دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


مرگ آقای فوق العاده


مرگ آقای فوق العاده
مرگ آنتونی مینگلا فیلمساز ایتالیایی تبار بریتانیا که اخیراً در ۵۴ سالگی و بر اثر عوارض عمل جراحی بر روی یک غده سبز شده در گردن وی در بیمارستانی در لندن حادث شد، یکی از بزرگترین ضایعه های دنیای سینما درماه های اخیر بوده و اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم، ابعاد این واقعه از سینما نیز که در آن مینگلا یک تهیه کننده و سناریست درجه اول هم بود، فراتر می رود و به اپرا هم می کشد، زیرا وی کارگردان اپرا هم بود و مهارتش برخی شئون و شاخه های دیگر هنری را هم دربر می گرفت.
به گفته منابع خبری انگلیس، در ابتدا به نظر می رسید که عمل جراحی مینگلا خوب پیش رفته و ایرادی هم بروز نکرده است، اما در ساعت پنج صبح وی دچار تورم «نقطه عمل شده» و خونریزی شد و پزشکان قادر به مهار این وضعیت نشدند.
در پی آن، ابراز شوک و ناراحتی عمیق بابت از دست رفتن هنرمند برجسته ای که به هنگام مرگ آنقدرها هم پیر نبود، چه در بریتانیا و چه در کل دنیای هنر شروع و یک بار دیگر مشخص شد که او در جامعه سینما محبوب و مورد تأیید اکثریت بوده است. پیام های تجلیل از مینگلا نه فقط برخی هنرمندان مانند جود لاو بازیگر جوان سه فیلم وی، بلکه حتی رئیس جمهوری بوتسوانا را نیز شامل می شد، زیرا مینگلا اخیراً به این کشور آفریقایی سفر کرده و در آنجا رمانی از الکساندر مک کالا اسمیت را به فیلمی به نام «آژانس کارآگاهی شماره یک زنان» برگردانده بود، اما این نه یک فیلم سینمایی، بلکه کار ویژه تلویزیون بود که برای شبکه BBC ساخته شده بود و فقط پنج روز بعد از مرگ وی از این شبکه پخش شد.
این جدیدترین (و البته آخرین) پروژه ساختن فیلم های سینمایی از روی آثار ادبی از جانب مینگلا و تداوم بخش کاری بود که وی به آن بسیار علاقه داشت و پیوسته تعقیب می کرد و از همین طریق بود که وی توانسته بود پیشتر فیلم های «آقای ریپلی با استعداد» و «کوهستان سرد» را در سال های ۱۹۹۹ و ۲۰۰۳ بسازد و قبل از آنها «بیمار انگلیسی» را رو کند که هم اسکار برترین فیلم سال ۱۹۹۶ را برد و هم اسکار برترین کارگردانی آن سال را نصیب وی کرد.
به رغم تمامی استعدادها و مهارت غیر قابل انکار مینگلا، او که کارش را به عنوان یک قصه نویس و سناریست شروع کرده بود، می گفت از جایگاه خود به عنوان یک کارگردان و از قوام و درجات و ارزش خود در چنین مکانی و حرفه ای مطمئن نیست و بر این باور بود که شاید آن قدرها هم کارگردان برجسته ای نباشد.
او می گفت: «من فقط نویسنده ای هستم که شاید توان کارگردانی داستان های نگاشته شده توسط خودم را داشته باشم و آن هم فقط تا حدی. شاید مطلب تند و صریحی برای اعتراف نباشد و خیلی ها زحمت این کار را به خود ندهند، اما من دوست ندارم تحسین ها از من تصنعی و برای اموری باشد که در آن تخصص ندارم.»
با این حال کمتر بیننده ای فیلم های مینگلا را چیزی به جز محصول یک کارگردانی حساب شده از جانب وی توصیف می کرد و نقطه کمال آن را می شد اپیک های هالیوودی «بیمار انگلیسی» و «کوهستان سرد» دانست که هر دو و بویژه دومی با تمامی معیارها و ضوابط این گونه اپیک ها ساخته و عرضه شدند و معلوم بود که وی از هر جهت بر کارش و چیزی که باید عرضه کند، اشراف دارد.
آنتونی مینگلا در سال ۱۹۵۴ در جزیره ایزل اف ویت که در کرانه جنوبی انگلیس واقع و مکانی تفریحی و ویژه ایام تعطیلات است، به دنیا آمد. پدر و مادر او ایتالیایی هایی بودند که یک شرکت تولید بستنی را اداره می کردند.
خود وی به دانشگاه هال در شمال انگلیس رفت و در ابتدای ورودش به کارهای هنری، ابتدا به نمایشنامه نویسی پرداخت و با نمایش «ساخت بانکوک» که داستان سفر یک گروه بریتانیایی به تایلند و اقدامات آنها در آنجا بود و در وست اند (مرکز تئاتر لندن) به صحنه رفت، به شهرت در این عرصه دست یافت. او برای برنامه های رادیو و تلویزیون نیز نویسندگی می کرد و قسمت هایی از سریال دراماتیک «گرنج هیل» را که ویژه نوجوانان و جوانان بود و همچنین اپیزودهایی از مجموعه پلیسی و محبوب «کارآگاه مورس» را به نگارش درآورد.
با این اوصاف و اوضاع، بدیهی بود که قدم بعدی در راه هنری و تکامل مینگلا، پرداختن به فیلمسازی و ورود به دنیای سینما باشد. مینگلا می گفت: «از آغاز هم راضی نبودم که نمایش ها و قصه های من منحصر به اتاق ها و مکان های محدود و با ریتمی ثابت باشد و تحرک و اتفاقات زیادی در آن روی ندهد. درست این بود که در نمایشنامه های من عامل زمان دائماً تغییر یابد و سرعت بر شیرینی ماجراها بیفزاید. من باید به سمت نوعی متفاوت از قصه گویی می رفتم.»
در سال ۱۹۹۰ بود که مینگلا اولین فیلم بلندش را کارگردانی و عرضه کرد و از زمان اکران همان فیلم، از وی به عنوان فیلمسازی بسیار مستعد یاد شد. این فیلم «صادقانه، دیوانه وار، عمیقاً» نام داشت و یک کمدی درباره عشق و غم با بازی جولیت استیونسون و آلن ریکمن در رل های اصلی بود. خیلی ها فیلم دوم او را که «آقای فوق العاده» بود و در سال ۱۹۹۳ با بازی مت دیمون در رل اصلی اکران شد، ندیدند، اما آن هم یک اثر سینمایی خاص و با مضمونی اجتماعی و نشانگر روابط سست خانوادگی موجود در غرب بود و حتی نگاهی گذرا به آن نیز از قابلیت های خاص مینگلا سخن می گفت و شاید هم عنوان و نام این فیلم بهترین عبارت برای توصیف فیلمساز و نشان دادن ارزش های فراوان وی بوده باشد. با این حال اوج شهرت و اعتبار با «بیمار انگلیسی» به مینگلا رو کرد و تبحر او در بدل کردن رمانی شاعرانه از مایکل اونداتی نویسنده کانادایی به فیلمی این چنین تحسین شده بر ارج و قرب وی افزود. خیلی ها معتقد بودند که این رمان به سبب درون گرا بودن و نشر و قصه گویی خاص اونداتی قابل بدل شدن به فیلم نیست و توانایی تغییر وضعیت دادن به یک اثر سینمایی را فاقد است، اما مینگلا با استفاده از رالف فاینس ایرلندی و کریستین اسکات تامس انگلیسی در رل های اصلی و فراتر از آن با پرورش صحیح آن قصه ویژه ایام جنگ، غلط بودن نظریه فوق را به اثبات رساند و فیلمی را ساخت که ۹ جایزه اسکار ۱۹۹۶ را درو کرد و برترین فیلم سال شناخته شد. هنری که مینگلا به خرج داد، ساختن یک اپیک و رخداد وسیع و عظیم از قصه ای بود که از دید برخی کارشناسان بیش از چند ملیتی و فاقد یک نقطه اصلی و هسته مرکزی بود و بواقع نیز او ریتم و روالی بالنسبه عامه پسند و قابل فهم را به قصه اونداتی بخشید و هم فاکتور شکوه را به قصه اش ارزانی داشت و هم از عامل سنگینی بیش از حد که از مضار رمان مورد رجوع خود بود، پرهیز کرد.
● نگارش مجدد
این عادت مینگلا بود که فیلم های در دست ساخت خود را هم بنویسد و هم کارگردانی کند و بهتر بگوییم بر اساس سناریوی خودش به کار بپردازد و اگر هم با رمان ها و آثار ادبی شناخته شده طرف بود (که اغلب بود) آن را به گونه ای نو و مطابق با میل خود از نو بنویسد و سپس آن را کارگردانی کند. در بعضی موارد مثل «بیمار انگلیسی»، «آقای ریپلی با استعداد» و «کوهستان سرد» این روش بسیار موفق بود و جواب می داد و گاه نیز مانند فیلم «شکستن و ورود به خانه» که در سال ۲۰۰۶ اکران شد، آن قدرها موفق از آب در نمی آمد و این فیلمی بود دراماتیک که وقایع آن در منطقه پردردسر گریتی کینگ کراس شهر لندن روی می داد.
«آقای ریپلی با استعداد» که مت دیمون در آن رل یک قاتل جوان در حال صعود در سلسله مراتب اجتماعی را بازی می کرد، مورد دیگری بود که کار مینگلا را با تأیید و تحسین ناظران همراه ساخت و کاندیدای پنج جایزه اسکار شد و یکی از آنها برای خود مینگلا و سناریویی بود که وی برای این فیلم نگاشته بود. این سناریو به نوبه خود محصول اقتباس مینگلا از رمانی از پاتریشیا های اسمیت بود.
فیلم وسترن سرشار از برف و رنج «کوهستان سرد» با تصاویر عظیم و اپیک خود بر اساس رمانی از چارلز فریزر پیرامون جنگ های داخلی آمریکا و پیامدهای آن ساخته شد و اسکار نقش دوم زن سال را نصیب رنه زل ویگر کرد و کاندیدایی هایی را نیز برای خود مینگلا، جود لاو، نیکول کیدمن و برخی عناصر دیگر فیلم به ارمغان آورد.
فیلم «آژانس کارآگاهی شماره یک زنان» نیز بر اساس رمان هایی ساخته شده که زندگی و کارهای یک کارآگاه خصوصی بوتسوانایی به نام پرشیوس راموتس وی را تشریح می کند.
شبکه HBO اخیراً یک مجموعه ۱۳ قسمتی را از روی این داستان ها رو کرده بود، اما مینگلا توانست فیلمی طولانی تر را برای BBC از روی آن تهیه و آماده کند. با این حال او زنده نماند تا واکنش مردم را بعد از نمایش این فیلم از تلویزیون (در دهه اول فروردین ۸۷) ببیند. این درحالی بود که بیش از شش میلیون نفر در مناطق مختلف بریتانیا به تماشای این اثر پرداختند و کنجکاوی فراوانی در این خصوص از خود بروز دادند.
● مرد اپرا
همان طور که قبلاً گفتیم، هنر مینگلا مربوط و منحصر به سینما نمی شد و او به اپرا نیز گرویده و در این هنر هم بخت آزمایی کرده و به سطح بالایی در آن رسیده بود. در سال ،۲۰۰۵ مینگلا یک نسخه موفق از «مادام باترفلای» پوچینی را در محل اپرای ملی انگلیس در لندن به صحنه برد و طراحی حرکات نمایشی و موزون آن را نیز به همسر خود کارولین چوا سپرده بود. سال بعد او این نمایش را به عنوان برنامه افتتاحیه سیزون جدید اپرای مترو پولیتن نیویورک به اجرا گذاشت. او اخیراً در حال کار بر روی اپرای تازه ای به نام «دادالوس» بود و در این زمینه با موسیقی سرایی به نام اوسوالدو گولیژوف به همکاری پرداخته بود و قرار بود برخی تصنیف ها و عبارات را خودش بنویسد و به علاوه کارگردانی هم بکند، ولی اجرای آن برای زودتر از سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در برنامه کار قرار نداشت. پیتر گلب مدیرکل تالار متروپولیتن (موسوم به «مت») می گفت مینگلا با تأیید و تمجید وسیع همکاران خود و کادرها و اعضای اجرا کننده نمایش های خود و بویژه «مادام باترفلای» مواجه بود و این اعضا و نفرات، خود رأساً جوایز و هدایایی را برای مینگلا تدارک دیده و به وی اهدا کردند. گلب افزود: «مینگلا یک مرد خلاق و هنرمند سازنده بود و می شد او را عامل یک رنسانس خواند و این که وی را فقط یک فیلمساز مبتکر بخوانیم، اشتباه است. شاید ندانید اما آنتونی یک نوازنده متبحر موسیقی هم بود و پیانو را خوب می زد و در نمایشنامه نویسی مهارت داشت و مجموعه این محسنات سبب می شود فقدان او را یک ضایعه بزرگ بدانیم و من و سازمان متروپولیتن از این بابت بسیار ناراحتیم. شاید این را هم ندانید که اعضای این سازمان به وی بسیار علاقه مند بودند و هر فرد تازه وارد به مت نیز به سرعت به مینگلا ارادت پیدا می کرد و این به خاطر شفافیت کاراکتر و صحت اندیشه های حرفه ای وی بود.»
جود لاو که از بازیگران محبوب مینگلا و شاید هم مورد تأییدترین هنرپیشه از دید وی بوده باشد و در «آقای ریپلی با استعداد»، «کوهستان سرد» و «شکستن و ورود به خانه» برای او ایفای نقش کرد، نیز پس از شنیدن خبر مرگ وی گفته است: «مینگلا موجودی عجیب و جالب و فوق العاده بود و به هر مدیومی که تصور کنید، علاقه و در آن صاحب نوعی تخصص بود و حتی ورزش را هم خوب می شناخت. نشستن پای صحبت او و همکاری با این هنرمند حرفه ای موهبتی بود که شامل هر کس نمی شد و در نتیجه باید آن را گرامی می شمردیم.»
جدیدترین پروژه ای که مینگلا در دست داشت و ناتمام ماند و به گفته شکار کاپور فیلمساز هندی مقیم هالیوود ادامه آن از جانب خود مینگلا و فقط دو روز قبل از عمل جراحی این کارگردان به وی سپرده شد، یک فیلم کوتاه به نام «نیویورک، من تو را دوست دارم» است. شاید هم بهتر باشد بگوییم این مجموعه از داستان های کوتاه عاشقانه در شهر مذکور خواهد بود که قرار بود ساخت آن از اواخر فروردین در منطقه منهتن نیویورک شروع شود و اگر گفته های کاپور صحت داشته باشد، از همین تاریخ و با کارگردانی و هدایت وی و برخی هنرمندان دیگر، این فیلم کلید خواهد خورد. از آنجا که فیلم از اپیزودهای متعدد شکل می گیرد و هر قسمت به دست هنرمندان مجزا و متفاوتی سپرده می شود، گمان می رود که فقط کارگردانی یکی از قسمت ها به مینگلا سپرده شده بود و اینک کاپور که سابقه ساخت فیلم های دوگانه و موفق و تاریخی «الیزابت» را دارد، به جای وی انجام وظیفه خواهد کرد. از دیگر بازیگران و کارگردانانی که برای کار به این پروژه دعوت شده اند، می توان به اسکارلت یوهان سون، ناتالی پورتمن، میرانیر و برت راتنر اشاره کرد. کاپور متعهد شده است که با در ذهن داشتن یاد و روش کار مینگلا این فیلم کوتاه را بسازد و همچون او کار کند.
از طر ف دیگر برگزار کنندگان فستیوال بین المللی فیلم شانگهای چین نیز متذکر شده اند که برای تجلیل از این فیلمساز ایتالیایی الاصل، یک بخش از دوره جدید این جشنواره را به تجلیل از وی و پخش کارهایش اختصاص داده اند. این دوره جشنواره در اواخر خردادماه در شانگهای سر خواهد گرفت و اگر چینی ها تدارک ویژه ای برای مینگلا دیده اند، نه فقط به خاطر مرگ او، بلکه به این سبب جنبی و مهم است که قرار بود او امسال رئیس هیأت ژوری این فستیوال ۹ روزه باشد و حالا که نیست، طبعاً باید فکری دیگر کرد و به راه انداختن بخشی جنبی برای بزرگداشت او محصول همین تفکر و پیامد یک تغییر تلخ و اجباری در برنامه این فستیوال است.
منبع: Times
منبع : روزنامه ایران