یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

زن، عرفان و سیاست


زن، عرفان و سیاست
در این مقاله، زن از سه بُعد تاریخی، فقهی و عرفانی مورد مطالعه قرار می‏گیرد. در این سه عرصه اسلام به زن عزّت و هویّت بخشیده است. با بررسی شخصیت زنان نامدار در قرآن كریم، روشن می‏شود كه زن با حضور مؤمنانه و عارفانه می‏تواند منشأ اثر و تعالی جامعه باشد. در دوران انقلاب اسلامی زنان با حفظ شئونات اخلاقی و طهارت نفس، در همه عرصه‏ها، به ویژه دفاع مقدّس، تأثیرگذار بودند. این دلیل روشنی است بر آنكه زن با هویّت عرفانی و حضور مؤمنانه، نه تنها خود را حفظ می‏كند، بلكه سلامت و كمال اخلاقی جامعه را نیز تضمین می‏نماید.
زن به عنوان عجیب‏ترین پدیده جهان هستی، افكار اندیشمندان و صاحب‏نظران فراوانی را از آغاز تاكنون به خود جلب كرده است. پراكندگی نظرات و گرایش‏های ضد و نقیض كلامی و فلسفی و تحلیل تاریخی هویّت زن، به قدری است كه آرایش و هماهنگی آن‏ها كار آسانی نیست. با این وجود، با توجه به تظاهرات ذاتی و رفتاری زن در طول تاریخ، می‏توان هویّت زن، را در سه ساحت متفاوت مطالعه كرد:
۱) هویّت تاریخی؛
۲) هویّت حقوقی و فقهی؛
۳) هویّت عرفانی.
با مطالعه و بررسی این سه هویّت، درمی‏یابیم كه وجه غالب در وجود زن، «وجه عرفانی» است، و زنانی كه در تاریخ بشریت درخشیده‏اند غالبا خصایص عرفانی و اخلاقی داشته‏اند. نگاهی كوتاه به تاریخ حیات زنان نامدار در اسلام و حتی در ادیان گذشته، كه قرآن كریم متذكر آن شده است، این واقعیت را آشكار می‏سازد كه آنان با مقامات و حالات عرفانی منشأ اثرات مفید و ماندگاری بوده‏اند و نه تنها زنان از مشاركت‏های اجتماعی و سیاسی محروم نبوده‏اند، بلكه به حضور مؤمنانه تشویق هم شده‏اند.
در این روزگار، زن برای آنكه دچار بحران هویّت نشود و با این بحران جامعه را به آسیب‏های گوناگون مبتلا نكند، باید به تحصیل سلامت روان و اخلاق خود بیندیشد، و قطعا در بازشناسی هویّت، به ایمان و احساس وظیفه در برابر خدا خواهد رسید، كه به او هویّتی قویم و با اقتدار و حضور مؤمنانه و جامعه‏ساز خواهد بخشید. از این رهگذر، بنیان خانواده به عنوان كانون اصلی تربیت و سلامت، در جایگاه واقعی خود قرار خواهد گرفت، و افراد سالم و شایسته محصول تربیت و تلاش والدینی هستند كه در مدار دین و خداباوری حركت می‏كنند.
زن به عنوان مظهر رحمت و رأفت و آرامش الهی نیز سلامت جامعه و بقای اخلاقی آن را تضمین می‏كند. اگر زن با همكاری همه مؤلّفه‏ها و اركان جامعه، هویّت حقیقی خود را احراز نكند، هم به خود ظلم كرده و هم جامعه را از بركات وجود خود، كه خدای متعال در او به ودیعه نهاده، محروم نموده است.
۱) هویّت تاریخی
زن در ادوار گوناگون تاریخ، فرود و فرازهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. در دوران توحّش و بربریت، ارزش زن در ردیف حیوانات و اثاثیه منزل بود و صرفا برای اطفای شهوات و انجام كارهای پست و بی‏ارزش از او بهره می‏بردند، و در مقابل، او از كمترین حقوق اجتماعی و مزایای انسانی محروم بود؛ نه تصرّفی در خانه و ثروت داشت، نه اختیاری در تربیت فرزندان و نه از نعمت علم و دانش بهره‏مند، بلكه همچون ابزاری بی‏اراده در دست شوهر خود اسیر بود و به انجام كارهایی كه مغایر طبیعت و سرشت او بودند، مجبورش می‏ساختند. حتی در عصر قبایل نیمه وحشی، اعتقادات شومی نسبت به زن به وجود آمدند و برخی جوامع عمل به آن را جزو وظایف مذهبی خود می‏دانستند.
آنچه از مجموع این تفكرات برمی‏آید، این است كه نه تنها حقوق و حرمت زن را نادیده می‏گیرند، بلكه در اصل وجود زن نیز قضاوت‏هایی ناروا دارند؛ مثلاً، غالبا زن را آفریده شیطان می‏دانستند و روح انسانی و آخرتی برای او قایل نبودند و نیز او را مظهر پلیدی و ابزار اغوای شیطان می‏پنداشتند. از این‏رو، آزردن او را بهترین عمل در پیشگاه پروردگار خویش قلمداد می‏كردند و در همین زمینه بود كه دختران را زنده به گور می‏كردند تا دامنه این شیطنت توسعه پیدا نكند.
در جوامع اروپایی، زن به عنوان یك انسان شناخته شد، اما همچنان از مزایای اجتماعی محروم بود، به گونه‏ای كه حقوق فردی برای زن قایل نبودند. حق انتخاب شوهر را نیز از او سلب نمودند و هر كسی را كه اولیای دختران می‏پسندیدند آن‏ها هم به ناچار باید به عنوان شوهر می‏پذیرفتند و حتی تصرّفی در اموال و اولاد نداشتند و در كارهای سخت خانواده و امور زراعی به عنوان ابزار مورد استفاده قرار می‏گرفتند.
پس از انقلاب صنعتی و توسعه كارخانه‏ها، صاحبان سرمایه با كمبود نیروی انسانی مواجه شدند و طی محاسبات انجام شده، نیروی زن را برای تأمین كمبودها بسیار عظیم یافتند. بدین‏روی، با یدك كشیدن آزادی زن و مرد، زنان را از محیط خانواده و روستاها به شهرها و مراكز صنعتی كشانیدند. دیری نپایید كه كار خسته‏كننده و طاقت‏فرسا در پای دستگاه‏های عظیم صنعتی و استفاده نامشروع و آمیزش ناروای مردان، زن را از هر نوع دل‏خوشی و سلامت اخلاقی و عاطفی محروم نمود.
زن، این موجود شریف، در جوّ آلوده به انواع فساد، خود را بی‏دفاع می‏دید و احساس می‏كرد كه همه چیز خود را از دست داده است؛ همچون حیوان از او بار می‏كشند و انواع ستم‏ها را بر او روا می‏دارند، اما او نباید اعتراض كند؛ هم باید دوشادوش مردان و بلكه بیشتر از آنان كار كند و مزد ناچیزی بگیرد و هم باید اسیر دست افراد هوسران باشد و هر ساعتی به دامن كسی بغلتد و به زشت‏ترین اعمال حیوانی تن در دهد.
حتی دنیای غرب برای فروش كالاهای سودآور خود، جهان سوم را بازار مناسبی یافت. برای پیشرفت كار، ابتدا در سایه تبلیغات دروغین، ملل عقب نگه داشته شده را شیفته تمدن خود ساخت و این دل‏باختگی را به آنجا رساند كه ملل جهان سوم همه الگوها و اصالت‏های ملّی و فرهنگی خود را فراموش كردند و تسلیم بی‏چون و چرای افكار جهان غرب شدند و هر روز منتظر بودند كه چه كالایی به عنوان سوغاتی از غرب می‏رسد تا از آن استقبال كنند. جالب اینجاست كه در كنار استقبال از فراورده‏های صنعتی، اخلاق و فرهنگ غربی را نیز بدون هیچ تأمّلی می‏پذیرفتند و آداب و سنن ملّی و مذهبی خود را به خاك پای غرب تقدیم می‏كردند و بندگی و حلقه به‏گوشی آنان را برای خود افتخار می‏دانستند.
مظلوم‏ترین قربانی در ماجرای استعمار فرهنگی غرب، زن است. نظام سرمایه‏داری برای داغ‏تر كردن بازار تولید و مصرف، تصمیم گرفت همه قوا و امكانات جهان را به استخدام خود درآورد و در این زمینه، مسئله «جنسیت» را، كه نیروی نهفته و غریزی در انسان است، از هر سلاحی برنده‏تر دانست.
به همین دلیل، بدون هیچ وقفه‏ای فرهنگ «برهنگی» را ترویج كرد و اخلاق و هنر و عشق و زیبایی را، كه ترجمان ذاتی وجود زن هستند، تماما در خدمت تمایلات مادی دنیاپرستان حریص قرار داد. اگر كالایی از رونق می‏افتاد، زن را به عنوان فروشنده مجبور می‏كردند صحنه‏هایی محرّك و مهیّج بیاراید تا مشتریان را به سوی خود جلب كند، بخصوص طرّاحان مد و لوازم آرایشی برای غارتگری، چشم زیادی به زن دوخته‏اند و زن در اینجا، نه تنها باید لباس بدن‏نما با آرایش موزون بپوشد، بلكه باید دایم مد عوض كند تا بازار فروش مدسازان را داغ‏تر نماید. این است محصول آزادی و تساوی حقوق زن و مرد كه سرانجام، زن را به وادی پوچی و نیست‏انگاری سوق می‏دهد، به گونه‏ای كه هر روز مظلومانه باید به پای پول و سرمایه سكس قربانی شود! «فمنیسم» با همه ادعاهایش، ارمغانی جز این برای زن مظلوم نداشته است.
به لحاظ هویّت تاریخی، تنها مكتبی كه به زن شخصیت داده و برای او ارزش و اعتبار اجتماعی قایل شده، اسلام است. مختصات و ویژگی‏های عاطفی و اخلاقی زن مسلمان و نیز حجاب وی به عنوان سنگری برای حفظ و حراست از او، مباحثی هستند كه از حوصله این نوشتار خارجند، اما در اینجا فقط یك نكته ذكر می‏گردد كه طرح آن به لحاظ اهمیت لازم می‏نماید: زنِ سرگردان و تحقیر شده، كه همه سرمایه‏های معنوی و عاطفی او غارت شده‏اند، برای نجات خود، راهی جز اسلام ندارد. فراگیری تعلیمات اسلامی و تمسّك به فرهنگ قرآن و سنّت نبوی متضمّن سعادت و خوش‏بختی زنان در جوامع بشری است.
بررسی ابعاد زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان بانوی نمونه اسلام، كافی است كه بحث ما را در رابطه با زن و حقوق او در اسلام روشن كند. ایشان در محیط خانه، نمونه اعلای یك زن خانه‏دار بود و در اداره خانواده و تربیت فرزندان، از ظریف‏ترین مسائل تربیتی غفلت نمی‏كرد، عشق و خلوص و تقوا از در و دیوار خانه بی‏آرایش و محقّرش می‏باریدند. همچنین در محیط جامعه، مظهر ایمان و تعهد در برابر سرنوشت مردم بود؛ طنین فریاد او همواره بر سر منحرفان و غاصبان خلافت بلند بود.
نمونه بارز ظلم‏ستیزی حضرت فاطمه علیهاالسلام قضیه «فدك» بود كه شاید ارزش مادی چندانی هم نداشت و آن حضرت به دنیا و ظواهر آن بی‏اعتنا بود، اما حقیقت قضیه چیز دیگری است: سازش‏ناپذیری با زور. فدك یك وسیله بود، روح قضیه حضور حضرت زهرا علیهاالسلام در صحنه‏های گوناگون اجتماعی و سیاسی، به عنوان تبلور شخصیت زن است. همچنین نفی انتخابات «سقیفه» و دفاع از حق ولایت و امامتِ حضرت علی علیه‏السلام بیانگر تدبیر سیاسی حضرت فاطمه علیهاالسلام است.
از چه گویی او فدك را خواسته؟
همتی بین تا فلك آراسته.(۲)
ما باید از این قضایا درس بگیریم و آن را به عنوان ملاك و دلیلی بر مسئول بودن زن مسلمان در جامعه مطرح نماییم و از افراد آگاه و بی‏تعصّب سؤال كنیم كه آیا زنی كه با یك نهیبش پشت دشمن می‏لرزد، با زن مدرن امروزی قابل مقایسه است؟ آیا زنی كه ارزش آن از پیچ و مهره دستگاه صنعتی كمتر است یا زنی كه اصالت و اعتبار خود را به پای سكس باخته، اصلاً وجودی دارد تا بحث از مسئولیت و حقوق او به میان آید؟
شخصیت برجسته دیگری كه حق او در تاریخ اسلام به خوبی ادا نشده، سفیر كربلا حضرت زینب علیهاالسلام است. تحقیقا بررسی ابعاد زندگی سراسر حماسه و افتخار سفیر كربلا مهر باطلی بر یاوه‏سرایی‏های قلم به دستان مزدوری است كه زن مسلمان را محصور در چادر و اسیر كنج خانه می‏دانند. حضور حضرت زینب علیهاالسلام در عظیم‏ترین حادثه خونین تاریخ، جایی برای تأمّل و طرح سؤالات شبهه‏آمیز نگذاشته است.
در آفاقی تیره و عصری ظلمانی و در جوّ خون و هراس، كه هر نوع عاطفه و دغدغه‏های وجدانی در دشمن مرده بود و جز قساوت و بی‏رحمی از وجودش نمی‏بارید، تازیانه حق از آستین زنی شجاع به در آمد و پیكر سفّاك‏ترین رژیم زمان را نواخت و پرچم ادامه نهضت را به دوش كشید و بدون هیچ ترس و تزلزلی بر دشمن تاخت و شیرینی ـ به اصطلاح ـ پیروزی را بر كام او به زهری كشنده مبدّل ساخت. او اگرچه به ظاهر اسیری در بند بود، اما طنین فریادش در همه‏جا بر سر ستمگران فرومی‏ریخت و بذر اندیشه و انقلاب برادرش امام حسین علیه‏السلام از دامنش به هر جایی پراكنده می‏شد. سفیر كربلا آن‏چنان در تاریخ قد برمی‏افرازد كه حتی كسانی كه دین ندارند، در برابر آزادگی و صلابت بی‏نظیر او سر تعظیم فرود می‏آورند. این همه شگفتی از آثار زنی آگاه و مسئول است كه در دامن اسلام، با اندیشه و فرهنگ اسلامی پرورش یافته است!
نكته گفتنی در اینجا برای زن گرفتار در بند برهنگی این است: اگر از وضعیت ناهنجار زندگی در رنج است و اگر خود را پست‏ترین قربانی در پای هوس شكم‏پرستان قدّاره‏بند می‏بیند و برای رهایی از این رنج‏ها و دردها به فكر چاره است، مطمئنا طبیبی جز حضرت زینب علیهاالسلام ندارد. آشنایی با الفبای زندگی آن حضرت و بقای حیاتی نوین بر مبنای ملاك‏ها و الگوهایی كه آن بزرگوار ارائه داده است، قطعا زن را به دنیای عظیم معرفت و اندیشه اسلامی می‏كشاند و او را بر منظر بلندی می‏نشاند و قلعه‏های رفیع اخلاق و انسانیت را در چشم‏انداز او قرار می‏دهد و امنیت درون او را به بركت تقوا و نجابت تأمین می‏كند و حریم عفاف و پاك‏دامنی او را با سلاح غیرت حفظ می‏كند و در نهایت، در سایه تعالیم آن بزرگ بانو، هویّت خویش را در آب زلال ایمان پیدا می‏كند و در پرتو عشق به آن بزرگوار، امید و شور زندگی را بدو باز می‏گرداند.(۳)
۲) هویّت فقهی و حقوقی
هویّت حقوقی زن را می‏توان با استناد به سیره حضرت زهرا علیه‏السلام قویم و محكم بیان كرد. نگرشی به حقوق زن بر اساس نمونه‏ها و مصادیق آن در زندگی پربار فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان یك سند شرعی در نظام حقوقی، ما را از هر دلیل و مدركی بی‏نیاز می‏كند.الف) حق حیات طبیعی
شاید «حق حیات» به عنوان اولویت در حقوق عمومی زن غیرمنتظره به نظر بیاید، اما نگاهی به نگرش اقوام و قبایل گوناگون جهان در رابطه با حقوق زن، این انتظار را موجّه جلوه می‏دهد؛ زیرا در عصر توحّش و بربریّت، حق حیات برای زن قایل نبودند و شكنجه كردن و كشتن او را زدودن ننگ از دامن جامعه می‏دانستند، به گونه‏ای كه مطابق اسناد و شواهد تاریخی، قریب ۹۰ درصد افراد قبایل و طایفه‏ها برای زن حق حیات قایل نبودند و اگر هم احیانا چنین حقی برای زنان در نظر می‏گرفتند، تنها برای ارضای شهوت و رفع نیازهای جنسی بود. با چنان پنداری، باید با صراحت اعلام نمود كه حق حیات زن مرهون ظهور اسلام و حمایت بی‏وقفه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از اوست. اما سند حق حیات به وجود مبارك فاطمه زهرا علیهاالسلام حدیث قدسی است كه خدای حكیم می‏فرماید: «لولا فاطمهُٔ لَمَا خلقتُكما»؛ یعنی اگر فاطمه علیهاالسلام نبود، وجودهایی همچون رسول اكرم و حضرت علی علیهماالسلام نبودند. به همین دلیل، رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله او را «اُمُّ اَبیها» نامیدند؛(۴) یعنی مایه حركت وجودی عالم و انتقال فیض جاریه ولایت از رسالت به امامت ائمّه اطهار علیهم‏السلام .
نكته مهم دیگر اینكه نبی اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مأمور نشر رحمت الهی است: «وَ ما اَرسلناكَ اِلاّ رحمهًٔ لِلعالَمینَ.» (انبیاء: ۱۰۷) این در حالی است كه فرزند ذكور در انشای تقدیر او نبوده است. از این‏رو، خداوند متعال حضرت فاطمه علیهاالسلام را به عنوان «كوثر» با خیر كثیر به رسولش عطا كرد تا نشر و سریان رحمت الهی به واسطه وجود مبارك او صورت گیرد. انتخاب زن به عنوان واسطه فیض نبوی به یك تعبیر، به خاطر اعتزاز مقام زن بوده است. اگرچه در باطن اسرار و خزانه انوار، فرقی بین زن و مرد خاندان علوی وجود ندارد، اما در ظاهر، كه بار حقوقی و اجتماعی هم دارد، انتخاب فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان حلقه فیض نبوی و علوی، باشكوه‏ترین درخشش هویّت زن در تاریخ بشریت به حساب می‏آید و بر ماست كه به این حكمت الهی چشم بصیرت بگشاییم تا به كشف اسراری تازه نایل آییم.
ب) حق تعلیم و تعلّم
یكی از باارزش‏ترین كارها در سیره عملی حضرت زهرا علیهاالسلام ، توجه به علم و نشر آن است. حضرت علی علیه‏السلام در مورد اهتمام حضرت زهرا علیهاالسلام به علم و نشر آن فرمودند: روزی یكی از زنان مدینه خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسید و گفت: مادر پیری دارم كه در مسائل نماز سؤالاتی دارد و مرا فرستاده است تا مسائل شرعی نماز را از شما بپرسم. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: بپرس!
آن زن مسائل فراوانی مطرح كرد و پاسخ شنید. در ادامه سؤالات، آن زن خجالت كشید و گفت ای دختر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بیش از این نباید شما را به زحمت بیندازم. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمودند: باز هم بیا و آنچه سؤال داری بپرس. آیا اگر كسی را روزی اجیر نمایند كه بار سنگینی را به بام بالا ببرد و در مقابل، صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، چنین كاری برای او دشوار است؟ زن گفت: خیر! حضرت فرمود: من هر مسئله‏ای را كه پاسخ می‏دهم، بیش از فاصله بین زمین و عرش، گوهر و لؤلؤ پاداش می‏گیرم. پس سزاوارتر است كه بر من سنگین نیاید.(۵)
بدین‏سان، زن تا عالم نشود، نمی‏تواند تعلیم دهد. از این‏رو، بر اساس سیره حضرت زهرا علیهاالسلام نه تنها زنان برای تحصیل علم و دانش محدودیتی ندارند، بلكه می‏توانند بر كرسی تدریس و تعلیم تكیه زنند و از ثواب بی‏پایان آن در آخرت بهره‏مند گردند.
ج) حق ازدواج و انتخاب همسر
زن در انتخاب همسر آزاد است و می‏تواند با فرد دلخواه خود ازدواج كند، اما مشورت با نزدیكان، به ویژه با پدر، از آداب پسندیده در ازدواج اسلامی است، تا آگاهانه بتواند همسر مطلوب خود را انتخاب كند. البته برای دختران، جلب رضایت پدر ضروری است.
نبی اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در ازدواج حضرت فاطمه علیهاالسلام با حضرت علی علیه‏السلام به اصل «مشورت» و تبادل نظر متوسّل شدند؛ فرمودند: «دخترم فاطمه! پسر عمویت علی علیه‏السلام از تو خواستگاری نموده است، پاسخ تو چیست؟»
حضرت فاطمه علیهاالسلام به پدر احترام كرد و عرض نمود: «تا نظر شما چه باشد.»
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «اَذِنَ اللّهُ فیه مِن السماءِ»؛ خداوند از آسمان اجازت فرموده است. حضرت فاطمه علیهاالسلام عرض كرد: «رضیتُ بِما رضَیَ اللّهُ لی و رسولُه»؛ خشنودم بدانچه خدا و پیامبر او برای من رضایت داده‏اند.(۶)
چنان‏كه ملاحظه می‏شود، نبی اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله با وجود آنكه از سوی حق تعالی اذن داشت و خود نیز به شخصیت بی‏بدیل امام علی علیه‏السلام آگاه بود، با دخترش در امر ازدواج مشورت كرد و با این حركت ظریف و سنجیده، خواست به مردم بفهماند كه از سنّت دوران جاهلیت دوری كنند و والدین بدون مشورت و رضایت دختران، در انتخاب همسر اقدام نكنند و این بزرگ‏ترین میراث و درس عملی است كه از سیره بزرگان اسلام برای زنان جامعه اسلامی بر جای مانده.
د) حق نگه‏داری و تربیت كودك
بار عاطفی كه آمیخته با وجود زن است، بهترین عنصر برای نگه‏داری و تربیت كودكان به حساب می‏آید. تجربه به ما آموخته است كودكانی كه از دامن پرشور و صفای مادران دور مانده‏اند چه لطمات جبران‏ناپذیری متحمّل شده‏اند! عاطفه مادر هر مشكلی را آسان می‏كند و هر نابسامانی خانوادگی را سامان می‏دهد. ابرهای غم آلود با ظهور خورشید عاطفه مادر زایل می‏شوند.
حكایت دل‏انگیز عاطفه در سیره فاطمه زهرا علیهاالسلام با سابقه خطّاطی بین حسن و حسین علیهماالسلام پدیدار می‏شود؛ رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به آن دو بزرگوار فرمود: هر كس خطش زیباتر است، قدرتش نیز بیشتر است. حسن و حسین علیهماالسلام هر كدام خط زیبایی نوشتند. اما رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله قضاوت نكرد و آن دو بزرگوار را به مادرشان فاطمه علیهاالسلام هدایت فرمود، تا اگر در قضاوت نگرانی پدید آید، با عاطفه مادری جبران شود. حضرت زهرا علیهاالسلام دید هر دو خط زیبا هستند و هر دو در این مسابقه هنری شركت نموده‏اند، چه باید كرد؟ «اَنَا ماذا اَصْنَعُ و كیفَ اَحكُم بینهما؟»؛ من چه می‏توانم كنم و چگونه میان دو كودكم داوری نمایم؟ سرانجام، به فكرش رسید قضاوت نهایی را به تلاش خودشان واگذارد. فرمود: «ای نور دیدگانم! رشته این گردنبند را پاره می‏كنم و دانه‏های آن را بر سر شما می‏ریزم و دانه‏های آن را میان شما پخش می‏نمایم. هر كدام از شما دانه‏های بیشتری برگیرد، خطش بهتر است و قدرتش بیشتر.»(۷)
دلیل امام خمینی رحمه‏الله زیباترین تعابیر حكیمانه را در مورد زن مؤمن به زبان آوردند كه به عنوان تبرّك، فرازی از آن را در اینجا می‏آوریم: «زن نقش بزرگی در اجتماع دارد. زن مظهر تحقّق آمال بشر است. زن پرورش‏دهنده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن، مرد به معراج می‏رود. دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است.»(۸)
ه) حق خویش در نظام خانواده
«خانواده» جامعه كوچكی است كه از مجموع افراد آن، اجتماع بزرگی شكل می‏گیرد. پس خانواده یك واحد اجتماعی است كه همانند آن باید از نظم و روابط معیّنی برخوردار باشد. محور خانواده عمدتا والدین هستند كه تنظیم و اداره امور را بر اساس تعریف وظایف و تقسیم كار به عهده می‏گیرند و هرگز رابطه آمر و مأموری یا رئیس و مرئوسی بین زن و مرد مطرح نیست، بلكه هر كدام به اقتضای طبیعت و سازمان خلقت، عهده‏دار وظایفی می‏شوند كه علاقه و قابلیت انجام آن را دارند. به گونه‏ای كه در سیره پربار حضرت زهرا علیهاالسلام ملاحظه می‏شود، روابط او با همسرش حضرت علی علیه‏السلام بر اساس تقسیم كار و احترام متقابل و قبول مسئولیت به مقتضای فطرت و علاقه‏مندی بود. آن‏گاه كه رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: كارهای داخل منزل را فاطمه علیهاالسلام و كارهای بیرون منزل را علی علیه‏السلام انجام دهد، حضرت زهرا علیهاالسلام با خوش‏حالی فرمود: «فلا یَعلمُ ما داخلنی مِن السرورِ الاّ اللّهُ بأكفائی رسولِ اللّه مِن تحمّلِ رقابِ الرّجالِ»؛(۹) جز خدا كسی نمی‏داند كه از این تقسیم كار چقدر خوش‏حال شدم؛ زیرا رسول خدا مرا از انجام كارهایی كه مربوط به مردان است، بازداشت.
بنابراین، با در نظر گرفتن دو عامل «فطرت» و «علاقه‏مندی»، می‏توان وظایف متقابل زن و مرد را به شرح ذیل خلاصه كرد:
▪ تقسیم وظایف در خانواده:
۱) مدیریت خانواده: مرد به خاطر اینكه از قدرت و استقامتی بیش از زن برخوردار است و نیز میل طبیعی او به قبول مسئولیت و تحمّل سختی‏ها بر زن برتری دارد، در اداره خانواده، از زن سزاوارتر است. به همین دلیل، قرآن كریم می‏فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء.» (نساء: ۳۴)
البته این به معنای سلطه مرد و تصمیم‏گیری‏های خودسرانه او نیست، بلكه منظور آیه این است كه مردان را بر زنان حق مسئولیت و نگهبانی است، وگرنه زن در محیط خانه از استقلال داخلی برخوردار است و بخش اعظم مسئولیت تنظیم و برنامه‏ریزی زندگی بر عهده اوست و حتی مرد حق تحمیل كاری را بر زن ندارد و در تصمیم‏گیری‏های مربوط به زندگی مشترك، باید با زن مشورت كند؛ چنان‏كه قرآن كریم می‏فرماید: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ.» (نساء: ۱۹)
۲) تربیت كودكان: مسئولیت تربیت كودكان عمدتا بر عهده زن است؛ زیرا رشد سالم طبیعی روح و جسم طفل ملتزم به عاطفه سالم و معتدل است كه در دامن مادر تبلور می‏یابد. از سوی دیگر، حوصله و جوشش محبت نیز در زن بیش از مرد است. به همین دلیل، در مراقبت و نگه‏داری كودك، علاقه و آمادگی بیشتری از خود نشان می‏دهد. اگرچه نقش پدر در سنین بلوغ و مراحل پس از آن در تربیت فرزند محسوس‏تر می‏شود، اما نباید فراموش كرد كه اساس درست نظام تربیتی را مادر پی‏ریزی می‏كند. شیر حلال، دامن پاك، یاد و توكّل به خدای متعال و انعكاس انوار ایمان از قلب باصفای مادر به كودك، عصاره تربیت صحیح محسوب می‏شوند.
۳) تنظیم روابط سالم خانوادگی: به دلیل آنكه زن مظهر رحمت و عطوفت است، مسئولیت اصلی تنظیم روابط سالم را بین اعضای خانواده بر عهده دارد و بسیاری از مشكلات با حوصله و تأنّی و خوش‏رفتاری او حل و فصل می‏شوند و ناسازگاری‏های بین فرزندان به مدارا و همدلی مبدّل می‏گردند. به همین دلیل، خداوند متعال تأكید می‏كند كه زن باید دامن خود را، كه مظهر پاكی و صفا و حریم عزّت و اخلاق خانواده است، به خوبی حفظ نماید و آثار این حفاظت، فروتنی و خوش‏رفتاری نسبت به شوهر و فرزندان است. «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ.» (نساء: ۳۴) زنان در مقابل حقوقی كه خداوند برای آن‏ها مقرّر كرده است، باید نیكوكار و در مقابل همسر فروتن، و نگهبان دامان خود و اموال شوهران خویش باشند.
۴) تقویت روح اجتماعی و عدالت: تقویت روح همكاری و همدلی بر مبنای عدالت در بین اعضای خانواده عمدتا از وظایف مرد است. صفا و عاطفه در خانواده نباید به‏گونه‏ای هدایت شود كه فرزندان را در پذیرش دیگران و روح جمعی نامتعادل كند. از این‏رو، تقویت روح اجتماعی حول محور عدالت در تقسیم امكانات زندگی و بهره‏مندی مساوی فرزندان از تحصیلات خانوادگی و آموزش عملی عدالت برای فرزندان است. بنابراین، انسان‏های سالم و عدالتخواه از دامن خانواده پا به اجتماع می‏گذارند. به همین دلیل، حسّاسیت كار والدین، به ویژه مادر، كه بیشتر اوقات با كودكان سر و كار دارد، مشخص می‏شود و هیچ مسئولیتی سنگین‏تر از تربیت و هدایت فرزندان بر دوش والدین نیست و این كار ارزشمند از عبادات بزرگ محسوب می‏شود، به گونه‏ای كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از یاران خود پرسیدند: «در كدام لحظه زن به خدا نزدیك است؟»
پاسخ مناسبی دریافت نكردند تا اینكه این سؤال از طریق حضرت علی علیه‏السلام به حضرت زهرا علیهاالسلام رسید و ایشان پاسخ داد: «اَدنی ما تَكونُ مِن رَبِّها اَن تَلزمَ قَعْرَ بَیتِها»؛(۱۰) آن لحظه‏ای كه زن در خانه خود می‏ماند و به امور زندگی و تربیت فرزند می‏پردازد، به خدا نزدیك‏تر است.
و) حق دادخواهی
زن در هر زمینه‏ای كه به او ظلم شود، حق دادخواهی دارد و شخصا می‏تواند نفقه و مهر خود را از شوهر مطالبه كند؛ زیرا نفقه و مهر از حقوق شرعی زن هستند و مرد در هر شرایطی ملزم به پرداخت آن‏هاست، و در صورت امتناع، زن می‏تواند اقامه دعوی كند و قانون هم موظّف است از او حمایت نماید. همچنین حق طلاق برای زن محفوظ است و در صورتی كه ادامه زندگی با مرد را به صلاح خود ندید، حق تسلیم دادخواست به دادگاه مدنی را دارد. دادگاه هم با استماع دلایل زن برای طلاق و ارجاع آن به داوران، تصمیم نهایی را اتخاذ خواهد كرد. همچنین اگر حقوق اجتماعی زن در هر زمینه‏ای پایمال شوند، حق دادخواهی برای او محفوظ است؛ چنان‏كه حضرت زهرا علیهاالسلام برای اعاده باغ فدك، مسلمانان را به یاری و دادخواهی فراخواند و حتی به منازل مهاجر و انصار می‏رفت و از آنان می‏خواست كه غصب فدك و مقام امامت را ساده تلقّی نكنند و برای بازستانی حق اهل بیت علیهاالسلام قیام نمایند.برای نمونه، به منزل معاذ بن جبل رفت و فرمود: «یا معاذَ بنِ جبلٍ اِنّی قد جئتُكَ منتصرهًٔ و قد بایعتَ رسولِ‏اللّهِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اَن تَنصُرَهُ و ذریَّتهُ و تَمنعَهُ مِمّا تَمنعُ مِنه نفسَك و ذرّیَتكَ»؛ ای معاذ بن جبل! من نزد تو آمده‏ام و از تو طلب یاری دارم؛ زیرا با پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بیعت كردی تا پیامبر و فرزندان او را یاری كنی و از آنان دفاع نمایی؛ همچنان‏كه از خود و خاندانت دفاع كنی.
همان‏گونه كه ملاحظه می‏شود، حق دادخواهی برای زن، حتی با مراجعه به كسانی كه احتمالاً در احقاق حق او مؤثرند، جایز است؛ چنان‏كه حضرت زهرا علیهاالسلام وقتی از عدالت هیأت حاكمه نومید شد، به یاران پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله كه پیمان یاری او و ذریّه‏اش را امضا كرده بودند، رجوع كرد.
ز) حق انفاق
«انفاق» نوعی معامله با خداست؛ چنان كه انسان مؤمن بخشی از سرمایه زندگی خود را به نیازمندان می‏بخشد و در قبال آن، بر اجر معنوی و ذخایر اخروی خود نزد خدا می‏افزاید. به عبارت دیگر، انفاق نوعی پس‏انداز نزد خداست. از این نظر، خداوند متعال بندگان خود را مكرّر در آیات قرآن كریم تشویق به انفاق می‏كند: «وَأَنفِقُوا مِمّا رَزَقْنَاكُم مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ»(منافقون: ۱۰)؛ و انفاق كنید آنچه را روزی شما كردیم، پیش از آنكه مرگ شما فرارسد.
اصولاً انفاق در مواردی صورت می‏گیرد كه چیزی مازاد بر نیاز انسان باشد، اما با توجه به سیاق آیه مزبور، انفاق همه آنچه را خدای متعال روزی انسان كرده است شامل می‏شود. بر این اساس، زن حق دارد اموال شخصی خود یا اموال مشترك زندگی را در حد متعارف انفاق كند و كسی حق ندارد او را از این كار معنوی محروم نماید. انفاق در سیره حضرت زهرا علیهاالسلام مفهوم خاص خود را دارد؛ زیرا این بانوی بزرگوار آنچه را هم خود محتاج آن بود، اعم از خوراك و پوشاك، در راه خدا انفاق می‏كرد و این نوعی ایثار و از خودگذشتگی است. بنابراین، انفاق در عین نیازمندی را «ایثار» گویند.
حضرت زهرا علیهاالسلام به انفاق بسیار علاقه‏مند بود؛ فرمود: «حُبِّبَ اِلیّ مِن دُنیاكم ثلاثٌ تلاوهُٔ كتابِ اللّه والنظرُ فی وجهِ رسولِ اللّهِ و انفاقٌ فی سبیلِ اللّهِ»؛(۱۱) از دنیای شما، سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و انفاق در راه خدا.
مرد گرسنه‏ای در مسجد مدینه بپا خواست و گفت: «ای مسلمانان! از گرسنگی به تنگ آمده‏ام، مرا مهمان كنید.» پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «چه كسی این مرد را امشب مهمان می‏كند؟»
حضرت علی علیه‏السلام پاسخ داد: «من، یا رسول اللّه.» كمی بعد وارد منزل شد و از فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسید: «آیا غذایی در منزل داریم؟ مهمانی گرسنه آورده‏ام!» حضرت زهرا علیهاالسلام ایثارگرانه گفت: «ما عندَنا اِلاّ قوتُ الصّبیّهِٔ و لكنّا نُؤثِرُ به ضَیفنا»؛ در خانه ما غذایی نیست، مگر به اندازه خوراك دختر بچه، اما همین مقدار غذا را هم به مهمان می‏بخشیم و گرسنگی را تحمّل می‏كنیم. به خاطر این ایثار حضرت فاطمه علیهاالسلام بود كه خداوند متعال آیه ذیل را در ستایش این عمل نازل كرد: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْكِینًا وَیَتِیًما وَأَسِیرًا.» (انسان: ۸)(۱۲)
بر اساس این حدیث، انفاق و ایثار در راه خدا، حق معنوی زنان است و شوهران با داشتن تمكّن مالی و نیازهای غیرضروری، حق ممانعت از زنان را ندارند، به شرطی كه نظام خانواده مختل نشود و از افراط‏كاری احتراز گردد.
ح) حق عبادت و بندگی
زن و مرد در میدان بندگی و تحصیل عمل صالح فرقی با یكدیگر ندارند. اقدام به واجبات و عمل به مستحبات در حد اعتدال از كارهای پسندیده‏ای است كه در میزان عمل برای زن و مرد به یك اندازه ثواب و اجر اخروی آن‏ها محاسبه می‏شود. قرآن كریم می‏فرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنكُم مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَی بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ.» (آل عمران: ۱۹۵)
برای حضرت زهرا علیهاالسلام مهم‏ترین لحظات زندگی موقعی بود كه با خدا خلوت می‏كرد. لذت انس با محبوب یگانه او را از هر لذتی بازمی‏داشت و تماشای جمال زیبای یار حاجت توجه به غیر را از او می‏گرفت. خود می‏فرماید: «شَغلَنی عن مسألهٍٔ لذهُٔ خدمتِهِ لا حاجهَٔ لی غیرَ النظرِ الی وجههِ الكریمِ»؛(۱۳) لذتی كه از خدمت حضرت حق می‏برم مرا از هر خواهشی بازداشته است. حاجتی جز این ندارم كه پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.
ذوق عرفانی و شوق دل‏دادگی حضرت زهرا علیهاالسلام به حدی بود كه در مقام اطاعت و بندگی، از خود بی‏خود می‏شد. زردی رخسار و لرزش در عبادات از علایم آن بود. استغراق حضور و ذكر دایم او را از خستگی بدن و ورم زانوها غافل می‏ساختند. در توصیف عبادت حضرت زهرا علیهاالسلام همین بس كه وقتی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله پس از ازدواج او، از مولای متقیان علی علیه‏السلام سؤال كرد: «همسرت فاطمه علیهاالسلام را چگونه یافتی؟» حضرت علی علیه‏السلام پاسخ داد: «نِعَم العونُ علی طاعهِٔ اللّهِ»؛(۱۴) در اطاعت كردن از خدا، خوب یاوری است.
با این بیان، عبادت و بندگی حقّ مسلم زنان است و هیچ شوهری حق ندارد همسر خود را از عبادت بازدارد. ساعات عبادات واجب مخصوص خدایند، هر مسلمانی باید به انجام فرایض قیام كند؛ در سایر اوقات هم كه به سایر مسئولیت‏ها و وظایف زن لطمه‏ای نمی‏زند، او می‏تواند با اختیار خود، به عبادت خدا مشغول شود. مردان باید به وجود زنان صالح و مؤمن خود افتخار كنند كه پس از فراغت از كارهای روزمرّه، به خلوت انس با خدا می‏شتابند و به جای پرداختن به كارهای زاید و تفریحات بی‏فایده، در گلستان عبودیت به تماشای جلوه یار می‏نشینند و دامن خود را از لاله‏های عشق و ایمان پر می‏كنند و با شكوفا كردن غنچه عاطفه در باغ خدایی، فضای پر ترنّم و شادابی برای تربیت فرزندان فراهم می‏كنند. چنین زنان صالح و عفیفی سرمایه‏های گران‏قیمتی هستند كه مردان باید از توفیق زندگی مشترك با آنان همواره خدا را شاكر باشند.
امروزه كارشناسان مسائل خانواده به مواردی در روابط مشترك اشاره می‏كنند كه وجود یا عدم آن‏ها در فرایند نظام خانواده تأثیر چندانی ندارد، اما بعضا از تأثیر شگرف و اعجازگر ایمان و روح عبودیت در اعضای خانواده، به ویژه زن، غفلت می‏ورزند و در زمینه هماهنگی بین ظرفیت‏های روحی و بار معنوی میان زن و مرد، كه در ایجاد تعادل محیط خانواده نقش بسزایی دارد، عمدتا حرفی برای گفتن ندارند و مردانی را كه با محدود كردن اوقات عبادت زن و بعضا منع آن، خانواده را به اسارت باورهای غلط می‏كشند، اصلاً مورد نكوهش یا تنبیه قرار نمی‏دهند.
بدین‏سان، در نظام تربیتی اسلام، سلامت روحی و روانی زن پایه و اساس است و آنچه سلامت زن را تضمین می‏كند عبادت و بندگی خالصانه است كه جوشش عاطفه و محبت زن را در مسیر واقعی خود هدایت می‏نماید و همه اعضای خانواده را از فیض آن بهره‏مند می‏سازد.
ط) حق زینت و آرایش
زنان حق دارند از آرایش و وسایل زیبایی و بوهای خوش برای شوهر و محارم خود در منزل استفاده كنند. آنچه در اسلام نهی شده استفاده از عطر و آرایش برای نامحرمان یا در محیط جامعه است كه موجبات فساد اجتماعی را فراهم می‏سازد.
حضرت زهرا علیهاالسلام به عنوان الگوی زنان مسلمان، همواره در زندگی از عطر و بوی خوش استفاده می‏كرد، بخصوص هنگام نماز و نیایش، خود را با عطر و بوی خوش، آراسته می‏ساخت. اُمّ سلمه، از حضرت زهرا علیهاالسلام پرسید: آیا عطر و بوی خوش ذخیره كرده‏اید؟
می‏گوید: آن حضرت فرمود: آری، سپس رفت و شیشه عطری آورد و مقداری در كف دست من ریخت. بوی خوشی داشت كه هرگز نبوییده بودم! گفتم. این عطر خوش‏بو را از كجا تهیه كرده‏اید؟ حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: «هوَ عنبرٌ سَقَط مِن أجنِحَهِٔ جبرئیلَ»؛(۱۵) این عطر مشكی است كه از بال و پر جبرئیل فروریخته است.
حضرت زهرا علیهاالسلام به این ظرافت‏ها در زندگی توجه كامل داشت. عده‏ای چهره به هم ریخته و لباس ناموزون را نشانه زهد و ساده‏زیستی می‏دانند، در حالی‏كه این بر خلاف مشرب ائمّه اطهار علیهم‏السلام است. استفاده از عطر و بوی خوش برای حضرت زهرا علیهاالسلام به قدری با اهمیت بود كه در لحظه‏های واپسین زندگی، پس از وضو گرفتن، به اسماء بنت عمیس فرمود: «ای اسماء! عطر مرا ـ همان عطری كه همیشه می‏زنم ـ و پیراهنی را كه همیشه در آن نماز می‏گزارم، بیاور و بر بالینم بنشین. هر گاه وقت نماز شد، مرا از خواب بیدار كن. اگر بیدار شوم كه نماز می‏گزارم و اگر بیدار نشدم، كسی را به دنبال علی علیه‏السلام بفرست تا بیاید.»(۱۶)
ی) حق حجاب و پوشش اسلامی
امروزه بعضی از مردان برای تأمین امیال نفسانی خود، حتی به حق شرعی زنان تجاوز می‏كنند. و بعضا زنان نیز به دلیل ترس از عواقب نافرمانی، تسلیم خواهش نابجای شوهران می‏شوند. یكی از این موارد مهم «حجاب» است كه بعضی مردان نوع سلیقه و خواسته خود را بر زنان تحمیل می‏كنند و ناخودآگاه دامن پاك آنان را به مفاسد می‏آلایند.
حجاب از نظر روانی تأثیری دو سویه دارد: اولاً، حیا و عفاف را در زن بالا می‏برد و ثانیا، روح شجاعت و دلیری را در مردان تقویت می‏كند. البته هنوز كیفیت رابطه حجاب و دو عنصر «عفاف» و «شجاعت» كشف نشده است و این دقت و تحقیق بیشتر روان‏شناسان را می‏طلبد. اما آنچه را با تجربه دریافته‏اند نقش زنان عفیف و با حجاب در زایش و پرورش مردان شجاع و با همّت است. اینكه می‏گویند: «زن آفریننده عشق است و عشق آفریننده مرد و مرد آفریننده تاریخ»، ناظر به نقش غیرمستقیم زن در سازندگی بشریت است.
ویل دورانت در مورد حیا و عفاف زن گفته است: «حیا پاداش‏های خود را پس‏انداز می‏كند و در نتیجه، نیرو و شجاعت مرد را بالا می‏برد و او را به اقدامات مهم وامی‏دارد و قوایی را كه در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره شده است، بیرون می‏ریزد.»(۱۷)
یعنی: اگر حریم عفاف زن حفظ شود و حیا و پاك‏دامنی او در معرض نامحرمان قرار نگیرد، نیرویی در او ذخیره می‏شود كه هم مایه آرامش و حیات فردی و اجتماعی است و هم به موقع، در شجاعت و غیرت مردان تبلور می‏یابد. بنابراین، زنان منشأ خیر و طهارت هستند. از این‏رو، حضرت زهرا علیهاالسلام در معرفی بهترین زنان فرمودند: «خیرٌ لِلنساءِ اَن لایَرینَ الرجالَ و لایَراهُنَّ الرجالُ»؛(۱۸) برای زنان بهتر این است كه مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز او را ننگرند.
البته باید توجه داشت كه «ندیدن نامحرم» تنها به دیده سر نیست، بلكه علاوه بر آن، به طهارت باطنی نیز اطلاق می‏شود كه چشمه‏های خیر و احسان را در دامن پاكشان جاری می‏كند و از این چشمه مردانی می‏نوشند كه در شجاعت و مبارزه علیه باطل و ناهنجاری‏های اجتماعی، از پاره‏های آهن گداخته‏تر و از كوه محكم‏ترند.
گفتنی است كه این تجربه شیرین در انقلاب اسلامی ایران و صحنه‏های شكوهمند هشت سال دفاع مقدّس تكرار شده است.▪ حقوق متقابل زوجین
تقسیم وظایف فردی و اجتماعی زن و مرد بر اساس مقتضیات فطری، حقوق متقابلی بین آن دو ایجاد می‏كند كه تعدّی یا عدم رعایت آن نظام خانواده را مختل می‏كند. اسلام با تأكید بر شناخت مرز وظایف زن و مرد، طرفین را به احترام متقابل و درك هویّت مستقل دعوت می‏كند: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ»(بقره: ۱۸۷)؛ زنان برای شما به منزله لباس‏اند و شما نیز برای آن‏ها به منزله لباس‏اید.
اسلام با تعریف هویّت زنان، مردان را به رعایت حقوق آنان ملزم می‏كند تا گمان نشود كه زن طفیلی مرد است، بلكه نیاز متقابل، حقوق متقابل ایجاد می‏كند كه رعایت آن صلح و صفا و آرامش به ارمغان می‏آورد و در سایه همدلی و همكاری، موجبات رشد و تعالی خانواده و در نهایت، جامعه را فراهم می‏سازد. بزرگ بانوی اسلام، حضرت زهرا علیهاالسلام ، ضمن اعتقاد به هویّت مستقل زن در برابر مرد، در عین حال به رعایت حدود و حفظ حریم زن و مرد نیز تأكید می‏فرماید: «بهترین زنان كسانی هستند كه مردان ایشان را نمی‏بینند و ایشان نیز مردان را نمی‏بینند (البته در بعضی از روایات قید و استثناء در وقت ضرورت به این مضمون اضافه شده است ).»(۱۹)
بر این اساس، زن به اندازه مرد از احترام و استقلال بهره‏مند است و كسی حق تعدّی و تجاوز به حقوق طبیعی او را ندارد و این حق برای زن نه تنها در محیط خانواده، بلكه در اجتماع نیز محفوظ است، به‏گونه‏ای كه آزادانه می‏تواند در همه عرصه‏های فرهنگی و سیاسی با حفظ شئونات اخلاقی و شرعی، حضوری فعّال داشته باشد و در پیشبرد اهداف جامعه، مسئولیت‏های سنگینی را، كه نوعا به او مربوط می‏شوند، شجاعانه به دوش بكشد و هرگز زندگی زناشویی نمی‏تواند آزادی اجتماعی و حق رأی و اظهار عقیده در مسائل سیاسی و فرهنگی را از او سلب كند، مگر در مواردی كه خود به عدم انجام آن‏ها رضایت دهد.
۳) هویّت عرفانی
زن با هویّت عرفانی در قرآن كریم، ساحتی گسترده دارد كه به نمونه‏هایی از آن اشاره می‏كنیم:
الف) زن؛ مظهر جمال الهی
آفرینش تجلّی خداست و هر موجودی مظهر اسمی از اسماء او. «خلقت» عبارت است از: تجلّی خالق در چهره مخلوق‏های گوناگون. به فرمایش امام علی علیه‏السلام ، «الحمدُلِلّهِ المُتجلّی لِخلقِه بِخلقِه»(۲۰) و به تعبیر قرآنی، «فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَی صَعِقًا»(اعراف: ۱۴۳)؛ پس چون پروردگارش بر كوه تجلّی كرد، آن را فرو ریخت و موسی مدهوش گشت.
تجلّیِ حق گاه مایه موت است و زمانی مایه حیات: «الذّی هُو یُحیی و یُمیتُ»(مؤمنون: ۸۰)؛ گاه موجب خنده است و گاه مایه گریه: «انّه هو اَضحكَ و اَبكی»(نجم: ۴۳) و همه چیز نشانه و آیه و تجلّی وجود حق: «فَأَیْنَما تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ.»(بقره: ۱۱۵)
اسماء حسنای الهی همه نشانه و آیه ذات یگانه حقند و هر اسمی در بردارنده همه كمالات؛ با این تفاوت كه در ظهور و خفای كمالات، بین اسماء الهی اختلاف است و هر اسمی كمال خاصی را به منصه ظهور می‏رساند. جلال و جمال حق مظاهر گوناگون دارند، هرچند جلال حق در جمال او نهفته و جمال الهی در جلال او مستتر گشته باشد. به تعبیر قرآنی، «فَعَسَی أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا كَثِیرًا.» (نساء: ۱۹)
اما در نشئه مادی و جهان طبیعت، ظهور جمعی اسماء، كم بوده، اتحاد صفات جمال و جلال محسوس نیست، بلكه چنان می‏نماید كه برخی مظهر قهر بی‏مهرند و برخی مدار مهر بی‏قهر؛ چنان‏كه آتش را مظهر قهر و آب را نماد رحمت شمارند. اما عقل كامل در این دنیا نیز آدمی را به جمع میان این دو دعوت نماید و انسان كامل را واجد صفات جمال و جلال شمارد. آفرینش در دیدگاه قرآنی، با جمال و زیبایی آمیخته است: «اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَیءٍ» (رعد: ۱۶)؛ «الَّذِی أَحْسَنَ كُلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ...» (سجده: ۷)
خداوند همه چیز را زیبا و جمیل خلق كرده و هیچ نقص و عیبی در متن هستی موجودات یافت نمی‏شود. اما در بررسی نسبی، برخی را مظهر زیبایی و جمال داشته است كه فرمود: «زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَهٍٔ الْكَوَاكِبِ» (صافات: ۶)؛ ما فضای بالا را با ستاره‏های روشن زینت دادیم.
و فرمود: «وَلَكُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ» (نحل: ۶)؛ برای شما در كیفیت بازگشت دادن گوسفندان در شبانگاه از چراگاه، و نیز در نحوه رها كردن آن‏ها در بامداد به سوی چراگاه زیبایی است.
آن‏چنان كه جلال زن در جمال او نهفته، جمال مرد در جلال او تجلّی یافته؛ كه نقش زن ایجاد رابطه رحامت و نزدیكی اعضای خانواده است؛ یعنی زن اولاً، مرد را جذب كرده، رأفت و عاطفه در او می‏دمد تا مظهر سكینه و آرامش گردد و سپس به كمك همان عنصر، رئوف و مطمئن شده، خانواده آرام و ارحام مهربان را تشكیل می‏دهد.
جناب محی الدین بن عربی (پدر عرفان اسلامی) سرّ محبوب بودن زن را چنین تبیین می‏كند: «چون ذات اقدس اله منزّه از آن است كه بدون تجلّی و مظهر مشاهده شود و هر مظهری كه بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد بهتر خدا را نشان می‏دهد، زن در مظهریت خدا كامل‏تر از مرد است؛ زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است؛ چون مخلوق حق است و زن گذشته از آنكه مظهر قبول و انفعال الهی است، مظهر فعل و تأثیر الهی نیز هست؛ چون در مرد تصرف می‏كند و آن را مجذوب خویش قرار داده و محبّ خود می‏سازد و این تصرّف و تأثیر، نموداری از فاعلیت خداست. از این جهت، زن كامل‏تر از مرد است. اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریّت خود مشاهده كند شهود او كامل نیست، ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریّت زن بنگرد، شهود او به كمال و تمام می‏رسد. لذا، زن محبوب پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله قرار گرفته و در حدیث معروف فرمود: "از دنیای شما زن و بوی خوش محبوب من قرار داده شد و نور چشم من در نماز است." البته منظور از "محبت" در این بحث، حبّ الهی است و نه شهوت حیوانی.»(۲۱)
جمال الهی در جمال زن تبلور یافته است، آن هم زنی كه عالم به او افتخار دارد و چون خورشیدی بر تارك اسلامی می‏درخشد؛ زنی كه در مقابل همه مردان است؛ نمونه انسانی كه تمام هویّت انسانی در او جلوه‏گر است؛ عنصر تابناكی كه زیربنای فضیلت‏های انسانی و ارزش‏های والای خلیفهٔ‏اللهی در جهان است؛ زنی كه از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است؛ زنی كه بر حسب حدیث، مصداق بارز «لیلهٔ القدر» مباركه است.
فاطمه زهرا علیهاالسلام یك زن ملكوتی، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، موجودی ملكوتی كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده، موجودی الهی ـ جبروتی كه در صورت یك زن ظاهر شده، تمام هویّت‏های كمالی كه در انسان متصورند و در زن تصور دارند، همه در وجود اوست. تمام ویژگی‏های انبیا در اوست. معنویات، جلوه‏های ملكوتی، جلوه‏های الهی، جلوه‏های جبروتی، جلوه‏های ملكی و ناسوتی همه در این موجود. جمعند. زنی كه هر كس با هر بینشی درباره او گفتاری دارد و از عهده ستایش او برنیاید. حتی احادیثی كه از خاندان وحی رسیده‏اند، به اندازه فهم قایل خود بوده‏اند و نه به اندازه مرتبت او. زنی كه در حجره‏ای كوچك و خانه‏ای محقّر انسان‏هایی تربیت كرد كه نورشان از بسیط خاك تا آن سوی افلاك و از عالم ملك تا آن سوی ملكوت اعلا می‏درخشد.
ب) زن؛ مظهر آرامش
«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّهًٔ وَرَحْمَهًٔ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ.» (روم: ۲۱) از این‏رو، زن پایه اصیل تأسیس حوزه امنیت و آرامش و رأفت است و با ازدواج، موجب نزدیكی، قرابت و خویشاوندی میان زن و مرد، اعضای خانواده و حتی پیوند رضاعی میان افراد می‏گردد كه زمینه‏ساز امنیت و آرامش روانی است.
به تعبیر دیگر، هرچند زن و مرد در پیشگاه خدا مساویند، اما زن با دو صفت ممتاز و مشخص شده است: اول آنكه نوع انسانی به وسیله زن تكوین یافته و نشو و نما می‏نماید و بقا و امنیت جامعه به وجود زن بستگی دارد. دوم آنكه وجود زن مبتنی بر لطافت و حسّاسیت است و این امر در احوال و وظایف زن و مرد تأثیر می‏گذارد. نقش زن از آن جهت مورد لحاظ است كه وظیفه مهم مادری و تربیت بر عهده اوست و از این‏رو، تجسّمی از عطوفت و رحمت است؛ چنان‏كه امام خمینی رحمه‏الله فرمود: حقوق بسیار مادرها را نمی‏توان شمرد و نمی‏توان به حق ادا كرد. یك شب مادر نسبت به فرزندش از سال‏ها عمر پدر متعهد ارزنده‏تر است. تجسّم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر، بارقه رحمت و عطوفت رب العالمین است. خداوند تبارك و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبی خودآمیخته؛ آن‏گونه كه وصف آن را كس نتواند كرد و به شناخت كسی جز مادران درنیاید. و این رحمت لایزال است كه مادران را تحمّلی چون عرش در مقابل رنج‏ها و زحمت‏ها، از حال استقرار نطفه در رحم و طول حمل و وقت زاییدن و از نوزادی تا به آخر مرحمت فرموده؛ رنج‏هایی كه پدران یك شب آن را تحمّل نكنند و از آن عاجز هستند. اینكه در حدیث آمده است كه «بهشت زیر قدم‏های مادران است»،(۲۲) یك حقیقت است و اینكه به این تعبیر لطیف آمده است، برای بزرگی عظمت آن است و هشیاری به فرزندان است كه سعادت و جنّت را در زیر قدم آنان و خاك پای مبارك آنان جست‏وجو كنید و حرمت آنان را نزدیك حرمت حق تعالی نگه‏دارید و رضای خداوند را در رضای مادران جست‏وجو كنید.(۲۳)ج) زن؛ مظهر عشق و محبت
عشق به آیینه‏ای می‏ماند كه هر كس خود را در آن می‏بیند؛ یعنی هر كس با هر باطن و هر تفكری، برداشت خاص خود را از آن دارد.(۲۴) عرفا می‏گویند: خمیرمایه هستی محبت است، و جهان بر اساس محبت خلق شده است و به حدیث قدسی استناد كنند كه «من گنجی پنهان بودم، پس دوست داشتم تا شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.»(۲۵) خلقت اصلاً با «محبت» آغاز می‏شود. پس مخلوق هم وقتی می‏خواهد به خالق برسد، باید همین مسیر را طی كند. جایگاه محبت قلب و دل است. ابزار محبت هم «قلب» است. قلب در هدایت تأثیری بسزا دارد. قلب است كه جایگاه خداوند است. «دل كه آشفته روی تو نباشد دل نیست.»
مستی عاشق دلباخته از باده توست
بجز این مستی‏ام از عمر، دگر حاصل نیست.
به تعبیر حافظ:
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز.(۲۶)
فرو ریختن دیوار تعیّن خودبینی، تابش آفتاب را به همراه دارد و حجاب رؤیت محبوب، خود انسان است. عشق، محبتی عارفانه است؛ محبتی دو جانبه؛ كششی از جانب محبوب و كوششی از طرف محبّ.
زن مظهر جاذبه محبت الهی در جهان هستی است كه «یُحبُّهم و یُحبّونَه.»(مائده: ۵۴)
گرچه وصالش نه به كوشش دهند هر قدر ای دل كه توانی بكوش.(۲۷)
د) زن؛ مظهر رحمت الهی
خداوند متعال به اسم «مصوّر» رحمت را در نهان زن پنهان كرده است؛ چنان‏كه می‏فرماید: «و یُصوِّركم فِی الارحامِ.» (آل عمران: ۶)
بدین‏سان، خداوند متعال بنیان مرصوص خلقت فرزندان را در رحم زن نهاده و انبساط اسم «رحمان» و «رحیم» را در نشئه طبیعت زن جاری ساخته است تا فرزندانی كه از او به دنیا می‏آیند و در دامن او تربیت می‏شوند از شریعه رحمت و عاطفه و محبت سیراب گردند. افسوس كه اغلب زنان ما متوجه این سرمایه عظیم خدادادی نیستند!
زن مگو، زن مظهر اسم جمال
زن مگو، بی زن جهان گیرد زوال
زن مگو، زن جلوه رحمان بود
گنج حكمت اندر او پنهان بود.(۲۸)
● زن و سیاست
با توجه به هویّت‏ها و ساحت‏های گوناگون انسان، این نكته روشن می‏شود كه زن با هویّت عرفانی می‏تواند منشأ بركات سازنده در فرایند مشاركت‏های اجتماعی و سیاسی واقع شود. دلیل محكم و روشن ما رهیافت قرآن كریم به حضور مؤمنانه و عارفانه زن در فضای سیاسی جامعه است؛ مثلاً، وقتی از عظمت و تأثیر حضور آسیه در حكومت فرعون یاد می‏كند، او را به صفت ایمان معرفی می‏نماید، یا همسر ایّوب را به صفت «صبر» یا هاجر را به صفت «مهاجر الی الله» وصف می‏كند. در اینجا مناسب است كه این نمونه‏های قرآنی بیان شوند:
۱) آسیه، همسر فرعون؛ مظهر ایمان:
آسیه در قرآن به عنوان الگویی كامل در مقام ایمان معرفی شده است. ایمان و یكتاپرستی او چندان عمیق بود كه جا داشت همراه این كتاب جاوید در طول قرون و اعصار، برای همیشه زنده بماند. او نمونه كامل مؤمنات است و در قرآن به عنوان الگوی مردان و زنان مؤمن معرفی شده است: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَٔ فِرْعَوْنَ ...» (تحریم: ۱۱)؛ خداوند برای مؤمنان زن فرعون را مثال زده است. برای پی بردن به ارزش ایمان این زن، موقعیت او را بررسی می‏كنیم:
آسیه، همسر فرعون، ملكه مصر، از بنی‏اسرائیل و از بزرگ‏زادگان مصر بود. او در كاخ فرعون در اوج عزّت و احترام می‏زیست و همه‏گونه امكانات رفاه و تجمّلات زندگی برایش فراهم بود و هر چه می‏خواست و اراده می‏كرد، برایش حاضر می‏نمودند. او می‏توانست در محیط زندگی خویش، چنان در زر و زیور و خوش‏گذرانی‏های اشرافی غوطه‏ور شود كه از خدا و همه ارزش‏های انسانی غافل گردد.
همسرش فرعون سیطره قدرت و ستم خود را نه تنها در سرزمین مصر و مستعمرات آن، بلكه در محیط كاخ خویش نیز گسترده بود و زن فرعون به خوبی از قدرت شوهر جبّار خود آگاه بود. قریب سی سال در محیط خفقان‏آور كاخ فرعون زیست، اما آن محیط وسوسه‏انگیز و آن قدرت رعدآور نتوانست او را در مسیر ضدخدایی فرعون پیش ببرد، بلكه به عكس، او سر به آستان خدای یكتا می‏نهاد و پنهانی خدای یگانه را می‏پرستید.
آیا او پیش از ورود حضرت موسی علیه‏السلام به كاخ فرعون ایمان آورده بود و تحت تأثیر اعتقاد فرزندان یعقوب علیه‏السلام ، راه راست و ایمان به خدای یگانه را شناخته بود؟ یا پس از ورود حضرت موسی علیه‏السلام به كاخ فرعون، خصلت خداپرستی، كه در وجود هر انسانی به ودیعه نهاده شده است، در او زنده شده بود؟ در هر صورت، نتیجه یكی است و از آیات قرآن برمی‏آید كه او با خدای یگانه و ارزش‏های والای انسانی آشنا بود.
آسیه بچه‏دار نشده بود. شاید خداوند دامان این زن پاك و باایمان را برای پرورش پیامبری همچون حضرت موسی علیه‏السلام قرار داده بود و شاید او مأمور الهی بود كه محبت حضرت موسی علیه‏السلام را در دل بگیرد.
وقتی مأموران فرعون صندوق حامل موسی علیه‏السلام را در كنار رود نیل یافتند و نزد فرعون آوردند، فرعون از علایم دریافت كه كودك متعلّق به بنی اسرائیل است. بی‏درنگ، فرمان داد كه كودك را بكشند. اما ملكه مصر با دیدن این كودك، سخت به او دل‏بسته شد و از این‏رو، به فرعون گفت: این كودك مایه روشنی دیده من و توست، او را نكشید. بهتر است او را به فرزندی بپذیریم. و به این صورت، فرعون را متقاعد ساخت كه چشم از قتل این كودك فروپوشد. قرآن در این مورد می‏فرماید: «وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَی أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا ...» (قصص: ۹)؛ همسر فرعون گفت: این كودك نور چشم من و توست، او را نكشید، شاید سودی به ما برساند یا او را به فرزندی خویش برگزینیم.
۲) حضرت مریم، مادر عیسی علیه‏السلام ، مظهر طهارت و پاك‏دامنی:
حضرت مریم علیهاالسلام ، دختر عمران و مادر حضرت عیسی علیه‏السلام ، در قرآن كریم به عنوان اسوه عفاف و پاك‏دامنی معرفی شده است. طبق آیات سوره مریم، جبرئیل به صورت بشری بر او نازل گشت و خود را به وی معرفی كرد تا پسری پاكیزه به وی ببخشد.
در یك آیه از سوره مائده، او را به «صدّیقه» ملقّب فرموده و در سوره مؤمنون وی را به عنوان «آیت» خدا معرفی كرده و در سوره انبیاء، ضمن توصیف حضرت مریم علیهاالسلام به عفّت و پاكی، نام او را در شمار انبیا و پیغمبران خود ذكر نموده و پس از ذكر نام شانزده تن از انبیا در آیه‏ای در همین سوره، حضرت عیسی علیه‏السلام را به وسیله مادرش معرفی فرموده و او را با مادرش، حضرت مریم علیهاالسلام ، آیتی از آیات الهی قرار داده و چنین فرموده است: «وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِن رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَهًٔ لِّلْعَالَمِینَ»(انبیاء: ۹۱)؛ (به یاد آورد) زنی را كه دامنش را محفوظ داشت و ما از روح خود در او دمیدیم و او و فرزندش را عبرتی برای جهانیان قرار دادیم.
با توجه و دقت در همین آیه، كمال عظمت و فضیلت مریم علیهاالسلام به خوبی روشن می‏شود.(۲۹)
حضرت مریم علیهاالسلام از نظر عفّت و پاك‏دامنی در مرتبه‏ای است كه خدای تعالی در روز قیامت، او را نمونه و حجت برای زنان قرار می‏دهد و به وسیله او بر سایران احتجاج می‏كند. داستان حضرت مریم علیهاالسلام یكی از شگفت‏انگیزترین داستان‏های قرآن است.
۳) الیصابات، همسر زكریّا علیه‏السلام ؛ مظهر خشوع:
الیصابات، همسر زكریّای پیامبر علیه‏السلام ، و خاله حضرت مریم علیهاالسلام بود. در قرآن، او زنی صالح و خاشع معرفی شده است. الیصابات به سن پیری رسیده بود، اما فرزندی نداشت. خداوند به خاطر كمالات او و دعای خالصانه حضرت زكریّا علیه‏السلام ، حضرت یحیی علیه‏السلام را به او عنایت نمود.
خداوند در قرآن، خصلت‏های برجسته حضرت زكریّا علیه‏السلام و همسرش را این‏گونه بیان می‏دارد: «وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ» (انبیاء: ۹۰)؛ همسرش را برای او شایسته گردانیدیم. آن‏ها در كارهای خیر پیش‏قدم بودند و با بیم و امید، ما را می‏خواندند و در برابر ما خاشع بودند.۴) حوّا، همسر آدم علیه‏السلام ؛ مظهر توبه:
حضرت آدم علیه‏السلام و همسرش حوّا در بهشت سكونت گزیدند و با كمال خوشی و آسایش در بهشت به سر می‏بردند و از میوه‏های بهشتی استفاده می‏كردند. ولی خداوند از میان تمام درختان موجود در بهشت، آن‏ها را از استفاده كردن از یك درخت معیّن نهی كرد و فرمود: در صورتی كه از آن درخت بخورید، به خویشتن ستم كرده‏اید و از ستم‏كاران خواهید بود.
اما شیطان وقتی آدم را در كام‏یابی و سعادت دید، برای انتقام گرفتن و محروم ساختن او از نعمت‏های بهشت، با حیله وارد بهشت شد و در لباس ناصحی مشفق درصدد وسوسه آدم و حوّا برآمد و آن دو را فریب داد. خداوند هم آن‏ها را از بهشت بیرون راند، سپس فرمود: در زمین فرود آیید و بعضی نسبت به بعضی دیگر دشمن خواهید بود و تا مدت معیّنی در زمین خواهید ماند: «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَی حِینٍ.» (بقره: ۳۶) پس شیطان موجب لغزش آن‏ها شد و آنان را از جایی كه در آن بودند (بهشت) خارج ساخت و (در این هنگام) به آن‏ها گفتیم: همگی (به زمین) فرود آیید، در حالی كه بعضی دشمن دیگری خواهید بود، و برای شما تا مدت معیّنی در زمین قرارگاه و وسیله بهره‏برداری است.
وقتی حضرت آدم علیه‏السلام متوجه شد كه به خویشتن چه ستمی كرده است، سخنان مؤثری از درگاه پروردگار دریافت داشت و با آن‏ها توبه كرد و خداوند توبه وی را پذیرفت: «فَتَلَقَّی آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.»(بقره: ۳۷)
اما اینكه این كلمات و سخنان، كه خداوند برای توبه به آدم تعلیم داد، چه سخنانی بودند، معروف بین مفسّران این است كه همان جملات سوره اعراف هستند: «قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» (اعراف: ۲۳)؛ گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم كردیم و اگر تو ما را نبخشی و بر ما رحم نكنی زیان‏كار خواهیم بود.(۳۰)
۵) هاجر، همسر حضرت ابراهیم علیه‏السلام ، مظهر هجرت الی اللّه:
هاجر، همسر حضرت ابراهیم علیه‏السلام و مادر حضرت اسماعیل علیه‏السلام است. خداوند به حضرت ابراهیم علیه‏السلام فرمان داد كه همراه همسر و فرزندت اسماعیل علیه‏السلام به سرزمین مكّه مهاجرت كن. برای اجرای فرمان الهی، هاجر به همراه حضرت ابراهیم علیه‏السلام و فرزند دلبندش اسماعیل علیه‏السلام از مصر به مكّه مهاجرت كردند. او به حق، نمونه و اسوه «سائحات» بود. در تفسیر مجمع البیان، «سائحات» به معنای مهاجرات (انسان‏های مهاجر) آمده است.(۳۱)
در آن هنگام كه حضرت ابراهیم علیه‏السلام قصد بازگشت داشت، هاجر، كه خود و فرزند شیرخوارش را بی‏پناه در دل آن صحرای گسترده می‏دید، به حضرت ابراهیم علیه‏السلام گفت: ای ابراهیم! چگونه ما را در این بیابان تنها و بدون سرپرست می‏گذاری و می‏روی؟ حضرت ابراهیم علیه‏السلام در حالی كه همسر و یگانه فرزندش را ترك می‏كرد، رو به درگاه الهی نمود و برای آن‏ها دعا كرد. دعای او حاكی از عمق ایمان قلبی حضرت ابراهیم علیه‏السلام به خداوند است: «رَّبَّنَا إِنِّی أَسْكَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِكَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاَهَٔ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهًٔ مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الَّثمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْكُرُونَ»(ابراهیم: ۳۷)؛ پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در بیابان بی‏آب و علفی كه در كنار خانه گرامی توست سكنی دادم تا نماز را برپا دارند، تو دل‏های مردم را به آن‏ها مایل گردان و از میوه‏ها روزی‏شان كن، شاید شكرت را بجای آرند.
۶) رحیمه، همسر ایّوب پیامبر علیه‏السلام ، مظهر صبر:
زمان درازی گذشت و حضرت ایّوب علیه‏السلام در اثر بیماری، تنش نحیف و رنجور شد. همه دوستان و آشنایان او را ترك كردند و تنها رحیمه، همسر مهربان و باوفایش، در كنار او باقی ماند و در سپاس‏گزاری خداوند نیز با او هماهنگ و همراه بود.
چون وضع ایّوب علیه‏السلام به وخامت نهاد، مردم ده از او خواستند كه آنجا را ترك كند. رحیمه با دو تن از یاران ایّوب علیه‏السلام ، او را به خارج ده به كنار ویرانه‏ای بردند.
رحیمه برای تهیه غذا، به ناچار در ده مجاور به كار می‏پرداخت و غذای مختصری آماده می‏كرد و نزد ایّوب علیه‏السلام می‏آورد. یك روز كه برای تهیه غذا به ده رفته بود، چون نتوانست كاری پیدا كند و مزدی دریافت دارد، به ناچار موهای خود را به زنی ثروتمند فروخت و غذایی تهیه كرد. پیش از آنكه به نزد ایّوب علیه‏السلام برگردد، شیطان به صورت مردی رهگذر، خود را به ایّوب علیه‏السلام رساند و به او گفت: همسر تو مرتكب عمل زشتی شده است. به همین دلیل، مردم ده موهای او را بریده و از ده بیرونش كرده‏اند: در همان زمان، كه ایّوب علیه‏السلام دوره آزمایش خود را با صبر و پایداری در برابر وسوسه‏های شیطان و تحمّل بلایا و مصایب به پایان رسانده بود، پروردگار دعای او را اجابت نمود و به او وحی كرد كه اكنون پای خود را به زمین بزن تا چشمه‏ای جاری شود. سپس از آن از آب چشمه بنوش و بدنت را در آن شست‏وشو بده تا سلامتی و نیرومندی به تو بازگردد: «ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ» (ص: ۴۲)؛ پای خویش را به زمین بكوب. این چشمه‏ای است برای شست‏وشو؛ سرد و آشامیدنی.
حضرت ایّوب علیه‏السلام هم فرمان الهی را انجام داد و به این صورت، سلامت خود را بازیافت و اثری از بیماری و درد در او نماند. رحیمه كه به سوی ایّوب علیه‏السلام آمد، از آن ویرانه، كه ایّوب علیه‏السلام در آن به سر می‏برد، اثری ندید و دید جوانی خوش‏سیما در آنجاست.
آن‏گاه ایّوب علیه‏السلام به یاد عهد و سوگند خود افتاد. در این هنگام، به او وحی شد كه دسته‏هایی از شاخه‏های باریك، كه عدد آن‏ها صد تا باشد بگیر و آن را با كمال ملایمت و عطوفت بر بدن همسرت بزن، به صورتی كه این زن باایمان و فداكار آزرده نگردد: «وَخُذْ بِیَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص: ۴۴)؛ دسته‏ای از شاخه‏های باریك به دست گیر و با آن بزن و سوگند خود را مشكن. ما او را شكیبا یافتیم. چه بنده خوبی، همواره روی به درگاه ما دارد.
در تمام دوران زندگی حضرت ایّوب علیه‏السلام ، رحیمه همسر مهربان و فداكار او در همه مصایب و بلاها شریك او بود و با او همدردی می‏كرد و در كمال صبر و بردباری، سختی‏های زندگی را تحمّل می‏نمود. از این‏رو خداوند در نتیجه صبر و بردباری، دوباره لطفش را شامل حالشان نمود و اموال و فرزندانشان را به آن‏ها بازگرداند و از نعمت‏ها و رحمت برخوردارشان نمود.
۷) بلقیس، ملكه سبا، مظهر تسلیم:
بلقیس، دختر شرجبیل، از دودمان پادشاهان كشور سبا بود. حضرت سلیمان علیه‏السلام از ملت سبا دل و ایمان پاك می‏خواست. او هرگز به سیم و زر و خزانه‏های مملو از اشیای قیمتی آنان چشم ندوخته بود. از این‏رو، وقتی بر بلقیس مسلّم شد كه حضرت سلیمان علیه‏السلام مردی راستین با آیینی آسمانی و مقدّس است، به یاران خود فرمود تا همگی برای رسیدن به حضور وی به سوی بیت‏المقدّس حركت كنند. حضرت سلیمان علیه‏السلام از روبه‏رو شدن با زنی چنین دانا و فرزانه بسی خرسند شد و فرمان داد پیش از آمدن او، برای تكریمش قصری باشكوه آماده سازند.(۳۲)
علاوه بر این، حضرت سلیمان علیه‏السلام برای آنكه عظمت و نعمت‏های بسیاری را كه خدا به او عنایت كرده بود به بلقیس بنماید، با نیرویی اعجازآمیز، تخت افسانه‏ای او را به قصری كه برایش مهیّا شده بود، منتقل ساخت.
وقتی ملكه سبا به پایتخت حضرت سلیمان علیه‏السلام رسید، به آن قصر راهنمایی‏اش كردند. در آنجا از او پرسیده شد: آیا تخت شما نیز همین‏گونه است؟ «فَلَمَّا جَاءتْ قِیلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ» (نمل: ۴۲)؛ هنگامی كه آمد، از او سؤال شد: آیا تخت تو همین‏طور است؟ پاسخ داد: گویی همان است.
بلقیس وقتی عظمت حضرت سلیمان علیه‏السلام را دید، یقین كرد كه او پیغمبر خداست و رو به درگاه خدا كرد و گفت: «... رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیَْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»(نمل: ۴۴)؛ پروردگارا! من به خود ستم كردم و اینك با سلیمان در برابر پروردگار عالمیان تسلیم شدم.
وقتی ملكه سبا به آیین یكتاپرستی درآمد، تمام افراد ملت او هم دست از پرستش خورشید برداشتند و آیین حضرت سلیمان علیه‏السلام را پذیرفتند.
● نتیجه
حاصل این بحث در سه ساحت هویّت تاریخی، حقوقی و فقهی، و عرفانی این شد كه در هر سه حوزه، نگرش مكتب اسلام به زن، نگرشی واقع‏بینانه همراه با شناسایی و حفظ كرامت ذاتی زن است. اسلام هویّت اصیل و مركزی را به هویّت عرفانی زن می‏دهد و زن با احراز اوصاف و ملكات عرفانی، قادر خواهد بود كه از حقوق طبیعی و قانونی خود بهره‏مند شود.
رویكرد قرآن كریم به زنان شایسته و نامدار، كاملاً عرفانی است. ایمان آسیه، توبه حوّا، طهارت حضرت مریم علیه‏السلام ، صبر رحیمه، تسلیم بلقیس و در نهایت، تجلّی اوصاف انسان كامل در وجود مبارك حضرت زهرا علیهاالسلام ، همه از مقامات و حالات عرفانی حكایت دارند؛ یعنی حضور شایسته و بایسته زن در مشاركت‏های اجتماعی، سیاسی جای انكار ندارد، بلكه لازم و ضروری نیز هست تا جامعه از سلامت و شادابی و تحوّل مثبت به سوی كمال و سعادت برخوردار گردد.
اسماعیل منصوری لاریجانی(۱)
۱. دكترای عرفان اسلامی و حقوق بین‏الملل، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیه‏السلام .
۲. نگارنده، خمسه آل عشق، انتشارات آیه، ۱۳۷۹.
۳. نگارنده، زینب كبری فریادی بر اعصار، انتشارات آیه، ۱۳۶۹، ص ۱ـ۷.
۴. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۹، روایت ۱۹، باب ۲.
۵. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‏طالب، ج ۳، ص ۳۴۴.
۶. علی بن عیسی الاربلی، كشف الغمّه فی معرفهٔ الائمّهٔ (با ترجمه فارسی به نام ترجمه المناقب)، انتشارات مكتبهٔ البنی هاشم، بی جا، بی تا، ج ۲، ص ۳۵۵.
۷. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۵، ص ۱۹۰.
۸. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۶، ص ۱۹۴.
۹. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۳، ص ۴۸، باب ۱۷، روایت ۱۴۷۰۵.
۱۰. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۹۱، روایت ۱۶، باب ۴.
۱۱. علی قرشی، وقایع الایّام، ج ۳۰، ص ۲۹۵.
۱۲. هاشم البحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۳۱۷ / میرزا حسین نوری طبرسی، پیشین، ج ۷، ناب ۲۶، ص ۲۱۵، روایت ۸۰۷۳.
۱۳. محمد دشتی، نهج الحیات، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه‏السلام ، قم، بی‏تا، ص ۹۹.
۱۴. شیخ صدوق، الامالی او المجالس، انتشارات كتابخانه اسلامیه، بی جا، ۱۳۶۲، ص ۱۱۰.
۱۵. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۹۵.
۱۶. علی بن عیسی الاربلی، كشف الغمّه فی معرفهٔ الائمّهٔ (با ترجمه فارسی به نام ترجمه المناقب)، انتشارات مكتبهٔ البنی هاشم، بی جا، بی تا، ج ۲، ص ۶۲.
۱۷. ویل دورانت، لذات فلسفه، ص ۱۳۲.
۱۸. علی بن عیسی الاربلی، پیشین، ج ۲، ص ۲۳.
۱۹. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۱۰۱.
۲۰. نهج‏البلاغه، خطبه ۱۰۸.
۲۱. عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، ص ۲۳۲ـ۲۳۵.
۲۲. حسام‏الدین هندی، كنزالعمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ح ۴۵۳۹.
۲۳. فاطمه طباطبایی، جلوه‏های رحمانی، ص ۴۷.
۲۴. فاطمه طباطبایی، یك ساغر از هزار، ص ۴۰۵.
۲۵. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۸۴، ص ۱۹۹.
۲۶. خواجه شمس‏الدین محمّد حافظ، دیوان اشعار. ۲۷. همان. ۲۸. نگارنده، خمسه آل عشق، انتشارات آیه، ۱۳۷۹.
۲۹. مصطفی زمانی، قصص قرآن، ص ۲۹۲.
۳۰. ناصر مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۳۱.
۳۱. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱۷، ص ۱۲۴.
۳۲. سیدخلیل خلیلیان، سیمای زن در قرآن، ص ۹۰.
منبع : مجله بانوان


همچنین مشاهده کنید