دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

انتخاب با شما: پزشک خوب یا همسر خوب


انتخاب با شما: پزشک خوب یا همسر خوب
ازدواج پزشکان، اغلب به عنوان یکی از علل ایجاد استرس زیاد در این حرفه به شمار می‌آید. در مطالعات انجام گرفته، پزشکان و همسران‌شان با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند که گاهی زندگی زناشویی آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در واقع گفته می‌شود شخصیت پزشکان، بر اساس مدل‌های پزشکی مجازی و واقعیت‌های بالینی، شکلی غیر واقعی می‌گیرد که آنها را از ایجاد یک رابطه گرم و صمیمانه با خانواده منع می‌کند.
این واقعیت از آنجا ناشی می‌شود که بعضی پزشکان، خود را بی‌اندازه وقف دیگران کرده و تا وقتی که مشکلات شخصی‌شان مزمن نشود، به خود توجه نمی‌کنند و وقعی به روابط خود نمی‌نهند. به نظر می‌رسد پند حکیمانه بقراط که می‌گوید: ‌«پزشکان باید مراقب دیگران باشند، نه مواظب خود!» به راستی در بعضی افراد جامه عمل پوشیده و آنها گاهی با چنان استرس‌های بزرگی در زندگی حرفه‌ای خود روبه‌رو هستند که زندگی خصوصی‌شان را با خطر از هم پاشیدگی مواجه می‌کنند.
● مشکلات سر راه
مطالعات زیادی نشان می‌دهند که پزشکان در معرض خطر بالای افسردگی و خودکشی، وابستگی به دارو و الکل و احتمال شکست در ازدواج هستند که به طور معنی‌داری از جمعیت عمومی بالاتر است و دو برابر افراد هم سطح خود، به مشاوره‌های روان‌پزشکی نیاز دارند. این واقعیت که سلامت روانی جامعه عمومی در گروی روابط درست خانوادگی است، انکارناپذیر می‌نماید و پزشکان نیز از این قاعده مستثنا نیستند، در واقع مشکلات زناشویی است که ۵۰ درصد بیماران را به سوی روان‌پزشکان سوق می‌دهد.
● ازدواج یک پزشک خانم
افزایش روزافزون تعداد پزشکان خانم، به طوری که در بعضی مدارس پزشکی بیش از ۵۰ درصد دانشجویان را تشکیل می‌دهند، پدیده جدیدی محسوب می‌شود. با این وجود، توجه اندکی به ازدواج آنان به عنوان یک مساله مجزا مبذول می‌شود. در بعضی مطالعات ذکر شده که تنها حدود ۷۰ درصد آنها ازدواج می‌کنند، هر چند گروه بزرگی از آنها کار حرفه‌ای‌شان را مشکلی برای زندگی خانوادگی خود نمی‌دانند، اما ۶/۱۳ درصد، معتقدند که حرفه پزشکی در ارتباط با همسرا‌ن‌شان اختلال ایجاد می‌کند که این مشکل بیشتر در زمینه کمبود وقت برای انجام کارهای خانه و فرزندان، خود را نشان می‌دهد، به‌طوری‌که حدود یک سوم این افراد، این معضل را با کاهش زمان کار حرفه‌ای خود جبران می‌کنند.
از سویی دیگر، مطالعات نشان می‌دهند حدود ۵۰ درصد پزشکان خانم با یک پزشک ازدواج می‌کنند، هرچند اغلب، در قالب یک پزشک عمومی می‌مانند و کاری نیمه وقت دارند، زیرا باید بیشتر به همسر و فرزندان خود رسیدگی کنند. هر چند متاسفانه همسر‌ان‌شان از بعضی وظایف خود در قبال خانه و خانواده شانه خالی می‌کنند و تنها به طی مدارج ترقی خود همت می‌گمارند. این مساله شاید توجیه مناسبی برای اختلاف جنسی در رتبه‌های بالاتر تخصصی میان زن و مرد باشد.
از طرف دیگر، پزشکان خانم وقتی استرس‌های مشابه مردان را در ازدواج تجربه می‌کنند، نمونه‌هایی از رفتارهای کاملا متفاوت از خود بروز می‌دهند، زیرا برای حفظ حیات خود در بازارکار، ناگزیر به رقابت با مردان هم رشته خود هستند، بنابراین مجبور به پذیرش نقش آنها می‌شوند، هر چند جامعه، آنها را با خانه و بچه‌ها می‌شناسد! اما پژوهشگران معتقدند که پزشکان خانم قادر به ایجاد تعادل بیشتری در این زمینه نسبت به همکاران مرد خود هستند.
آنها باید هم نقش یک پزشک خوب و هم نقش همسر مهربان و والدینی متعهد را بازی کنند که برای این امر، حمایت همه جانبه از طرف خانواده به طور کامل محسوس است. برای یک پزشک خوب بودن باید موفقیت، جایگاه مناسب، اعتبار و منزلت حرفه‌ای کامل وجود داشته باشد که هر کدام از اینها، شاید او را از خانواده خود دور کند، زیرا بیمار، پزشکی می‌خواهد که همیشه در دسترس باشد و خانواده نیز به همسر و والدینی همیشه حاضر نیاز دارند. حال کدام گروه موفق هستند، به خود پزشک بستگی دارد که چگونه در جدال با زمان، موفق عمل ‌کند.
● خودکشی
طبق برآورد‌های انجام شده، پزشکان به طور کلی کمتر در معرض خطر مرگ ناشی از سرطان و بیماری‌های قلبی عروقی نسبت به جمعیت عمومی هستند که می‌تواند به علت توجه بیشتر به علایم خود یا تشخیص سریع‌تر بیماری‌های موجود باشد، اما آنها به طور معنی‌داری خطر بیشتری برای مرگ ناشی از خودکشی دارند. در جمعیت عمومی، خودکشی اغلب نتیجه درمان نشدن یا درمان ناکافی افسردگی بر پایه دانش موجود و دسترسی به وسایل مرگ‌بار است. این بیماری حدود ۱۲ درصد پزشکان مرد و ۱۸ درصد پزشکان زن را درگیر می‌کند و گاهی ۱۵ تا ۳۰ درصد دانشجویان پزشکی را مبتلا می‌کند. شاید به علت اطلاعات بالای پزشکان و دسترسی آسان‌تر به وسایل لازم به خودکشی کامل، میزان آن ۴/۱ تا ۳/۲ برابر بیشتر از جمعیت عمومی است.
همچنین پس از تصادف، خودکشی دومین عامل مرگ در میان دانشجویان پزشکی محسوب می‌شود که در نوع جنس نیز تفاوتی وجود ندارد. می‌توان گفت شاید ارقام از این هم بالاتر باشد، زیرا گاهی علت مرگ آنها به دلیل حس همدردی همکاران‌شان مخفی می‌ماند و با عناوین دیگری ثبت می‌شود. شایع‌ترین بیماری‌های موجود در این افراد، افسردگی و اختلالات دو قطبی، اعتیاد به الکل و سوءمصرف مواد است و بیشتر با دارو یا اسلحه گرم به زندگی خود پایان می‌دهند.
● فرزند دکتر بودن
بر پایه آنچه در گزارش‌ها دیده می‌شود، فرزندان پزشکان، به طور کلی از بعضی اختلالات روحی رنج می‌برند، زیرا «پدر و مادرم دایم مشغول‌اند، اغلب در منزل نیستند و خوشحال به نظر نمی‌رسند.» البته مطالعه‌ای که روحیات فرزندان پزشکان را با سایر حِرَف مقایسه کند، هنوز انجام نشده تا صحت مطالب فوق، با ارقام نیز اثبات شود.
اگر بخواهیم که فرزندان‌مان، با یک رشد مناسب روحی- روانی بزرگ شوند، باید پدر و مادر هر دو در کنار وی حضور داشته باشند زیرا شخصیت آنها اینگونه، بهتر شکل می‌گیرد.
منبع : هفته نامه سپید