواضع كند و كسی كه چنین كند دو ثلث از ایمان او نابود می شود.
بر این اساس، امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند:
«... و مَن أتی غنیّاً فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دینه.»;۳۱ كسی كه برای شخص ثروتمند و سرمایه داری، به خاطر سرمایه اش، تواضع كند، دو ثلث از ایمان او از دست می رود.
اسلام درباره مقدار و اندازه مال اندوزی قاعده ای را بیان نكرده است. آنچه در دین اسلام اهمیت دارد، چگونگی كسب مال و عملكرد افراد در مصرف آن است. چنانچه فردی از راه مشروع اموالی را كسب كند و سپس حقوق شرعی آن را ادا نماید و با پرهیز از حبس مال، زمینه های كار و فعالیت در جامعه را گسترش دهد، مورد توجه اسلام قرار دارد.
البته باید توجه داشت كه ثروت و اموال زمینه آزمایش مهمی برای افراد است و آنچه مهم است، توفیق در عملكرد صحیح است، در غیر این صورت، دارایی جز وزر و وبال چیزی دیگری نخواهد بود.
▪ از این رو، ثروتمندان چند دسته اند:
۱) افرادی كه از راه حرام به كسب ثروت پرداخته، و در راه حرام نیز آن را خرج كرده اند.
۲) افرادی كه از راه حلال اموالی را به دست آورده اند، ولی در راه حرام آن را صرف كرده اند.
۳) افرادی كه از راه حرام به كسب ثروت پرداخته اند، ولی در راه حلال آن را صرف كرده اند.
۴) گروهی كه از راه حلال اموالی را به دست آورده اند و در راه حلال نیز آن را صرف كرده اند.
به سه گروه اول دستور داده می شود تا به جهنم كیفر داخل شوند، ولی به گروه چهارم ندا می رسد كه:
آیا در راه كسب ثروت اهمیت عبادات را رعایت كرده اید؟ اگر پاسخ منفی باشد، اینان نیز به سوی جهنم به حركت درمی آیند و اگر پاسخ مثبت باشد، در آن صورت از آنان می پرسند: آیا حقوق مالی الهی (خمس، زكات، فطره و...) را پرداخت كرده اید؟ اگر پاسخ منفی باشد، اینان نیز به سوی جهنم سوق داده می شوند و اگر پاسخ مثبت باشد، از آنان می پرسند: آیا حقوق جامعه و مردم (حقوق فامیل، صله رحم مالی و...) را ادا كرده اید؟ اگر پاسخ مثبت نباشد، اینان نیز به سوی جهنم به حركت درمی آیند.۳۲
بنابراین، ثروتمندان،درقیامت موردانواع بازجویی هاخواهند بود.
امیرمؤمنان(علیه السلام) در تحلیل وضع اجتماعی غنا و فقر می فرمایند: «ان اللّه سبحانه، فرض فی اموال الأغنیاء اقوات الفقراء»۳۳; پروردگار حكیم رزق و روزی مستمندان را در میان اموال ثروتمندان قرار داده است.
آن حضرت در جای دیگر می فرمایند:
«فما جاء فقیر الا بما مُتع به غنیّ.»۳۴; فقیری، گرسنه نمی ماند جز به خاطر كامیابی ثروتمندان.
● كلام شیخ بهایی در اقسام زهد
فیلسوف عارف و فقیه نامدار شیخ بهایی(رحمه الله) در باب زهد در «كشكول» می نویسد: «زهد، بر دو گونه است: زهد عام و زهد خاص. زهد عام، همان زهد ظاهری است; یعنی زهد پیشگی به امور دنیوی، ولی زهد خاص آن است كه انسان، دنیا را چیزی به حساب نیاورد تا بخواهد بدان زهد ورزد، برای چنین انسانی تفاوتی ندارد كه زندگی اش چگونه گذرد و با كدامین لباس و غذا زندگی كند; چنان كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: ایمان آدمی كامل نیست، جز آن كه بدین مرحله برسد كه باكی نداشته باشد كه كدامین لباس را بپوشد و كدامین غذا را مصرف كند.
چنانچه آیه شریفه "لكی لا تأسوا علی ما فاتكم و لا تفرحوا بما اتاكم" (حدید: ۲۳) نیز بر این حقیقت دلالت می كند.»۳۵
● فواید و بركات گسترش روحیه زهد در جامعه اسلامی
الف) تقویت روحیه عزت نفس و تلاش برای خودكفایی
اصبغ بن نباته می گوید: امیرالمؤمنین(علیه السلام) در اولین سخنرانی رسمی خود پس از قبول خلافت در كوفه به حضار فرمود: «دخلت بلادكم... و راحلتی ها هی فان أنا خرجتُ من بلادكم بغیر ما دخلت فاننی من الخائنین.»۳۶; با این بسته، و بار و بنه مختصر و سواری به شهر شما داخل شدم و اگر با اموال و ثروتی بیش تر از این، از شهر شما خارج گشتم، در شمار خائنین هستم.
امام(علیه السلام) در ایام خلافت، همه اوقات خود را به مدیریت كلان و سیاست گذاری جامعه و رسیدگی به امور مردم و حكومت اسلامی صرف می نمودند.پدر أبو عنتره می گوید: در «خورنق» به حضور امیرالمؤمنین(علیه السلام) رسیدم، در حالی كه خلیفه مسلمانان در سرمای زمستان آن روز با قطیفه ای تن خود را پوشانیده بود! به او گفتم: یا امیرالمؤمنین! این همه بیت المال در اختیار شما است، چرا برای خود لباس فراهم نمی كنی؟
آن حضرت فرمود: من زندگی را با قطیفه ای كه از مدینه آورده ام اداره می كنم.۳۷
امام(علیه السلام) در روز ورود به بصره به پیراهن تن خود اشاره كرده و می فرمایند: «این پیراهن من است كه آن را همسرم بافته است.»
در این كلام، نكات ارزنده ای به چشم می خورد كه توجه بدان ها مفید است.
امام(علیه السلام) در این گفتار، علاوه بر ترویج روحیه قناعت و دوری از تجمل گرایی، بر این نكته مهم تأكید میورزند كه باید با تلاش و زحمت به سوی خودكفایی رفت و به استفاده از محصولات تولید داخلی توجه كرد.
وقتی خلیفه و رهبر جامعه اسلامی، بی توجه به محصولات وارداتی، پیراهنی را برمی گزینند كه محصول دست و كار فردی از درون جامعه خویش است، در واقع مردم را به سوی تلاش برای خودكفایی سوق می دهند.
● همدلی با طبقات محروم اجتماع
یكی از اهداف اساسی حكومت اسلامی، زدودن محرومیت از جامعه است. بر این اساس، به منظور همگامی با توده مردم، زندگی مسؤولان نظام باید همچون زندگی عموم افراد اجتماع بوده و مایه آرامش آلام روحی مستمندان باشد. خوی زاهدانه و دوری از تكلّف و هرگونه زرق و برق، از همین فلسفه نشأت می گیرد.
▪ امیرالمؤمنین(علیه السلام)می فرماید:
«بر پیشوای مسلمانان لازم است كه در صورت تصدی منصب پیشوایی و رهبری، لباس تنگدستان و فقیران جامعه خویش را بر تن كند.».۳۸
نیز می فرماید: «البته خدا مرا برای پیشوایی خلق خود برگزید و بر من لازم دانست تا درباره خودم و خوردن، آشامیدن و پوشیدنم در سطح طبقه فقیر جامعه زندگی كنم تا فقیر به سبب فقرم به من اقتدا كند و دلخوش باشد و غنی به ثروتش مغرور نگردد.»۳۹
● توجه به آثار مثبت روحی زهد
زهد در زندگی آثار مثبت و سازنده بی شماری دارد. در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود:
الف) تجلّی فطرت خداجویی
سرشت آدمی بر طهارت و تقوا، خدامحوری و دین باوری بنیان نهاده شده است. دوری از رفاه گرایی و لذت پرستی و آراستگی به خصلت زهد و ساده زیستی و بی میلی به دنیا، فطرت پاك آدمی را پرفروغ می سازد و دنیازدگی و غرق شدن در رفاه و عیش و تنعم غفلت زا، شعاع فطرت را بی فروغ و خاموش می گرداند.
از امام سجاد(علیه السلام) پرسید: زهد در دنیا چیست؟
امام در پاسخ فرمودند: «زهد همان روی آوردن و رغبت به تقواست.»۴۰
امیرمؤمنان سرور زهد پیشگان نیز در این باره می فرمایند: «كسی كه در دنیا زهد را پیشه خود سازد، دین خود را حفظ می كند.»۴۱
ب) بصیرت و حكمت
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به یاران خود چنین رهنمود می دادند:
«ما زهد عبدٌ فی الدنیا الا اثبت اللّه الحكمهٔ فی قلبه و بصّر عیوبها.»۴۲; هیچ بنده ای در دنیا زهد را پیشه خود نسازد، جز آن كه خدا حكمت را در قلب وی جای دهد و او را به عیوب دنیا بینا سازد.
امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز در این باره می فرمایند: «و من زهد فی الدنیا و لم یجزع من ذلها و لم ینافس فی عزها هداه اللّه بغیر هدایهٔ من مخلوق و علّمه بغیر تعلیم و اثبت الحكمهٔ فی صدره و اجراها علی لسانه»۴۳; كسی كه در دنیا زهد بورزد و در برابر گرفتاری های زندگی بی تابی نكند و در برتری طلبی های آن رقابت نورزد، خدا او را بدون یاری مخلوق هدایت كند و بدون تعلیم، حكمت را در سینه اش جای دهد و بر زبانش جاری گرداند.
آن حضرت همچنین رهنمود می دادند: «لا تنصر قلبك الهمّ علی مافات فیشغلك عن الاستعداد بما هوآت.»۴۴; مگذارید غم و غصه خوردن در برابر آنچه از دست رفته بر روحتان حكمفرما گردد; زیرا این مسأله مانع آمادگی و هشیاری به مسائل آینده می شود.
امام صادق(علیه السلام) در این باره فرموده است:
«من زهد فی الدنیا اثبت اللّه الحكمهٔ فی قلبه و انطق بها لسانه»۴۵; كسی كه در زندگی، زاهدمنش باشد، خداوند متعال دانش را در دلش پایدار و زبانش را به حكمت گویا می سازد.
مولوی می گوید:
جان شرع و جان تقوا عارف است *** معرفت محصول زهد سالف است
زهد اندر كاشتن، كوشیدن است *** معرفت آن كشت را درویدن است۴۶
ج) صبر و ثبات
در كلام امیرمؤمنان(علیه السلام) در توصیف زاهدان راستین آمده است: «الزاهدون فی الدنیا قوم وعظوا و اتعظو و اخیفوا فحذروا... و ان اصابهم یُسر شكروا و ان اصابهم عُسر صبروا.»۴۷
▪ در این روایت، امیرالمؤمنین(علیه السلام) زهد را مشتمل بر صبر و بردباری در برابر سه چیز می دانند:
۱) صبر در برابر ناملایمات و گرفتاری های زندگی;
۲) صبر در انجام تكالیف و طاعات;
۳) صبر در برابر معصیت ها (خویشتن داری از آلودگی ها).
امام صادق(علیه السلام) از رسول خد(صلی الله علیه وآله) نقل می كند كه آن حضرت فرمود:
ما گروه انبیا بیش تر از سایر انسان ها در معرض گرفتاری ها قرار می گیریم و پس از ما از میان مؤمنان آن كس كه از حیث رتبه به ما نزدیك تر است، با گرفتاری ها بیش تر دست و پنجه نرم خواهد نمود.۴۸
مصایب و مشكلات، یكی از آزمون های بزرگ الهی است و مؤمنان ساده زیست و زاهدمنش هستند كه از این امتحان ها با سربلندی و موفقیت بیرون می آیند.
علی(علیه السلام) فرموده اند: «و من زهد فی الدنیا هانت علیه المصائب.»۴۹; هر كه به دنیا بی رغبت باشد، گرفتاری ها بر او آسان می شود.
آری، كسی كه مشتاق بهشت است، از شهوت ها و خواسته های نفسانی كناره می گیرد و مغلوب آن ها نمی گردد و كسی كه از جهنم می هراسد، از حرام ها گریزان است و كسی كه در زندگی «زهد» را پیشه خود می سازد، تحمل و دشواری ها و مصیبت ها بر او سهل و آسان می گردد.۵۰
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این باره می فرمایند: «الزهد فی الدنیا من لم یغلب الحرام صبره و لم یشغل الحلال شكره.»۵۱; زاهد كسی است كه صبور باشد و جاذبه عمل حرام بر صبوری اش غالب نیاید و در صورت دستیابی به نعمت های حلال، خدا را از یاد نبرد.
این زهد است كه می تواند در عرصه های مختلف زندگی پشتوانه حركت آدمی باشد، به او ثبات و استقامت ببخشد و قدرت روحی اش را تضمین نماید.
د) آرامش و سكون نفسانی
یكی از آثار حیات بخش زهد اسلامی، آرامش دل است. زهد می تواند بسیاری از اسباب و عوامل پیدایش افسردگی های روحی را از آدمی دور سازد.
پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «الرغبهٔ فی الدنیا تكثر الحزن و الزهد فی الدنیا یریح القلب.»۵۲; رغبت و میل به دنیا مایه غم و اندوه، وزهدوبی رغبتی نسبت به دنیا موجب آرامش قلب آدمی است.
در حدیثی دیگر، می فرماید: «الزهد فی الدنیا یریح القلب و البدن و الرغبهٔ فیها تكثر الهم و الحزن و البطنهٔ تقسی القلب.»۵۳; زهد در دنیا مایه آسایش تن و جان، و دلبستگی و علاقه مندی به دنیا سبب فزونی حزن و اندوه، و شكم پرستی عامل قساوت و سنگدلی است.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: «الراحهٔ فی الزهد; الزهد افضل الراحتین; من احب الراحهٔ فیؤثر الزهد.»۵۴; آسودگی و راحتی نزد زهد نهفته است و زهد برترین آسودگی ها است; كسی كه طالب راحتی و آسایش قلبی در زندگی است، شیوه زاهدمنشی را برگزیند.
آن حضرت همچنین می فرمودند: «الزهد فی الدنیا الراحهٔ العظمی.»۵۵; زهد در زندگی مایه برترین آسایش قلبی است.
صائب تبریزی می گوید:
از حادثه لرزند به خود، قصرنشینان ما خانه بدوشان، غم سیلاب نداریم
باور كه می كند كه در این بحر چون حباب سر داده ایم و زندگی از سر گرفته ایم
هـ) سخاوت و ایثار
در پرتو خوی ساده زیستی و زاهدمنشی، روحیه سخاوت پیشگی در آدمی تقویت می شود; چنان كه امیرمؤمنان(علیه السلام) می فرمایند: «رأس السخاء الزهد فی الدنیا.»۵۶; اساس سخاوت پیشگی، زهدورزی نسبت به دنیا است.
اگر آدمی به دنیا حریص و شیفته باشد، نمی تواند از آنچه دارد دل بركند و به دیگران عطا نماید، اما خوی زهدپیشگی و بی میلی به ثروت، ایثار و دستگیری از حاجتمندان را آسان می سازد.
دقت در زندگی انسان های ایثارگر، گویای همین مطلب است. آنان كه به نیكوكاری دست می یازند، كسانی كه میراثی جاودانه از خود باقی می گذارند و مراكز علوم حوزوی و دانشگاهی، مراكز خدمات اجتماعی، تربیتی و فرهنگی دایر می كنند، و كسانی كه فرصت و عمر خود را وقف پیشرفت های علم و دانش می كنند، همه و همه در شمار زهّاد روزگارند.
نویسنده:محمد شفیعی مازندرانی
منبع:ماهنامه معرفت ،‌شماره ۵۹
پی نوشت‌ها
۱ ر. ك: ابن اثیر، النهایهٔ، ماده زهد
۲ ر. ك: الخلیل، العین، ماده زهد
۳ ر. ك: فیومی، مصباح المنیر، ماده زهد
۴ ر. ك: نراقی، جامع السعادات، ج ۲، ص ۵۶
۵ ر. ك: طریحی، مجمع البحرین، ماده زهد
۶ الغدیر، ج ۲، ص ۹۱
۷ ر. ك: ابن قیم، عدهٔ الصابرین، ص ۲۶۲
۸ نهج البلاغه، خطبه ۳، فراز ۱۸
۹ نهج البلاغه، حكمت ۱۳۱
۱۰ مؤمنون: ۱۴
۱۱ نهج البلاغه ر. ك: موسوعهٔ اطراف الحدیث، ج ۵، صص ۷۶ـ۷۵
۱۲ نهج البلاغه ر. ك: موسوعهٔ اطراف الحدیث، ج ۵، صص ۷۶ـ۷۵
۱۳ نهج البلاغه ر. ك: موسوعهٔ اطراف الحدیث، ج ۵، صص ۷۶ـ۷۵
۱۴ ر. ك: نهج البلاغه، حكمت شماره ۱۳۱
۱۵ ر. ك: مجموعه ورّام، ج ۲، ص ۴۷۶
۱۶ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳
۱۷ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳
۱۸ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳
۱۹ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳
۲۰ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳
۲۱ بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۶۵
۲۲ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹
۲۳ ر.ك: نگارنده، زهداسلامی، انتشارات دفترتبلیغات اسلامی قم
۲۴ نهج البلاغه، نامه ۴۵
۲۵ نهج البلاغه، نامه ۴۵
۲۶ مجموعه ورّام، ج ۲، ص ۴۶۷
۲۷ نهج البلاغه، خطبه سوم، فراز ۱۸
۲۸ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۶
۲۹ ر. ك: المتقی، كنزالعمال، ج ۳، ح ۶۲۹
۳۰ ر. ك: المتقی، كنزالعمال، ج ۳، ح ۶۲۸۸
۳۱ نهج البلاغه، حكمت ۲۲۸
۳۲ ر. ك: علامه نراقی، معراج السعاده
۳۳ نهج البلاغه، كلمات قصار ۳۲۸
۳ نهج البلاغه، كلمات قصار ۳۲۸
۳۵ كشكول شیخ بهایی، ج ۲، ص ۲۹۴
۳۶ ر. ك. به: نهج البلاغه
۳۷ حلیهٔ الأولیا، ج ۱، ص ۸۲
۳۸ مستدرك الوسایل، ج ۱، ص ۷۹
۳۹ بحرانی، حلیهٔ الابرار، ج ۱، ص ۲۴۱
۴۰ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۱۵ / نگارنده، فطرت مذهبی، فصل طبیعت انسان.
۴۱ غررالحكم، ح ۸۴۶۸
۴۲ قصارالجمل، ج ۱، ص ۲۸۵
۴۳ تحف العقول، ص ۲۲۶
۴۴ الحیاهٔ، ج ۱
۴۵ قصارالجمل، ج ۱، ص ۲۸۵
۴۶ مثنوی، دفتر ششم
۴۷ میزان الحكمهٔ، ج ۴، ص ۲۵۴ / بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۹۴
۴۸ مصباح الشریعه، ص ۱۸۳
۴۹ غررالحكم، ح ۸۶۲۶
۵۰ مرآهٔ العقول، ج ۸، ص ۲۸۸
۵۱ نهج البلاغه
۵۲ شیخ صدوق، خصال، ج ۱، ص ۱۴۴
۵۳ نهج الفصاحهٔ، ص ۳۵۹
۵۴ غررالحكم، ج ۳۲۹ و ۱۶۵۲
۵۵ غررالحكم، ح ۱۳۱۶
۵۶ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۰; غررالحكم، ح ۵۲۵۱
منبع : خبرگزاری فارس