جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خبر بد برای اصولگرایان


خبر بد برای اصولگرایان
سخنان هفته گذشته سیدمحمد خاتمی در رسانه های اصولگرا و اصلاح طلب عموما این گونه تفسیر شدکه او تصمیم قطعی خود را برای عدم شرکت در انتخابات سال آینده گرفته است. خاتمی گفت قصد کاندیدا شدن در انتخابات را ندارد اما دوستانش او را از اینکه این موضوع را علنا طرح کند منع می‌کنند. هدف این یادداشت کاوش اندکی است دراین پرسش که چنین موضعی از جانب خاتمی را تا چه حد می توان جدی گرفت؟ ابتدا اجازه بدهید صحنه را مرور کنیم، یافتن پاسخ این سوال آسان تر خواهد شد. این سخن خاتمی برای کسانی که اخبار مربوط تحرکات انتخاباتی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین در حدود دو ماه گذشته را مرور کرده باشند به هیچ وجه عجیب نیست. اگر بخواهیم همه جنب و جوش انتخاباتی اصلاح طلبان در این مدت را در یک جمله خلاصه کنیم می شود گفت آنها به جز «تلاش برای غلبه خاتمی بر تردیدهایش» کاری نکرده اند.
خاتمی به علل شخصی، جناحی و سیاسی دلایلی برای عدم تمایل به شرکت در انتخابات دارد که تقریبا تمامی آنها را با سران دو گروه عمده حامی اش در میان گذاشته است؛ مواردی مثل ترس از رد صلاحیت، یکپارچه نبودن جبهه اصلاحات در حمایت از او به ویژه عزم جزم مهدی کروبی برای حضور در انتخابات (این تصور وجود دارد که رقابت کروبی و خاتمی یک فاجعه تاریخی برای جریان مدعی اصلاحات در ایران است) و مهم تر از همه هراس از رقابت با فردی مثل محمود احمدی نژاد که روش ها و منش های دولت او را به کلی کنار نهاد و با موفقیت چیزهایی از اساس متفاوت به جای آنها نشاند. این تردیدها وقتی به روحیه مسالمت جو و آرامش طلب خاتمی ضمیمه شود قاعدتا نباید چیزی جز پا پس کشیدن و تردید مزمن به بار بیاورد و به بار هم نیاورده است.
این علت ها خاتمی را واداشته که صریحا به دوستان اصلاح طلب خود بگوید قصد شرکت در انتخابات سال آینده را ندارد و آنها هم نهایتا به این توافق بسنده کرده اند که رییس جمهور سابق لااقل مدتی دندان روی جگر بگذارد و آنچه را که در خلوت به آنها گفته در جلوت به زبان نیاورد. متقابلا البته تلاش برای راضی کردن خاتمی تعطیل نشده و تمام سعی و همت آنها که این اواخر علاقمند شده اند خود را «یاران خاتمی» بنامند در این مدت این بوده است که به خاتمی القا کنند سال آینده یک پیروزی آسان در انتظار او و هر کس دیگری است که حریف احمدی نژاد باشد واین فرصت گرانبها برای بازگشت دوباره به قدرت را نباید آسان از دست داد؛ تکرار پی در پی جملاتی از این دست که «کروبی نهایتا به نفع خاتمی کنار می رود» یا «با شنیدن نام خاتمی لرزه بر اندام اصولگرایان می افتد»! و... همه به منظور قوت قلب دادن به خاتمی و کشاندن او به صحنه انتخاباتی است که اصلاح طلبان تندرو گمان می کنند بدون خاتمی هیچ نصیبی از آن نخواهند داشت.
همه اینها اما فقط یک روی سکه است و نباید تصور کرد که خاتمی یک نه گفته و بقیه هم پذیرفته اند و همه چیز تمام شده است. محمد خاتمی در عین حال که به احزاب اصلاح طلب نه گفته، تحرکات شخصی وسیعی را با هدف گذاری های کاملا انتخاباتی آغاز کرده و قصد دارد بعد از اینکه رایزنی های شخصی اش نتیجه داد و به لحاظ فردی توانست بر تردیدها غلبه کند موضع مثبت خود را به احزاب هم اعلام کند. دیدارهای پرحجم و تقریبا هر روزه خاتمی باگروه ها و جریان های مختلف- که ضمنا از آنها خواسته است بسته ای حاوی دیدگاه های خود به او ارائه کنند- و اظهارنظرهای مکرر و اخیرا تند و تیز او درباره موضوعات مختلف، جز اینکه به مثابه مجموعه ای از تحرکات انتخاباتی دیده شود به هیچ شکل دیگری قابل تبیین نیست. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت خاتمی نه فقط به حضور در انتخابات بی میل نیست بلکه عملا فعالیت انتخاباتی خود را هم آغاز کرده است. منتها هم به این دلیل که از یکپارچگی اصلاح طلبان در حمایت از خود دلگرم نیست، هم از آنجا که به اقبال مردم نسبت به خود اطمینان ندارد و هم به این سبب که از شروع زودهنگام انتقادهای اصولگرایانه نسبت به خود بیمناک است، تصمیم گرفته ظاهر کار را به صورت مخلوطی از بی میلی و ناز کردن حفظ کند و پس پرده رایزنی های خود را پیش ببرد.
از این سو اما برای جریان اصولگرا کاندیدا نشدن خاتمی در انتخابات سال آینده حقیقتا یک خبر بد است. اصولگرایان باید همه تلاش خود را حتی از راه ایجاد اطمینان در خاتمی بابت نگرانی هایی که دارد به خرج بدهند تا او رقابت با کاندیدای اصولگرایان- که در صورت حضور خاتمی قطعا بیش از یک نفر نخواهد بود- در انتخابات آتی را بپذیرد.
تنها در صورت حضور خاتمی در مقابل کاندیدای اصولگراست که یک بار دیگر دو قطبی اصولگرایی انقلابی در مقابل اصلاح طلبی غرب گرا به صورت شفاف و صریح شکل خواهد گرفت و این فرصت به وجود خواهد آمد که مردم پس از شنیدن حقایقی که تا امروز فقط به اقتضای مصلحت ناگفته مانده یک بار دیگر پای صندوق های رای از مدعیان انحصاری دموکراسی توهم زدایی کنند. این فرصتی طلایی برای تفکر اصولگرایی است، فرصتی که برخی ظرفیت های بسیار قدرتمند آنها را هم که متاسفانه در میانه ناشکیبایی ها و بداخلاقی های درون جناحی مغفول مانده یا کمرنگ شده است مجددا احیا خواهد کرد. اگرچه تجربه نشان داده اصلاح طلبان نه از پیروزی و نه از شکست درس نمی گیرند و اساسا فاقد ابزارهای ذهنی کافی برای تحلیل درست پدیده هایی از این دست هستند، اما جریان اصولگرا باید از هر امکانی برای ورود به یک وزن کشی صریح با اصلاح طلبان- که فقط با حضور خاتمی میسر خواهد شد- استقبال کند. چنین امری ضرورتی حیاتی برای آینده سیاسی ایران به طور عام و سرنوشت سیاسی جریان اصولگرا به طور خاص است و تکلیف بسیاری از خیال های خام را یک بار برای همیشه روشن خواهد کرد، باید تلاش کرد تا خاتمی و اصلاح طلبان یک بار دیگر این فرصت را به وجود بیاورند.
مهدی محمدی
منبع : روزنامه کیهان