جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

همه مردان رئیس جمهور


همه مردان رئیس جمهور
«لوویس اسكوتر لیبی» رئیس دفتر دیك چنی معاون رئیس جمهور آمریكا به خاطر سوگند دروغ، اظهارات كذب و منحرف كردن مسیر عدالت محكوم شد. كارل روو مشاور ارشد سیاسی بوش كه از اهداف اصلی این تحقیق بود این بار هم جان به در برد و در كیفرخواست منتشر شده توسط كمیته تحقیق فعلاً نامی از او برده نشده است. اما به او هشدار داده شده كه همچنان هدف تحقیقات قرار دارد. لیبی بلافاصله از سمت خود استعفا دادو...مطلبی را در باره این رسوایی ها كه به نوعی بی اعتباری های جدید كاخ سفید است در صفحه ۸می خوانید.ماجرای بی اعتباری های جدید كاخ سفید داستانی طولانی و پیچیده است كه به اواخر سال ۲۰۰۲ بازمی گردد، وقتی دولت بوش ازطرف یكی از سرویس های اطلاعاتی خارجی (شاید ایتالیا) مطلع شد كه صدام حسین به دنبال اورانیوم در نیجر است. دفتر چنی این موضوع را به طور جدی دنبال كرد تا از آن سندی برای پرونده جنگ عراق بسازد. به همین دلیل از سیا خواست كه این موضوع را پیگیری كند و به همین منظور جوزف ویلسون یك دیپلمات بازنشسته آمریكایی به آفریقا فرستاده شد.
او سندی در تأیید این ادعا نیافت و بعد از جنگ با عصبانیت در این مورد در روزنامه نیویورك تایمز مطلبی نوشت. در همین جریان، «دو مقام بلندپایه دولتی» با باب نواك از نویسندگان نیویورك تایمز در این باره گفت وگو كردند. نواك در مطلبی در این روزنامه نوشت كه ویلسون به درخواست همسرش «والری نی پلیم» از مأموران سیا به این مأموریت رفته است. خانم «پلیم» یك جاسوس مخفی سیا بود و با این مطلب نیویورك تایمز هویت او فاش شد. از همان زمان تحقیقات در واشنگتن شروع شد تا معلوم شود آیا كسی در این ماجرا با فاش كردن نام یك جاسوس مخفی مرتكب نقض قانون شده است یا نه. پاتریك فیتز جرالد دادستان ویژه این پرونده شد و دو سال وقت صرف این پرونده كرد تا سرانجام روز جمعه گذشته نتایج تحقیق خود را به صورت یك كیفرخواست منتشر نمود.در جریان این تحقیقات فیتز جرالد چندین خبرنگار را به ادای شهادت مجبور كرد. یكی از این خبرنگاران به نام جودی میلر از نیویورك تایمز به خاطر خودداری از فاش كردن منابع خبری اش سه ماه به زندان افتاد. سرانجام او راضی به همكاری با دادستان شد و فاش كرد كه منبع خبری اش همان «اسكوترلیبی» است.در حالی كه واشنگتن این روزها درگیر تبعات این گزارش و به دنبال آن استعفای «لیبی» است، محفل داخلی دیك چنی كه «لیبی» از مهمترین چهره های آن است اكنون زیر ذره بین قرار گرفته است. این گروه در كنار رامسفلد همان گروهی است كه به قول كالین پاول، «حلقه دسیسه ای» را تشكیل می دهند كه در «موارد حساس... تصمیماتی می گیرند كه بروكراسی از آن بی خبر است.»
چنی اولین معاون رئیس جمهور در تاریخ آمریكاست كه شورای امنیت ملی شخص خود را دارد. این تیم بی سابقه سیاست خارجی، از تندروهایی تشكیل شده اند كه در همه جوانب جنگ عراق نقش اساسی داشته اند، از برنامه ریزی گرفته تا جمع آوری مدارك و مجازات مخالفان جنگ. تعجب آور نیست كه اعضای این تیم و شخص چنی اكنون هدف تحقیقات فیتز جرالد درباره افشا شدن هویت جاسوس مخفی سیا قرار گرفته اند. علاوه بر «لیبی» عده ای دیگر از اطرافیان چنی هم در این تحقیقات مورد بازجویی قرار گرفته اند.
این سیاستگذاران در سایه چه كسانی هستند كه چنین نقش محوری در شكل دهی سیاست خارجی دولت بوش دارند؟اكثر اعضای محفل داخلی چنی از ایدئولوژی پردازان نومحافظه كاری هستند كه با محوریت و دغدغه تأكید بر اسرائیل به فكر تقویت موضع فاتحانه آمریكا هستند. این به آن معنا نیست كه این جنگ به خاطر اسرائیل انجام شده است، اگر چه شكی نیست كه نگرانی های اسرائیل در این میان نقش داشته است.انگیزه اصلی در پس این جنگ، بسیار پیچیده است و تیم چنی تنها عامل این بازی نبوده است. دولت بوش ائتلافی از نیروهای پراكنده است، از جمهوریخواهان گرفته تا واقع گرایان و نمایندگان شركت های نفتی و تجاری، مسیحیان تندرو، استراتژیست های سیاسی، كاتولیك های راستگرا و یهودیان نومحافظه كار هم پیمان حزب راستگرای لیكود اسرائیل. هر یك از این گروهها منطق خود را برای وارد شدن به جنگ با عراق داشت.خود بوش به دنبال احیای اعتبار خانوادگی بود و می خواست كار ناتمام پدرش را به پایان ببرد. چنی به دنبال منافع جنگ برای صنعت نفت و به طور كلی مجموعه نظامی صنعتی آمریكا بود. به نظر می رسد جنگ عراق با قراردادهای بازسازی چندین میلیاردی اش شركت هالیبرتون را از ورشكستگی نجات داد. كارل روو می خواست بوش را به رئیس جمهور جنگ تبدیل كند تا انتخاب مجددش تضمین شود. نومحافظه كاران، عراق تحت حكومت صدام را خطری كوتاه مدت برای اسرائیل می دانستند و امیدوار بودند كه در درازمدت سرنگونی رژیم بعث كل خاورمیانه را دچار تحول كند. این تحول به سود امنیت درازمدت آمریكا و اسرائیل است.هیچ یك از این استدلال ها برای كنگره و مردم آمریكا متقاعد كننده نبود. بنابراین گروههای مختلف تلاش خود را بر روی تهدید سلاح كشتار جمعی عراق متمركز كردند.اما وقتی معلوم شد كه این استدلال ساختگی بوده است، چنی و دیگر تندروهای اطراف بوش به زیاده روی روی آوردند و دست به ساكت كردن منتقدان زدند.در زمانی كه بوش به دنبال كوچك كردن تیم سیاست خارجی و شورای امنیت ملی خود بود، چنی ۱۵ مشاور سیاسی و نظامی در امور سیاست خارجی داشت. تعداد مشاوران امور داخلی چنی از این مشاوران كمتر بود.این در حالی است كه ال گور معاون كلینتون فقط یك مشاور امور امنیتی داشت. رئیس تیم مشاوران چنی، «لیبی» بود كه در دانشگاه «ییل» همكلاسی پل وولفو ویتز بوده و به همین واسطه به واشنگتن رفت.بعد از جنگ سال ۱۹۹۲ خلیج فارس «لیبی» یكی از نویسندگان سند سیاستگذاری تند و افراطی بود كه در وزارت دفاع برای دیك چنی تهیه می شد. «لیبی» از بنیانگذاران و اعضای طرح «قرن جدید آمریكا» در سال ۱۹۹۷ و در دولت كلینتون بود. در آن زمان هنوز نومحافظه كاران وارد دولت نشده بودند. هدف این طرح استفاده از كنگره تحت سلطه جمهوری خواهان برای تحت فشار گذاشتن كلینتون و وادار كردن او به مقابله با عراق بود. در این طرح همچنین از افزایش هزینه های نظامی و استفاده از نیروهای آمریكا به عنوان «ژاندارم های» بعد از جنگ در شكل دهی امنیت جهانی حمایت شده است.
این در حالی است كه بخشی از جمهوریخواهان به رهبری جیمز بیكر مدت هاست كه اسرائیل را مسئول دردسرهای آمریكا در خاورمیانه می دانند. چنی اگرچه از مدافعان سرسخت اسرائیل است اما زمانی حداقل به صورت لفظی از این دسته از جمهوریخواهان جانبداری می كرد، اما بعدها تصمیم گرفت به نومحافظه كاران و یهودیان راستگرا نزدیك شود.اما هم پیمانی چنی با نومحافظه كاران بیشتر از جهان بینی بعد از جنگ سرد او مبنی بر جنگ آمریكا با یك دشمن اهریمنی و همچنین ارتباطات تجاری اش ناشی می شود تا دغدغه اسرائیل یا تغییر خاورمیانه. سیاست خارجی نومحافظه كاران فرصت های بیشتری برای مجموعه نظامی- صنعتی ایجاد می كرد تا واقع گرایی جمهوریخواهان .خاورمیانه بهترین عرصه برای نظامی گری جدید آمریكا بود؛ چرا كه مردم آمریكا تعصبات عمیقی علیه جهان عرب و اسلام داشتند كه این تعصبات بعد از ۱۱ سپتامبر شدت گرفت.یكی از مشاوران مهم اما نه چندان شناخته شده چنی، جان هانا از كارشناسان سابق امور شوروی است. او بخشی از گروه سیاستگذاری است كه چنی در مقام وزارت دفاع در سال ۱۹۸۹ تحت مدیریت پل وولفو ویتز گردآورده بود. هانا به دلیل بی اعتمادی به میخائیل گورباچف شهرت دارد.او بعد از وزارت دفاع به مؤسسه سیاست خاور نزدیك واشنگتن رفت كه یك نهاد به شدت طرفدار اسرائیل و بانفوذ در آمریكاست. این نهاد در دهه ۱۹۸۰ با حمایت كمیته روابط آمریكا و اسرائیل تأسیس شد. دلیل ایجاد این نهاد این استدلال بود كه مؤسساتی مثل بروكنیگز به اندازه كافی اسرائیلی نیستند. این نهاد چنان نفوذی دارد كه اغلب همچون یك نهاد دولتی عمل می كند.وقتی هانا در این مؤسسه بود همچنان دغدغه سیاست خارجی روسیه بعد از فروپاشی شوروی در قبال خاورمیانه را داشت. شوروی از حامیان اصلی سازمان آزادیبخش فلسطین، سوریه و عراق بود كه همه آنها برای هانا دشمن محسوب می شدند. از نظر او ملی گرایی روسی و كشورهای «سركش» خاورمیانه همچون لیبی و عراق؛ كارهای ناتمام به جا مانده از دوران جنگ سرد بودند.همان طور كه وارن كریستوفر وزیر خارجه پیشین آمریكا زمانی گفته بود، وزارت خارجه این كشور همواره به خاطر به خدمت گرفتن پرسنل مؤسسه سیاست خاور نزدیك به این مؤسسه بدهكار بود.هانا از این مؤسسه به وزارت خارجه رفت و در آن زمان (۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷)، روابط با احمد چلبی و حزب او كنگره ملی عراق را آغاز كرد. یكی از دلایل جذابیت چلبی برای هانا و دیگر نومحافظه كاران وعده ای بود كه او به آنها داده بود مبنی بر این كه اگر به قدرت برسد اسرائیل را به رسمیت می شناسد و عراق را به همان مسیری می برد كه تركیه رفت.بعد از آن، هانا دستیار بولتون شد. بولتون وكیل كه مانع از بازشماری آرای فلوریدا در انتخابات جنجالی ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ شده بود، به عنوان پاداش این كار از سوی بوش به سمت معاون امور كنترل سلاح وزارت خارجه منصوب شد. بولتون هانا را به عنوان مشاور ارشد در امور خاورمیانه به دفتر چنی معرفی كرد.یكی دیگر از مشاوران ارشد چنی در كنار «لیبی» و در امور خاورمیانه، «دیوید وورمسر» دارنده مدرك دكتری روابط بین الملل از دانشگاه جان هاپكینز است. او هم از كارمندان مؤسسه سیاست خاور نزدیك و همچنین در كنار ریچارد پیرل، داگلاس فیت و چند تن دیگر، از نویسندگان سندی بود كه در آن به بنیامین نتانیاهو، رهبر وقت حزب لیكود توصیه هایی شده بود. در این سند كه «گسست تمیز: استراتژی جدیدی برای تأمین امنیت» نام دارد، از سرنگونی صدام حسین حمایت شده و ایجاد یك پادشاهی هاشمی در عراق به عنوان راهی برای تأمین امنیت اسرائیل توصیه شده است.نومحافظه كاران ابتدا بیشتر از عراق دغدغه سوریه را داشتند؛ چرا كه از نظر آنها این كشور تهدیدی مستقیم تر برای امنیت اسرائیل بود. همچنین در سند «گسست تمیز» سرنگونی رژیم صدام به عنوان راهی برای تحت فشار گذاشتن دمشق دیده شده است.در سال ،۲۰۰۰ وورمسر در مقاله ای از دولت آمریكا خواست سوریه را از لبنان بیرون كند و از ارتباط با دمشق خودداری نماید. بعد از ۱۱ سپتامبر او از سوی نومحافظه كاران و داگلاس فیت معاون برنامه ریزی وزیر دفاع مأمور تشكیل دفتر برنامه های ویژه در بخش خاور نزدیك و جنوب آسیای وزارت دفاع شد. كار این دفتر جمع آوری مدارك درباره تسلیحات عراق و ارتباطات صدام با القاعده بود. این مدارك سپس به «لیبی» و هانا داده می شد تا از طریق دفتر چنی مستقیماً به بوش برسد.بعد از جنگ عراق وقتی این دفتر منحل شد، وورمسر نزد بولتون برگشت تا با او كار كند. بلافاصله بعد از بازگشت وورمسر، لحن تند كاخ سفید علیه سوریه كاملاً مشهود شد.چنی و این گروه مشاوران از حامیان تغییرات و «ایجاد موج دموكراسی» در خاورمیانه هستند. آنها بر این باور بودند كه جنگ عراق بن بست صلح میان اسرائیل و فلسطینیان را می شكند و امواج شوك آوری در سراسر جهان عرب منتشر می شود. به عقیده آنها اگر در تشكیلات خودگردان فلسطین و عراق دموكراسی ایجاد شود و مصری ها وضعیت حقوق بشر خود را بهبود بخشند آن وقت می توان این منطقه را شكل داد. هانا، لیبی و وورمسر بازیگران نومحافظه كار اصلی اطراف چنی هستند. دفتر چنی نقش اصلی در تولید اطلاعات غلط درباره فعالیت تسلیحاتی عراق را داشت. نیویورك تایمز در تاریخ ۲۴ اكتبر نوشت، این چنی بود كه به «لیبی» خبر داد همسر ویلسون برای سیا كار می كرده است. كارل روو مشاور ارشد بوش هم از هویت این مأمور باخبر بوده است. هر دوی آنها این اطلاعات را در اختیار رسانه ها قرار دادند. هدف آنها بی اعتبار كردن ویلسون در واشنگتن بوده است. بعضی می گویند شاید هدف بزرگتر آنها بی اعتبار كردن واحد ضدتكثیر تسلیحاتی سیا بوده است؛ واحدی كه همچنان نسبت به اطلاعات تسلیحاتی مطرح شده درباره عراق و دیگر كشورهای خاورمیانه ابراز تردید می كند.
اشپیگل - ترجمه : نیلوفر قدیری
منبع : روزنامه همشهری