سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

جنگ در سال ۵۸ آغاز شد


جنگ در سال ۵۸ آغاز شد
گرچه جنگ ۸ ساله ایران و عراق با تجاوز گسترده زمینی و هوایی به خاک ایران در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ آغاز شد اما زمینه‌چینی برای جنگ‌افروزی از نخستین ماه های پس از پیروزی انقلاب اسلامی چهره بست.
در این دوره، رژیم بعث حاکم بر عراق با بهره جستن از آشفتگی‌هایی که پس از انقلاب و در مرحله استقرار نظام جمهوری اسلامی پدید آمده بود، کوشید تا به گرایش‌های قومی و مرکزگریز در خوزستان دامن زند و از این طریق جای پای خود را در استانی که به عنوان نخستین هدف تجاوز تعیین شده بود، محکم سازد.
دولت عراق که همواره به خاک خوزستان طمع دوخته بود، در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی «جبهه تحریر» را در این منطقه شکل داد تا به عنوان یک حزب قومی، موجب نفاق میان عرب‌زبانان و فارسی‌زبانان خوزستان شود. گرچه این حزب هیچ‌گاه به اهداف خود نرسید، اما با کمک‌های رژیم عراق کمابیش تا زمان پیروزی انقلاب به حیات خود ادامه داد.
در آستانه انقلاب، ۲ جریان فعال سیاسی در خوزستان و به مرکزیت خرمشهر قابل تشخیص بودند. نخست همان جریان قومی متکی به عراق که برای خودمختاری خوزستان تلاش می‌کرد و دیگر جریان مذهبی که با روحانیان مخالف رژیم پهلوی هم‌آوایی داشت. طبیعتاً جریان اول متشکل از عرب‌زبانان خوزستان بود، اما در جریان دوم، هم فارسی‌زبانان و هم عرب‌زبانان شرکت داشتند.
اینان در زمان اوج‌گیری مبارزات علیه رژیم پهلوی به دور « محمدطاهر آل شبیرخاقانی» گرد آمدند و با استفاده از موقعیت و نفوذ وی در خوزستان، مبارزات خود علیه رژیم را سامان دادند اما پس از پیروزی انقلاب، آل‌شبیرخاقانی به تدریج از نیروهای مذهبی فاصله گرفت و بی آنکه از وابستگی نیروهای قومی به رژیم عراق اطلاع کافی داشته باشد، به این نیروها نزدیک شد.
این وضعیت، بهترین فرصت را برای رژیم عراق فراهم آورد تا به اختلافات سیاسی و قومی در خوزستان دامن زند و فضای این استان را برای تجاوزگری بعدی خود مهیا سازد. بدین‌ترتیب نیروهای قومی موجود در خوزستان از اردیبهشت ماه سال ۵۸ با طرح دعاوی مختلفی مانند اینکه دروس مدارس همگی باید عربی باشد و مسوولان خوزستان همه باید از بین اعراب انتخاب شوند، با نیروهای مذهبی درگیر شدند. این درگیری از اردیبهشت سال ۵۸ تا اواخر تیرماه همان سال به طول انجامید و برخلاف انتظار رژیم عراق و وابستگانش منجر به خیزش عمومی مردم خوزستان علیه گروه‌های موسوم به «خلق عرب» شد و درحالی که خانه آل شبیر خاقانی توسط مردم خرمشهر تصرف شده بود، امام‌خمینی(ره) دستور داد که وی به قم منتقل شود و در آنجا تحت‌نظر قرار گیرد.
بدین‌سان فتنه‌ای که دولت عراق در شکل‌گیری آن نقش موثری بازی کرده بود، پایان پذیرفت و این رژیم وارد فاز جدیدی از زمینه‌چینی برای جنگ در استان خوزستان شد که عمدتاً از طریق بمب‌گذاری صورت می‌پذیرفت. این بمب‌گذاری‌ها یا با هدف تخریب تاسیساتی چون لوله‌های نفت و گاز، پل‌ها، راه‌آهن، تاسیسات برق و مخابرات و... انجام می‌شد یا متوجه اماکن عمومی به منظور ایجاد رعب و وحشت در میان مردم بود.
گرچه مطابق شواهد و مدارک موجود نقش دولت عراق در بمب‌گذاری‌های خوزستان انکارناپذیر است، اما بدیهی است که این کار به وسیله عوامل مزدوری در داخل ایران صورت می‌پذیرفت که به احتمال زیاد با سازمان‌هایی چون‌«کانون فرهنگی خلق عرب» مرتبط بودند. لیکن این ارتباط چندان‌آشکار نبود و غالب خرابکاری‌ها یا بدون پذیرش مسوولیت از طرف فرد یا گروه خاصی یا تحت پوشش گروه‌های ناشناخته همچون گروه «چهارشنبه سیاه خلق عرب» انجام می‌گرفت. چندان که در اواخر تیرماه ۵۸ و پس از یک رشته انفجار در لوله‌های نفت و گاز خوزستان، گروه یاد شده مسوولیت‌آن را برعهده گرفت.
بمب‌گذاری‌های خوزستان در سال ۵۸ در سه مرحله صورت پذیرفت، مرحله اول در ماه‌های خرداد و تیر و همزمان با اوج‌گیری وقایع خرمشهر؛ مرحله دوم بعد از شکست نیروهای معار در خرمشهر از اواخر تیرماه و مرحله سوم از اوایل مهرماه تا پایان سال ۵۸. در این میان موج انفجارات در مرحله دوم از وسعت و به شدت بیشتری برخوردار بود، به‌گونه‌ای که تا مدتی دست‌کم روزی یک انفجار فقط در شهر خرمشهر روی می‌داد و گاه نیز ۳ تا ۴ بمب در یک روز منفجر می‌شد.
براساس پژوهشی که توسط مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ و با استفاده از اسناد موجود در این مرکز صورت گرفته است، عناصر مستقر یا گروه‌ها به شکل ساماندهی شده به عراق می‌رفتند و پس از کسب آموزش‌های لازم به داخل کشور بازگشته و به بمب‌گذاری می‌پرداختند. بسیاری از این افراد فاقد انگیزه‌های قومی، سیاسی یا ایدئولوژیک بودند و صرفاً به‌خاطر پول وارد ماجرا می‌شدند. اما در کنار آنها عده‌ای هم به چشم می‌خورند که پس از وقایع تیرماه ۵۸ به عراق گریخته بودند و بیشتر قصد انتقامجویی داشتند.
دولت عراق گاه برای یک انفجار تا ۵۰ هزار تومان به عوامل آنها می‌پرداخت و آنها را در سه مرکز عمده خود در خرمشهر یعنی کنسولگری عراق، مدرسه عراقی‌ها و دفتر مشترک اداره اروندرود که یک شعبه در بصره و یک شعبه در خرمشهر داشت، ساماندهی می‌کرد. همین مساله موجب حملات نیروهای مردمی به کنسولگری عراق در خرمشهر از اواسط آبان ۵۸ شد و سپس در اواخر آذر و با کشف مواد منفجره در مدرسه عراقی‌ها این مدرسه و کنسولگری و به فاصله اندکی دفتر اداره مشترک اروندرود تعطیل شد و ساماندهی و تدارک عناصر بمب‌گذار به خارج از ایران انتقال پیدا کرد.
بمب‌گذاری‌ها در سال ۵۹ نیز ادامه پیدا کرد و طبق آمار مرکز تحقیقات جنگ، تعداد آنها در این سال‌ها به غیر از مواردی که منجر به کشف و خنثی‌سازی شده، افزون بر ۵۰ مورد بوده است.این انفجارات تاسیسات زیربنایی و اماکن غیرحساس شهری (برای ایجاد رعب و وحشت) را هدف می‌گرفتند و در پایان شهریور ۵۹ با تجاوز همه‌جانبه رژیم عراق به خاک ایران، در روند جنگ ادغام شدند.
منبع : روزنامه تهران امروز