سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

جنبش دانشجویی ایران به کجا می‌رود؟


جنبش دانشجویی ایران به کجا می‌رود؟
جامعه مدنی عرصه تاثیرگذاری نیروهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بسیاری است که از آن میان می توان به قالب بندی برخی از این نیروها تحت نام جنبش های اجتماعی اشاره کرد.
اصولاً جنبش های اجتماعی همواره درصدد بوده اند تا حد امکان در قالب فعالیت های دموکراتیک و در چارچوب قوانین موجود به پیگیری برنامه ها، اهداف و آرمان های خویش بپردازند، حال به مقتضای نوع جنبش، اهداف می تواند از کسب قدرت و نفوذ تا دفاع از عرصه عمومی و... مختلف باشد.
در جنبش های جدید اجتماعی که محصول تحولات شکل گرفته در دو قرن اخیر زندگی بشری است، به جای تاکید بر مسائل مادی و رفاه مادی شهروندان، اصولاً ارزش های پسامادی گرایی و هویتی از درجه اهمیت برخوردار شده اند و در این قبیل جنبش ها عموماًً بر بهبود کیفیت حقوقی زندگی بشر تاکید می شود تا بر مسائل مادی و رفاهی. همچنین از دیگر شاخصه های این جنبش های جدید، جهانشمول بودن علائق و وابستگی ها و به نوعی دلمشغولی های مشترک فعالان این جنبش ها در سرتاسر جهان است.
جنبش دانشجویی به عنوان یکی از جنبش های جدید اجتماعی، در قرن نوزدهم عمدتاً محصول کشاکش های ایدئولوژیک ملی و بین المللی در اروپا بوده ولی با ورود سوسیالیسم به عرصه حیات فکری و سیاسی جهان از اوایل قرن بیستم به ویژه با وقوع انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و نیز پیروزی کمونیست ها در انقلاب چین (۱۹۴۹)، این جنبش از الگو و قالب غربی خود یعنی الگوی دموکراتیک و لیبرال فاصله گرفته و به صورت یک جنبش رهایی بخش با آموزه های چپ پدیدار شد.
اما بعد از حرکت عظیم دانشجویی ۱۹۶۸ فرانسه، رفته رفته دوران رخوت این جنبش در سراسر جهان- به جز گروه هایی چریکی از دانشجویان در جهان سوم- آغاز شد.
جنبش دانشجویی ایران که همواره خود را به عنوان یکی از جنبش های پیشرو مطرح کرده نیز در ایفای نقش خویش و در راه دستیابی به آرمان های تعریف شده برای خود، با فراز و نشیب های فراوانی مواجه شده است. در بررسی روند تاریخی این جنبش در ایران می توان از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به عنوان نقطه عطف فعالیت های دانشجویی یاد کرد.
در این دوران جنبش دانشجویی تحت تاثیر ادبیات پلیسی و سرکوب شاه که با خشونت تمام هرگونه فعالیت و اقدام مخالفین را سرکوب می کرد، به سرعت رادیکالیزه شده و ساختار آن صرفاً براساس براندازی رژیم و نه اصلاح آن تجدید سازماندهی شد. اما نقش حیاتی این جنبش هنگامی بارز می شود که در فاصله سال های ۵۷-۴۲ پرچم مبارزه به دست این گروه می افتد و رهبران سیاسی و فکری جامعه دیگر قادر نیستند در معادلات خویش جایگاه و اهمیت حرکت های دانشجویی را نادیده بگیرند.
تولد جمهوری اسلامی اوج خواسته های دانشجویان بود. حضور انجمن های اسلامی دانشجویان به عنوان نماد جنبش دانشجویی مستقل ایران در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با روی کار آمدن نظام جدید رنگ تازه ای به خود گرفت. هر چند که این حضور پررنگ در مقاطعی تحت تاثیر مسائلی خاص همچون انقلاب فرهنگی و جنگ تحمیلی مبدل به عزلت و گوشه نشینی شد.
با آغاز دوران اصلاحات که از آن به عنوان نقطه عطفی در روند تحولات اجتماعی در ایران یاد می شود، این جنبش جان تازه ای گرفت به طوری که فاصله سال های ۷۸-۷۶ را می توان اوج و اعتلای حضور این جنبش در عرصه های مختلف جامعه دانست.
در این دوران که دوره غلبه گفتمان اصلاحات در عرصه جامعه مدنی و از جمله دانشگاه های کشور بود، در واقع هدف جنبش دانشجویی ایجاد و پیشبرد روند نوعی جنبش اجتماعی بود که با اصلاح طلبی پیوند می خورد. از جمله موارد گواه تحرک و پویایی انجمن های اسلامی دانشجویان به عنوان نماد جنبش دانشجویی ایران طی این دو سال می توان به مواردی از این قبیل اشاره کرد:
▪ اتخاذ استراتژی دفاع از عرصه عمومی جامعه و همچنین دیده بانی جامعه مدنی
▪ اجماع و حضور فعال انجمن های اسلامی دانشجویان در انتخابات و حمایت گسترده از اصلاح طلبان و حتی معرفی کاندیدای مستقل دانشجویی در برخی از حوزه ها
▪ اعتراضات وسیع و گسترده نسبت به توقیف مطبوعات که واقعه ای همچون کوی دانشگاه را به دنبال داشت.
▪ اشتراک مواضع تشکل های عضو دفتر تحکیم وحدت در اصول کلی جنبش در عین وجود تکثر آرا
▪ برگزاری نشست های منظم در قالب دفتر تحکیم وحدت
▪ تلاش برخی از احزاب جهت کسب حمایت جنبش دانشجویی که نشان دهنده جایگاه مهم این جنبش در معادلات سیاسی و اجتماعی کشور داشت.
اما این جنب و جوش از سوی جنبش دانشجویی دیری نپایید که تحت شرایط و مقتضیاتی خاص به افول گرایید. نمود این کاهش تحرک و اخذ رویکرد انفعالی از سوی دفتر تحکیم وحدت (نهاد و نماد جنبش دانشجویی) را می توان در موارد زیر مشاهده کرد:
▪ متهم کردن مجموعه اصلاح طلبان و شخص خاتمی به عدم حمایت از دانشجویان در معضلات پیش آمده برای آنها و جداشدن از بدنه اصلاحات
▪ رادیکالیزه شدن استراتژی ها و طرح مسائلی همچون «دوری از حاکمیت»، «کناره گیری از عرصه های اجتماع»، «سکولاریزه کردن دانشگاه ها» و...
▪ طرح استراتژی «عبور از خاتمی» در سال ۷۹ در پی ناامید شدن از خاتمی در دنبال کردن اهداف و برنامه های جنبش دانشجویی
▪ عدم شرکت فعال و پررنگ در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۰ و عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ و هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی ۱۳۸۲
▪ تفرق و چندپارگی در میان تشکل های مختلف عضو دفتر تحکیم وحدت
▪ ناتوانی در برگزاری نشست های منظم حتی در قبال نشست های درون تشکلی و انتخاباتی در دانشگاه ها
▪ عدم رغبت برای فعالیت حتی فعالیت فرهنگی و اجتماعی از سوی تشکل های دانشجویی.
اما از منظر ریشه یابی افول جنبش دانشجویی ایران در سالیان اخیر، این مساله از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته شده است و هر یک از تحلیلگران، این افول را از منظری خاص مورد مداقه قرار داده اند که در مجموع با بررسی و ارزیابی این تحلیل ها می توان علل افول فعالیت های جنبش دانشجویی در سالیان اخیر را اینچنین برشمرد:
▪ آرمانگرایی و مواضع رادیکالی برخی گروه های دانشجویی؛ انجمن های اسلامی دانشجویان به عنوان نماد جنبش دانشجویی، در دوره اصلاحات در فرآیند فعالیت های خویش روندی پرفراز و نشیب را طی کرده اند.
واقعیت این است که این جنبش به دلیل عدم توجه به توازن میان آرمان ها و خواسته های خویش از سویی و جایگاه، ظرفیت و توانایی های تشکل های دانشجویی از سوی دیگر، بی محابا به طرح مسائلی چون رادیکالیزه کردن دانشگاه ها، عبور از خاتمی و کناره گیری از جامعه مدنی پرداخت. در واقع سردمداران این جنبش با علم کردن مسائلی اینچنینی اولاً در برخی از برهه ها این جنبش را که می بایست جنبشی فکری و فرهنگی باشد به جنبشی خیابانی مبدل ساختند و ثانیاً با درک ناصحیح از ضرورت های جامعه، موجب تزریق التهاب به بدنه جنبش دانشجویی شدند.
▪ ضعف ساختاری و سازمانی جنبش دانشجویی؛ فقدان سازماندهی دقیق، مستقل و هدفمند و نبود انسجام مدیریتی در رهبری این جنبش و همچنین عدم تعامل با سایر گروه ها و اقشار جامعه، همه و همه می تواند ناشی از ضعف ساختاری این جنبش باشد که منجر به اتخاذ تصمیماتی نسنجیده در برخی از برهه ها شده است؛ از جمله می توان به فرصت سوزی های دوره اقتدار و اعتلای این جنبش در سال های ابتدایی دوره اصلاحات اشاره کرد.
▪ شکاف میان جنبش دانشجویی و سایر اقشار و گروه های مدنی جامعه؛ جنبش دانشجویی که با توجه به نوع و ماهیت جنبش، برخاسته و متشکل از جوانان و تحصیلکردگان وابسته به طبقات و اقشار مختلف جامعه است - به طوری که می توان این تنوع و تکثر را به وضوح مشاهده کرد- برای پیشبرد هر چه بهتر آرمان های خویش و همچنین ترویج و تبیین این آرمان ها قاعدتاً می تواند با این اقشار علی الخصوص گروه های مدنی جامعه از قبیل احزاب، تشکل ها و نهادهای غیردولتی، تعاملاتی سازنده (البته با حفظ شأن و جایگاه جنبش دانشجویی) داشته باشد، اما این جنبش در چند سال اخیر با جدا کردن خویش از بدنه جامعه در قالب شعارها و خط مشی هایی که اتخاذ کرد، در واقع فرصت غالب کردن گفتمان واحد و سابق خویش را از دست داد.
▪ شکاف میان مجموعه حاکمیت و جنبش دانشجویی؛ از جمله می توان به شکاف میان این جنبش و اصلاح طلبان درون حاکمیت که در این دوره دولت و مجلس را فراچنگ خویش داشتند، اشاره کرد. شکاف میان اصلاح طلبان و جنبش دانشجویی رفته رفته موجب بی اعتمادی نسبت به اصلاحات و سردمداران آن و بعد ها جداشدن سیر حرکتی این جنبش از جنبش دوم خرداد شد، نمود عینی این شکاف را می توان در برخورد دانشجویان با خاتمی در سخنرانی ایشان به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه تهران دانست.
▪ تنوع و تکثر گفتمانی در میان گروه های مختلف جنبش دانشجویی؛ یکی از شرایط اولیه موفقیت جنبش های اجتماعی و از جمله جنبش دانشجویی، وجود گفتمان واحد و غالب در میان اعضای آن جنبش است. جنبش دانشجویی ایران در دوره اصلاحات از این حیث فاقد وحدانیت و یکسانی گفتمانی بوده است تا جایی که در میان تشکل های دانشجویی عضو دفتر تحکیم وحدت بعضاً گفتمان هایی شکل گرفته و می گیرد که در مواردی کاملاً در تضاد با یکدیگر هستند.
▪ شدت عمل مراجع ذی ربط در مواجهه با حرکت های دانشجویی؛ احکام سنگین قضایی و انضباطی از سوی مراجع قضایی و کمیته های انضباطی دانشگاه ها و از همه مهمتر حکم تعلیق و لغو مجوز برای تعداد زیادی از انجمن های اسلامی دانشگاه های کشور در سالیان اخیر، حداقل انگیزه های دانشجویان عضو این تشکل ها برای ادامه فعالیت های سابق را از بین برده است.
به نظر می رسد در این برهه از زمان جنبش دانشجویی می بایست یک بار دیگر با باز تعریف منطقی و عقلانی خویش و همچنین اتخاذ رویکرد و استراتژی های مقتضای وضعیت جاری کشور، با سازماندهی منسجم تر و برنامه ریزی شده تر از گذشته، محکم و استوار در مسیر خویش گام بردارد.
مصیب سالارپور
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید