سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

من لایق و شایسته سرمربیگری تیم ملی ایران نیستم


من لایق و شایسته سرمربیگری تیم ملی ایران نیستم
این بیانیه آن هم در شرایطی که کفاشیان دیروز تاکید کرده بود مایلی بدون اجازه او حق مصاحبه یا صدور بیانیه ندارد، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟
تنها چند روز پس از آنکه فدراسیون فوتبال، دو هفته کاوش درباره سرمربی تیم ملی را با انتخاب محمد مایلی کهن به فرجام رساند، این مربی به طور غیر مستقیم به این نکته اشاره کرد که فشاری که این روزها روی او به وجود آمده او را از تیم ملی کنار زده است. با آنکه تقریبا همه خبرگزاری‌ها بیانیه شماره ۲ را به منزله استعفای او عنوان کرده اند؛ اما در هیچ کجای این نامه که در آن رفتار و شعارهای تماشاگران استقلال مورد انتقاد قرار گرفته به طور مستقیم به استعفا اشاره‌ای نشده با این حال حرف‌های پشت پرده فوتبال این احتمال که او در تیم ملی نخواهد ماند را تقویت می کند. گفته می‌شود دیروز فدراسیون فوتبال دستوری از سازمان تربیت بدنی گرفته که درباره گزینه‌های احتمالی سرمربیگری تیم ملی تحقیقی دوباره کند و این حکم امروز صادر خواهد شد اما این بار شاید تصمیم فدراسیون کمی پخته‌تر باشد.
مایلی‌کهن دو روز بعد از بیانیه‌ای که برای امیر قلعه‌نویی داده بود، بیانیه شماره ۲ خود را این بار برای استعفایش منتشر کرد و این باز هم اشاره‌ای به سرمربی استقلال داشت تا نشان دهد از موضع خود برای پاکسازی فوتبال عقب‌نشینی نکرده است.
اگرچه هنوز فدراسیون فوتبال تصمیمی درباره بیانیه شماره ۲ نگرفته؛ اما هیچ بعید نیست با توجه به وضعیت موجود با کناره‌گیری او از تیم ملی موافقت کند که درآن صورت باید اهالی فوتبال خود را برای انتظاری دو هفته‌ای آماده کنند.
متن بیانیه او را بدون کم و کاست تقدیمتان می‌کنیم:
مربی شدن چه آسان، آدم شدن محال است.
نمی‌دانم چه بگویم، چه بنویسم. به قول مجری محترم برنامه نود، این روزها بلوایی در فوتبال ما به وجود آمده که قداست آن را زیر سوال برده که همه آن ناشی از بیانیه احمقی به نام مایلی‌کهن است. بله، محمد مایلی‌کهن. این مزدور به مردم و میهن، که به یکباره تمام قداست و زیبایی فوتبال ما را شکسته و تنها نیمه خالی لیوان را دیده و همواره فریاد سر می‌دهد ای مردک (مایلی کهن) چگونه به خودت اجازه دادی با الفاظی مانند گنده باقالی، کوتوله و ... تقدس شعاری حماسی مانند توپ، تانک، فشفشه و ... را از بین ببری. شعار پرمحتوا و زیبایی که در عین سادگی در مقاطع مختلف کاربرد اساسی داشته؛ نه تنها در روابط با مایلی کهن بلکه دیگران نیز از آن بی‌بهره نمی‌مانند. (داور، بازیکن، مربی و ...).
ای خائن(مایلی کهن) آدم بی‌منطق و نادان چرا و با کدام منطقی توی احمق به هنگام مسابقه تیم سایپا با استقلال تهران، هنگامی که شعار می‌دادند توپ، ‌تانک، فشفشه، مایلی کهن و... توی نادان در صندلیت نشستی و دم برنیاوردی. ای مردک چرا با دیگران هم آواز نشدی و آن شعار را تو نیز سر ندادی، تازه گناه بزرگتر اینکه چرا گوش پسرت (از معدود دفعاتی بود که در ورزشگاه حاضر می‌شد) را نکشیدی و به او نگفتی که پسرم تو هم این شعار زیبا و بی‌مانند را هم صدا با تماشاچیان فهیم زمزمه کن. توپ، تانک، فشفشه و ...
پسرم آنها به دلیل حضور مبارک تو در کنار من سنگ تمام گذاشتند و دارند پدرت را بیش از همیشه مورد لطف و تشویق خود قرار می‌دهند.
پسرم هیچ می‌دانی که پدرت در تمامی دوران قهرمانی‌اش این گونه مورد لطف و حمایت قرار نگرفته بود. به راستی ای مزدور، خائن، گلادیاتور، با کدام منطق و جسارتی به خود اجازه دادی که بازیکنانت بدون غل و زنجیر در مسابقات حاضر شوند.
ای مردک عقب‌مانده در هزاره سوم با کدام جسارتی این همه اتحاد و همدلی بین تماشاگران را نادیده گرفته و درصدد آن هستی تا در بین آنها فاصله انداخته و اختلاف به وجود آوری. چگونه است که چشمانت را بستی و بهترین تماشاگران دنیا را نمی‌بینی.
ای بدبخت فلک زده، ای مردک عقب افتاده، بیشتر این عقب‌افتادگی‌ات به خاطر این است که نمی‌خواهیم تماشاگرنماهای واقعی را از کانال تلویزیونی همسایه ببینیم، هر چند چند بار دعوت شدی و دیدی که تماشاگرنماها چگونه بازیکنانشان را وقتی گل می‌زنند می‌روند و در بغل آنها قرار می‌گیرند. اگر تماشاگرنماها نبودند که می‌بایستی تکه بزرگ بازیکن، گوش او می‌شد. بیچاره در به در از آن جا مانده، از این جا رانده. اگر او تماشاگرنما نبود که فاصله سکوهای تماشاگران با زمین مسابقه از بین نمی‌رفت و می بایستی بین آنها خندقی کنده می‌شد.
بله آنها تماشاگرنما هستند که پس از اتمام بازی برای هر دو تیم دست می‌زنند. اصلا آنها نه تنها تماشاگرنما هستند بلکه شرف و غیرت و مردانگی ندارند. مگر می‌شود تیم مورد علاقه‌شان بازی را واگذار کند و او برای تیم خود و رقیبش دست بزند.مگر می‌شود تیم مورد علاقه‌اش در پایان مسابقه بازی را واگذار کند و رگ گردنش بیرون نزند. مگر نمی‌دیدی که این مسابقه آخرین مسابقه تیم مورد علاقه او و تو می‌باشد. پس باید بر اساس اصول حرفه‌ای گری از هر طریق ممکن و با هر ترفند در این مسابقه پیروز از زمین خارج شود.
اینها را که دیدم و شنیدم به خود آمده و گفتم پس ای آدم کوتوله این اراجیف چه بود که در بیانیه اول نوشتی. این همه غوغا و بلوا در فوتبال نجیب و پاک ما به وجود آوردی؟ از خودت خجالت بکش و به خاطر این همه پاکی، دوستی، صمیمیت، اتحاد، مردانگی، تماشاگر خوب، بازیکن خوب، داور خوب، مربی خوب، مدیر خوب، ورزشگاه خوب، فدراسیون خوب، روزنامه خوب، خبرنگار خوب، تلویزیون خوب، رادیوی خوب و خیلی خوب‌های دیگر و به خاطر اینکه قداست این همه خوبی‌ها‌ را شکستی از همه معذرت بخواه و طلب عفو کن و با صدای بلند بگو من لایق و شایسته مربیگری تیم ملی کشورم نیستم و از اول هم ما اشتباه بودیم.
عجیب است که روده‌درازی می‌کنم اما این پسر؛ علیرضا (نوه‌ام) این شعر را می‌خواند: یک توپ دارم قلقلیه، سرخ و سفید و آبیه، می‌زنم زمین هوا می‌ره، نمی‌دونی تا کجا می‌ره. من این توپو نداشتم، ‌مشقامو خوب نوشتم ، بابام بهم عیدی داد یک توپ قلقلی داد.
بابا، علیرضای بهتر از جانم.. تو هم وقت گیر آوردی اما به خودم می‌آیم و می‌گویم این پسر ۳ ساله از من کوتوله ۵۵ ساله عقلش بیشتر است. صدایش می‌کنم و می‌گویم، عزیزم عجب توپی، عجب صفایی، عجب معرفتی، عجب مروتی، عجب مردانگی، عجب دوستی، بابا علیرضای بهتر از جانم می شه به من هم یکی از اون توپ ها را بدی و با همان پاکی و صداقت صمیمیت و معصومیت تو.
محمد مایلی کهن از همه جا رانده و مانده اما یارب نظر تو برنگردد.
منبع : خبر آنلاین


همچنین مشاهده کنید