دیدگاه سنتی به فلسفه

● می‌توانیم سه ویژگی غالب برای دیدگاه سنتی تعریف كنیم.
▪ نخست بر چارچوب‌های مفهومی و اصول عمومی تاكید می‌كند و در این راستا اعتقادات اشتباه را كنار گذاشته و اعتقادات موجود در زمینه‌‌های مختلف هنری، علمی، دینی و اجتماعی را با هم متحد می‌كند.
▪ دومین شاخصه دیدگاه سنتی داشتن این فرضیه اساسی است كه حقیقت‌های فلسفی از مباحث علمی مجزا هستند و هدف فلسفه كشف این حقیقت‌هاست.
▪ سومین ویژگی این دیدگاه تاكید منطقی بر اصول اجتماعی و اخلاقی است به طوری كه نتیجه این تاكید رسیدن به داوری منطقی در اصول اجتماعی و اخلاقی باشد.
به همین لحاظ به اعتقاد فیلسوفانی كه دیدگاه سنتی دارند ارتباط نزدیكی بین دانش و كنش وجود دارد. به عنوان مثال ارسطو، كارل ماركس و جان دیوئی كه متعلق به دوره‌های تاریخی متفاوتی هستند معتقدند كه حاصل كنكاش‌های فلسفی، دانشی است كه باید برای همه افراد و تمام جامعه سودمند باشد.
در دیدگاه سنتی به فلسفه، درك سقراطی از پروسه آموزش فلسفه حائز‌اهمیت خاصی است. دلیل عمده این اهمیت سهم حیاتی و پررنگ او در فلسفه غرب به طور عموم است. سقراط (كه البته خود متاثر از افلاطون بوده) اعتقاد دارد كه ما با یك دانش اولیه و آگاهی بنیادین در سایر علوم متولد شده‌ایم، لذا پروسه آموزشی تنها شامل انتقال یك سری اطلاعات و دانش‌ها از معلم به دانش‌آموز نیست. در واقع از دید سقراط معلم باید به دانش‌آموزان كمك كند تا واقعیت را از درون خودشان كشف كنند و نهایتا با پرسش و پاسخ‌های معلم ،آنها را از اعماق ذهن به سطح بیاورند. با این نگاه سقراط بیش از آنكه منتظر جواب باشد معتقد به سوال‌كردن است. او خود را در حكم مامای متفكری می‌دید كه با طرح سوال، دانش را از درون به بیرون می‌آورد. در كنار این دیدگاه سنتی، دیدگاه دیگری تحت عنوان دیدگاه تحلیلی وجود دارد. درك تحلیلی فلسفه تفاوت‌های شاخصی با دیدگاه سنتی دارند. در اینجا فیلسوف وظیفه خود را كشف اطلاعات و دانش‌ها و كنار هم چیدن آنها نمی‌داند بلكه تاكید اصلی‌اش بر طرح مشكلات و سردرگمی‌ها و تحلیل مفاهیم كلیدی است.

مترجم: مهدیه مفیدی
منبع:A Preface to philosophy, Mark B. Woodhouse, ۱۹۹۹

منبع : روزنامه تهران امروز