پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


برابری جنسی و عدالت اقتصادی‏


برابری جنسی و عدالت اقتصادی‏
اسفند ماه ۱۳۸۳، اجلاس پكن + ۱۰ با هدف و بازبینی و ارزیابی كارنامه ده ساله پكن، در نیویورك برگزار گردید. اكنون شاید بتوان از فاصله‏ای دورتر نگاهی به پنج سالگی پكن انداخت، گرچه گمان نمی‏كنم، چرا كه نهادهای بین‏المللی، بعد از برگزاری این همه كنفرانس و نشست‏های پكن + ۵ و پكن + ۱۰، چه كاری جز صدقه و شعار و بیانیه برای زنان (و مردان) عراق و افغانستان كرده‏اند.
پژوهش‏گران DAWN ‏[۲] DAWN: Developement Alternatives with Women For a New era
(گزینه‏های توسعه زنان برای عصر جدید)، برای یونی‏فم[۳] UNIFEM: united natiom devebpement fund for women و به بهانه پكن + ۵ تهیه كرده‏اند. DAWN خود را گروهی فمینیستی و متعلق به كشورهای در حال توسعه معرفی می‏كند كه از سوی نهادهایی نظیر: بنیاد فورد، موسسه تعاون كشورهای در حال توسعه، بنیاد مك‏آرتور، آژانس سوئدی مشاركت بین‏المللی توسعه و برنامه توسعه سازمان ملل، حمایت می‏شود و این بازتابی است كه از سوی دیگران مطرح می‏شود و اطلاع از آن نیازی است كه حوراء را بر بیان آن وامی‏دارد.
۱ ) جهانی سازی و كنترل مرد سالاری:
دو راهی زنان در آستانه هزاره جدید، چالش پیش روی فمینیست‏ها برای همراهی برابری جنسی با عدالت اقتصادی در سطح جهانی، ملی و محلی از دو جنبه قابل توجه است:
از یك سو، فرایندهای پیچیده جهانی سازی، عدم درك صحیح و حتی اجرای غلط آن، همانند شكل جدیدی از بازار آزاد به نظر می‏رسند. بازار آزاد، همه گزینه‏های ممكن برای نظم سرمایه داری جهانی را در خود پنهان دارد كه حاصل آن، نابرابری رو به رشد و عمیق ثروت و در آمد است و در آن، شمار بسیاری از مردم فقیر از دست‏یابی به زندگی مرفه محروم هستند.
از سوی دیگر، حداقل مجموعه‏ای از واكنش‏ها به فرایندهای جهانی سازی شامل:
تقویت هویت‏های ملی، مذهبی و اخلاقی، از طریق تأكید بر نقش‏های «سنتی» جنسی و سیستم‏های اقتدار صورت می‏گیرد.
روابط زنان با این فرایندها، مغشوش و اغلب متناقض است. زنان در دهه هشتاد و نود، وارد بازار كار و تعداد زیادی از آنان صاحب درآمد شدند. این ورود، گاه تحت فشار نیازهای اقتصادی خانواده و گاه در پاسخ به فرصت‏های جدید بازار كار و تحولات دیگر صورت گرفت، و نتیجه، بسته به كنترل زنان بر درآمد و استقلال شخصی، می‏توانست متفاوت باشد.
حضور زنان در بازار كار به خودی خود به معنای تسلط بیشتر بر درآمد نخواهد بود، بلكه ممكن است به مفهوم مسئولیت سنگین كاری، بارهای طاقت فرسا و وظایف چند گانه زنان باشد كه سلطه كمی بر خط تولید جهانی دارند. درآمد بالا، همیشه ارزش زن را در خانواده افزایش می‏دهد، اما شگفت آنكه گاهی این مسئله به كنترل بیشتر و محكم‏تر زندگی و هستی او منجر می‏شود و گاهی می‏تواند به معنای آمادگی جسمی، استقلال شخصی و امكان شكستن سدهای جنسیتی و پدر سالاری یا دیگر مكانیسم‏های مردانه سلطه باشد.
این تناقض‏ها نشان می‏دهد كه تلاش زنان برای استقلال شخصی بیشتر (نزاع بر سر دست یابی به منابع اجتماعی یا خانوادگی، سهم عادلانه ارث، حق تصمیم‏گیری و حقوق جنسی و باروری) ممكن است به سادگی با خواسته‏ها و دغدغه‏های دیگر آنان برای نظام اقتصادی عادلانه و برابر، سازگار نباشد.
عجب آنكه از یك طرف، حامیان و بنیان گزاران اقتصاد جهانی، اغلب كسانی هستند كه از شكستن نظام‏های سنتی پدرسالاری پشتیبانی می‏كنند و از طرف دیگر، برخی مخالفت با جهانی سازی را به نام ارزش‏ها و سیستم‏های سلطه‏ای انجام می‏دهند كه تعدی را بر زنان روا می‏دارند. بنابراین، چالش فرا روی زنان آن است كه چطور قاطعانه از ضرورت عدالت اقتصادی و تساوی جنسی در دنیای جدید دفاع كنند؛ دنیایی كه در آن شكل‏های گوناگونی از محافظه كاری اخلاقی وجود دارد كه به طور منظم، استقلال زنان را مورد هدف قرار می‏دهد
۲ ) به باد دادن بذرها
كنفرانس‏های سازمان ملل در دهه نود نشان داد كه زمینه شكوفایی چنین تعارض‏ها و تنش‏هایی وجود دارد. این كنفرانس‏ها عبارت بودند از: كنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل[۴] UNCED: un conference on Environment and Developement (ریو، ۱۹۹۲) كنفرانس جهانی حقوق بشر[۵] world conference on human rights (وین، ۱۹۹۳)، كنفرانس بین‏المللی جمعیت و توسعه[۶] ICDP: Internatenal Conference on population and Developement (قاهره، ۱۹۹۴)، تشریك مساعی جهانی برای توسعه اجتماعی[۷] WSSD: World summit on social developement (كپنهاگ، ۱۹۹۵)، چهارمین كنفرانس جهانی زن[۸] FWCW: Fourth world conference on women (پكن، ۱۹۹۵)، و كنفرانس اسكان بشر[۹] HABITAT(استانبول، ۱۹۹۶).
همان طور كه انتظار می‏رفت، تقسیم شمال ـ جنوب در همه این نشست‏ها پدیدار گردید، اما قدرت و نفوذ سیاسی دولت‏های شمالی در مذاكرات جهانی به نحو چشمگیری نسبت به دهه هفتاد افزایش یافته است؛ دهه‏ای كه در آن، بحران بدهی‏ها، برنامه‏های تعدیل ساختاری، نرخ‏های نابرابر رشد اقتصادی و اختلاف میان كشورهای جنوب تا حدی پیش رفت كه ظرفیت و عزم سیاسی جنوب برای مذاكره مؤثر علیه شمال در مورد موضوعاتی از قبیل:
بخشش بدهی‏ها، كمك‏های مالی برای توسعه، كنترل محیط زیست یا سطحی از ایفای نقش در تجارت بین‏الملل را تحلیل برد.
در این فضا گروه‏های اخلاقی محافظه كار و مخالف با برنامه‏های حقوق زنان كوشیدند خود را به عنوان مدافعان جنوب معرفی كنند. طی روزهای برگزاری كنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل در ریو دوژانیرو (در سال ۱۹۹۲)، واتیكان علیه رشد فقر اقتصادی و نابرابری شمال و جنوب بیانیه داد و خواستار آزاد سازی بدهی‏ها شد. از طرفی، موقعیت‏هایی كه مذاكره كنندگان شمالی در مورد هر موضوع اقتصادی مانند: توسعه، بدهی، تجارت و تعدیل ساختاری اعطا نمودند، زمینه مساعد را برای نزدیكی میان واتیكان و تعدادی از جنوبی‏ها فراهم كرد.
در طول دهه نود، نیروهای اخلاقی محافظه كار، به شیوه نظم یافته‏ای از نفوذ سیاسی خود برای مخالفت با برنامه‏های حقوق زنان در سطح بین‏المللی استفاده كردند. كنفرانس محیط زیست و توسعه سازمان ملل، اولین پایگاهی بود كه بسیج اصلی سازمان‏های زنان در آن صورت گرفت، گر چه حضور NGOها در آن، بیش از كنفرانس‏های رسمی بود.
تا پیش از كنفرانس وین (۱۹۹۳)، واتیكان شروع به آماده سازی نیروهای خود علیه بحث شناسایی حقوق زن به عنوان حقوق بشر كرده بود. در قاهره (۱۹۹۴)، واتیكان با شماری از كشورهای مخالف پذیرش برنامه حقوق بشر و بهداشت باروری، در خصوص سند كنفرانس جمعیت و توسعه، متحد شد. شش ماه بعد در اجلاس كپنهاگ، این هم‏بستگی برای مخالفت با همه جنبه‏های خلاقانه مرتبط با جنسیت و بهداشت باروری عمل نمود.
این تقابل تا كنفرانس پكن و نیز كنفرانس اسكان بشر(۱۹۹۶) ادامه یافت، اما در حالی كه به نظر می‏رسید موضوع اصلی مذاكرات، حقوق زنان است، لایه درونی آن، انتقاد از تقسیم همیشگی شمال و جنوب و رشد ناكامی‏های جنوب بود.
لازم است سه نكته دیگر درباره كنفرانس‏های دهه نود ذكر شود:
۱) نمایندگان زنان (رسمی و غیر رسمی) به اندازه كافی حضور نداشتند و مباحث مربوطه به برابری جنسی و حقوق زنان، به سكوت یا مصالحه، گرایش پیدا كرد. آنها در حد مفاهیم ضمنی بین شمار زیادی از نمایندگان شمال و جنوب و نه طرح «بحث‏انگیز» مسئله ظاهر شدند. تعداد اندكی از فمینیست‏های حاضر در اجلاس كپنهاگ، تلاش خود را برای حفظ منافع حاصل از كنفرانس وین و قاهره كردند.
۲) و مهم‏تر آنكه، به رغم اقدامات مخالفان، تنها شمار كمی از دولت‏های جنوبی واقعاً وارد اتحادی شدند كه حقوق زنان در آن معامله می‏گردید. پیشرفت حقوق زنان در وین، وفاق عمومی برای تمركز بر بهداشت جنسی و باروری در قاهره، حقوق باروری تقویت زنان در خط مشی توسعه، و تأیید و شرح این موارد در پكن، امكان‏پذیر بود، زیرا اكثر كشورهای شمال و جنوب از آن حمایت می‏كردند. در قاهره و نیز پكن، وفاق عمومی حاصل شد، زیرا گروه ۷۷[۱۰] گروهی كه در ژوئن ۱۹۶۴ از سوی ۷۷ كشور در حال توسعه تشكیل شد و اكنون ۱۳۲ عضو دارد ـ نه تنها به عنوان یك گروه اقتصادی، بلكه به عنوان كشورهایی منفرد، در خصوص برابری جنسی، حقوق زنان، بهداشت جنسی و باروری، حقوق و بهداشت نوجوانان... سخن گفتند. برای نمایندگان در قاهره (و بعد پكن) مشخص گردید كه اختلاف بر سر موضوعات اخیر درون گروه ۷۷، میان اقلیتی مخالف و اكثریتی موافق، جدی‏تر از آن است كه حل و فصل شود.
۳) ائتلاف فمینیستی كشورهای شمال و جنوب كه هم نمایندگان رسمی و هم نمایندگان NGOها بودند، می‏كوشیدند پلی را بنا كنند كه كشورها و گروه‏های مخالف سعی در ایجاد آن بین عدالت اقتصادی و تساوی جنسیتی داشتند. برنامه عمل قاهره، شامل تعدادی از پیش‏روترین زبان‏ها در رابطه با توسعه عمومی، تعدیل ساختاری و ضرورت اعطای رهبری به شمال با توجه به مدیریت مؤثر مصرف و ضایعات بود. برخی از این زبان‏ها، یا ابتدایی بودند و یا از طرف نمایندگان زنان و تعدادی از دولت‏های جنوبیِ موافق سازش با شمال در مورد موضوعات اقتصادی حمایت می‏شدند، تا آن اندازه كه در برابر حقوق بشر زنان ابراز مخالفت كردند. در این راه، زنان، هم در قاهره و هم در پكن برای تركیب عدالت اقتصادی و برابری جنسی تلاش می‏نمودند.
۳ ) برداشت سریع محصول
بین مارس و جولای ۱۹۹۹، سه كنفرانس «+ ۵» برای ارزیابی نشست‏های دهه نود برگزار گردید. در ماه مارس، كمیسیون وضعیت زنان (csw) برای بحث در مورد ضرورت اجرای بخش بهداشتی كار پایه عمل پكن تشكیل شد. این موضوع از سوی كمیته مقدماتی ICDP+۵ پی‏گیری شد كه قادر به تكمیل كار خود در روزهای ویژه‏ی مارس نبود. نشست‏های داخلی و درون گروهی ادامه یافتند با اینكه كمیته مقدماتی رسماً فعالیت خود را در پایان ژوئن، درست قبل از طرح جلسه ویژه مجمع عمومی سازمان ملل، از سر گرفت. هم چنین در ماه می، اولین كمیته مقدماتی كپنهاگ + ۵ تشكیل شد كه پیشرفت آن، كند بود و مذاكرات به دلیل از سرگیری به عنوان جلسات داخلی در پایان اوت، مورد انتقاد قرار گرفت.
ویژگی‏های مشخصی در همه این فرایندها ظاهر شدند. پیشرفت در مذاكره به شكلی اسف‏بار آهسته بود و اغلب به بن‏بست می‏رسید. دو علت ظاهری برای این بن‏بست‏ها وجود داشت: شكاف وسیع شمال و جنوب در مسائل اقتصادی، و مشكل دست‏یابی به اجماع عمومی درباره مباحث جنسیتی.
اغلب كشمكش‏ها بر سر این حقیقت بود كه با شروع گردهمایی csw و ادامه آن در بخشی از مذاكرات ICDP+۵، گروه ۷۷ بر خلاف قاهره و پكن، اصرار داشت تا با یك صدا درباره تمامی مباحث اظهار نظر كند.
تعجب آور نبود كه هم زمان واتیكان با نمایندگان محافظه كار همكاری تنگاتنگی كرده بود تا در صورت امكان، از توافقات قاهره، پكن و وین عقب نشینی كنند یا از بحث جدی پیرامون موانع اجرایی و اقدامات آتی جلوگیری نمایند. علاوه بر آن، واكنش منفی آشكاری علیه NGOها در طول برنامه‏های مقدماتی قاهره + ۵ از سوی تعدادی از نمایندگان دولتی مخالف با حضور و مشاركت NGOها ابراز شد.
در یك سطح، و با توجه به تحلیل ابتدایی ما، هیچ یك از موارد بالا جدید به نظر نمی‏رسد. یقیناً هنوز آهنگ مذاكرات خشن‏تر از چشم اندازهای مورد انتظار زنان و سازمان‏های غیر دولتی بود. گمان نمی‏رفت به كارگیری مجدّد زبان توافقات قاهره و پكن، نشان از این حقیقت باشد كه اكثر كشورها اهداف اجلاس قاهره را از سال ۱۹۹۴ تحقق بخشیده‏اند.
یكی از دلایل می‏توانست آن باشد كه گروه ۷۷ با توجه به نشست سازمان تجارت جهانی (WTO) در سیاتل و هم چنین اجلاس سازمان ملل در خصوص توسعه مالی، احساسی قدرت‏مند برای تك صدایی داشتند. بحران اقتصادی و مالی سال‏های اخیر نیز باید به طور قابل ملاحظه‏ای به عنوان رشد تجربه بین اعضای آن در نظر گرفته شود. از طرف دیگر، احتمالاً به علت ایجاد اندكی فضای باز برای مذاكره روی موضوعات اقتصادی، پاندول سیاسی جهان كمی از موضع سال‏های سخت دولت‏های محافظه كار شمال آمریكا و اروپا چرخیده است.
ارتودكس نئولیبرال به دنبال بحران مالی با[۱۱] IMF: Internfional monetary fundIMF وضعیت آشفته‏ای دارد و بانك جهانی عموماً مواضع مختلفی اتخاذ كرده است. همه اینها ممكن است احساس فشار گروه ۷۷ و فرصت نمایش جبهه‏ای واحد علیه شمال (در مورد مباحث اقتصادی) را توضیح دهد. اما توضیح نمی‏دهد چرا نمایندگان لیبرال جنوب، چنین زمان سختی را برای اثبات شیوه كار قاهره و پكن داشتند؛ منظور، تك صدایی برای موضوعات اقتصادی و صداهای متفاوت در مورد مباحث جنسیتی است. برای درك این مسئله، نیاز به فاكتورهای دیگر است.
۴ ) درس‏هایی از مذاكرات قاهره + ۵
ـ یك نكته مهم :
این حقیقت است كه تعداد زیادی و به ویژه نمایندگان رسمی جنوب برای كمیته مقدماتی ICDP + ۵، از پرسنل هیئت‏های امداد كشورها به دفتر سازمان ملل در نیویورك انتخاب شده بودند. بنابراین شماری از نمایندگان به جای وزرای بهداشت یا خانواده، دیپلمات‏های وزارت خارجه بودند؛ یعنی افراد مزبور اغلب فاقد تجربه شركت كنندگان كنفرانس قاهره بودند. تعداد كمی از توازن‏های هوش‏مندان در برخی از توافقات قاهره آگاهی داشتند. بنابراین حتی با راسخ‏ترین عزم جهانی هم، بسیاری از نمایندگان پیشنهاد یا گفته‏های تلویحی نیروهای مخالف حقوق زنان، صراحت لهجه نداشتند.
NGOهای زنان و فمینیست‏های كمی از نمایندگان رسمی، در مذاكرات طولانی قاهره و پكن، سخت كوشیدند تا زمینه و آگاهی را برای این نمایندگان فراهم كنند. هم چنین مشكل فضای ذهنی نیویوركی‏ها وجود داشت كه مذاكرات روزانه دیپلمات‏ها از تعارضات شمال و جنوب و برنامه‏های ژئو پلتیكی، ملی، منطقه‏ای یا جهانی تأثیر می‏پذیرفت. تساوی جنسیتی، به سقوط در ورطه نسبی گرایی در مورد اولویت‏ها گرایش داشت و تعدادی به وضوح معتقد بودند كه منازعه در این گردهمایی، به زحمتش نمی‏ارزد.
مسئله پیچیده‏تر آنكه این ارزیابی‏های پنج ساله باید بر مبنای پیش فرض‏های اجرایی سازمان ملل صورت گیرد. بنابراین درس اول آن است كه ضرورتی فوری برای بازنگری در بالاترین سطح سازمان ملل برای چگونگی ارزیابی برنامه‏ها وجود دارد. NGOهای حاضر در مرحله نهایی قاهره + ۵، نامه‏ای به دبیر كل سازمان ملل نوشتند و تقاضای تشكیل كمیسیونی را برای تجدید نظر اساسی در پیش فرض‏ها و مكانیسم‏های بررسی‏های پنج ساله دادند. ش
علاوه بر آن، شركت در این كنفرانس‏ها نباید برای مخالفان توافقاتِ اولیه آزاد باشد. در واقع اصول اخلاقی ایجاب می‏كرد واتیكان با توجه به عدم ایفای نقش در سند ICDP و مخالفت با آن، از شركت در كنفرانس قاهره + ۵ خودداری كند. احتمالاً اگر بررسی‏های پنج ساله تنها برای امضا كنندگان اولیه نشست ICDP تشكیل می‏شد، مشكل طولانی شدن مذاكرات به حداقل می‏رسید. این دومین درس كنفرانس ICDP + ۵بود.
سازمان زنان از شمال و جنوب، درس‏های دیگری نیز می‏توانند فرا گیرند. تلاش سخت برای تضمین كیفیت مذاكرات، ریسك حفظ تعادل میان برابری جنسی و موضوعات شمال و جنوب را در بر دارد. این مسئله به ویژه در كپنهاگ + ۵، مشكل ساز است كه متن آن كاركردی ضعیف در مباحث جنسی دارد و NGOهای كمی در آن حضور دارند.
به نظر می‏رسد واتیكان سخت در تلاش است تا خود را حامی مسائل اقتصادی جنوب نشان دهد و زبان حقوق بشر را با مفهوم جایگزین «كرامت انسانی» تضعیف كند. آگاهی فعالیت نمایندگان رسمی در سطح ملی و منطقه‏ای از این مسئله سومین درس حیاتی خواهد بود.
و بالاخره نكته فراتر از یك درس، معضل اصلی پكن، فاصله‏های فیزیكی و روانی میان سازمان‏های غیر دولتی و كنفرانس‏های رسمی بود. اكثر زنان بر جلسات NGOها تمركز داشتند، در حالی كه تعداد كمی در كنفرانس رسمی مجبور بودند برای حفظ مواضع قاهره و وین، تلاشی سخت داشته باشند. نیروهای محافظه كار، به پنهان نمودن فعالیت NGOها از چشم عموم و ذخیره انرژی خود برای كنفرانس‏های رسمی گرایش پیدا كردند. بنابراین باید برنامه‏ریزی نظم یافته‏ای برای ارتباط میان رویدادهای رسمی و سازمان‏های غیر دولتی وجود داشته باشد، به طوری كه انرژی و روحیه اولیه تا پایان حفظ شود.
ترجمه‏ی مریم رفیعی
بازتاب ارزیابی پنج ساله كنفرانس‏های سازمان ملل در دهه نود
نویسندگان: گیتاسن، سونیا آنوفركاریا[۱] Gita sen, sonia onufer correa
منبع : نشریه حورا