جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تمرکز در اهداف


تمرکز در اهداف
سیاست خارجی هر کشور بخشی از دغدغه های مداوم تصمیم گیران آن کشور است. برخلاف ظاهر آرام و چشم نواز دیپلماسی که در ساختمان های زیبای وزارت خارجه، لباس آراسته آقا یا خانم وزیر، خودرو راحت و راننده شخصی آقای سفیر و سفر دیپلمات در بخش درجه یک هواپیما تجلی می یابد، کار سیاست خارجی خشن، قدرت گرا، پرتنش و خسته کننده است. به همین دلیل نیز به دیپلمات های واقعی چندان روزگار خوش نمی گذرد. در علوم تصمیم گیری گفته می شود ذات تصمیم گیری پرتنش است ولو تصمیم برای کاری شخصی و کوچک باشد. بنابراین اتخاذ تصمیم در مورد منافع ملی و تمامیت ارضی یک کشور مشخص است که تا چه اندازه تولید فشارهای روانی و جسمی می کند. با این اوصاف، امر سیاست خارجی امری جدی و از ارکان هر نظام سیاسی است. پیش بینی آینده رفتار یک کشور تا حد معتنابهی به رفتار آن واحد سیاسی در پهنه جهانی و ارتباط با کشورهای دیگر و سازمان های بین المللی بستگی دارد.
سیاست خارجی ایران در آینده و پس از انتخابات ریاست جمهوری می تواند هدف گرا، گزیده و معطوف به هدف باشد، به جای آنکه فعالیت های متعدد اما احتمالاً متخالف و کارکردی به لحاظ کمی وسیع و به لحاظ کیفی متباین داشته باشد. اگر این گزاره صحیح باشد، آنگاه به رئیس جمهور آینده پیشنهاد می کنم اینچنین سیاست خارجی خود را مرتب کند؛ سیاست خارجی امری کاملاً انسانی است و هنوز سامانه یی خودکار یا نیمه خودکار برای کمک به نقش انسان در اداره سیاست خارجی یافت نشده است. بنابراین منابع نیروی انسانی وزارت امور خارجه مهم ترین مزیت یک سیاست خارجی است. با اذعان به نواقص تردیدی نیست که اکثر آنها که در سیاست خارجی کشور به فعالیت مشغولند، هم به قلب نظام که سیاستگذاری امور عمومی کشور را انجام می دهد، نزدیکند و هم در کار خود متبحر و هم به وسایل و ابزارهای دیپلماسی نوین آشنا. آنچه در این روزها بازدهی دستگاه سیاست خارجی را کم می کند، کمبود نیروی انسانی متخصص نیست بلکه کمتر استفاده کردن از ذخایر انسانی وزارت امور خارجه و تقدم دادن افرادی است که حداکثر در سیاست داخلی صاحب نظرند. توسعه سیاست خارجی برای کشوری مانند ایران امری حتمی است. در بخش کمی ما باید در اکثر قریب به اتفاق کشورها و سازمان های منطقه یی و بین المللی نماینده داشته باشیم. در دوره جناب آقای خاتمی با اشتباه محاسبه ۱۷ نمایندگی جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر از چارت سازمانی وزارت امور خارجه حذف شد. در حالی که ایران کشوری به لحاظ استراتژیک تنهاست، یعنی نمی تواند به اطلاعات دریافتی از سفارتخانه های دیگر کشورها اعتماد کند؛ چیزی که در میان کشورهای با مشابهت های متعدد مانند کانادا و استرالیا مرسوم است و هرکدام از نمایندگی های این دو کشور در کشور ثالث در صورت نبود نمایندگی کشور دیگر کار جمع آوری داده ها و تحلیل را به عهده می گیرند. تقریباً ما نمی توانیم کشوری را نام ببریم که این کار را بتواند برای ما انجام دهد و لاجرم باید در همه جا دیپلمات های ایرانی خود حضور داشته باشند. در بخش کیفی توسعه سیاست خارجی به نظر من اولویت ها باید مشخص شوند. اولویت های کلی را قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مشخص کرده است، لیکن به نظر می رسد با توجه به مقتضیات زمانی موضوعات زیر از اولویت برخوردار باشند؛
▪ همکاری های منطقه یی؛ مزیت های ملی و رقابتی ایران هم اکنون علاوه بر داشتن شبکه حاکمیت مسوول، موقعیت ژئوپولتیک، منابع انسانی و ذخایر طبیعی است. هر چهار مزیت فوق در تعامل و هم افزایی منطقه یی بیشتر توسعه می یابد. امنیت ایران نیز به ثبات در کشورهای همسایه و بهره برداری از بازارهای آنها توسط ایرانیان ارتباط دارد. هر گونه ارجحیت یافتن کشورهایی در مناطقی مانند امریکای لاتین و آفریقا به آسیای جنوب غربی بی توجهی به مزیت های نسبی ایران است.
▪ ایران دومین دارنده ذخایر ثابت شده نفت و گاز جهان است. دیپلماسی ایرانی بدون توجه به این امتیاز اگر به رفتار سنتی دیپلماتیک که تفوق یافتن امور سیاسی بر امور اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است به کار خود ادامه دهد، ایران را از یک موقعیت ویژه جهانی محروم ساخته است. دیالوگ مابین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان انرژی در جهان مهم تر از آن است که تنها به عهده وزارت نفت باشد. در این رهگذر روابط ایران با مناطقی از جهان از جمله آسیای شرقی و جنوبی و اروپا مشخص می شود.
▪ گرچه هدف آن است که پیشرفت های فناوری در ایران همه جانبه و با رشد موزون صورت گیرد، اما به هر دلیل حساسیت در مورد فعالیت های هسته یی ایران موضوعی است که بر روابط ایران با کشورهای توسعه یافته سایه افکنده است. به نظر می رسد امکان عادی سازی فعالیت های هسته یی ایران امکان پذیر است. تردیدی در حقوق مسلم هسته یی ایران نیست، اما اعتماد سازی در این زمینه در میان جوامع و مدیران دیگر کشورها از مسوولیت های دستگاه دیپلماسی است. به نظر من تشکیل کنسرسیومی متشکل از شرکت های ایرانی، اروپایی و روسی برای غنی سازی اورانیوم در تاسیسات ایران با مدیریت ترکیبی و تکنولوژی های مدرن اروپایی امکان پذیر است.
▪ موضوع روابط ایران و امریکا به نظر نمی رسد دچار تغییرات مبنایی و اساسی شود. اما مدیریت کنترل تنش مابین دو کشور برعهده دیپلمات های ایرانی است. هرگونه افزایش تشنج یا سوءظن مانع پیشرفت درازمدت جامعه ایرانی خواهد شد که اکنون با داشتن سند چشم انداز برنامه توسعه استراتژیک خود را در دست دارد. تحریم علیه ایران به عنوان ابزار اقتصادی سیاست خارجی در شکل دیپلماسی فشار و بخشی از سیاست مهار ایران با اهداف متعدد از جمله بی ثبات سازی و جلوگیری از رسیدن به موقعیت شایسته ایران در منطقه به مثابه یک اصل در سیاست خارجی امریکا تداوم خواهد داشت. علاوه بر یافتن راه های برون رفت از تحریم های سیاسی، مالی، حمل و نقل و فناوری، پایان بخشیدن به بررسی مساله ایران در شورای امنیت ملل متحد یک ضرورت استراتژیک است.
عباس ملکی
رئیس مرکز مطالعات بین المللی دریای خزر
منبع : روزنامه اعتماد